Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

شمشیر خونین

38 ارسال‌
22 کاربران
62 Reactions
15.4 K نمایش‌
mikaiel
(@mikaiel)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 36
شروع کننده موضوع  
پبش گفتار

پس گذشت سالیان دور و دراز انسان ها از نقص سیستم بدنی خود نفرت پیدا کردند. آنها با ویرایش جسم خویشتن نژاد به قول خود با کمال بالاتری ساختند اما آن قدر هوش در مغز کوچک فانی خود داشتند که بدانند تا کمال نژادی فاصله ی زیادی دارند پس شروع به ساخت جامعه ی بی نقص کردند. انسان در گذر زندگی خویش همواره زیاده خواه بوده و این مورد نیز استثنا نبود ، آنها بزرگ ترین نقص خویش را یافتند و جامعه ی خود را بر اساس آن پایه گزاری کردند. آنها مرگ را انتخاب کردند ، جامعه ای بر اساس آن بنا نهادند و اینگونه مرگ نژاد خود را پی ریزی کردند و ...

و از این نوع چرت و پرتا.
جامعه ی جدید آنها یک دیکتاتوری بزرگه . اون ها حتی آواز خواندن رو ممنوع کردند و حدس بزنید مجازاتش چیه؟ ریختن مواد مذاب تو حنجره... .

بگذریم. اون ها مرگ رو در قالب انسانی در آوردند و اسمش رو کولد1 گذاشتند. خب اونها میگن مرگ سرده
و من یه کولدم.
اسمم ریپره2 .

1 Cold: سرد
2 Reaper: مشین درو



   
الهه آب، Batman، sina66 و 7 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
ashvazd2
(@ashvazd2)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 69
 

خوب بود با توجه که تازه شروع کردی ادامه بده


   
پاسخنقل‌قول
ahmadi.fereshteh222
(@ahmadi-fereshteh222)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 224
 

داستان فوقالعاده ای بود من که خیلی از موضوعش خوشم اومد توصیفاتت هم خوب بود امید وارم همین شکلی بتونی ادامه بدی


   
bahani واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
arashmajd202
(@arashmajd202)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 85
 

لینک pdf میزاری؟؟
به نظر داستان حیلی خوبی میاد..ژانر ساینس فیکشن خیلی دوس دارم:دی


   
bahani واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
mohammadkh1365
(@mohammadkh1365)
Trusted Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 89
 

از موضوعش خوشم اومد ادامه بدی خیلی عالیه


   
پاسخنقل‌قول
hana68722
(@hana68722)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 144
 

نمیشه اول داستان تموم شه بعد پی دی اف شو بذارید واقعا از انتظار برای ادامه داستان بدم میاد ...


   
پاسخنقل‌قول
flash
(@flash)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 26
 

باریکلا! علمی‌تخیلی پسا آخرالزمانی/پادآرمان‌شهری! گلی‌ست از گل‌های بهشت d:

من یه عرضی دارم در مورد اطلاعات دهی که حالا شاید سلیقه‌ای باشه.

داستان با نبود خورشید تو آسمون دمشق شروع می‌شه. راوی یه سری اطلاعات پرتاب می‌کنه در مورد اوضاع محل، یه سری اطلاعات پرتاب می‌کنه در مورد شمشیرای جناب ریپر، یه معرفی داریم از دختره‌ی اسلحه‌ساز، رفیق آقای ریپر ظاهر می‌شه، در مورد برنامه‌های شبانه‌ی آقای رفیق می‌شنویم، در مورد کاپیتان سئول می‌شنویم، در مورد بوی بد آقای کابوی می‌شنویم، وارد مکان تورنومنت می‌شیم، توصیف چندتا از یاروها رو می‌شنویم، و بعد می‌شنویم که آقای ریپر و آقای کابوی قراره همو بکشن.

حالا، این اطالاعات دادنا به فضاسازی و شخصیت‌پردازی کمک می‌کنن، منتها اطلاعات بیش از حد می‌تونه خواننده رو اذیت کنه. حالا خواننده که می‌گم خودمو عرض می‌کنم، شاید بقیه خوش‌شون بیاد d:
یه کاری که می‌شه کرد اینه که اطلاعات رو ذره ذره داد، یا فقط قسمت‌هاییش که برای پیش‌برد داستان لازمه رو داد و باقی‌ش رو جاهای دیگه داد. مثلاً این‌که ریپر و واینتا از قدیمی‌ترین و قوی‌ترین یاروهان و ریپر از یارو می‌ترسه برای پیشبرد داستان لازمه، ولی مثلاً این‌که بلک جک شبا چی کارا می‌کنه شاید اون‌قدی برای مقدمه لازم نباشه، یا موهای قرمز جین، یا کلاهک هسته‌ای دوقلوها، یا سیدنی، یا دختر کاپیتان سئول. حالا نمی‌گم هیچ کدومشون نباید باشن، منتها این‌که همه‌شون با هم باشن یه کم قضیه رو زیادی شلوغ می‌کنه. یه چندتاشون رو می‌شه به عنوان طعم‌دهنده نیگر داشت، باقی‌شون رو خورد خورد جاهای دیگه گذاشت (مثه خانوم سیدنی، که خورد خورد جاهای مختلف شهره d: )

حالا ایشالا قسمت‌های بعدی رو می‌ذارین میایم نظر بیشتر می‌دیم.
برو ببینیم چی کار می‌کنی d:


   
پاکت و bahani واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mardani_arya2
(@mardani_arya2)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 88
 

خییییلیییی دوست داشتم خواهشا ادامه بده


   
پاسخنقل‌قول
khakpoor0l29142
(@khakpoor0l29142)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 84
 

کتاب خوبیه ولی به نظرم بهتره یه ذره راجب داستان توضیح بدی که شخصیت داستان کیه چجوری به اینجا رسیده چه کارایی کرده و هدف داستانو مشخص کنی


   
پاسخنقل‌قول
Fredrick
(@fredrick)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 20
 

Ta inja ke ally bood omidvaram edame bdi khalaghiatet tahsin barangiz bod ta inja


   
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1675
 

خوب بود خسته نباشی
فقط یه مسئله ای
فکر میکنم سرعت انتقال داستان تو این قسمت خیلی زیاد بود اطلاعات رو میشد کم کم داد اما خب این مقدمس باید ببینیم در ادامه چه میکنید


   
پاسخنقل‌قول
mikaiel
(@mikaiel)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 36
شروع کننده موضوع  

دوستان فصل دوم مقدمه قرار گرفت..
و قرار شد از این به بعد داستان به صورت pdf گذاشته بشه

امیدوارم خوشتون بیاد.


   
حمید و bahani واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
sina66
(@sina66)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 66
 

واقعا واقعا واقعا واقعا عالی باهاش کیف کردم خوش حال میشم اگه اون کتالیو که قول دادیم زودتر برامون بزاری:ea8e50cf4bbee9a1913:sut2::shy:.19.


   
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 600
 

سلام
فصل بعدی رو کی میزاری


   
پاسخنقل‌قول
arashmajd202
(@arashmajd202)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 85
 

اگه میشه pdf هم بزار..اینجوری خوندنش یکم سخته


   
Sorna واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
mikaiel
(@mikaiel)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 36
شروع کننده موضوع  

سلام دوستان
ادامه این داستان و البته نسخه ی ویرایش شده ی اون در پست زیر هست :
http://btm.bookpage.ir/thread2940-2.html
سعی میکنم زودتر داستان رو ادامه بدم
ممنون بابت نظراتتون


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 3
اشتراک: