تو این مدت چندتا کتاب تازه از که داخل نشرها چاپ شده بود و درواقع چاپ نو هم هستن خوندم. واقعا وضع فاجعه بار بود. متنها سراسر پر شدن از غلط های املایی باور میکنید، غلط املایی، غلطهای املایی که شاید از یه دانشآموز راهنمایی انتظار میره نه از یک کتابی که قراره حداقل کاربردش نشون دادن درست این املای کلمات و ساختار جملاته. و حالا چنین کتابهایی علاوه بر داشتن غلطهایی ترجمهای که شاهکاراش رو دیگه تو نغمه یخ و آتش ترجمه خانم خادم الرضا دیدید که رسما کتاب مارتین رو به فنا داده، حالا غلطهای ویرایشی و املایی و هکسره هم هستیم. چنین چیزایی حتی میشه گفت شرم آوره.
کتابی مثل اسطوره دیوید گمل، ترجمه نشر تندیسش، ترجمهای سراسر پر از غلط تایپیه، همین غلطا جاهایی کتاب رو گنگ میکنه، یعنی رسما کتاب تو دهن خواننده زهر میشه. یا کتاب تیغ شمشیر همین نشر هم یه چنین غلطهایی داره، در این نشر طوریه که انگار ویراستار حتی عنوان کتاب رو هم ندیده. تو همین کتاب موقع نزدیکی یه پسر و یه دختر میگه آنها دست همدیگر را فشردند و گرمای دستشان و... خوب الان مترجم خواسته برای جلوگیری از ممیزی و سانسور چنین بلایی سر کتاب اورده، یعنی کل فلسفه امانتداری به یه حرف زشت داده.
قبلا نشرها چنین تعهدهایی داشتن، ویرایشی چیزی، کتابی که در میومد، حتی ضرب المثل ها طبق اون فرهنگ ترجمه میکردن و معادلش رو تو فارسی میگفتن، یک عبارت غریب، یک شهر دور از ضمیر ما ایرانیها، برای اینا پینوشت مینوشتن، توضیحات میدادن، حالا همون مترجم هایی که با این ترجمهها بزرگ شدن، ترجمههایی ارائه میدن که گاهی میشه بگی توهین به شعور خواننده است. کتاب عالی طریق شاهان سندرسون که آذرباد چاپ کرده، نمیدونم معادل چه عبارتی ترجمه کرده «یاالله» -_- یعنی چی واقعا الان میشه به چنین ترجمهای اعتماد کرد، یا به بقیه ترجمههای این نشر.
یا نشر بهنام که همه گفتم تو کتابی که از کتابهای خوب تازه نوشته شدهاست، شاهکش از یه فاحشه یه قدیسه ساخته. الان نشرها دست گذاشتن رو کارهای عالی و پشت هم دارن گند میزنن. الان طوری شده که سایتا ترجمههای بهتر و با کیفیتتری دارن. و وقتی ترجمهای یک سایت انجام که نشرها چاپش میکنن، طلب کارند. و بهانه این ضعفشون بالا رفتن هزینه نشره. نشر تندیس کتاب اول گروهان سیاه هجده نوزده تومنه بعد یه مرتبه جهش حدود ده تومنی میکنه. موضوع اینه که احتمالا هجده تومن هم به صرفه بوده، نه اینکه بگم قیمتش رو بیشتر نکنن، میگم این دلیل رو هی نگن و بیتوجهی شون رو توجیه نکنن.
و مثل همیشه این خواننده است که ضرر میکنه.
سلام سلام
خب رضا جون خوب گفتی واقعا
اینم مشکلیه برای خودش. هر کتابی که میخوای بخری باید بخونی چند صفحشو ببینی چطوری ترجمه یا ویرایش شده.
یادمه جلد دوم ناهمتا بود فکر کنم کتاب جوری ویرایش شده بود که دقیقا حس میکردی تو دو سه جا یکی دو تا پاراگراف رو برداشتن از و سط متن و بقیشو بهم چسبوندن. یعنی تا اون حد ابتکار نداشتن که حداقل بازنویسی کنن جملاتی که سانسور میخوره رو کلا بی خیال میشن تبری میزنن.
برای نغمه که توصیه اکید من اینه که برید وینترفل ترجمه خوب بچه های اونجا رو بخونید. با دوستم رفتم که برای خودش کتاب رو بخره چند صفحه ازمتن رو خوندم رایش رو زدم. نه صرفا به دلیل ترجمه چون به هرحال ترجمه اون کتاب کار سنگینی هست اما سانسورها و نوع ویرایشی که شده بود مشکل رو حاد میکرد.
حدود یه سال قبل هم داداش جان شاهکار زد و یه سری کتاب از نشر بهداد یا همون باژ فعلی خرید. یکیش دختری با تمام موهبت ها بود. در وصف این کتاب همین بس که پس از دو بار چاپ شدن (کتابه چاپ دومه) هیچ اصلاحی روش صورت نگرفته. جالبیش اینه که هم نام ویراستار داره هم صفحه آرا هم بازبین . فقط احتمالا دوستان چشماشون رو بستن که چیزی نبینن. اشکالات کتاب سر به فلک میذاره. یه نمونش اینکه در کتاب چندین بار کلمه هیپنوتیزم تکرار میشه اما از اونجایی که ویراستار گرام همه رو با یه دکمه ریپلایس ویرایش کرده توی کتاب ده بار کلمه هیپنوتیزززززززززززززززززز ر و میبینید.
مشکل بعدی نصف کلمات کتاب نیم فاصلش رعایت نشده. نصف دیگش هم که فکر میکنن رعایت شده تو کلمات کتاب یه بخشهایی هست که چند تا کلمه مجاور به هم چسبیدن و چندین جا تکرار میشه این مشکل و اصلا به تغییر فونت ربط نداره چون اگه مشکل مال فونت بود این مشکل در همه کتاب بود نه فقط چند جای آن.
درباره پاورقی ها حرفی نمیزنم.اما چند تا از پاراگرافهای متن adjust نشده بود که اینم شاهکاریه . و فاجعه از اونجا شروع میشه که از فصل چهل به بعد اگه به خط اول و تیتر فصول نگاه کنید میتونید ببینید که هر فصل از یه جایی شروع میشه . یکی از بالای صفحه، یکی از وسط صفحه، یکی از پایین صفحه.چند تا فعل هم در متن وجود داره که زمانش به طرز واضحی با چیزی که ترجمه شده متفاوته. اگرچه کتاب انصافا ترجمه قوی داره و بهنام حاجی زاده خیلی خوب ترجمه کرده اما متاسفانه کتاب خراب شده. ایراد نگارش و ویرایشش رسما رو مخ آدمه.البته جلد دوم بیشتر مشکل صفحه ارایی داره تا ویرایش.
یه کتاب دیگه کتاب دیگه ای از اذرباد هست به اسم فرقه اساسین ها ...به قول یکی از دوستان وقتی اون کتاب رو میبینی میخوای مترجم و ناشر رو با هم بکشی. وسط قرون وسطی تو ایتالیا یکی برگرده بگه بارک الله یا احسنتم!!!!!!!!!!!!!!
خب خدایی بیایید و همکاری کنید نسل بعدی این کتابها رو میبینه وحشت نکنه. ما الان کتابهای نسل قبلی رو میبینیم کیف میکنیم بس که رعایت میشه درشون اصول ویرایشی . بعد نسل بعد به ماها نمیخنده؟ توی ترجمه های اینترنتی که ناشرا اینقدر ازشون شاکی هستن چنین موارد افتضاحی یافت نمیشه. بابا بهتون سانسور میخوره قبول. دست کم با متن بازی کنید یه جوری کلمات رو عوض کنید که تا حد امکان امانت داری رعایت بشه
از کارای تندیس همینو بگم یه کتاب از یه دوست عزیز و خوبی بهم هدیه شد. از ترجمش شدید لذت بردم اما ضعف ویراستار واقعا بیداد میکرد. نشر تندیس یه زمانی بهترین انتشارات فانتزی بود. الان یکی دو ساله بی خیال بحث ویرایش شده و صرفا متن رو میگیره پیس میکنه و چاپ میکنه. حیف از اون ترجمه که ضعف ویرایش نابودش کرد.
ویرایش کتاب یکی از وظایف ناشره. حتی اگه خود مترجم ویرایشگر باشه ناشر موظف به چک کردنه.
ناشر باید کتابی رو که میخواد ارائه بده به بهترین شکل و وضعیت ارائه کنه. درسته که الان بعضی نشرها جا افتادن و شناخته شده هستن اما این دلیل نمیشه فکر کنن که همیشه مشتریانشون حفظ میشن.اگر میخوایم در عرصه جهانی کتاب کار کنیم انصافا باید یه فکری به حال اصول اولیه کارمون بکنیم . یکی از اولین اصول احترام به خواننده هست که بعضی ناشرای ما متاسفانه به راحتی ازش میگذرن.
یه چند تا عکس هم هست که از اون شاهکار ویرایشی میذارم . دختری با تمام موهبت ها....نشر بهداد.
پینوشت: هدف از نقد من هیچ فرد ، گروه یا نشر خاصی نبود صرفا اشتباهات کتابها رو گفتم.
اگر شما نیز کتابی دارید که مشکلات نگارشی و ویرایشی داره لطفا به ما نشون بدید
فکر میکردم من فقط حساسم رو این چیزا
نگو بقیه هم هستن. اقا اساسین ها رو من خوندم. دختر موهبت ها رو هم دارم . جفتش رو اعصاب آدم راه میره . اساسین ها که منو یاد این بازی های جنگی میندازه که وقتی میخوان یکی رو به رگبار ببندن یه الله اکبر هم میگن...اخه ترجمه میکنی به کتاب وفادار بمون.
برای دختر موهبت ها هم فکر کنم سمیه خانم اصل جریان رو گفت. حیف کارای بهنام حاجی زاده. یادمه ناشرش
ادعای جهانی شدن هم داشت. نشری که بخواد با دنیا در ارتباط باشه اینقدر سوتی نباید بده. تصاویر بالا گویاست دیگه.
یه کتاب دیگه رو من بگم. تیغ شمشیر...فکر کنم مال تندیسه. فقط میتونم بگم از تندیس ناامید شدم. این کتاب ویرایش نه باید بازنویسی بشه. نمیدونم انتشاراتی که هر جلد کتابش رو سی چهل هزار تومن میده دست خواننده چطوری میتونه اینقدر بی توجه باشه که چهار تا ویرایشگر درست نداشته باشه.شما بهترین مترجم دنیا هم که باشی بدون یه ویراستار خوب گند میخوره به کارت. ناشرا میخوان هزینه نکنن برای ویرایش ماها رو کتاب زده میکنن
من که تقریبا بالای 15 ساله کتاب کاغذی نخوندم - قبل این زمان هم کتاب های داداشم رو کاغذی خونده بودم که همه چاپ های مال دهه هفتاد و دهه 60 بود.
بعد اون دیگه کتاب های الکترونیکی رو خوندم فقط . من مترجم های موجود تو نت رو خیلی بیشتر قبول دارم البته نه همه ولی اون دست کتاب هایی که من علاقه دارم - ترجمه های توی نتشون خیلی بهتره.
اگه هم مجموعه ای ادامه پیدا نکنه ترجمش میشینم زبان اصلی می خونم.
البته منکر لذت در دست گرفتن کتاب و خوندنش نمیشم ولی هم کتاب ها کیفیت ترجمه و ویراشی خوب ندارن و هم کیفیت خود کتاب برای نگهداری طولانی خوب نیستن.
آدم وقتی این هزینه رو برای یه کتاب میده دوست داره همه چیش خوب باشه.
تو این مدت چندتا کتاب تازه از که داخل نشرها چاپ شده بود و درواقع چاپ نو هم هستن خوندم. واقعا وضع فاجعه بار بود. متنها سراسر پر شدن از غلط های املایی باور میکنید، غلط املایی، غلطهای املایی که شاید از یه دانشآموز راهنمایی انتظار میره نه از یک کتابی که قراره حداقل کاربردش نشون دادن درست این املای کلمات و ساختار جملاته. و حالا چنین کتابهایی علاوه بر داشتن غلطهایی ترجمهای که شاهکاراش رو دیگه تو نغمه یخ و آتش ترجمه خانم خادم الرضا دیدید که رسما کتاب مارتین رو به فنا داده، حالا غلطهای ویرایشی و املایی و هکسره هم هستیم. چنین چیزایی حتی میشه گفت شرم آوره.
کتابی مثل اسطوره دیوید گمل، ترجمه نشر تندیسش، ترجمهای سراسر پر از غلط تایپیه، همین غلطا جاهایی کتاب رو گنگ میکنه، یعنی رسما کتاب تو دهن خواننده زهر میشه. یا کتاب تیغ شمشیر همین نشر هم یه چنین غلطهایی داره، در این نشر طوریه که انگار ویراستار حتی عنوان کتاب رو هم ندیده. تو همین کتاب موقع نزدیکی یه پسر و یه دختر میگه آنها دست همدیگر را فشردند و گرمای دستشان و... خوب الان مترجم خواسته برای جلوگیری از ممیزی و
و مثل همیشه این خواننده است که ضرر میکنه.
به نظرم یه جور کورس گذاشتن برای چاپ کتاب های با کیفیت و کیفیت و فدای کمیت کردن فقط بزارید سایت راه بیوفته خخخخ
حالاا این بحث پیش اومد - یاد دوست خوبمون افشین افتادم که قدیم وارکرافت ترجمه می کرد و می خوندیم یا سحر که نغمه رو ترجمه می کرد یا دوست دیگمون که شمشیر حقیقت رو ترجمه می کرد و یا نایت ساید رو بچه ها ترجمه می کردن و دوستان دیگه که تو نت با کیفیت ترجمه می کردن.
بعد گفتم برم وبلاگ افشین رو یه سری بزنم بعد سال ها- تو یه جایی یه مصاحبه ازش دیدم چه پیر شد و شدیم 🙂
http://www.wonderlandgroup.ir/news/news-635.html
قدیم ریش نداشت اصلاً 🙂
واقعا عشق وارکرافت رو تو دل خیلی ها پررنگ تر و تو دل خیلی ها روشن کرد همون قدیم. من ترجمش رو خیلی قبول دارم- خیلی به قواعد فارسی هم وارده و ترجمه هاش رو خودش ویرایش می کرد تو نت - انشالله نسخه های چاپیش رو می خرم
اصلا عکس جلد رو ببینین - آدم حال می کنه باهاش
چند وقت پیش مشغول مرور کردن استورم لایت آذرباد بودم که به این کلمه برخوردم: Restares
توی کتاب اول جلد اول، این کلمه "رستارها" ترجمه شده، توی کتاب سوم "رِستارِس"!
البته هنوز بعضی انتشارات هستن که حلال و حروم سرشون میشه و انقدر .......... نیستن.
مثل باژ یا قدیانی