[حل شده] ویرانی خیال [فصل نوزدهم]

مقدمه و فصل یکش رو خوندم
خیلی بهتر شده بود، روایت کردنت بهتر و روون تر شده بود، تونسته بودی به دیالوگا لحن بدی، توصیفات بهتر شده بود
هرچند جاهایی زیادی اطلاعات داده بودی ولی به هر حال داستان خوب بیان شده بود
و اونقدر جذاب هست که بخوام ادامه اش رو بخونم
و البته این نظر شتابزده رو میدم چون فردا نتم تمومه و واقعاً تعجب میکنم که داستانی که هشت فصلش آماده و یکجا گذاشته شده چرا اینقدر کم نظر داده شده بهش. :/

فکر کنم یه یک ماه و خورده ای از زمانی که فصل گذاشتی میگذره ادامه اش روکی میزاری؟

گفتم دیگه، سر ماه. البته برعکس ماه پیش که کارهاش زود تموم شد و بیست و هشتم گذاشتم، مجبورم دوم شهریور این هشتاد نود صفحه رو بذارم. نوشته شده اما ویراستش مونده. شرمنده
خودم هم از برنامه عقبم، و قرار بود این جلد کلا بیست فصل باشه که ماه پیش فهمیدم نمیشه اینقدر زود جمعش کرد. بعد روی سی فصل حساب کردم و حالا دارم می بینم باز هم نمیشه جمعش کرد... خلاصه فکر کنم همینجوری تا نوروز به صد فصل برسه با عرض پوزش :دی .
پ.ن: بزرگترین مشکل من، این بود که انقدر سریع داستان رو نوشتم که پلاتم رو تموم کردم. برای اولین بار تو عمرم، اونقدر نوشتم که به پلات رسیدم. طراحی پلات هم برای من خیلی طول می کشه، چون اطلاعات پایه رو وارد داستان کردم و شخصیت هایی داخلش گذاشتم. باید به بهترین نحو از این شخصیت ها و وقایع استفاده کنم که فیکس کردنشون به علاوه تزریق جهان سازی و مجیک سیستم به شدت سخته... یعنی این ماه من هم می نوشتم و هم پلات طراحی می کردم. امیدوارم بد نشده باشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

bahani;33508:
مقدمه و فصل یکش رو خوندم
خیلی بهتر شده بود، روایت کردنت بهتر و روون تر شده بود، تونسته بودی به دیالوگا لحن بدی، توصیفات بهتر شده بود
هرچند جاهایی زیادی اطلاعات داده بودی ولی به هر حال داستان خوب بیان شده بود
و اونقدر جذاب هست که بخوام ادامه اش رو بخونم
و البته این نظر شتابزده رو میدم چون فردا نتم تمومه و واقعاً تعجب میکنم که داستانی که هشت فصلش آماده و یکجا گذاشته شده چرا اینقدر کم نظر داده شده بهش. :/

ممنون رضا. همانطور که در تلگرام گفتم، منتظر یک نقد بلند بالا می مونم. :دی

دستت درد نکنه داش ان ۺاألله بدون ایراد خواهد بود

خوبه ادامه بدید ��������

و من بالاخره هیولای عزیز این کتاب رو ساختم.
این بخش هدف خاصی رو دنبال نمی کنه و بیشتر زمینه ساز بخش دوم از آرک مسابقاته. مسابقاتی که آرتام می فهمه باید هر سه شون داخلش برنده بشن! با توجه به سطح شرکت کننده ها این یک امر محال به نظر میرسه. اما باید دید که آرتام راهی رو برای از بین بردن مانع بزرگ قدرت پیدا میکنه یا نه.

میخواید همراه باشید؟

فصل سیزده و نیم اواسط ماه ارائه میشه که به نوعی میان پردست

سلام ممد، خسته نباشی. خیلی خوب داری پیش میری، همینطور ادامه بده.

فصل سیزده و نیمم زودتر بنویس که منتظرم!

Envelope;33570:
و من بالاخره هیولای عزیز این کتاب رو ساختم.
این بخش هدف خاصی رو دنبال نمی کنه و بیشتر زمینه ساز بخش دوم از آرک مسابقاته. مسابقاتی که آرتام می فهمه باید هر سه شون داخلش برنده بشن! با توجه به سطح شرکت کننده ها این یک امر محال به نظر میرسه. اما باید دید که آرتام راهی رو برای از بین بردن مانع بزرگ قدرت پیدا میکنه یا نه.

میخواید همراه باشید؟

ممد!
خودت داستان خودت رو لو میدی؟ باید برنده بشه و بگذره اینکه لوش دادی نباید بگی که خواننده احتمال بده شکست بخوره یا کشته بشه پیش خودش تخیل بزنه وگرنه اینطوری هیجانش رو میکشی میدونیم که اخر سر باید برنده بشه!
دقت کن!

AmbrellA;33575:
ممد!
خودت داستان خودت رو لو میدی؟ باید برنده بشه و بگذره اینکه لوش دادی نباید بگی که خواننده احتمال بده شکست بخوره یا کشته بشه پیش خودش تخیل بزنه وگرنه اینطوری هیجانش رو میکشی میدونیم که اخر سر باید برنده بشه!
دقت کن!

فکر نمی کردم اولین قربانی دام تو باشی امید! ناامید شدم بی امید نیز هم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

blacksnake;33573:
سلام ممد، خسته نباشی. خیلی خوب داری پیش میری، همینطور ادامه بده.

فصل سیزده و نیمم زودتر بنویس که منتظرم!

مخلصم. واسه فصل ییزده هم یک نقد بفرست ببینم...

خیلی خوب بود ممد تازه داستان داره به جاهای جالبش میرسه
امیدوارم با قدرت ادامه بدی و بقیشو بنویسی مشتاقم بقیشو بخونم
مکالمه ها هم تو داستان خیلی بهتر از قبل شده بود و اشکالات ویرایشی هم کمتر شده بود

با تشکر و خسته نباشی خدمت نویسنده عزیز مان ـ این بخش را خوندم خوب بود بیشتر توصیفات مکا و شخص بود اخر داستانت تازه اوج داستان بود به نظرم ارتام داره یکی یکی قدرت هاش فعال میشه خودش هم متوجه نوع رفتارش میشه ـ در مورد مسابقه ارتام به سختی برنده میشه ارشام و دختره ب راحی از پس حریفاشان بر میان

سلام. چه عجب الاخره دو تا مخاطب پیداشون شد...
میخواستم درباره ارائه بعدی بگم. تا وقتی حداقل پنج فصل رو ننویسم ارائه نمیکنم. نمیخوام از سر اجبار بنویسم که خراب بشه یا کیفیت پایین بیاد برای همین همچین تصمیمی گرفتم. هر چی نباشه توی چهل روز دویست و بیست صفحه نوشتم، مخم حسابی خالی شده. بهتره پرش کنم دوباره (حالا چه با مانگا چه با کتاب یا...)
پس اعلام می کنم.

راستی قراره یک تیم نقد هم بزنیم. اینجا جاش نیست که بگم اما میگم، اگه کسی علاقه داره که نقد کنه، به خصوصیم پیام ارسال کنه.
فلن

کسی که نیست اما من میگم به هر حال...
ارائه میان پرده/فصل سیزده و نیم دو سه روز عقب می افته. شرمنده.

ای انولوپ عزیز میخواستم ببینم ادامه داستان حتمیه یا نه ؟؟ و اینکه در کل چند فصل یا چند کتابه . اگه واقعا قصد داری تمومش کنی من میخونم . بعدم سی امتیاززززززز؟؟؟ برو عامو یکم تخفیف بده������ مگ حماسه ادیسه نوشتی که سی امتیاز . یکم همچین قیمتارو بیار پایین عزیز برادر������