Header Background day #23
خاطره امروز من یک م...
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

خاطره امروز من یک مهر

35 ارسال‌
15 کاربران
123 Reactions
8,405 نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

سلام به همه
امروز یکی از خاطره انگیز ترین روزای عمر هر بچه ایه :66:
توی این روز و تاریخ چه خاطراتی داری :105:
چه شیطونیایی کردی:39:
عایا درس دادن معلماتون؟:دی
هرچه داری رو کن زود تند سریع!

تالارگفتمان 1
تالارگفتمان 2

   
wizard girl، andromeda، sorosh و 12 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

من خاطره ی خاصی یادم نمیاد. چون کلا حافظه م داغونه و خب اول مهرهای هیجانی هم نداشتم. تنها نکته ای که یادمه، از سوم دبستان دیگه با مامانم نرفتم مدرسه (الآن متوجه شدید من خودکفام یا بیشتر بگم براتون؟ :دی) ولی خب همیشه یه جورایی نگاهم به مامانای بقیه بود. از بچه مامانی بودن بدم می اومد ولی خب کی از محبت بدش میاد؟ نه مامانم میگفت بیام نه من میگفتم بیا. البته این چیزی از علاقه م به مامانم کم نمیکنه. :25: خودمم میدونم با خودم درگیری دارم :1: الآن چرا من اینا رو اینجا میگم؟! 😐
ولی خب کلا یک مهر رو دوست داشتم. چون وقت گذروندن با دوستامو دوست داشتم.

Lady Joker;27093:
من یه دفترچه داشتم که تو تابستون کلی داستان دری وری می نوشتم. بعد با کلی هیجان می بردم مدرسه که برا بچه ها بخونم حال کنن :دی که اکثر وقتا کسی نمی خوند :دی

آخی بمیرم الهی :12: من اون دفترچه رو میخوام :23:
هیچ وقت از درس خوندن لذت نبردم :دی خنثی بود برام :1:


   
wizard girl، andromeda و Lady Joker واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 553
 

اشوزُشت سپید;27229:
من خاطره ی خاصی یادم نمیاد. چون کلا حافظه م داغونه و خب اول مهرهای هیجانی هم نداشتم. تنها نکته ای که یادمه، از سوم دبستان دیگه با مامانم نرفتم مدرسه (الآن متوجه شدید من خودکفام یا بیشتر بگم براتون؟ :دی) ولی خب همیشه یه جورایی نگاهم به مامانای بقیه بود. از بچه مامانی بودن بدم می اومد ولی خب کی از محبت بدش میاد؟ نه مامانم میگفت بیام نه من میگفتم بیام. البته این چیزی از علاقه م به مامانم کم نمیکنه. :25: خودمم میدونم با خودم درگیری دارم :1: الآن چرا من اینا رو اینجا میگم؟! 😐
ولی خب کلا یک مهر رو دوست داشتم. چون وقت گذروندن با دوستامو دوست داشتم.

آخی بمیرم الهی :12: من اون دفترچه رو میخوام :23:
هیچ وقت از درس خوندن لذت نبردم :دی خنثی بود برام :1:

اتفاقن چند وقت پیش تو آت و آشغالا پیدا کردم خیلی جالبه داستاناش خیلی. یعنی می دونی خلاقیت داره شاید نوشتارش داغون باشه ولی داستان جالبیه :دی
پیدا کنم عکسش رو واست می فرستم


   
wizard girl، andromeda و ida7lee2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Amir2527
(@amir2527)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 206
 

اشوزُشت سپید;27229:
تنها نکته ای که یادمه، از سوم دبستان دیگه با مامانم نرفتم مدرسه

واقعا تا سوم دبستان با مامانت می رفتی مدرسه؟؟!
تا جایی که من یادمه، تنها روزی که مامانم منو برد مدرسه، روز اول پیش دبستانی بود. اونم چون آدرس مدرسه رو نمی دونستم و حضور یکی از والدین اجباری بود.
:22:
اون موقع بود که دیگه مطمئن شدم بچه سره راهیم
:2:


   
wizard girl، andromeda و ida7lee2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

Amir2527;27236:
واقعا تا سوم دبستان با مامانت می رفتی مدرسه؟؟!
تا جایی که من یادمه، تنها روزی که مامانم منو برد مدرسه، روز اول پیش دبستانی بود. اونم چون آدرس مدرسه رو نمی دونستم و حضور یکی از والدین اجباری بود.
:22:
اون موقع بود که دیگه مطمئن شدم بچه سره راهیم
:2:

سوم رو تنها رفتم. دوم رو یادم نمیاد. :دی اول رو هم که همه با ماماناشون میرن. :1:
ناراحت نباش، همه از یه لحاظ هایی سر راهی هستیم :24:


   
wizard girl، andromeda، Lady Joker و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Prominent Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 582
 

اشوزُشت سپید;27238:
سوم رو تنها رفتم. دوم رو یادم نمیاد. :دی اول رو هم که همه با ماماناشون میرن. :1:
ناراحت نباش، همه از یه لحاظ هایی سر راهی هستیم :24:

Amir2527;27236:
واقعا تا سوم دبستان با مامانت می رفتی مدرسه؟؟!
تا جایی که من یادمه، تنها روزی که مامانم منو برد مدرسه، روز اول پیش دبستانی بود. اونم چون آدرس مدرسه رو نمی دونستم و حضور یکی از والدین اجباری بود.
:22:
اون موقع بود که دیگه مطمئن شدم بچه سره راهیم
:2:

هیچ کدومتون به اندازه من سرراهی نیستین
من نه به بابا شبیه هستم نه به مامانم
تازه روز اول مهر که میرفتم مدرسه مامانم طوری منو دک کرد برم که من همون موقع فکر کردم سرراهی هستم ::46::::46::
البته دیگه عادت کردم به تبعیض بین خودم و برادرام تلافیش رو درمیارم خوب خوب:f6eb47d3:


   
wizard girl، andromeda، ida7lee2 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

hera;27242:
من نه به بابا شبیه هستم نه به مامانم
البته دیگه عادت کردم به تبعیض بین خودم و برادرام تلافیش رو درمیارم خوب خوب:f6eb47d3:

من سیب نصف شده ی دوتاشونم، نمیدونم دقیقا چجوری! 😐

میخوای نقشه قتل بکشیم؟ :39: منم اصفهانم میتونم بیام کمکت. ریحانه رم خبر میکنیم.:دی تازه من کلاس رزمی هم میرم، میزنم داداشاتو ناکار میکنم. البته با اجازه ی خواهرشون :16:
@_MIS_REIHANE


   
wizard girl، andromeda، zahrachemeli722 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

اشوزُشت سپید;27247:
من سیب نصف شده ی دوتاشونم، نمیدونم دقیقا چجوری! 😐

میخوای نقشه قتل بکشیم؟ :39: منم اصفهانم میتونم بیام کمکت. ریحانه رم خبر میکنیم.:دی تازه من کلاس رزمی هم میرم، میزنم داداشاتو ناکار میکنم. البته با اجازه ی خواهرشون :16:
@_MIS_REIHANE

بعله!من البته شبیه هردوتاشونم ولی خیلی کم.بیشتر خودمم تا اونا.
و اینکه 8 ساعت راه سوار ی چیزی میشم میشتابم ب سمتت و بعد س نفری میزنیم با تی ان تی منفجر میکنیم این دوتا پت و مت رو بعد عینک دودی ب چشم (ترجیحا ریبن) و با ی لبخند میایم بیرون.بعدشم پلیس میاد جمعمون میکنه.حبس ابد و خود این رعنا هم ازمون دیه میگیره :دی
خاکسترشونم میریزم تو دریا (: hera


   
wizard girl، andromeda، zahrachemeli722 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

_MIS_REIHANE;27251:
بعله!من البته شبیه هردوتاشونم ولی خیلی کم.بیشتر خودمم تا اونا.
و اینکه 8 ساعت راه سوار ی چیزی میشم میشتابم ب سمتت و بعد س نفری میزنیم با تی ان تی منفجر میکنیم این دامون و ارتام ملقب ب پت و مت رو بعد با عینک دودی (ترجیحا ریبن) و ی لبخند میایم بیرن.بعدشم پلیس میاد جمعمون میکنه.حبس ابد و خود این رعنا هم ازمون دیه میگیره :دی
خاکسترشونم میریزم تو دریا (: hera

8 ساعت سواری؟ مگه اصفهان نبودی؟
دامون و آرتام داداشاشن؟ خوبه که اسماشونو فهمیدم. بعد میتونم واسه شون نوحه بسرایم :16: این مدلی (با ریتم بخون): آرتام نموندی ببینی.... :107:
حالا که گفتی، یادم اومد به مامانم گفتم منو بسوزونید خاکسترمو تو دریا بریزید که تو همه دنیا پخش شم. (همین چرخه آب و اینا) :71: و مثل همیشه، جوری نگاهم کرد انگار یه دیوانه روبروش نشسته :71: پخش کردن خاکستر تو آب خیلی ایده ی خوبیه برای بعد مرگ، ولی با قسمت سوزوندنش موافق نیستم :دی


   
wizard girl، andromeda، zahrachemeli722 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

اشوزُشت سپید;27252:
8 ساعت سواری؟ مگه اصفهان نبودی؟
دامون و آرتام داداشاشن؟ خوبه که اسماشونو فهمیدم. بعد میتونم واسه شون نوحه بسرایم :16: این مدلی (با ریتم بخون): آرتام نموندی ببینی.... :107:
حالا که گفتی، یادم اومد به مامانم گفتم منو بسوزونید خاکسترمو تو دریا بریزید که تو همه دنیا پخش شم. (همین چرخه آب و اینا) :71: و مثل همیشه، جوری نگاهم کرد انگار یه دیوانه روبروش نشسته :71: پخش کردن خاکستر تو آب خیلی ایده ی خوبیه برای بعد مرگ، ولی با قسمت سوزوندنش موافق نیستم :دی

اصفهون؟نع :دی اینجانب ته ایران ساکنم.
با نوحه موافقم!بسی زیبا و دلنشین می شود.یادشان گرامی :دی
چرخه ی اب -_- خاکستر -_- پخش شدگی -_- بسی جالب است!:71:
((:


   
wizard girl، andromeda، zahrachemeli722 و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arwen
(@arwen)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 209
 

نمیدونم درسته من این روبگم یا نه اما اینجا بخش کمیک هستش این تاپیک نباید اینجا باشه احتمالا


   
andromeda واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

_MIS_REIHANE;27253:
اینجانب ته ایران ساکنم.

پس کی بود ریحانه بود اصفهانی بود؟! :39:
تهش دقیقا کجاشه؟ :1:


   
andromeda و zahrachemeli722 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

اشوزُشت سپید;27277:
پس کی بود ریحانه بود اصفهانی بود؟! :39:
تهش دقیقا کجاشه؟ :1:

نمیدونم.زهرا رو نمیگی احیانن ؟! هوم...
من ک ابادان ((:


   
andromeda، ida7lee2 و zahrachemeli722 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Prominent Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 582
 

اشوزُشت سپید;27247:
من سیب نصف شده ی دوتاشونم، نمیدونم دقیقا چجوری! 😐

میخوای نقشه قتل بکشیم؟ :39: منم اصفهانم میتونم بیام کمکت. ریحانه رم خبر میکنیم.:دی تازه من کلاس رزمی هم میرم، میزنم داداشاتو ناکار میکنم. البته با اجازه ی خواهرشون :16:
@_MIS_REIHANE

من بهت اختیار تام میدم ایدا فقط لطفا یه جوری بکششون که بفهمن اینا تقاص کاراشون با منه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

_MIS_REIHANE;27251:
بعله!من البته شبیه هردوتاشونم ولی خیلی کم.بیشتر خودمم تا اونا.
و اینکه 8 ساعت راه سوار ی چیزی میشم میشتابم ب سمتت و بعد س نفری میزنیم با تی ان تی منفجر میکنیم این دوتا پت و مت رو بعد عینک دودی ب چشم (ترجیحا ریبن) و با ی لبخند میایم بیرون.بعدشم پلیس میاد جمعمون میکنه.حبس ابد و خود این رعنا هم ازمون دیه میگیره :دی
خاکسترشونم میریزم تو دریا (: hera

من خیلی ادم با گذشتی هستم هر دوتاتون رو حلال میکنم ولی میخوام خودم خاکسترشنو از دیوار خونمون اویزون کنم زیرشم یه بنر با این نوشته ها بزنم
واین است تقاص خواهر عذاب دهندگان

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اشوزُشت سپید;27252:
8 ساعت سواری؟ مگه اصفهان نبودی؟
دامون و آرتام داداشاشن؟ خوبه که اسماشونو فهمیدم. بعد میتونم واسه شون نوحه بسرایم :16: این مدلی (با ریتم بخون): آرتام نموندی ببینی.... :107:
حالا که گفتی، یادم اومد به مامانم گفتم منو بسوزونید خاکسترمو تو دریا بریزید که تو همه دنیا پخش شم. (همین چرخه آب و اینا) :71: و مثل همیشه، جوری نگاهم کرد انگار یه دیوانه روبروش نشسته :71: پخش کردن خاکستر تو آب خیلی ایده ی خوبیه برای بعد مرگ، ولی با قسمت سوزوندنش موافق نیستم :دی

اقا دامون رو نسوزون خودم میخوام زنده زنده بسوزونمش
ارتام رو هم با ملایمت زنده به گورش کنین از دامون خوش رفتار تره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اشوزُشت سپید;27252:
8 ساعت سواری؟ مگه اصفهان نبودی؟
دامون و آرتام داداشاشن؟ خوبه که اسماشونو فهمیدم. بعد میتونم واسه شون نوحه بسرایم :16: این مدلی (با ریتم بخون): آرتام نموندی ببینی.... :107:
حالا که گفتی، یادم اومد به مامانم گفتم منو بسوزونید خاکسترمو تو دریا بریزید که تو همه دنیا پخش شم. (همین چرخه آب و اینا) :71: و مثل همیشه، جوری نگاهم کرد انگار یه دیوانه روبروش نشسته :71: پخش کردن خاکستر تو آب خیلی ایده ی خوبیه برای بعد مرگ، ولی با قسمت سوزوندنش موافق نیستم :دی

اقا دامون رو نسوزون خودم میخوام زنده زنده بسوزونمش
ارتام رو هم با ملایمت زنده به گورش کنین از دامون خوش رفتار تره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اشوزُشت سپید;27252:
8 ساعت سواری؟ مگه اصفهان نبودی؟
دامون و آرتام داداشاشن؟ خوبه که اسماشونو فهمیدم. بعد میتونم واسه شون نوحه بسرایم :16: این مدلی (با ریتم بخون): آرتام نموندی ببینی.... :107:
حالا که گفتی، یادم اومد به مامانم گفتم منو بسوزونید خاکسترمو تو دریا بریزید که تو همه دنیا پخش شم. (همین چرخه آب و اینا) :71: و مثل همیشه، جوری نگاهم کرد انگار یه دیوانه روبروش نشسته :71: پخش کردن خاکستر تو آب خیلی ایده ی خوبیه برای بعد مرگ، ولی با قسمت سوزوندنش موافق نیستم :دی

اقا دامون رو نسوزون خودم میخوام زنده زنده بسوزونمش
ارتام رو هم با ملایمت زنده به گورش کنین از دامون خوش رفتار تره


   
andromeda و ida7lee2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
zahrachemeli722
(@zahrachemeli722)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 59
 

AmbrellA;27089:
خخخخخخخخخخخخخخای خدا بگم چیکارت نکننه ای چی بوددد:21:

چي بود مگه براي من دان نشد


   
andromeda واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

hera;27295:
من بهت اختیار تام میدم ایدا فقط لطفا یه جوری بکششون که بفهمن اینا تقاص کاراشون با منه
من خیلی ادم با گذشتی هستم هر دوتاتون رو حلال میکنم ولی میخوام خودم خاکسترشنو از دیوار خونمون اویزون کنم زیرشم یه بنر با این نوشته ها بزنم
اقا دامون رو نسوزون خودم میخوام زنده زنده بسوزونمش
ارتام رو هم با ملایمت زنده به گورش کنین از دامون خوش رفتار تره

باشه ولی خاکسترو میشه آویزون کرد؟ :39: :21:
یه فکری به ذهنم رسید، اول اعضای درونی بدنشون رو اهدا میکنیم به بیمارستان بعد قالبشو میسوزونیم :دی (این روش مرگ خودمه :1:) چون میخوای عذابشون بدی، پس میشه زنده زنده اندام هاشونو دربیاریم :19:


   
andromeda واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 3
اشتراک: