با سلام
این داستان رو زمانی که در سایت پایونیر عضو بودم شروع به نگارش کردم البته به کمک یکی از بچه های پایونیر ولی زمانی که میخواستیم شروع به نوشتن کنیم به خاطر مشکلات شخصی ایشون نتونستیم کار رو ادامه بدیم و ایشون از ادامه انصراف دادن چند وقتی این داستان در حال خاک خوردن بود ، روزی در حالی که داشتم دفتر چه ایده هام رو ورق میزدم به این داستان رسیدم و دیدم واقعا با اون همه وقتی که دو نفری روش گذاشتیم حیفه رها بشه و شروع کردم به نوشتن و خوشبختانه تونستم به سرعت به خاطر کارهای قبلی ایده پردازی داستان رو تموم کنم ولی دوباره داستان به زیر خروار ها خاک رفت و صدایی از خودش در نیاورد تا همین چند روز پیش که دیدمش و تصمیم گرفتم حد اقل به خاطر زحمت های اون دوست عزیز هم که شده بزارمش اینجا ،اما قلم من به خوبی نویسنده های بوک پیجی نیست و تنها امیدوارم بتونم زحمت های اون دوست عزیز رو بی نتیجه نزارم !
انشاا... که خوشتون بیاد
تا به حال در سایه ها حرکت کرده ای؟؟ در تاریکی شب چطور؟ ایا تا به حال تصور کردی که کسی یا کسانی در حال تماشای تو هستند ؟ اگر این احساس به شما دست داده بدون شک مانند من بدون وقفه بر می گردید و درون تاریکی را نگاه می کنید ،اما اغلب موارد چیزی آنجا نیست و شما این احساس را به حساب یک خیال ساده می گذارید، اما آیا حق با شماست یا کسانی در دنیایی نا دیدنی به نظاره شما و حرکات شما نشسته اند؟
تمام عمر یک احساس داشتم ،چه زمانی که کودکی بودم و چه زمانی که یک نوجوان شدم و چه حالا، چه در خواب چه در بیداری چه در تاریکی چه در روشنایی، احساسم به من می گفت چشم هایی تمام مدت مرا نظاره می کنند ،حتی همین حالا که این مطلب را مینویسم شاید باور تان نشود اما احساس میکنم کسی در پشت سرم ایستاده و به جملاتی که من می نویسم چشم دوخته است، ترس بر من چیره شده میدانم اگر باز گردم چیزی را نخواهم دید اما آیا ندیدن دلیلی بر نبودن است؟ ایا ما انسانها تنها موجوداتی هستیم که در این جهان زندگی میکنیم؟
داستان دورگه
نویسنده : امید مرادپور
در حال باز نویسی از روی داستان اصلی
توضیحات فصل ها به صورت فشرده در یک فایل rar قرار گرفته اند و ابتداباید از حالت فشردگی خارج شوند
(11 مگابایت)
شماره فصل: | تاریخ اپلود |
لینک اپلود | صفحات |
فصل اول(غریبه) | جمعه 26/6/1395 | دانلود | 11 |
فصل دوم (هدیه ای عجیب) | شنبه 27/6/1395 | دانلود | 10 |
فصل سوم (خشم) | یک شنبه 28/6/1395 | دانلود | 11 |
فصل چهارم(مردان سیاه پوش) | دوشنبه 29/6/1395 | دانلود | 17 |
فصل پنجم(بازجویی) | جمعه 2/7/1395 | دانلود | 13 |
فصل ششم(مادر) | یکشنبه 14/9/1395 | دانلود | 12 |
فصل هفتم(سقوط) | یکشنبه 14/9/1395 | دانلود | 15 |
فصل هشتم (سرزمین عجایب) | جمعه 19/9/1395 | دانلود | 17 |
فصل نهم (آب و آتش) | شنبه 20/9/1395 | دانلود | 19 |
فصل ده (فرمانده) | چهارشنبه 1/10/1395 | دانلود | 14 |
فصل یازده (آشنای غریب) | یک شنبه 4/10/1395 | دانلود | 19 |
فصل دوازده( اولین نبرد) | جمعه 17/10/1395 | دانلود | 22 |
فصل سیزده(اسرار پنهان) | یکشنبه 26/10/1395 | دانلود | 14 |
فصل چهارده(کابوس) | چهارشنبه 13/11/1395 | دانلود | |
فصل پانزده (امید) | شنبه 24/11/1395 | دانلود | |
فصل شانزده (سنگ سایه ها) | چند ساعت قبل سال تحویل دوشنبه 30 /12/1395 |
دانلود | |
فصل هفدهم(ریشه ها) | یکشنبه 13/1/1396 | دانلود | |
فصل هجدهم (شوگا) | یکشنبه 7/3/1396 | دانلود | |
فصل نوزدهم | دانلود | ||
فصل بیستم (آدمخوارها) | چهارشنبه (28/4/96) | دانلود | 17 |
فصل بیست و یک(بی نام)**جدید** | سه شنبه 10/4/96 | دانلود | |
فصل بیست و دوم (شروع یک پایان) | شنبه 28/5/96 | دانلود |
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g
تازه گزفتمش
فصل یک و دو رو خوندم
خیلی خوب بود
شاید بشه کتاب رو بفرستی واسه چاپ
فکر نکنم هنوز قلم ضعیف و تجربه کمی دارم
سلام
امید یک فایل کلی بگذار اینجوری سخته
یکهو بزنیم دانلود کنیم بخونیم
موفق و پیروز باشید
سلام صدرا جان
فایل کلیش که هست دقت کن توی پست اول!!
با سلام
این داستان رو زمانی که در سایت پایونیر عضو بودم شروع به نگارش کردم البته به کمک یکی از بچه های پایونیر ولی زمانی که میخواستیم شروع به نوشتن کنیم به خاطر مشکلات شخصی ایشون نتونستیم کار رو ادامه بدیم و ایشون از ادامه انصراف دادن چند وقتی این داستان در حال خاک خوردن بود ، روزی در حالی که داشتم دفتر چه ایده هام رو ورق میزدم به این داستان رسیدم و دیدم واقعا با اون همه وقتی که دو نفری روش گذاشتیم حیفه رها بشه و شروع کردم به نوشتن و خوشبختانه تونستم به سرعت به خاطر کارهای قبلی ایده پردازی داستان رو تموم کنم ولی دوباره داستان به زیر خروار ها خاک رفت و صدایی از خودش در نیاورد تا همین چند روز پیش که دیدمش و تصمیم گرفتم حد اقل به خاطر زحمت های اون دوست عزیز هم که شده بزارمش اینجا ،اما قلم من به خوبی نویسنده های بوک پیجی نیست و تنها امیدوارم بتونم زحمت های اون دوست عزیز رو بی نتیجه نزارم !
انشاا... که خوشتون بیادچند خطی در مورد این داستان:تا به حال در سایه ها حرکت کرده ای؟؟ در تاریکی شب چطور؟ ایا تا به حال تصور کردی که کسی یا کسانی در حال تماشای تو هستند ؟ اگر این احساس به شما دست داده بدون شک مانند من بدون وقفه بر می گردید و درون تاریکی را نگاه می کنید ،اما اغلب موارد چیزی آنجا نیست و شما این احساس را به حساب یک خیال ساده می گذارید، اما آیا حق با شماست یا کسانی در دنیایی نا دیدنی به نظاره شما و حرکات شما نشسته اند؟
تمام عمر یک احساس داشتم ،چه زمانی که کودکی بودم و چه زمانی که یک نوجوان شدم و چه حالا، چه در خواب چه در بیداری چه در تاریکی چه در روشنایی، احساسم به من می گفت چشم هایی تمام مدت مرا نظاره می کنند ،حتی همین حالا که این مطلب را مینویسم شاید باور تان نشود اما احساس میکنم کسی در پشت سرم ایستاده و به جملاتی که من می نویسم چشم دوخته است، ترس بر من چیره شده میدانم اگر باز گردم چیزی را نخواهم دید اما آیا ندیدن دلیلی بر نبودن است؟ ایا ما انسانها تنها موجوداتی هستیم که در این جهان زندگی میکنیم؟**پایان کتاب اول**
داستان دورگه
نویسنده : امید مرادپور
در حال باز نویسی از روی داستان اصلی:53::53:دانلود 22 فصل به صورت یکجا:53::53:
توضیحات فصل ها به صورت فشرده در یک فایل rar قرار گرفته اند و ابتداباید از حالت فشردگی خارج شوند(11 مگابایت)
شماره فصل: تاریخ اپلود لینک اپلود صفحات فصل اول(غریبه) جمعه 26/6/1395 دانلود 11 فصل دوم (هدیه ای عجیب) شنبه 27/6/1395 دانلود 10 فصل سوم (خشم) یک شنبه 28/6/1395 دانلود 11 فصل چهارم(مردان سیاه پوش) دوشنبه 29/6/1395 دانلود 17 فصل پنجم(بازجویی) جمعه 2/7/1395 دانلود 13 فصل ششم(مادر) یکشنبه 14/9/1395 دانلود 12 فصل هفتم(سقوط) یکشنبه 14/9/1395 دانلود 15 فصل هشتم (سرزمین عجایب) جمعه 19/9/1395 دانلود 17 فصل نهم (آب و آتش) شنبه 20/9/1395 دانلود 19 فصل ده (فرمانده) چهارشنبه 1/10/1395 دانلود 14 فصل یازده (آشنای غریب) یک شنبه 4/10/1395 دانلود 19 فصل دوازده( اولین نبرد) جمعه 17/10/1395 دانلود 22 فصل سیزده(اسرار پنهان) یکشنبه 26/10/1395 دانلود 14 فصل چهارده(کابوس) چهارشنبه 13/11/1395 دانلود فصل پانزده (امید) شنبه 24/11/1395 دانلود فصل شانزده (سنگ سایه ها) چند ساعت قبل سال تحویل
دوشنبه 30 /12/1395دانلود فصل هفدهم(ریشه ها) یکشنبه 13/1/1396 دانلود فصل هجدهم (شوگا) یکشنبه 7/3/1396 دانلود فصل نوزدهم دانلود فصل بیستم (آدمخوارها) چهارشنبه (28/4/96) دانلود 17 فصل بیست و یک(بی نام)**جدید** سه شنبه 10/4/96 دانلود فصل بیست و دوم (شروع یک پایان) شنبه 28/5/96 دانلود * دوستان نگران کمبود امتیاز نباشید هر کدام از دوستان که بخوان داستان رو بخونن و با کمبود امتیاز مواجه شدن با درخواست دادن امتیاز در همین تاپیک امتیاز براش ارسال میشه پس با خیال راحت بخونین!*
سلام, من عضو پیچ هستم ولی چرا رمان برای نمایش داده نمیشه؟! بصورن بازدیدمهمان واسم. دیده میشه
سلام
از اولی که شروع کردی برام جذاب بود که بخونم
ولی گذاشتم تا یه حد برسه بعد شروع کنم
دو فصل اول رو توی این چند دقیقه خوندم
یه ترکیبی از حلقه ی سلیمان، شورای خلافت و وارث نهایی دنیا دیدم
ولی متنت جذاب و روند خوب
خسته نباشی
قلم نویسنده داخل کتاب دوم پیشرفت کرده و اگر از کتاب اول خوشت اومده ؛ 100% کتاب دوم رو هم دوست داری.