سلام دوستان این فایل یک نوع مقدمه و سرآغازی برای داستانمه که میخوام بخونین و نظرتونو در موردش بهم بگین:25:
اگه نظراتتون مثبت بود شروع میکنم به ادامه دادنش و در قالب یک داستان بلند مینویسمش...
در ضمن بی زحمت در مورد نوع نوشتنم هم نقدم کنین و بگین دوست دارین داستان به صورت سوم شخص باشه یا اول شخص ممنون میشم.:6:
http://s8.picofile.com/file/8304584926/%D8%B3%D8%B1%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2.docx.html
سلام دوستان این فایل یک نوع مقدمه و سرآغازی برای داستانمه که میخوام بخونین و نظرتونو در موردش بهم بگین:25:اگه نظراتتون مثبت بود شروع میکنم به ادامه دادنش و در قالب یک داستان بلند مینویسمش...
در ضمن بی زحمت در مورد نوع نوشتنم هم نقدم کنین و بگین دوست دارین داستان به صورت سوم شخص باشه یا اول شخص ممنون میشم.:6:
http://s8.picofile.com/file/8304584926/%D8%B3%D8%B1%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2.docx.html
نقد کنم هاموس ؟ :107:
با سلام !
برای مقدمه خوب و جذاب بود و حس کنجکاوی رو در من ایجاد کرد ! چند جا مشکل نگارشی وجود داشت که با یک ویراستاری دقیق حل میشه. از نظر من سوم شخص باشه خیلی خیلی بهتره چون برای توصیفات و نحوه بیان فضای داستان دست نویسنده رو بیشتر باز میزاره. فقط در توصیفات یکم بیشتر مانور بدید بهتره مثلا در اون صحنه ای که شوالیه میخواست وارد اتاق بشه توصیفات رو یکم بیشتر به سمت ترسناک بودن سوق بدید.
+
فرمت داستان رو برای آپلود pdf انتخاب کنید به نظرم بهتر و مرتب تر میشه.
موفق باشید.
نقد کنم هاموس ؟ :107:
نقد کنید بانو:1:
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
با سلام !برای مقدمه خوب و جذاب بود و حس کنجکاوی رو در من ایجاد کرد ! چند جا مشکل نگارشی وجود داشت که با یک ویراستاری دقیق حل میشه. از نظر من سوم شخص باشه خیلی خیلی بهتره چون برای توصیفات و نحوه بیان فضای داستان دست نویسنده رو بیشتر باز میزاره. فقط در توصیفات یکم بیشتر مانور بدید بهتره مثلا در اون صحنه ای که شوالیه میخواست وارد اتاق بشه توصیفات رو یکم بیشتر به سمت ترسناک بودن سوق بدید.
+
فرمت داستان رو برای آپلود pdf انتخاب کنید به نظرم بهتر و مرتب تر میشه.
موفق باشید.
خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتین دوست عزیز،در مورد توصیفاتم باید بگم که نظر خودمم همینه که بیشتر و ترسناکتر جلوه داده بشه و حتما در نگارش دوباره روش بیشتر کار میکنم بازم ممنون از نقد سازندتون:1:
در مورد سوم شخص بودنم علاقه خودمم همینه اما دوست دارم مخطبام نحوه بیان داستان رو دوست داشته باشند و ازش لذت ببرن.:9:
من نقد نمیکنم چون خودم کارم مطلوب نیست.
ولی میتونم بگم از زبان اول شخص خیلی بهتره و خواننده انس بیشتری با کاراکتر میگیره.
حتی اگه دقت کنین بیشتر نویسنده های بزرگ هم اینجوری نوشتن.
من نقد نمیکنم چون خودم کارم مطلوب نیست.
ولی میتونم بگم از زبان اول شخص خیلی بهتره و خواننده انس بیشتری با کاراکتر میگیره.
حتی اگه دقت کنین بیشتر نویسنده های بزرگ هم اینجوری نوشتن.
برای مثال ؟ 😐 خودم چیزی به ذهنم نمیرسه ! خواستم بگم نغمه یخ و آتش دیدم سومه خواستم بگم هری پاتر دیدم دومه (یه چیزی اون وسطا) خواستم بگم هابیت 😐 خواستم بگم 😐 خواستم بگم ...
باریکلا. ایدهی قشنگیه به نظرم، خوبه که ادامه بدی.
روند داستان (شروع از زندگی روزمره و بعد اتفاق عجیب نقاشی به جای فال و بعد اوجش که ظاهر شدن یاروی نیزدهدار باشه) به نظرم خوب بود.
اینکه خواب میبینه و بعدش بلافاصله خوابه تو واقعیت تکرار میشه به نظرم خوب در اومده بود.
صحنهی سایهی توی چهار چوب در و بعد جلو اومدنش و کم کم نور چراغ خواب روش افتادن به نظرم صحنهی قشنگی بود، هر چند به نظرم زبانش هنوز جای کار داره و میشه بهتر و شسته رفتهتر نوشتش.
شخصیت محمدرضا به نظرم یه کم مقوایی بود d: حالا اگه قراره بمیره و دیگه نبینیمش شاید مهم نباشه. ولی اگه میخواین ازش استفاده کنین، به نظرم بهتره یه کم بیشتر بهش عمق بدین.
یه ایرادی که به نظرم رسید این بود که پرش زبانی داشت متن، بین محاورهای و کتابی. یه دور بازخونی درستش میکنه احتمالاً.
یه چیز بیربط هم اینکه، مطمئن نیستم البته، ولی فک میکنم که شوالیه فقط به یاروهای زرهپوش قرون وسطا میگن. یاروهای یونان باستان رو فک نمیکنم بشه بهشون گفت شوالیه.
ولی میتونم بگم از زبان اول شخص خیلی بهتره و خواننده انس بیشتری با کاراکتر میگیره.
اینکه رابطه برقرار کردن خواننده (و شاید حتی نویسنده) با اول شخص راحتتره به نظرم درسته.
ولی فک میکنم (و حالا شایدم اشتباه میکنم) که راوی اول شخص دست نویسنده رو میبنده. هم توی اطلاعات دهی، هم توی توصیف صحنه، هم توی پردازش شخصیت. راوی اول شخص نویسنده رو محدود میکنه به درونیات یه شخصیت و زاویهی دید همون شخصیت. دانای کل این امکان رو داره که زاویههای دیگه رو نشون بده، چیزایی رو بگه که قهرمان داستان نمیبینه یا نمیدونه، یا مثلاً نویسندههایی که سوم شخص محدود استفاده میکنن (مثلاً از زاویه دید یه شخصیت) خیلی وقتا بین فصول زاویه دید رو عوض میکنن.
به نظرم سوم شخص انتخاب بهتریه در کل.
برای مثال ؟ 😐 خودم چیزی به ذهنم نمیرسه ! خواستم بگم نغمه یخ و آتش دیدم سومه خواستم بگم هری پاتر دیدم دومه (یه چیزی اون وسطا) خواستم بگم هابیت 😐 خواستم بگم 😐 خواستم بگم ...
دارن شان و دموناتا فک کنم اول شخص بود راویش.
شاهکش هم فک کنم قسمت عمدهش اول شخصه روایتش. منتها فرقش اینه که از سوم شخص شروع میشه، و قهرمان داستان شروع میکنه زندگی خودش رو برای یاروی «تاریخنگار» تعریف کردن.
الآن یادم افتاد که سری «کتاب خورشید نو» هم اول شخصه راویش، ولی فک میکنم اونم فرم خاطرات نوشتهی قهرمان داستان رو داره.
منتها به نظرم کمتر از راوی اولش شخص استفاده میکنن امت.
سلام فلش عزیز خیلی ممنون از نقد زیبا و تاثیر گذارت در مورد محمد رضا خودم اول دوست داشتم تو داستانم حضور بیشتری از این سرآغاز داشته باشه اما پشیمون شدم و تصمیم گرفتم یه ذره داستان رو معمایی تر جلوه بدم که برای مخاطبای عزیز سوال پیش بیاد،اصلا دلیل کشته شدن محمدرضا چی بود؟چه نقشی داشته و این مسائل...در مورد نپرش زبانیم حق باتوعه و مطمئنن اصلاح خواهد شد.
متاسفانه من اطلاعات کمی از سربازان رومی داشتم و به نظرم استفاده از صفت شوالیه برای اون سرباز رومی کار اشتباهی بود که اینم اصلاح میشه.
بازم ممنون از شما دوست عزیز:77:
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
من نقد نمیکنم چون خودم کارم مطلوب نیست.
ولی میتونم بگم از زبان اول شخص خیلی بهتره و خواننده انس بیشتری با کاراکتر میگیره.
حتی اگه دقت کنین بیشتر نویسنده های بزرگ هم اینجوری نوشتن.
سلام عزیزدل خوبی؟به نظرم بهتر که نقد بکنی حتی اگه به قول خودت کارت مطلوب نباشه...در ضمن کدوم کار؟داستان نوشتی؟متاسفانه من ندیدم اگه میشه بهم اطلاع بده.
تا اینجا تنها خودت بودی که از زبان اول شخص دوست داری داستان ادامه پیدا کنه یار جمع کن برای خودت مرد:21:
بازم ممنون از وقتی که گذاشتی:1:
برای مثال ؟ 😐 خودم چیزی به ذهنم نمیرسه ! خواستم بگم نغمه یخ و آتش دیدم سومه خواستم بگم هری پاتر دیدم دومه (یه چیزی اون وسطا) خواستم بگم هابیت 😐 خواستم بگم 😐 خواستم بگم ...
خخخخخخخخ چه جالب که به هیچکدوم از اینایی که گفتی جذب نشدم.ینی فیلماشونو دیدم ولی اصلا به کتاباشون جذب نشدم.وی وراثت تقریبا اول شخص بود که من به عنوان بهترین اثر نویسنده های خارجی می شناسمش.
در ضمن سفیر کبیر هم هست که به عنوان بهترین اثر داخلی قبولش دارم.میدونم که همتون هم قبول دارید و مطمئنم کمتر از کار خانم رولینگ یا آقای مارتین نیست.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام فلش عزیز خیلی ممنون از نقد زیبا و تاثیر گذارت در مورد محمد رضا خودم اول دوست داشتم تو داستانم حضور بیشتری از این سرآغاز داشته باشه اما پشیمون شدم و تصمیم گرفتم یه ذره داستان رو معمایی تر جلوه بدم که برای مخاطبای عزیز سوال پیش بیاد،اصلا دلیل کشته شدن محمدرضا چی بود؟چه نقشی داشته و این مسائل...در مورد نپرش زبانیم حق باتوعه و مطمئنن اصلاح خواهد شد.متاسفانه من اطلاعات کمی از سربازان رومی داشتم و به نظرم استفاده از صفت شوالیه برای اون سرباز رومی کار اشتباهی بود که اینم اصلاح میشه.
بازم ممنون از شما دوست عزیز:77:
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام عزیزدل خوبی؟به نظرم بهتر که نقد بکنی حتی اگه به قول خودت کارت مطلوب نباشه...در ضمن کدوم کار؟داستان نوشتی؟متاسفانه من ندیدم اگه میشه بهم اطلاع بده.
تا اینجا تنها خودت بودی که از زبان اول شخص دوست داری داستان ادامه پیدا کنه یار جمع کن برای خودت مرد:21:
بازم ممنون از وقتی که گذاشتی:1:
نه خوب آخه نظر پرسیدی منم نظرمو گفتم مسعود(مسعود بودی دیگه؟)جان.
حالا نظرات فرق داره...
و من نمیدونم نقد هام چجوریه.ینی خوبه یا نه واس همین سعی میکنم زیاد این کارو نکنم.
ولی در هر صورت ممنونم ازت.امیدوار کننده هستی :دی
داستانت هم امیدوارم جدی دنبال بشه و به یه جایی برسه.
خخخخخخخخ چه جالب که به هیچکدوم از اینایی که گفتی جذب نشدم.ینی فیلماشونو دیدم ولی اصلا به کتاباشون جذب نشدم.وی وراثت تقریبا اول شخص بود که من به عنوان بهترین اثر نویسنده های خارجی می شناسمش.
در ضمن سفیر کبیر هم هست که به عنوان بهترین اثر داخلی قبولش دارم.میدونم که همتون هم قبول دارید و مطمئنم کمتر از کار خانم رولینگ یا آقای مارتین نیست.- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
نه خوب آخه نظر پرسیدی منم نظرمو گفتم مسعود(مسعود بودی دیگه؟)جان.
حالا نظرات فرق داره...
و من نمیدونم نقد هام چجوریه.ینی خوبه یا نه واس همین سعی میکنم زیاد این کارو نکنم.
ولی در هر صورت ممنونم ازت.امیدوار کننده هستی :دی
داستانت هم امیدوارم جدی دنبال بشه و به یه جایی برسه.
سلام محمد جان آره اسمم مسعود:25:
خیلی ممنون از نظرت داداش گلم مرسی که خوندی و نظر دادی...در مورد داستانم میخوام ادامش بدم حتما و امیدوارم موفق بشم:1:
در ضمن سفیر کبیر هم هست که به عنوان بهترین اثر داخلی قبولش دارم.میدونم که همتون هم قبول دارید و مطمئنم کمتر از کار خانم رولینگ یا آقای مارتین نیست.
درسته که سفیر کبیر کار خیلی خوبی بود ولی نه به این شدت مطمئنم که به ضعف هاش آشنا هستید کوچک ترین مثالش اینکه سینا چیز یادش رفت (دختره که با چیز (شخص اول) رابطه عاطفی داشت ) (زیاد رو اسما وارد نیستم) تا وسط داستان بود یهو قیبش زد تا آخر داستان اما با این حال خودم به شخصه سه بار مرور کردم و میگم بهترین کار داخلیه ولی خوب به مارتین نمیرسه