در این تاپیک به بحث آزاد در باره یک نویسنده شناخته شده میپردازیم، سبک نویسنده در شخصیت پردازی، در طراحی صحنه، در استفاده از کلمات برای بیان احساس های شخصیت ها، قدرت نویسنده برای بیان مسائل مختلفی مثلا برگشت شخصیت ها از یک حالت به یک حالت دیگر یا بیان و سلطه یک حالت بر داستان و یا بیان یک تفکر یا گسترش آن تفکر در کتاب و از همه مهمتر داستان پردازی یک نویسنده در آرایش مکان و اشخاص و مسلح کردن بخش های مختلف داستان برای رساندن منظور نویسنده و آیا میشد بهتر باشد، آیا داستانی بر مبنای یک تفکر کلی است و آیا آن تفکر خوب و به هنجار است.
در هر هفته یک نویسنده در یکی از آثارش بحث میشود. چه قدر از نویسنده در داستان وجود دارد و چه قدر عامل و تفکر خارجی.
نویسنده مورد بحث این هفته و داستانش، جاناتان استرود و کتاب اول او از مجموعه بارتیمیوس است طلسم سمرقند.
جاناتان استرود در طلسم سمرقند.
کتاب طلسم سمرقند جاناتان استرود برهانی برای نیک و بد نسبی، در فراسوی ماجرای هیجان انگیز کتاب طلسم سمرقند این پرسش مطرح میشود و یا پاسخ داده میشود آیا نیکی و بدی مرز های مشخصی دارند؟ آیا هدف نیک روش را توجیه می کند؟
طلسم سمرقند
طلسم سمرقند...
کتابش رو چندسال پیش خریدم. یکم پاره پاره شد، دادم رفیقم. و گرفتمش و در نهایت امسال تابستون خوندمش.
داستان در کل جذاب نوشته شده، واقعا جذابه، به طوری که در صد صفحه اول شما کاملا مجذوب میشید. ولی هرچی داستان جلوتر میره داستان بازم قلمه کشش داره، ولی خود داستان موضوعش نمیکشه که خواننده رو بکشه.(واج آرایی کش.:دی)
شخصیت پردازی داستان عمدتا روی فلش بک ها بنا شده که به شدت خوبه. فلش بک هایی که زمانی به اصل داستان آدم میرسه، هیجانو دو برابر میکنه(مخصوصا قسمتی که بارتیمیوس میخواد حال ناتانیل رو بگیره واقعا ترسناک میشه.)
ولی هرچی داستان جلوتر میره این هیجان کمتر میشه و حتی مبارزه پایانی نیز خیلی بد میشه.
ولی در کل کتاب دو سومش خوبه و یک سومش چندان به دل نمیشینه.
گرچه شاید باید نظر اصلی رو آدم به جلد دوم واگذار کنه.
یاعلی
سلام
من کتابو نخوندم
کاش حداقل بخشی از کتاب رو میگذاشتید تا روش نظر بدیم
سلام
من کتابو نخوندم
کاش حداقل بخشی از کتاب رو میگذاشتید تا روش نظر بدیم
کتاب چاپ شده هست، اگه اشتباه نکنم زندگی پیشتاز برای دانلود گذاشته و نشر افق هم چاپش کرده.
با این حال این فراموشی از من بود
نوشته پشت کتاب
ناتانیل، پسر یازده ساله، شاگرد یک جادوگر است. روزی لاولیس، جادوگر بی رحم او را در مقابل دیگران تحقیر میکند. ناتانیل سخت ترین ورد ها را یاد میگیرد و برای انتقام، بارتیمیوس - جن هزار ساله - را احضار میکند. اما زمانی که جن را میفرستد که بزرگترین گنجینه لاولیس را بدزدد، در طوفانی از جاسوسی، قتل و شورش گرفتار میشود.
داستان زیبایی بود به نظر من نوعی متفاوت از جادوگری را به ما نمایش داده بود
خب کتاب بدی نبود با این حال من زیاد خوشم نیامد شخصیت پردازیش بخوب بود و توصیفاتشم خوب بود و ایده پردازیشم خوب بود یک کتاب با این موارد در کنار هم کتاب خوبی ازش در میاد ولی برای من جالب نبود.انگار یک چیزی کم داشت و یک جای کار میلنگید.
لطفا در مورد نظرتتون و نظر دیگران بحث کنید
به نظر منم کتاب در اواخرش با رکود مواجه میشه ولی به نظر اواخر کتاب یا همون بخش پایانی کتاب اونجا که با اون فرش اون احضار صورت میگره تا آخر داستان، داستان به سیری که مشتاق برای خوندن بشه مخاطب بر میگرده، ولی در طول رسیدن به امارت به نظر من هم زیادی کش پیدا کرده و باعث شده داستان کمی از تب و تاب بیوفته، به نظر شیوه نگارش اون قسمت جالب نبود کمی از مخاطب دور میشد بعد از تمام اون اتفاقات آدم انتظار کنش های جدی تری داره و کلماتی قوی تر و اصولا چیز های جالبی از شخصیت ها که مخاطب تا اون موقع نمیدونسته به نظرم آقای استرود کم میاره از این نظر، تا وقتی شخصیتش به هدفش یعنی امارت برسه، اونجا هم ما شاهد چیزی جز یک سری اتفاقات هیجان انگیز نیستیم که باعث تند شدن روند داستان میشه.
ولی چیزی که به نظرم جلد اول سه گانه بارتیمیوس رو جذاب میکنه به عنوان یک مخاطب تلاش حیرت انگیز شخصیت اصلی داستان ناتانیل در رسیدن به هدفشه، در واقع شاید تلاش برای رسیدن به شخصیتی قابل احترام که در کنار هیجان داستان باعث میشه بستر خوبی برای خلق و پردازش ایده طلسم سمرقند به وجود بیاد هرچند اشکالاتی هم بهش وارده مثل همونایی که بالا نوشتم.
اما مهم نقد به طلسم سمرقند اجازه به بگید اینجا از کلمه توهین استفاده کنم، بله توهینی که استرود به من به عنوان یک ایرانی کرد در اپیزود یکی مانده به پایان داستان اونجا که قائله ختم میشه آقای استرود رسما و حکما میگه که سالن اصلی تزیینی ایرانی داشت سالنی که قراره حکومت یک کشور رو نابود کنه، تزییناتی ایرانی داشت خواه ناخواه به ذهن من به عنوان یک مخاطب وارد میشه که یعنی ایران جایی است چون گلستان ولیکن پر از تله های مرگبار و قصد نابودی اشخاص دیگر را دارد و کشور ها چیزی که به نظر من یک توهین آشکاره.
ام من تو یه اشتباه چشمی جلد دومشو خریدم خوندم 0_0
کتاب جالبی بود و هنوزم که هنوزه هر از گاهی بعضی از جاهاشو میخونم میشه گفت نویسنده تحقیق زیادی داشته تا این کتاب رو بنویسه از تاریخ گرفته تا رمزورموز احضار 0_0
فقط نمیدونم چرا جلد دومشو خریدم به جای جلد اول :/ شاید به این دلیل بوده ش که دوستام منو کشون کشون از خانه کتاب میبردن بیرون :/
بارتیموس شخصیت جذابی داشت و جادوگرای داستان به قول دوستان متفاوت بودن یه داستان فوق خلاقانه بود