آگاهسازیها
پاککردن همه
کتابخانه+دانلود
2
ارسال
2
کاربران
5
Reactions
4,545
نمایش
شروع کننده موضوع 1396/06/06 09:27
|
خلاصه:
هیچ کس از یک شاهدخت انتظار ندارد که خشن باشد. و لارا دراگلیا اینگونه بودن را دوست دارد. از زمانی که او و برادر کوچکش، رادو، از وطنشان، والاچیا دور شده و از سوی پدرشان رها شده اند تا در دربار عثمانی بزرگ شوند، لارا می داند که شجاع بودن کلید بقاست. او و رادو محکوم اند تا به عنوان مهره های پیاده در بازی ای وحشیانه شرکت کنند، بر فراز هر حرکتشان شمشیری نامریی قرار دارد. زیرا شجره خونی ای که آنها را خاص می کند همچنین آنها را تبدیل به هدف می کند.
لارا از عثمانی ها نفرت دارد و منتظر زمان خود است، برای روزی که به والاچیا بازگردد و حق ذاتی خود را ادعا کند نقشه انتقام می کشد. رادو تنها آرزوی جایی را دارد که در آن احساس امنیت کند. و بعد وقتی آن دو با محمد، فرزند نافرمان و تنهای سلطان، آشنا می شوند، رادو حس می کند دوستی واقعی یافته است، و لادا از خود می پرسد آیا سرانجام فردی را یافته است که ارزش اشتیاق او را داشته باشد. اما محمد وارث همان امپراتوری ای است که لادا سوگند خورده است علیه آن بجنگد، و رادو اکنون آن را خانه فرض می کند. لادا، رادو، و محمد، با هم تشکیل مثلث زهرآگینی را می دهند که مرزهای عشق و وفاداری را به نقطه تعهد می کشاند. نسخه انگلیسی: |
1396/06/06 11:11
علی جان کاش خلاصه رو نمی ذاشتی یعنی تو خلاصه کل داستان رو توضیح داده :)) من این کتاب رو چند وقت پیش خوندم اگر خاطرتون باشه خیلی خیلی قشنگه ولی خب برای دوستانی که عشق توصیف و اینا هستن زیاد جالب نیست چون نویسنده یه جورایی مثل خودم بیشتر دیالوگ محور و فضاساز هست و کمتر به توصیف محیط می پردازه مگر وقتی که خیلی احتیاج باشه.
بعد اینکه ترجمه ی والاکیا همون سرزمین رومانی میشه:دی ولد مال رومانی بود :دی
ممنون
L0rd LaTITude و thanos13912 واکنش نشان دادند