آگاهسازیها
پاککردن همه
آرشیو
3
ارسال
3
کاربران
7
Reactions
230
نمایش
شروع کننده موضوع 20/08/1395 6:36 ب.ظ
|
خلاصه :نیکولا دین که در شمال انگلستان در یک مدرسه ی معتبر مشغول به تدریس است، با تقاضای مادر پیر و مریضش که دیگر توانایی اداره ی فروشگاه دهکده را ندارد، برای کمک به او شغلش را رها میکند و به خانه بازمیگردد. او هر روز برای گردش به روی تپه ای که منظره ی بسیار زیبایی دارد میرود. دکتر کانر میشل، پزشک جوان و ثروتمند دهکده هم مانند او به این تپه بسیار علاقه دارد. ولی رویارویی دائم آنها باعث بروز خصومت هایی بینشان میشود...
|
20/08/1395 9:49 ب.ظ
یک رمان بسیار زیبا. خسته نباشی