از فن نوشتن شروع کنیم یا دنیای جدید شروع کنیم؟ )مسئله این است:69:
در ایران فانتزی نوشتن با اینکه کار تازه ای نیست اما بخاطر تحولات بسیاری که ایران در طی یک قرن پیش تجربه کرده است از فضای فانتزی فاصله زیادی گرفته بود و بیشتر وارد فضای ادبیات نو و اجتماعی شده است اما با ورود جریانی به نام هری پاتر خون تازه ای وارد رگ های فانتزی دوستان شد. جادو ، جن، افسون، کلاه سخنگو، مدرسه جادوگری و... همه این ها حس های فراموش شده ی ایرانیان را یاد آوری کرد. یاد آوری کرد که میتوان دوباره از حقیقت موجود در جامعه فرار کرد و وارد دنیایی شد که قانون های تازه ای را برای آن ها به ارمغان می آورد. چیز هایی که تا قبل از آن فقط در داستان های شاهنامه خوانده بودند و حتی دیگر شاهنامه هم داشت فراموش میشد، زیرا ضد ارزش ها داشتن زه ارزش تبدیل می شدند.
ورود جریان هری پاتر به ایران با این وجود که مزایای فراوانی داشت اما مضراتی هم داشت. یکی از آن ها این بود که ذهن نویسنده های جوان ایرانی را کاملا مشغول خود کرد و داستان هایی که بعد از آن نوشته شدند در ژانر فانتزی اکثرا در جو هری پاتر بودند و به اصطلاح صحیح تر فن فیکشنی از هری پاتر بودند. این موضوع باعث بسته شدن نویسندگان جوان شد و این موج فن نوشتن تا چندین سال در ایران رواج داشت.
اما فن فیکشن چیست؟ فن فیکشن به داستان هایی گفته می شود که در فضای یک داستانی که نسبتا مشهور است نوشته می شود.(البته این تعریف منه و تعریف دقیقی نیست)
خوشبختانه بعد از هری پاتر داستان های فانتزی دیگر هم ترجمه شدند و خوانندگان فانتزی فهمیدند که بعله، بغیر از هری پاتر مجموعه های فانتزی دیگری هم ن شته شده است و چه بسا زیباتر هستند نسبت به مجموعه هری پاتر. در نتیجه نویسندگان ایرانی به این نتیجه رسیدند که میشود خودشان هم دنیای جدیدی بسازند و داستان های جدیدی روایت کنند.
پس از آن ما شاهد ظهور نویسندگان جدید و خوش قلمی هستیم که حتی داستان های زیبایی خلق کردند.
اما حالا مسئله این است. آیا نویسندگان جوان از فن نوشتن شروع کنند یا از خلق دنیای جدید؟
فن نوشتن برای شروع خوب است زیرا نویسنده دارد در دنیایی که قبلا خلق شده داستان جدیدی روایت می کند و شاید این کار راحت تر بنظر برسد اما مضراتی دارد.
اول: ذهن نویسنده تازه کار را بسته میکند.
دوم: زیاد نمی تواند با دنیایی که توسط فرد دیگری خلق شده ارتباط برقرار کنند.
اما خلق دنیای دیگر جور دیگریست. شاید اول کار برای نویسنده تازه کار سخت باشد اما ذهن او را آماده می کند و بیشتر او را برای داستان های آینده آماده میکند. به نویسنده جرات خلق کردن داده میشود و اینکه نویسنده احساس راحت تری در نوشتن در دنیای خودش دارد.
این فقط نظر بنده است. لطفا نظر خود را در مورد این موضوع بیان کنید و ما را در این تاپیک همراهی کنید. مرسی از توجهتون:دی
نمیدونم، به نظرم شاید بهتر باشه برای شروع یه داستان فانتزی از درون دنیای واقعی برداشتی فانتزی از افسانه ها یا باور های محلی باشه! و نویسنده هم بتونه اون باور ها رو به ادبیات گمانه زن برسونه، یعنی از دل باور های قدما از داستان فانتزی خودشون رو بنویسند. به نظرم هم به ذائقه خواننده نزدیک تره و هم به نویسنده ایده چگونه نوشتن یه داستان میده. و هم کمک میکنه به آشنایی دیگران با فرهنگ ها و خورده فرهنگ های کشور.
خب به نظر من برای یک نویسنده تازه کار بهتر که با فن نوشتن شروع کنه
در واقع توی فن نویسی نویسنده لازم نیست یک دنیا خلق کنه و حواسش باشه که در حین نوشتن داستان قوانین دنیاش رو هم توضیح بده و این برای یه تازه کار خوبه
خب نظر منم اینه که با فن شروع کنه ! چون فن با اینکه سیر اصلی داستان مشخص هست و شخصیت های اصلی تعیین شده اند و طبق سلیقه فرد دیگری ترسیم شدند اما باز هم نویسندگان جوان میتونن شخصیت های فرعی مورد نظرشون رو بدون محدودیت وارد داستان کنن و روند داستان رو طوری تغییر بدن که همون شخصیت های فرعی تبدیل به اصلی شده و مخاطب با اونها ارتباط بسیار بیشتری برقرار کنه ! در این مسیر نویسنده میتونه به خوبی قوه تخیل خودش رو به کار بندازه و از تمام استعداد نویسندگیش استفاده کنه تا داستان رو مخاطب پسند به پیش ببره ! از طرف دیگه فضا و مکان از قبل ترسیم شده است و خوانندگان وقت کمتری برای شناخت اولیه محیط و فضا صرف میکنن تا بفهمنن کلا چی به چی هست اما داستان جدید نه ! شما باید ابتدا فضا و محیط رو تشریح کنی که خب شاید کمی زمان بر باشه اما فن این خصوصیت رو نداره و خواننده از همون اول میدونه با چی طرف هست ! اما یک مسئله خیلی خیلی مهم اینه متاسفانه دیگه کسی دنبال خوندن فن نیست و ترجیح میدن که وقت خودشون رو با داستان های دیگه پر کنن و به قول بیشتر افراد دیگه فن خوندن ارزش نداره و وقت تلف کنی هست! خب اینطوری نویسنده تازه کار که با کلی ذوق و شوق شروع به نوشتن کرده ناامید و دلسرد داستان نویسی رو میزاره کنار و شاید دیگه پیگیرش نشه !
1- نویسنده ها واقعا تمام توان و استعدادشون رو خرج کنن تا بتونن ادامه داستان زیبا و مخاطب پسندی رو روایت کنن !
2- مهم تر از اون برای فن ها خواننده وجود داشته باشه !
خود من الان تجربه نوشتن فن رو دارم که متاسفانه اصلا مورد توجه قرار نگرفته و خواننده ای وجود نداره ! اگه اینطوری باشه و پیش بره توصیه من به نویسندگان تازه کار اینه که اصلا و ابدا سراغ فن نرن چون فقط ناامیدی و دلسرد شدن از نوشتن داره ! با این وضع استقبال داستان تازه خیلی بهتر از فن و ادامه دادن یک داستان دیگه است !!!!!!!
یه نویسنده،همونطور که آرمان عزیز گفت با دتیای خودش راحت تره و بهتر می تونه بنویسه.
ولی باید برای دنیاش قوانین و چهارجوب وضع کنه و برلی نوشتن داستانش از اونا الهام بگیره.
با برنامه ریزی در جهت داستانی که میخواد،بهتر میتونه پیش بره.
اینم بگم من از فن خوشم نیومده هیچوقت.
فکر کنم اینکه هری پاتر یا نغمه یخ و آتش و همینطور ارباب حلقه ها،سیلماریون،هابیت رو نخوندم جنبه مثبتی(هرچند منفی هم)داشته.
مثبت از اون جهت که به قول آرمان تحت تاثیر اونا قرار نگرفتم و منفی از این جهت که هرچی بیشتر کتاب خونده بشه ایده ها هم به نسبت بیشتر میشه.
اون هم اثر نویسندگان بزرگ
به نظرم برعکسه یه جورایی. یعنی به نظرم اینجوری نیست که «نویسندهها فنفیکشن مینویسن که تمرین نویسندگی کنن» به نظرم اینجوریه که «طرفدارا فنفیکشن مینویسن چون دنیائه رو دوس دارن، بعد متوجه میشن که نویسندگی کار باحالیه و نویسنده میشن»
کسی که فنفیکشن مینویسه به نظرم معمولاً هدفش این نیست که «برم فنفیکشن بنویسم که نویسندهی خفنی بشم!» (حالا شایدم هدف بعضیاشون باشه d: )
بیشتر به نظرم اینجوریه که من میشینم هری پاتر میخونم، تو دنیاش غرق میشم، برای خودم تو دنیائه تخیل میکنم، داستانای مختلف میسازم، شخصیتای دیگه رو بسط میدم، رابطههایی که تو کتاب نیومده رو امتحان میکنم (نویل چه جور استادی میشه؟ اگه هری و هرمایونی با هم عروسی میکردن چی میشد؟ پروفسور مکگونوگال اوقات فراغتش رو چهجوری پر میکنه ((: ) از این چیزا. بعد نوشتههامو با باقی طرفدارا شریک میشم. بعد که یه مدت نوشتم، متوجه میشم که میتونم بنویسم، امت هم میخونن چیزایی که مینویسم رو، به خودم میگم «برم یه چی بنویسم که نویسندهی خفن شم!»
اگه شما از اولش متوجهی که میخوای داستان بنویسی، خوب میتونی داستان خودت رو بنویسی. احتمالاً لازم نیست با فنفیکشن نوشتن تمرین کنی. با درست کردن دنیای خودت تمرین کن. حالا بدم شد شد دیگه، فدای سرت. اینا همهش درس زندگیه ((:
خب منم یه نظری بدم
من نظرم اینکه نویسنده های تازه کار قبل از ورود به عرصه نوشتن و ساخت دنیای فانتزی خودشون بهتره اصلا اصول ساخت دنیای فانتزی رو یاد بگیرن و بعد بیان داستان بنویسن ، و این کار با کار روی دنیا های ساخته شده دیگران میتونه شروع بشه ، خیلی از دوستان میان و هی میگن دنیا ساختیم و دنیای خودونه ولی وقتی دقت میکنی میبینی از داستان ها و دنیا های دیگران الگو برداری شده حالا برخی میان و اون رو یه تغییراتی میدم و میگن خودمون ساختیمش ولی به نظر من اینکه این مدل رو اصلا نمیشه گفت خلق دنیا ، دنیای فانتزی باید مثل هری پاتر باشه که همه چیش جدید بود ، یا سفیر کبیر باشه که اصول جادویی خودش رو ساخته (ریاضیات جادویی جادوی اشکال انواع مدل ذهن خوانی جادوهای درمانی حاله های محافظتی دور زمینش اینا همه اختصار داشت به یه دنیای ساخته شده به دست نویسنده، دوستان من هم نظرم اینکه قبل از اینکه ادعا کنند دنیای جادویی خودشون رو ساختن بهتره با دنیا های دیگران کار کنن تا بدونن چقدر جزئیات داره ساخت یک دنیا بعد دنیاشون رو بنویسن یا داستانشون رو ارتقاء بدن.
یا علی
من اصولاً با فن نویسی مخالفم به چند دلیل:
اصالت کتاب و مجموعه اصلی رو از بین میبره و کلا باور های مارو میبره زیر سوال درمورد شخصیت ها
ذهن نویسنده بسته میشه و بعدا وقت خلق جهان خودش تا خودآگاه از جهان داستانی که فن رو توش نوشته کپی میکنه
والا به خدا با یکم منطق میشه یه جهان ساخت و داستان نوشت هیچ تناقضی هم پیش نیاد. بخش زیادی از نویسندگی فانتزی جهان ساختن و شخصیت ساختن و ... هست که با فن نویسی باد هوا میشه.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
بعلاوه جزئیات تو جهان فانتزی دست خود نویسنده هست.
ینی نیاز نیست از شیوه حرکت مولکول های جادویی بدونیم که بفهمیم یارو با جادو طرف مقابلش رو کشت
ام یه همچین تاپیکی داشتیما
نداشتیم؟
خب به نظر من فن نویسی یه تمرین خوبه یه آزمایش که بتونی خودت رو بسنجی و با نوشتۀ یه نویسنده خوب مقایسه کنی
اما اون اثر هرچقدر هم خوب باشه مال تو نیست اسم یه نفر دیگه روشه. هزاری هم که دیگران بگن که خوبه اون اثر بازم مال نویسنده اصلی کتاب نیست و به نویسندۀ کتاب اولیه برمیگرده.
از طرفی شروع نوشتن با یک متن جدید میتونه سنگین باشه فن نویسی کمک میکنه اشکالهای خودت رو بهتر درک کنی و نقاط ضعفت رو بشناسی
پس باید بگم من با فن نویسی به عنوان یه تمرین موافقم
به شخصه فکر میکنم فن نویسی کار اشتباهیه ! تجربه دارم میگم !
یه باز وسطای یه فن بودم فهمیدم اسم شخصیت اصلی رو اشتباه نوشتم 😐
بدتر از اون که رو نت گذاشته بودم داون نمیشد 🙁
خلاصه الان چندتا داستان دارم (که محاله اشتراک بزارم (واسه خودمه فقط 🙂 ) ) امروز یکی رو شروع کردم که الهام گرفته از گیم اف ترونزه ولی خوب کلا شخصیتا متفاوتن ! ولی گیم اف ترونز استارت تخیلاتم رو زد !
همین دیگه .... اونو میازرم ! بیاین بخونین!
ام یه همچین تاپیکی داشتیما
نداشتیم؟
خب به نظر من فن نویسی یه تمرین خوبه یه آزمایش که بتونی خودت رو بسنجی و با نوشتۀ یه نویسنده خوب مقایسه کنی
اما اون اثر هرچقدر هم خوب باشه مال تو نیست اسم یه نفر دیگه روشه. هزاری هم که دیگران بگن که خوبه اون اثر بازم مال نویسنده اصلی کتاب نیست و به نویسندۀ کتاب اولیه برمیگرده.
از طرفی شروع نوشتن با یک متن جدید میتونه سنگین باشه فن نویسی کمک میکنه اشکالهای خودت رو بهتر درک کنی و نقاط ضعفت رو بشناسی
پس باید بگم من با فن نویسی به عنوان یه تمرین موافقم
نمیدونم. اگه یه همچین تاپیکی هست لطفا ادغامش کنید.
همچنین ممنونم از نظرات همه دوستان.با این که آخر نتونستم به یه جمع بندی برسم ولی در کل مفید بود همه نظرات شما دوستان.
خوب من تجربه نویستدگی ندارم و بخاطر همین نظری که میدم ممکنه کمک چندانی نکنه اما خوب به نظر من فن نویسی بعنوان یه تمرین کمک بزرگی میتونه به نویسنده بکنه اینکه مثلا چه نوع نثریو انتخاب کنه یا اینکه از قوه ی تخیلش چجوری استفاده بکنه که بتونه یه داستانی هماهنگ با داستان اصلی اما در عین حال متفاوت و جذاب ارائه بده اما خوب معمولا از فنها زیاد استقبال نمیشه و همونطور که دوستان گفتن هرچقدر هم که این فن زیبا و جذاب باشه باز هم به اسم نویسنده اصلی شناخته میشه اما برای کسی که تازه میخواد نویسندگیو شروع کنه تمرین خوبیه و البته نباید انتظار استقبال زیاد داشت چون همونطور که گفتم از فنها زیاد استقبال نمیشه.
امیدوارم که تونسته باشم کمکی کنم. موفق باشی?
من هیچوقت از فن فیکشن ها خوشم نیومد. هیچوقت هم ننوشتم. توصیه هم می کنم که با فن شروع نکنید، ایده های خودتون و پرورش بدید و بنویسید. خیلی بهتره.