آگاهسازیها
پاککردن همه
رمنس
3
ارسال
3
کاربران
3
Reactions
8,174
نمایش
شروع کننده موضوع 1395/08/30 13:50
|
در مورد کتاب : داستان با یک رویداد تاریخی آغاز می شود. در سال ۱۶۷۲ با مجازات یک حقوق بگیر هلندی اعظم توسط یک اوباش هموطن خود ماجرا آغاز می شود. که توسط بسیاری به عنوان یکی از دردناک ترین وقایع تاریخ هلند به شمار می رود. این رخداد به گونه ای دراماتیک و با آب و تاب بسیار توسط الکساندر دوما شرح داده شده است. خط اصلی داستان در طول هجده ماه اتفاق می افتد. در همین حین شهرداریِ “هارلِم” برای کسی که بتواند یک لاله ی سیاه رشد دهد، جایزه ای ۱۰۰,۰۰۰ گیلدری تعیین کرده است. رقابت بین بهترین باغبان های کشور برای بدست آوردن جایزه و شهرت و افتخار به اوج خود رسیده. تنها قدیمی ترین شهروندان که نزدیک به سی سال قبل ساکن این شهر بوده اند، لاله ای سیاه را به یاد دارند و خود آن شهروندان نیز خود را وارد جریان مسابقه میکنند. ناگهان یک جوان بورژوازی زمانی که تقریبا موفق شده بود به زندان می افتد. او در انجا دختر یک نگهبان زندان را ملاقات میکند. کسی که مایه تسلی و یاری رسان او خواهد شد و در نهایت نیز به منجی او بدل خواهد گشت
بخشی از کتاب : در پایین، درون کوچه، مردم “کرنی” را از کلسکه بیرون کشیدند و هنوز او را روی رکاب نیاورده بودند که یک ضربه شدید میله آهنی بر فرق او خورد و سخت بر زمینش افکند. با وجود این کرنی کوشید برخیزد، ولی دوباره بر زمین افتاد. بعد مردم دو پای او را گرفتند و او را در میان جمعیت روی زمین کشیدند به طوری که خطی از خون، از خون سر و زخم های او، روی زمین به وجود آمد. سایرین با خوشحالی و شعف بدین منظره چشم دوخته و همراه با جسد کرنی در کوچه می دویدند
لاله ی سیاه |
1395/09/01 19:57
این کتاب را وقتی بچه بودم خواندم و باید بگم عالیه. فکر کنم هنوزم توی کتاب خانه ام داشته باشمش.
کتابی خوب جذاب و پر هیجان.
حتما بخوانیدش.
1395/09/02 15:11
چیز قشنگیه و داستان قشنگی داره من دو سال پیش خوندمش
خوبیش اینه که عشقو عاشقی داستان انقد نیس که حال خواننده رو به هم بزنه
*HoSsEiN* واکنش نشان داد