Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان گروهی.

28 ارسال‌
14 کاربران
31 Reactions
7,490 نمایش‌
mikaiel
(@mikaiel)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 27
شروع کننده موضوع  

سلام .
هرکسی ایده ای در رابطه با داستان گروهی داره در این تاپیک بنویسه.
پس از پایان امتحانات داستان شروع میشه.


   
bahani and Lady Joker reacted
نقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 547
 

اشوزُشت سپید;28800:
امید جان ما یه همچین داستانی می خواستیم بنویسیم؛ همون که @sina.m ایده اصلی شو داد.
شیوه ای هم که در نظر گرفته بودیم این بود (نمیدونم چقدر به نظری که دادی نزدیکه) :
یه داستان کلی در نظر بگیریم، از نویسنده ها بخوایم کارکترای خودشون رو با داستان انفرادیشون ارائه بدن. بعد داستان ها رو با هم و با داستان اصلی ترکیب کنیم. بعد داستان اصلی رو به فصل های جدا تقسیم کنیم و با توجه به داستان هر فصل، کاراکترها رو دخیل کنیم و از نویسنده ها بخوایم که بخش مربوط به کارکترشون رو با وفاداری به داستان اصلی، بنویسن و به هماهنگ کننده تحویل بدن تا تدوین شه (اصطلاح مناسبش برای داستان نویسی رو نمیدونم، این مال فیلم سازیه :دی)
بحث پیرامون داستان از بهار شروع شد ولی به هیچ نتیجه ای نرسید. همه میخواستن شروع کنن به نوشتن ولی حاضر نبودن بشینن درمورد فضای داستان و دنیای جدیدی که باید بسازن تا بتونن توش بنویسن، فکر کنن! اصلا این هیچی، چون تا یه مقدارشو 2-3 تا از بچه ها انجام دادن. تو این چند ماهی که روی داستان کار میکردیم، فقط 3 نفر از 8 نفر مشخصات کامل کارکترشونو دادن :22: در صورتی که اولین قدم، همین ارائه ی کاراکترها بود.
یه هماهنگ کننده انتخاب شده بود ولی کسی به حرفش گوش نمیداد :22:

این کار زمان بره چون ما هنوز متوجه نشدیم کار گروهی دقیقا یعنی چی! اسمش داستان گروهیه ولی هر کس میخواد به شیوه ی خودش و برای خودش بنویسه و کاری به بقیه نداره. حتی دوستان میگفتن هر کس داستان رو بنویسه ولی به بقیه نشون نده، فقط هماهنگ کننده بخونه!
نتیجه چی شد؟ کنسل شد. (البته شاید داستان بعدا نوشته بشه. چون ایده ی خوبیه و حیفه که کنار گذاشته بشه. :1:)

به نظرم این حرفا لازم بود گفته بشن؛ :1: چون ما اول باید نگاه کنیم ببینیم توانایی حرکت با گروه رو داریم یا نه، بعد وارد گروه بشیم :1: چون کار گروهی مسئولیت پذیری میخواد. وگرنه نتیجه ش جز وقت تلف کردن و به جایی نرسیدن، نیست!

با آیدا موافقم ( آیدا کجایی خدا وکیلی ؟ :دی )

من هماهنگ کننده بودم ولی کلن بچه ها ساز خودشون رو می زدن البته تو این مدت با چند نفر از فعال تر ها بیشتر آشنا شدم مثلن از قبل آیدا رو که می شناختم :دی سمیه، حریر وعلی از کسایی هستن که مطمئناً برای نوشتن داستان گروهی میشه روشون حساب کرد بچه های فعال و پر ایده هستن اگر بخوایم داستان رو ما پنج نفر شروع کنیم از تیرماه هم میشه چون هم من هم آیدا کنکور داریم برای حریر هم بهتره که داستان توی تابستون باشه که وقتش آزاد تره. بقیه رو من شناختی ندارم حداقل و می دونم که نمیشه روشون حساب کرد حداقل با توجه به بحث های تابستون و کارهایی که باید انجام میدادن و ندادن.

هماهنگ کردن عده ی زیادی هم سخته. اون ایده ی آروس تمیک سرجاشه و احتمالن ما بعدن ارائه ش رو میدیم. چون حداقل من و آیدا خیلی روش صحبت کردیم. نقشه کشیدم و کاراکترهای جدیدی رو خلق کردیم.

الان هم گفتم همینطور محض دست گرمی بیاید یه چیزی بنویسیم ولی خب عزیزان فقط بلدن ایده بدن ( اونم ایده هایی که یا تو کتاب سیناخان بوده، یا تو وارکرفت یا هری پاتر یا هر چیز کلیشه ی دیگه ) یعنی من ایده ی ناب ندیدم آروس تمیک هم حقیقتش ایده ش ناب نبود و ما روش کار کردیم که درست شد ( با عرض معذرت به سینای عزیز ولی ایده ی اولیه ت با کاری که ما روی اثر کردیم زمین تاآسمون فرق داره)

می دونم من به عنوان رک بودنم و اخلاقِ تلخم مورد علاقه ی خیلی هاتون نیستم ولی حداقل می تونین برای راستگویی به من یکی اعتماد کنید چون من برای اینکه ناراحت نشید دروغ نمی گم و برام هم مهم نیست که ناراحت بشید یانه. وقتی میگم علی، حریر، آیدا و سمیه واقعن پا کار هستن راست میگم وقتی میگم خیلی هاتون که اینجا نظر دادین فقط بلدین حرف بزنین و عمل نمی کنین و به حرف هماهنگ کننده گوش نمی دید هم راست میگم.


   
ida7lee2 and AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

sina.m;28801:
توهین نشه ولی برای داستان گروهی که من ایدشو داده بودم توی بهار یه سری شخصیت هایی معرفی شدن که منو درجا دلسرد کرد. البته ممکنه سلیقه من بد باشه و حتما ایراد از بقیه نیست. شخصیت ها یا خیلی کلیشه ای بودن یا خیلی خام الان یادم نیست چی بودن ولی یادمه این صفاتو داشتن
برای داستان گروهی باید یه نفر اصلی و هماهنگ کننده باشه. طرح داستانو بریزه یه سری چارچوب برای شخصیت ها در نظر بگیره که از اون فراتر نرن یه سری محدودیت هارو که به داستان میخوره اعمال کنه و بد بیاد بگه بسم الله هرکی میتونه بیاد با این شرایط شرکت کنه
ولی درکل بازهم با وجود این همه نویسنده که داستان خودشونم نیمه کاره گذاشتن (اول هم با خودم هستم) سخت میشه داستان گروهیو پیش برد. شاید زمان دیگه ای با آدمایی به مراتب با پشتکار تر بشه ولی الان کمی نامحتمله

سلام
میشه تاپیک داستان هایی که نوشتین و شخصیت اونها قرار بود توی داستان گروهی باشن رو به من بدید چون گفتید چند شخصیت معرفی شدن و اگر اینطور هست باید داستانی که شروع کار پیدایش این قهرمانه توی سایت باشه یا ملت خونده باشنش ، دقت کنید شاید من بشینم توی خونه یه داستانک یا داستان کوتاه بنویسم 20 صفحه 50 صفحه و بعد بگم فلانی شخصیت من یه ادم خشن با نیروهای مرگبار با چشمانی ورقلمبیده هست ، که البته این نمیشه ، نویسنده باید قبل از شرکت شخصیتش توی داستان اصلی داستانی که توضیح دهنده شخیتش هست روی سایت قرار بگیره مثل همون قضیه داستان های اونجر که هالکو اینا هر کدوم قبلا دیده و پسندیده شده بودن ، به نظر من ابتدا باید داستان های فرعی شکل بگیره روی سایت قرار بگیره نقد بشه اگر شخصصیت قوی بود و داستان پی ریزی مناسبی داشت به نویسنده اصلی سپرده بشه نه اینکه به صرف تشکیل یه شخصیت اون رو بیایم و توی داستان الی بکار ببریم
یه نکته دیگه اینکه شخصیتی که بخواد توی یک داستان کوتاه شکل بگیره به علت کوتاه بودن داستان خواننده نمیتونه با اون به خوبی ارتباط برقرار کنه مثال میزنم هالک رو به شخصه دوست دارم احساسات ضد و نقیضش و همه میدونن که چند سری از اون ساخه شده و به همین علت زیاد بودم ماجراهاش میتونم پیش خودم تصور کنم چه کارهایی میتونه بکنه ، اما اگر بخواهیم شخصیتمون رو توی یه داستان کوتاه 40 50 صفحه ای به خورد خواننده بدیم شخصیت یه شخصیت سطحی میشه که کسی به اون علاقه مند هم نمیشه ، حتی شاید بهتر باشه برای شکل دهی یه شخصیت چند جلد داستان بلند بنویسیم و بعد اون شخصیت رو وارد داستان اصلی کنیم
مثال میزنم اگر من بخوام همچین داستانی رو الان توی سایت بنویسم از چند شخصیت استفاده میکنم

اول داستان سفیر کبیر و شخصیت الفرد (سینا فتحی )
داستان جوک های بی مزه شخصیت جوکر(از لیدی جوکر)
داستان اقا مرتضی بود الان یادم رفته اسمش چیه چند فصل رو خوندم دیدم واقعا جالبه و شخصیت خوبی ساخته!
داستان دورگه و شخصیت هنری(از خودم)
داستان حماسه پایونیر شخصیت شیل(از خودم)
سه گانه رهگذر که حجمی بالغ بر 5 هزار صفحه داره در سه جلد، شخصیت پیتر(از خودم)
و باید بگم که داستان های دیگه ای که خودی باشن و من خونده باشمشون از بچه های سایت نه دیگه نخوندم
شخصیت الفرد یه شخصیت خیلی عظیم و پر جزئیاته که میشه با ایجاد کمی محدودیت برای اون وارد داستانش کرد ، همینطور شخصیت جوکر با اینکه به شخصه از جوکر متنفرم(لیدی جوکر ناراحت نشن من از قبل از داستان ایشون از وقتی اولین فیلم جوکر رو دیدم احساسم اینطور شد نسبت به این شخصیت! :53:) ولی شخصیت ممتازی داره که اگر نویسنده مهارت داشته باشه میشه این شخصیت ضد صلح رو هم در کنار دیگر شخصیت ها قرار داد (البته اخرش خیانت بکنه و من بزنم بکشمش جیگرم حال بیاد!)
داستان اقا مرتضی رو خیلی دوس دارم ولی دیگه ندیدم فصل بده احتمالا سرش شلوغه ولی شخصیت خوب و قدرتمندی ساخته که میشه به بهترین بحو در کنار دیگر شخصیت ها قرار بگیره و سه داستان دیگه که از خودم هست رو بهتر میشناسم و اگر قرار باشه بشینم و داستان گروهی بنویسم از این شخصیت ها استفاده میکنم
این متن طولانی و خسته کنند رو اینجا نوشتم که فقط این رو بگم داستانی به این سبک باید حجیم باشه شخصیت هاش نباید از داستان کوتاه باشن و قبل از هر چیزی یه برنامه ریزی یک یا دوساله نیاز داره که تمامی داستان های فرعی نوشته نقد و برسی بشه بعد به فکر نوشتن داستان اصلی باشیم برنامه ریزی بلند مدت دو ساله!!

ببخشید که سرتون رو درد اوردم
یا علی


   
ida7lee2 and Lady Joker reacted
پاسخنقل‌قول
sina.m
(@sina-m)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 390
 

Lady Joker;28802:
با آیدا موافقم ( آیدا کجایی خدا وکیلی ؟ :دی )

من هماهنگ کننده بودم ولی کلن بچه ها ساز خودشون رو می زدن البته تو این مدت با چند نفر از فعال تر ها بیشتر آشنا شدم مثلن از قبل آیدا رو که می شناختم :دی سمیه، حریر وعلی از کسایی هستن که مطمئناً برای نوشتن داستان گروهی میشه روشون حساب کرد بچه های فعال و پر ایده هستن اگر بخوایم داستان رو ما پنج نفر شروع کنیم از تیرماه هم میشه چون هم من هم آیدا کنکور داریم برای حریر هم بهتره که داستان توی تابستون باشه که وقتش آزاد تره. بقیه رو من شناختی ندارم حداقل و می دونم که نمیشه روشون حساب کرد حداقل با توجه به بحث های تابستون و کارهایی که باید انجام میدادن و ندادن.

هماهنگ کردن عده ی زیادی هم سخته. اون ایده ی آروس تمیک سرجاشه و احتمالن ما بعدن ارائه ش رو میدیم. چون حداقل من و آیدا خیلی روش صحبت کردیم. نقشه کشیدم و کاراکترهای جدیدی رو خلق کردیم.

الان هم گفتم همینطور محض دست گرمی بیاید یه چیزی بنویسیم ولی خب عزیزان فقط بلدن ایده بدن ( اونم ایده هایی که یا تو کتاب سیناخان بوده، یا تو وارکرفت یا هری پاتر یا هر چیز کلیشه ی دیگه ) یعنی من ایده ی ناب ندیدم آروس تمیک هم حقیقتش ایده ش ناب نبود و ما روش کار کردیم که درست شد ( با عرض معذرت به سینای عزیز ولی ایده ی اولیه ت با کاری که ما روی اثر کردیم زمین تاآسمون فرق داره)

می دونم من به عنوان رک بودنم و اخلاقِ تلخم مورد علاقه ی خیلی هاتون نیستم ولی حداقل می تونین برای راستگویی به من یکی اعتماد کنید چون من برای اینکه ناراحت نشید دروغ نمی گم و برام هم مهم نیست که ناراحت بشید یانه. وقتی میگم علی، حریر، آیدا و سمیه واقعن پا کار هستن راست میگم وقتی میگم خیلی هاتون که اینجا نظر دادین فقط بلدین حرف بزنین و عمل نمی کنین و به حرف هماهنگ کننده گوش نمی دید هم راست میگم.

من الان فهمیدم آروس تمیک همونه که من ایده داده بودم. خوب این چیزیه که حتما باید اتفاق میفتاد. ایده ای که توی 10 دقیقه خلق بشه که مطمنا بدرد داستان شدن نمیخوره. ایده رو باید داد و بعد اینقد روش کار کرد که ممکنه اصلا بشه یه چیز دیگه و کاملا متفاوت با ایده اولیه
دقت کنید من گفتم یه چیزی تو مایه های وارکرفت و نه اینکه از روش تقلید کنیم. منظور من عظمت دنیای وارکرفت بود. همین. نه اینکه بیایم با یه تغییرات کوچک خودمون از اول بنویسیمش. در مورد تنبلی هم من قبلا هم گفتم من یکی تنبلم برای داستان گروهیم. هیچوقت اعلام آمادگی برا نویسندگیش نکردم. توی داستان گروهی همه چی اولش پر شور بود ولی بعد یهو وقتی که شما باید چارچوب و این چیزا رو تعیین میکردین دیگه فعالیتی نداشتین. نمیدونم چرا شاید مشغله زندگی بوده و یا هرچیز دیگه
در مورد صداقتتون هم که گفتین. من به شخصه همیشه همین رو دوس دارم. دوس ندارم که کسی الکی برای دل خوشی دیگرون بیاد دروغ بگه. ولی کلمه هایی که شما به کار میبرین از صداقتت به خارجه و تن مایه های توهین داره. قبلا هم بهتون گفته بودم. البته ممکنه هم اثرات غرق شدن زیادی توی شخصیت جوکر باشه.:دی


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 547
 

sina.m;28805:
من الان فهمیدم آروس تمیک همونه که من ایده داده بودم. خوب این چیزیه که حتما باید اتفاق میفتاد. ایده ای که توی 10 دقیقه خلق بشه که مطمنا بدرد داستان شدن نمیخوره. ایده رو باید داد و بعد اینقد روش کار کرد که ممکنه اصلا بشه یه چیز دیگه و کاملا متفاوت با ایده اولیه
دقت کنید من گفتم یه چیزی تو مایه های وارکرفت و نه اینکه از روش تقلید کنیم. منظور من عظمت دنیای وارکرفت بود. همین. نه اینکه بیایم با یه تغییرات کوچک خودمون از اول بنویسیمش. در مورد تنبلی هم من قبلا هم گفتم من یکی تنبلم برای داستان گروهیم. هیچوقت اعلام آمادگی برا نویسندگیش نکردم. توی داستان گروهی همه چی اولش پر شور بود ولی بعد یهو وقتی که شما باید چارچوب و این چیزا رو تعیین میکردین دیگه فعالیتی نداشتین. نمیدونم چرا شاید مشغله زندگی بوده و یا هرچیز دیگه
در مورد صداقتتون هم که گفتین. من به شخصه همیشه همین رو دوس دارم. دوس ندارم که کسی الکی برای دل خوشی دیگرون بیاد دروغ بگه. ولی کلمه هایی که شما به کار میبرین از صداقتت به خارجه و تن مایه های توهین داره. قبلا هم بهتون گفته بودم. البته ممکنه هم اثرات غرق شدن زیادی توی شخصیت جوکر باشه.:دی

خدایان رو سپاس من از اول همین همین مایه های توهین در لحنم بود بی خودی پایِ جوکرو وسط نکش :دی

خب تو رو نگفتم که ایده ت خواستم بگم حسابی پرداخته شد و من آیدا روش کار کردیم من اونجایی کارو با همه ی بچه ها ول کردم که دیدم اصلن به حرف گوش نمی کنن و کاری انجام نمیدن بعد با آیدا دست به کار شدیم :-" :65:


   
sina.m and ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
Ro.S
 Ro.S
(@ro-s)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 50
 

AmbrellA;28793:
سلام
یعنی هر چی خوندمش نگرفتم منظورت چی بوده! انگار بازی میخوای طراحی کنی که نمونه هاشو من زیاد بازی کردم مثل سری های توتال وار اما طراحی داستانی طبق این مدل بازی ها کمی که نه خیلی سخته به دوستان بی احترامی نباشه ولی برای این جوری نوشتن همون قضیه گاو مرد کهنه که فکر نکنم بشه!
اما من توی نظری که از این دوستمون خوندم Amir2527 و گفتن که سینا گفته باید یه مجموعه عظیم باشه که هر نفر یه کتاب رو بنویسه کاملا موافقم و اینه کار اصولی و درست در غیر این صورت واقعا نمیشه
مثال میزنم فیلم اونجر (avengers) رو فکر کنم اکثر مردم دیگه دیدن برای اونایی هم که ندیدن تعریف میکنم
داستان اونجر بر پایه یه سری ابر قهرمان نوشته شده که هر کدوم داستان ها و ماجراهای جدایی برای خودشون دارن مثلا فیلم ثور thor یا مرد اهنی iron man یا کاپتان امریکا یا هالک و چند تای دیگه
خب تا اینجا رو درنظر داشته باشید و در یه قسمت دیگه اینکه سری کاپتان امریکا فیلم های معروفی هست و داستان های جدایی براشون نوشته شده
همینطور سری ثور که تا اونجایی که یادمه 2 سری از این داستان رو فیلمش کردن
همینطور از هالک چندین سری فیلم و انیمیشن وجود داره
مرد اهنی که معروفه نیازی نیست به معرفی چندین فیلم و داستان دربارش وجود داره
اما نکته اصلی که مد نظر منه اینکه حالا کارگردان فیلم اونجر و نویسنده اون اومدن و این فیلم ها و داستان های پخش شده رو کنار هم جمع کردن مثل شاخه های یه درخت کنار هم قرار دادن و از ویژگی های هر کدوم برای پیش برد اهداف خودش استفاده کرد برای اونایی که منظور اقا سینا رو متوجه نشدن این رو توضیح میدم که اقا سینا منظورش این بود که همچین سری داستانی نوشته بشه
توی این مدل داستان ها ابتدا میان و به ده تا نویسنده میگن یه شخیت بساز و داستانت رو روی زمین و طبق شرایط انسانی بنویس و خاتمه رو هر جور دوست داری تمومش کن و هیچ کسی حق دخالت در داستان دیگری رو نداره
بعد انجام این کار ده تا شخصیت ساخته میشه که هر کدوم دارای یه سری ویژگی هست و حالا نویسنده داستان اصلی یا بهتر بگم نویسنده طنه درختمون میاد و داستان اصلی رو پیش میبره البته با شخصیت هایی که دیگر نویسنده ها خلق کردن
این یعنی داستان گروهی در غیر این صورت هیچ داستانی دیگه معنی داستان گروهی رو نمیده و روش های دیگه ای که شما میگید و یا اینکه میخواید بکار بگیرید واقعا یه داستان گروهی حساب نمیشه و یه اسم بهتر داره میشه یه همکاری عجیب که حاصلش اینه
تالارگفتمان 1
یه چیز زننده و زشت
اما اگر به روش اصولی بخواهیم پیش بری و طبق استاندارد های مناسب پیش بریم نتیجه این میشه

تالارگفتمان 2

تصویر اول نشون دهنده همون سبک حاضره که دوستان میخوان داستان گروهی بنویسن یعنی هر نفر یک یا چند فصل اخرشم هر چقدر خوب باشه بازم توی زوق میزنه
اما توی روش استاندارد هر نویسنده یه شخصیت میسازه و تحویل نویسنده اصلی میده مثل برج ایفل اینطور در نظر بگیرید که هر داستان و هر نویسنده یه پایه برج ایفله
هر نویسنده سلایق خودش رو داره و داستانش رو با سلیقه خودش مینویسه اما نباید توی داستان اصلی دخالت کنه سبک اول و سبک حاضر داستان نویسی که دوستان چند داستان گروهی نوشتن همون تصویر اول نمایانگر وضعیت داستان هست .
امید وارم که دوستان از حرف های من ناراحت نشن و بجای دلخوری از روش استاندارد استفاده کنن بجای این روش مندراوردی و بد هیبت!
در ضمن این رو هم یاد اوری کنم استفاده از این روش بسیار سخت و طاقت فرسا هست و زمان زیادی میبره شاید چند سال تا تمامی داستان ها شکل بگیره شخصیت ها ساخته بشن و بعد تحویل نویسنده اصلی یا همون طنه نویس بشن . انجام این نوع نوشتن غیر ممکن نیست برای ما اما زمان بر هست ولی اگر بخواهیم کار صحیح و ماندگاری بکنیم باید به این شکل باشه
تا اونجایی که من دیدم همچین داستانی به این سبک توی ایران تا به حال نوشته نشده و واقعا اگر شروع به نوشتن این کار بکنیم یعنی استارتر این سبک ما میشیم !
یا علی!

پ ن:
شخصیت های داستان اونجرز تالارگفتمان 3

بسیار شدید با حرف شما موافقم.بهترین مثال برای این حرف شما طبق اون روش اصولی 39 سرنخ هستش.ایده داستانی منسجم و نویسنده های متفاوت.هر داستان دنباله قبلیه و توی شخصیتا تغییری ایجاد نشده.کنش داستانی همونه.به شدت داستان قدرتمندیه و مجموعه هاش بسیاره.
پیشنهادم اینه:مدتیه توی فکر یکیونیورس بزرگ بودم.این یونیورس سه تا سری بزرگه.سری اصلی با نویسندگی خودم هست و یک نفر دگ(اون یک نفر همینجا اعلام آمادگی کنه)
سری دوم گذشته سری اوله و اونم بزرگه.
سری سوم هم فعلا قراره ادامه سری اول باشه منتها به فرم اگه چی میشد؟ اگه کسی کمیکای وات ایف رو خونده باشه میفهمه چی میگم.
من نویسنده خیلی خوب و بزرگی نیستم ولی ایدش بسیار بزرگه. پس این نویسنده ای ک میخوام نیاز داره ک اینا رو داشته باشه:
1-بتونه با من کل کل کنه(ایده های داستانی بده)
2-قبلا با سینای بلاسوخته کار کرده باشه
3-بتونه احساس رو وارد داستان کنه
4-حس قدرت و دیوانگی شخصیت اصلیم باید بتونه دربیاره(تنها نویسنده فصل ها من نیستم.نویسندگی اشتراکیه)


   
ida7lee2 and AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Noble Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 576
 

دوستان الان وسط امتحاناتیم
منم یه ایده دارم البته فک نکنم خیلی خوب باشه
چنتا دنیا هست که این دنیا ها به صورت چند ضلعی کنار هم قرار دارن و هرکدوم از این دنیا ها یکی از این هستن در وسط این چند ضلعی 5 برادر قرار دارن مرگ زندگی و سرنوشت. اینده و گذشته . در هر یک از دنیا ها فردی قرار داره که یکیشون قصد داره کسی رو از مرگ برگردونه یکی میخواد سرنوشتش رو عوض کنه یکی دیگه میخواد عمر جاوید داشته باشه دیگری قصد داره گذشته رو تاقیر بده و یکی دیگه هم میخواد با دیدن اینده مرگش رو به تعویق بندازه اما اتفاقاتی میوفته که باعث میشه در دنیای مردگان باز بشه و نگهبان مردگان که همون برادر اوله به زنجیر کشیده میشه و در اعماق تاریخ گم میشه . خلاص تعادل دنیاها از بین میره و چند نفر در این بین قصد دارن تا با پدا کردن نگهبان به اینن وضع سرو سامان بدن , در این میان شیطان اعظم که در ابتدای جهان در مرگ اسیر شده بوده هم ازاد میشه و میفهمه که با پیدا شدن نگهبان اون دوباره به مرگ برمیگرده واسه همین قصد داره با شیوه های مختلف جلوی این افراد رو بگیره و ...


   
پاسخنقل‌قول
Ro.S
 Ro.S
(@ro-s)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 50
 

hera;28813:
دوستان الان وسط امتحاناتیم
منم یه ایده دارم البته فک نکنم خیلی خوب باشه
چنتا دنیا هست که این دنیا ها به صورت چند ضلعی کنار هم قرار دارن و هرکدوم از این دنیا ها یکی از این هستن در وسط این چند ضلعی 5 برادر قرار دارن مرگ زندگی و سرنوشت. اینده و گذشته . در هر یک از دنیا ها فردی قرار داره که یکیشون قصد داره کسی رو از مرگ برگردونه یکی میخواد سرنوشتش رو عوض کنه یکی دیگه میخواد عمر جاوید داشته باشه دیگری قصد داره گذشته رو تاقیر بده و یکی دیگه هم میخواد با دیدن اینده مرگش رو به تعویق بندازه اما اتفاقاتی میوفته که باعث میشه در دنیای مردگان باز بشه و نگهبان مردگان که همون برادر اوله به زنجیر کشیده میشه و در اعماق تاریخ گم میشه . خلاص تعادل دنیاها از بین میره و چند نفر در این بین قصد دارن تا با پدا کردن نگهبان به اینن وضع سرو سامان بدن , در این میان شیطان اعظم که در ابتدای جهان در مرگ اسیر شده بوده هم ازاد میشه و میفهمه که با پیدا شدن نگهبان اون دوباره به مرگ برمیگرده واسه همین قصد داره با شیوه های مختلف جلوی این افراد رو بگیره و ...

رعنا جان. با کمال احترام ایدتو رد میکنم.چون وحشتناک گنگه.هیچی حتی یه ذره از داستانو نفهمیدم!!این مثلا قراره خلاصه داستانی باشه؟خیلی گنگه.ایدت کلی بگیمش خوبه ولی نیاز به پولیش داره.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اونایی که مثل من گیمرن با داستانهای شاهکار بسیاری آشنا هستند:سری قدرتمند بایوشاک-سری ویچر(اتفاقا از کتابای ویچر گرفته شده و کمیک هاشم موجوده)-سری بتمن(بازم کمیک!)-بازی هایی که دیوید کیج میسازه(مثل هوی رین و بیاند تو سولز)-دارک سولزو......
احتمالا خیلیا توی ایران با سری فاینال فانتزی آشنا نیستن(حقم دارن ک آشنا نباشن چون ژاپنیه!).نسخه اخیرش xv بود که حقیقتا نابود شد سریرداخت ضعیف و وحشتناک.شخصیت پردازی به زحمت خوب.فقط تنها چیزی ک داشت گرافیک بود.
حالا جالب اینه که سری دوم چیزی که من صفحه قبل پیشنهاد دادم همون حالت نسخه xv بازی رو داره.منتها پبش زمینه اش ده برابر از اون قدرتمند تره.سه جلدیه ولی دنباله نیستن.دست کم جلد اول نه. ی جور tie-in محسوب میشه. جلد اول سری دوم راجب مارکوس شخصیت اصلی کتاب اول سری اوله(که مشترکا با یکی که اسمشو نام نمی برم داریم مینویسیمش) اماجلد دوم و سوم راجب یک شخصیت دیگه است که بعد از این که مقدمه کتاب اول سری اول رو بدم باهاش آشنا خواهید شد.فقط اسمش مارک هست. حالا داوطلب میخوام بیاد جلد اول تا سوم سری دوم رو شروع کنه به پیش پرداخت.یعنی بعد این که زمینه داستانی رو از مقدمه ام فهمید شروع کنه نوشتن و پرداختن شخصیت و داستان.من خودم سمیه یا حتی سینا رو برای این کار انتخاب میکردم.اما میخوام از اونایی که میخوان بنویسن این سری دوم رو یه متن با فضای دارک و دهشتناک به من تحویل بدن.یه جور خلاصه از وحشتناک ترین چیزی که میتونن بنویسن.
با تشکر.


   
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Noble Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 576
 

Ro.S;28815:
رعنا جان. با کمال احترام ایدتو رد میکنم.چون وحشتناک گنگه.هیچی حتی یه ذره از داستانو نفهمیدم!!این مثلا قراره خلاصه داستانی باشه؟خیلی گنگه.ایدت کلی بگیمش خوبه ولی نیاز به پولیش داره.

با تشکر.

منم که گفتم خوب نیس که .
البت خیلی هم بد نیستا .


   
پاسخنقل‌قول
Ro.S
 Ro.S
(@ro-s)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 50
 

hera;28817:
منم که گفتم خوب نیس که .
البت خیلی هم بد نیستا .

قبول دارم خیلیم بد نیست.ولی بعدا باید پولیشش کنی.فعلا بیا روی یونیورس خودمون تمرکز کنیم اوکی؟


   
پاسخنقل‌قول
sina66
(@sina66)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 66
 

من یه داستان تو ذهن چند وقته هست با اینکه شما باتجربه ها هستید جسارته ولی حالا شاید شاید خوب بود یه پسریه در زمان قدیم مجبور بوده به پادگان برای یادگیری رزم بره ولی اون علاقش بیشتر به کشف حقیقت وجودپدرومادرش به دروازه حقیقت سفر میکنه همین شروع می‌کنه به سفر سرزمین اونها از بخش های متفاوتی تشکیل شده که تو هر بخش موجودات خاصی زندگی میکردند (اینطوری میشه نژادهای جدید و جالب خلق کرد)اون به هر سرزمینیمی‌رفت چیز جدید یاد می‌گرفت ماجراجویی جدید و اتفاقات جدیدی رو تجربه می‌کنه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

و در طول راه هم چند نفر میتونن هم سفرش بشن برای دریافتن دروازه حقیقت که میتونن هر کدوم یکی از نقش اول های داستانای دیگه باشه
درسته مثل ایده شما عزیزای با تجربه نباشه ولی یه ایده کوچیکه


   
پاسخنقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
 

sina66;30816:
من یه داستان تو ذهن چند وقته هست با اینکه شما باتجربه ها هستید جسارته ولی حالا شاید شاید خوب بود یه پسریه در زمان قدیم مجبور بوده به پادگان برای یادگیری رزم بره ولی اون علاقش بیشتر به کشف حقیقت وجودپدرومادرش به دروازه حقیقت سفر میکنه همین شروع می‌کنه به سفر سرزمین اونها از بخش های متفاوتی تشکیل شده که تو هر بخش موجودات خاصی زندگی میکردند (اینطوری میشه نژادهای جدید و جالب خلق کرد)اون به هر سرزمینیمی‌رفت چیز جدید یاد می‌گرفت ماجراجویی جدید و اتفاقات جدیدی رو تجربه می‌کنه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

و در طول راه هم چند نفر میتونن هم سفرش بشن برای دریافتن دروازه حقیقت که میتونن هر کدوم یکی از نقش اول های داستانای دیگه باشه
درسته مثل ایده شما عزیزای با تجربه نباشه ولی یه ایده کوچیکه

داری اشتب میزنی داش سینا. ایده داستان گروهی قبول شد و حتی نوشته هم شد. دور اول هم تموم شد و حدودا سه ماهه منتظریم مدیران بوک پیج و پیشتاز دومی رو راه بندازن که نمیندازن!(یه سری حدس دارم! مثلا چرا بانو حریر بازنشسته شده؟ به من ربطی نداره ایتش ولی چون داستان گروهی روی شست ایشون و یکی از مدیران پیشتاز می گشت گفتم!)

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

الان لینک داستان گروهی رو میذارم ببینیش.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

http://btm.bookpage.ir/thread2906.html
اینم تاپیک داستان گروهی. برو بخون حالشو ببر

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

http://btm.bookpage.ir/thread2906.html
اینم تاپیک داستان گروهی. برو بخون حالشو ببر


   
zzareb2 reacted
پاسخنقل‌قول
sina66
(@sina66)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 66
 

شت:24::0f7aca218ecfa609f5c.2..2..19.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

منو باش گفتم تازه میخواید شروع کنید


   
پاسخنقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
 

sina66;30824:
شت:24::0f7aca218ecfa609f5c.2..2..19.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

منو باش گفتم تازه میخواید شروع کنید

می تونی توی دور دوم شرکت کنی. نمیدونم مسئولش توی بوک پیج کیه الان (!) اما می پرسم بهت میگم. (اگه میخوای شرکت کنی!)


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 2
اشتراک: