سلام میخواستم بگم که تابستون تموم شد و این که چرا بعضی از داستان های خوب ادامش نمیاد مثل سفیر کبیر یا سپاهیان اشوب یا اربابان یا راه حقیقت. اولا که این داستان ها واقعا حیفا بعدم نویسنده های اینها واقعا اگه این همه گرفتاری دارن چرا شروع به نوشتن میکنن یا این که وقتی تعداد نظراتشون زیاد میشه کاراشونم زیاد میشه ولی مشکل به نظرم کاراشون نیست انگیزه و اون شور نویسندگیشون هست که از لحاظ مورد توجه بودن ارضا شده ولی احساس مسولیت جاشو نگرفته بعد یکی میاد میگه اقا چرا نظر نمیدید چرا نقد نمی کنید چرا کسی توجه نمیکنه اسمشم میذاره درد و دل سینا من نمیدونم کسی نمیگه سفیر کبیر که اون همه نقد شد و اون همه تو سایت های مختلف نظر خورد و کلی مورد توجه بود نتیجش چی شد ؟یادمه اقا سینا حدودا دو سال و نیم فصل نداد بازم نظر میدادن که سینا من رمان تو رو چند بار خوندم والان از درسام بهتر بلدم یا میگفتن من وسط امتحانام دارم میخونم و هزار تا نظر دیگه الان تکلیف وقتی که اونا گذاشتن چیه... یا نتیجه توجه عموم این هست کار رو تو اوجش ول کنن بعد بگن پایان جلد یک . اینکه یه داستان فلان سال طول بکشه افتخار نیست یعنی که به دلیل خام بودن یا بی برنامه بودن نویسنده کار عقب افتاده و مخاطب و هم خود نویسنده اذیت شده. اومیدوارم کسی ناراحت نشه واین که نویسنده ها بهتر کار کنن و سیستمی باشه که کمکشون کنه یا انگیزشون رو بیشتر کنه یا سیستم کاریشون رقابتی تر بشه. موفق باشید
این تاپیک بسته شد.
پی نوشت: این تاپیک رو باز گذاشتیم تا به صورت دوستانه گپ بزنیم، نه بهم بپریم. از رفتار های غیرحرفه ای دوستان به شدت ناراحتم. دلیل باز بودن این تاپیک من بودم تا بچه ها هم حرف بزنن، ولی ظاهرا کسی اینجا رو قانع کردن بر اساس منطق و آرامش توجهی نداره.
اين تاپيك براي دعوا كردن و ناراحت شدن بين اعضاي سايت زده نشده. كسي دلخور بود، نوشت ك دلخوريشو از بعضي دوستان بيان كنه. قرار نيست نويسنده ها و كاربرها رو زير سوال ببريم و با بولدوزر از روشون رد بشيم. هر كس نظري داره و همين نظرات مختلفه ك صحبت كردن و بحث كردن رو زيبا ميكنه.
بعضي پستها پاك شدن، بعضي هاشون و ويرايش شدن. رعايت ادب و دوري از توهين اولين وظيفه ماست. لطفا رعايت كنيد.
در صورت تكرار تاپيك بسته ميشود!
گفتم این تهش خوب در نمیاد
گفتم یا نگفتم؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
داخل پرانتز
ما والا امسال زمستون سه سال میشه داریم مینویسم.
میشیم یه سال کمتر از مرتضی.
خدا رو شکر
نوشتیم
نصیب شد نوشتیم.
نظر زیاد سر سلحشور آتش نبود.
کس زیادیم نخوندتش
ولی یاد گرفتم برام مهم نباشه
هدف من چیز دیگریه، میخوام یاد بگیرم بنویسم. و یاد گرفتنو دارم میبینم.
حالا نظرم دادند، دستشون درد نکنه.
ندادند هم بازم دستشون درد نکنه.
ولی دوستان خواهشا صبرم داشته باشید.
محبوبیت خودش میاد دنبالتون
سی و هشت فصلتو یکی کن من قول چند تا نظر کارشناسی سنگین بهت میدم. همین که سی و هشتا نوشتی یعنی کارت درجه یکه
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اين تاپيك براي دعوا كردن و ناراحت شدن بين اعضاي سايت زده نشده. كسي دلخور بود، نوشت ك دلخوريشو از بعضي دوستان بيان كنه. قرار نيست نويسنده ها و كاربرها رو زير سوال ببريم و با بولدوزر از روشون رد بشيم. هر كس نظري داره و همين نظرات مختلفه ك صحبت كردن و بحث كردن رو زيبا ميكنه.
بعضي پستها پاك شدن، بعضي هاشون و ويرايش شدن. رعايت ادب و دوري از توهين اولين وظيفه ماست. لطفا رعايت كنيد.
در صورت تكرار تاپيك بسته ميشود!
کاملا صحیحه منتهی اگر ادب بحث رعایت بشه
و ایول که مدیرای این سایت انقدر فهمیده و انقدر سریع واکنش نشون میدن
فکر میکنم سمیه یا مرتضی هم که در دسترس تر ا ز سینا هستن بیان یه نظری بدن خوب باشه
گرچه واقعا ارزو میکنم سینا این تاپیکو نبینه؛(
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
نه دیگه این حرف توهین مستقیمه به بقیه که داستان بلند دادن
حالا من خودم رو نمی گم هر چند " درجستجوی عدن " دو سال پیش بیشتر برای این رها شد که کسی توجهی نکرد بهش، داستانهای جدیدم هم به خاطر مشکلات و مشغولیت های زندگی شخصیم هست که ادامه ندادم ولی چه بسا همین تشویق شما می تونست عاملی باشه که آدم یه روز خالی هم تو هفته گیر میاره بشینه سرداستان بنویسه، آخه ما که از نویسندگی نه پول در میاریم نه چیزی نصیبمون میشه فقط یه دلخوشیِ کوچیکیه که خب داستان داره خونده میشه پس نگران نباشم و انرژی بگیرم ولی اینکه میگی فقط پروتی، سینا و مرتضی من قبول ندارمبه شخصه داستان سایر بچه ها خیلی قشنگتر از داستان نویسنده هایی مثه سینا بوده و من لذت بردم. حالا چون سینا معروفه و نمی دونم مدیر سایته و همه دوستش دارن و ال و بل این صحبتا بقیه باید برن سماق بمکن؟
والاه شماها دیگه شورشو در آوردین من از همینجا داستانهای سینا و مرتضی و پروتی رو تحریم می کنم و به بقیه هم پیشنهاد می کنم که نخونن!
یه سوال اگه بگن فقط پرسپولیس توهین به طرفداراری سپاهانه؟
مثال فوتبالی زدم چون فردا دربیه؛)
قطعا دوستمون دنبال توهین به کسی نبودن ایشون علاقشون و افراد مورد علاقشون رو بیان کردن
شمام قطعا متوجه هستید که اینجا برای صلح و دوستی و صفائه نه دشمنی
پس بهتره یکم برداشت خوب از حرف های همدیگه بکنیم که راحت تر باشه همه چی
و من به شخصه قول خوندن هر داستانی که شما و هر نویسنده جدیدی بنویسن رو میدم؛)
البته شاید خیلی تاثیر خاصی نداشته باشه ولی چیزیه که بر میاد؛)
یه چیز جالب بگم؟
این توقع دوستان جذابیت داره برام
شما داستان رو رایگان میخونید. یعنی نویسنده ها ممکنه برای داستانشون کلی وقت بذارن (فرق نمیکنه کی هرنویسنده ای که کارش ارزش خوندن داره دست کم سه دفعه ویرایش رو میکنه). نویسنده مینویسه. ویرایش و بازبینی میکنه اما دریع از یه خط نظر.حاصل زحمت ده دوازده روزشون رو نیم ساعته میخونیم و غر میزنیم که فصل بعد کو.یا اصلا محل نمیذاریم اوج هنرمون دکمه تشکره.پس داستان نویسی برای نویسننده ها منفعت مالی نداره.چرا مینویسن؟چون دوست دارن انگیزه دارن هدفشون نوشتنه. بعد من و شما میایم اینجا رایگان (تاکید میکنم رایگان چون خیلی سایتها هستن که برای داستانهای تالیفی هم به صورت فصلی پول میگیرن) استفاده میکنیم بعد غر میزنیم و ایراد میگیریم که ال و بل.
نویسنده ها و مترجم ها هم زندگی دارن. کار و آِینده دارن. ما وقتی میتونیم بیایم بگیم چرا که خودمون حمایتشون کنیم یا اصلا به طور منظم ترجمه یا نوشته شون رو بخریم و توقع داشته باشیم که اونها هم احساس مسئولیت کنن. وگرنه اونا دارن لطف میکنن حاصل زحمتشون رو میدن ما بخونیم. فرق هم نمیکنه کدوم نویسنده.
سلام سلام
هی من میخوام اینجا نگم نمیشه که
اصل حرف رو خیلی از دوستان زدن . قرار نیست که بچه هایی که مینویسن تمام وقت و کارشون رو بذارن رو نوشتن.هدف این سایت اموزش نوشتنه
نظر دادن و نقد کردن کار یک نویسنده بها دادن به زحماتشه اما اگر هم نبود نویسنده ای که برای دلش مینویسه نباید ناراحت بشه
اگرچه به نظر من این وظیفه خواننده هست که هرجور میتونه حمایت کنه از نویسندش و شده در حد چند خط نقد و نظر بده. اما نویسنده ها مخصوصا بچه های ما که رایگان و دلی کار میکنن وظیفه اولشون در قبال خودشونه و ایندشون. شما نمیتونید بگید نویسنده ها باید خوش قول باشن و به موقع برسونن مگر اینکه همه جوره حمایت کنید ازشون. درباره مترجم ها هم همین هستش. این بچه ها همه درس دارن کار دارن و زندگی دارن اگه مینویسن یا ترجمه میکنن کار دلیه و از کارشون سود مالی نبردن و نمیبرن.اگرچه من قصد دارم واقعا این روال رو تغییر بدم. ما امسال داستانهای خوبی داشتیم از بچه ها. داستانهای جدید واقعا خوب اما هنوز درک نمیکنم چطوریه که فقط رو کار دو سه نفر قدیمی ترها تکیه میکنید.
فلان نویسنده خوب ما اگر امروز خوب شده یه زمان نوشته هاش افتضاح بوده. تلاش کرده. ویرایش کرده. نقد شده ازش حمایت شده و یاد گرفته پس خوانندگان عزیز تا وقتی شما در نقدها و نظر دادن به بچه های مترجم و نویسنده ازشون حمایت نکنید ، در حقیقت نمیتونید توقع داستان های بهتر و قوی تر و از نویسنده داشته باشید.
انشالله بتونیم کنار هم و با هم پیشرفت کنیم
سلام من دوباره نظرات رو خوندم. پیرامون حرف دوستان عرض کنم خدمتتون که ببینید من سایت های خارجی هم هستم دیشب هم به آلماترا جان داشتم همینو می گفتم. من داستانی گذاشتم 11 فصل داره، متأسفانه به خاطر مشکلات از مرداد تا حالا هنوز نتونستم آپدیتش کنم اما همچنان به تعداد فالوها و نقد ها اضافه میشه هر سری که میام. درسته که بعضی نظرات یه خطیه که : زودتر آپدیت کن. اما همین 170 تا نظری که من به خاطر 11 فصل گرفتم بهم انرژی میده بنویسم و هر دفعه هم نوشتم رو بیشتر کنم. آلماترا میگه اون چون انگلیسیه از همه کشورها هستن و فلان و بهمان، اینجا تعداد محدوده. خب شما بیا ببین تو بوک پیج چند نفر کاربر داریم. از این کاربرا چند نفر خاموشند و فقط دانلود می کنن.
بعدش هم بعد از 4 ماه اگر آپدیت نکنی یهو یه تاپیک اعتراض می زنن.
من هم با بقیه دوستان موافقم. حمایت کنید از نویسنده ها با نظراتتون و حرفاتون حتی اگر شده یه جمله ی شما به نویسنده امید برای ادامه ی کار میده. چون نه اینجا نه تو سایت های خارجی ( منِ ایرانی) نمی تونم سودی ببرم. البته کشورهایی که تحریم نیستن مسلمن کاربرها به ازای فعالیتشون در سایت مبلغ محدودی ( 5 تا 10 دلار) رو ماهانه دریافت می کنن اما خب منِ ایرانی که رفتم سوال کردم برای چاپ داستان های کوتاهم و به من گفتن باید اول 250 هزار تومن واریز کنی به حساب ناشر بعد از فروش کتاب هم 13 درصد به خودِ نویسنده می رسه تموم عشقم به نوشتم نظرات شماهاست.
امیدوارم حالا از این به بعد بیشتر توجه کنین. سراغ نویسنده های جدید هم برین. تا می تونین نظر بدین. آدم نبینه 20 نفر دانلود کردن 2 نفر فقط نظر دادن.
بله بله من پست های قبلی را نخواندم پش شاید حرفهام تکراری باشه. از قبل اگه تکراری بود معذرت می خوام.
قبل از هرچی بگم من نویسنده نیستم پس نظری که اینجا میزارم به عنوان یه نویسنده نیست بلکه به عنوان یه خواننده داستان هاست.
خب در این مدتی که در فضای مجازی بخصوص سایت های ادبی فعالیت دارم که چیزی حدود ده سال میشه مثلا داستان های زیادی خواندم، اولین اثر از نویسنده ایرانی که خواندم بطور اتفاقی هم باهاش اشنا شدم اه اشتباه نکنم داستانی به اسم خوناشام بود از یه نویسنده که بازم اگه اشتباه نکنم اسمش افشین بود. خیلی منو جذب خودش کرد، بعدش داستان های دیگه ای مثل سفیرکبیر و ...
البته یک سری اتفاقات و همین تمام نشدن داستان ها باعث شد که فقط داستان کوتاه بخوانم، این مورد بد از داستان 360 برام پیش امد که نویسنده اش فدی بود به اسم علی.
از اینکه داستان های کوتاه را هم خواندم پشیمان نیستم .
البته اوج علاقه ام در یک ماسبقه داستان کوتاه نویسی شروع شد. که خودم توش داور بودم. چند داستان بودن که به جرات می توانم بگم در داستان های خارجی هم مشابه انها پیدا نمیشه. یکی سایه شیطان از مرتضی بود، یکی اه اشتباه نکنم مادربزرگ از آتوسا و اخریشم از علی (بوفچه) بود. که باعث شد دلم بخواد داستان هاشونو دنبال کنم البته فقط داستان کوتاه چون هیچ داستان بلندی را دنبال نمی کنم.
خب به نظر من هر سه نفر اون سه تا داستانشون بهترین اثارشون بود البته باقیشم خوب بود. ولی خب این نظر منه چون هنوز این داستانهاشون تو ذهنمه.
داستان هایی که به این خوبی توی سایت ها قرار رفتن ، چی شد؟ الان کی یادشه؟ الان کجان؟ ته کدام بخش نویسندگی خاک می خورن بدون اینکه افراد جدید مطاله اش کنند؟
البته پس از ان از نویسنده های جوان داستان های کوتاهی خواندم که هز یک به نظرم عالی و بی نظیر بودن ،از ایدا ، حریر ، هانیه و... اگه اسامی تو ذهنم نیست معذرت می خوام، چون حافظه قویی ندارم فقط داستان ها تو ذهنم ماندن.
باید نویسنده را درک کرد، از وقت خودش و خانواده اش و ... میزنه مینویسه و بعد از یه مدت فراموش میشه، اگه خارج از کشور بودن بی شک اثارشون حداقل توی یه مجله چاپ میشد ولی اینجا ایرانه و نویسنده جدید جایی در بین نویسنده های قدیمی نداره مگ اینکه پارتی داشته باشه یا یه انتشارات اشنا پیدا کنه وگرنه هیچ وقت اثری ازش چاپ نمیشه.
اوج ارزوی یه نویسنده چاپ اثرشه، مگه غیر از اینه؟ وقتی میبینه این همه زحمت و وقتی میزاره بی نتیجه است، حتی خواننده هاش هم به تعداد انگشتان دست نمیرسن، البته منظورم افرادین که نظر میدن وگرنه شاید خواننده های به بیست نفر هم برسن ، نویسنده کم کم دلسرد میشه و نوشتن را رها می کنه.
من خواننده حق اعتراض ندارم چرا؟ چون ازش حمایت نکردم، نمیدونم چند نفر اینجا نویسنده هستند ولی شده تا حالا یه متن 100 صفحه ای بنویسید؟ متنی که باهاش بخندی یا بغض کنی ؟ فکر کنی و توش ایده بزاری و هزاران کار دیگه بعدش بزاریش که بازخوردش را ببینی و متوجه بشی هیچ بازخوردی نداره، البته این خوبه، ممکنه یکی بیاد بگه چرت نوشتی، این یکی که خیلی بدتره، تمام خستگی رو تنتون میمونه بعد انتظار داری یکی از خواننده های داستان بیاد جواب طرفو بده ولی هیچ جوابی داده نمیشه، حالا انتظار داریم نویسنده باید باقی داستانم بنویسه؟ واقعا؟ اه اینطوره خیلی خودخواه هستیم .
در کل در اخر در مقابل تک تک نویسنده های عزیز سایت به رسم ادب و احترام کلاهمو بر میدارم و تعظیم می کنم که بی هیچ انتظاری مینویسند و در ادامه حتی در بخش هایی مثل این اسمی از اثارشون نمیاد. ازتون ممنونم دوستان
بله بله من پست های قبلی را نخواندم پش شاید حرفهام تکراری باشه. از قبل اگه تکراری بود معذرت می خوام.
قبل از هرچی بگم من نویسنده نیستم پس نظری که اینجا میزارم به عنوان یه نویسنده نیست بلکه به عنوان یه خواننده داستان هاست.
خب در این مدتی که در فضای مجازی بخصوص سایت های ادبی فعالیت دارم که چیزی حدود ده سال میشه مثلا داستان های زیادی خواندم، اولین اثر از نویسنده ایرانی که خواندم بطور اتفاقی هم باهاش اشنا شدم اه اشتباه نکنم داستانی به اسم خوناشام بود از یه نویسنده که بازم اگه اشتباه نکنم اسمش افشین بود. خیلی منو جذب خودش کرد، بعدش داستان های دیگه ای مثل سفیرکبیر و ...
البته یک سری اتفاقات و همین تمام نشدن داستان ها باعث شد که فقط داستان کوتاه بخوانم، این مورد بد از داستان 360 برام پیش امد که نویسنده اش فدی بود به اسم علی.
از اینکه داستان های کوتاه را هم خواندم پشیمان نیستم .
البته اوج علاقه ام در یک ماسبقه داستان کوتاه نویسی شروع شد. که خودم توش داور بودم. چند داستان بودن که به جرات می توانم بگم در داستان های خارجی هم مشابه انها پیدا نمیشه. یکی سایه شیطان از مرتضی بود، یکی اه اشتباه نکنم مادربزرگ از آتوسا و اخریشم از علی (بقچه) بود. که باعث شد دلم بخواد داستان هاشونو دنبال کنم البته فقط داستان کوتاه چون هیچ داستان بلندی را دنبال نمی کنم.
خب به نظر من هر سه نفر اون سه تا داستانشون بهترین اثارشون بود البته باقیشم خوب بود. ولی خب این نظر منه چون هنوز این داستانهاشون تو ذهنمه.
داستان هایی که به این خوبی توی سایت ها قرار رفتن ، چی شد؟ الان کی یادشه؟ الان کجان؟ ته کدام بخش نویسندگی خاک می خورن بدون اینکه افراد جدید مطاله اش کنند؟
البته پس از ان از نویسنده های جوان داستان های کوتاهی خواندم که هز یک به نظرم عالی و بی نظیر بودن ،از ایدا ، حریر ، هانیه و... اگه اسامی تو ذهنم نیست معذرت می خوام، چون حافظه قویی ندارم فقط داستان ها تو ذهنم ماندن.
باید نویسنده را درک کرد، از وقت خودش و خانواده اش و ... میزنه مینویسه و بعد از یه مدت فراموش میشه، اگه خارج از کشور بودن بی شک اثارشون حداقل توی یه مجله چاپ میشد ولی اینجا ایرانه و نویسنده جدید جایی در بین نویسنده های قدیمی نداره مگ اینکه پارتی داشته باشه یا یه انتشارات اشنا پیدا کنه وگرنه هیچ وقت اثری ازش چاپ نمیشه.
اوج ارزوی یه نویسنده چاپ اثرشه، مگه غیر از اینه؟ وقتی میبینه این همه زحمت و وقتی میزاره بی نتیجه است، حتی خواننده هاش هم به تعداد انگشتان دست نمیرسن، البته منظورم افرادین که نظر میدن وگرنه شاید خواننده های به بیست نفر هم برسن ، نویسنده کم کم دلسرد میشه و نوشتن را رها می کنه.
من خواننده حق اعتراض ندارم چرا؟ چون ازش حمایت نکردم، نمیدونم چند نفر اینجا نویسنده هستند ولی شده تا حالا یه متن 100 صفحه ای بنویسید؟ متنی که باهاش بخندی یا بغض کنی ؟ فکر کنی و توش ایده بزاری و هزاران کار دیگه بعدش بزاریش که بازخوردش را ببینی و متوجه بشی هیچ بازخوردی نداره، البته این خوبه، ممکنه یکی بیاد بگه چرت نوشتی، این یکی که خیلی بدتره، تمام خستگی رو تنتون میمونه بعد انتظار داری یکی از خواننده های داستان بیاد جواب طرفو بده ولی هیچ جوابی داده نمیشه، حالا انتظار داریم نویسنده باید باقی داستانم بنویسه؟ واقعا؟ اه اینطوره خیلی خودخواه هستیم .در کل در اخر در مقابل تک تک نویسنده های عزیز سایت به رسم ادب و احترام کلاهمو بر میدارم و تعظیم می کنم که بی هیچ انتظاری مینویسند و در ادامه حتی در بخش هایی مثل این اسمی از اثارشون نمیاد. ازتون ممنونم دوستان
آقا گفتی " خوناشام " اسم کتابِ افشین " زندگینامه خوناشام " بود! به جرئت می تونم بگم برترین داستان بلندِ فارسی در سایتهای مجازی بود. من واقعن لذت بردم و دیگه برام مشابهش تکرار نشد. البته بعد از مدتی اگر اشتباه نکنم رها شد چون من جلدهای بعدیش رو نخوندم اما همین سه جلد اول فوق العاده بود.
افشین تو سایت گودلایت عضو بود و بعد از یه مدت خیلی سرش شلوغ شد ولی کلن من از طرفداراش بود و همیشه دلم می خواست ازش امضا بگیرم.
دوستان اگر بتونن داستانش رو پیدا کنن و اینجا بزارن که بقیه ی دوستان هم لذت ببرن خوب میشه.
ببخشید اسپم هم شد ولی کلن باید این نکته رو می گفتم :دی
با سلام خدمت همه ی دوستان . درمورد باز کردن این تایپیک چند نفر گفته بودن که فایده ای جز اختلاف بین همدیگه نداره باید بگم که اگه از این که بقیه میان حرفشون رو در مورد داستانا میزنن یا موضوعات مهم دیگه ای مثل توجه به اثار دیگه مطرح میشه بگذریم حداقل چند تا از اعضا مثل من متوجه میشن که قضاوتی که پیش خودشون کردن درسته یا نه .
اما در مورد این که چند تا از دوستان گفته بودن چون خواننده پولی پرداخت نمی کنه پس حقی هم نداره چه برسه به این که بخواد اعتراض هم بکنه باید توضیح بدم که حمایت از نویسنده از طرف خواننده به طور کلی به دو صورت انجام میشه که یکش مادیه ودیگری وقت گذاشتن به اون اثر هست که وقت گذاشتن شامل نظر دادن و نقد کردن از اون داستان میشه که خوب این امر واضه . هزینه کردن مادی بیشتر به چشم میاد اما کاملا وابسته به هزینه ی وقتی از نظر خواننده هست ممکنه بگین چطور بزارید یه مثال بزنم وقت اولین و بزرگترین سرمایه ی هر کسی وقتش است مثلا وقتی شما میری سر کار بابت تایمی که گذاشتی بهت پول میدن پس وقت مساوی با پول هست پس هرکسی که رمانی رو براش وقت میذاره و میخوندش هزینه ای پرداخت میکنه ممکنه بگید خوب وقتی که نویسنده میذاره کجا و وقتی که خواننده میذاره کجا در جواب باید بگم که درسته یه فصلیو که نویسنده توی چند روز تایم میذاره خواننده فقط چند ساعت میذاره اما نویسنده یک نفره ولی برای رمان های پر مخاطب چند هزار نفره که باید حساب کنید که پشت اون چند روز چند تا چند ساعت خوابیده که منتظره ادامه ی داستان هست پس چطور خواننده حقی نداره تازه اگه از ارزش وقتهای ادما مختلف بگذریم که با هم فرق میکنه .خب حالا چرا هزینه ی مادی به هزینه ی وقتی وابسته است باید بگم چون خواننده باید ببینه علاوه بر وقت گذاشتن, اثر ارزش هزینه ی مادی هم داره یاه نه, پس هزینه وقتی بسیار مهم تره که خواننده میذاره. بعدم رمانایی که خریداری میشن جلد به جلد میان نه فصل به فصل که بین هر فصلش کلی فاصله است.
انتظار میرفت چند تا از نویسنده ها بیان ( اونایی که اثرشون نام برده شد) و نظرات تخصیصی تری بدن که معلوم بشه چرا تو این مرحله گیر میکنن و چه مشکلاتی براشون هست وچه کمکی از بقیه برمیاد.
اما دوستان لطفا یکم جنبه به خرج بدین که دلخوری پیش نیاد لطفا, رحیانه خانوم که گفته بودن من این تایپیک رو زدم که که بقیه رو دعوا بندازم اگه شما اینجوری فکر میکنید من چی میتونم بگم اما خدا میدونه اینجوری نیست. موفق باشید
با سلام خدمت همه ی دوستان . درمورد باز کردن این تایپیک چند نفر گفته بودن که فایده ای جز اختلاف بین همدیگه نداره باید بگم که اگه از این که بقیه میان حرفشون رو در مورد داستانا میزنن یا موضوعات مهم دیگه ای مثل توجه به اثار دیگه مطرح میشه بگذریم حداقل چند تا از اعضا مثل من متوجه میشن که قضاوتی که پیش خودشون کردن درسته یا نه.
اما در مورد این که چند تا از دوستان گفته بودن چون خواننده پولی پرداخت نمی کنه پس حقی هم نداره چه برسه به این که بخواد اعتراض هم بکنه باید توضیح بدم که حمایت از نویسنده از طرف خواننده به طور کلی به دو صورت انجام میشه که یکش مادیه ودیگری وقت گذاشتن به اون اثر هست که وقت گذاشتن شامل نظر دادن و نقد کردن از اون داستان میشه که خوب این امر واضه . هزینه کردن مادی بیشتر به چشم میاد اما کاملا وابسته به هزینه ی وقتی از نظر خواننده هست ممکنه بگین چطور بزارید یه مثال بزنم وقت اولین و بزرگترین سرمایه ی هر کسی وقتش است مثلا وقتی شما میری سر کار بابت تایمی که گذاشتی بهت پول میدن پس وقت مساوی با پول هست پس هرکسی که رمانی رو براش وقت میذاره و میخوندش هزینه ای پرداخت میکنه ممکنه بگید خوب وقتی که نویسنده میذاره کجا و وقتی که خواننده میذاره کجا در جواب باید بگم که درسته یه فصلیو که نویسنده توی چند روز تایم میذاره خواننده فقط چند ساعت میذاره اما نویسنده یک نفره ولی برای رمان های پر مخاطب چند هزار نفره که باید حساب کنید که پشت اون چند روز چند تا چند ساعت خوابیده که منتظره ادامه ی داستان هست پس چطور خواننده حقی نداره تازه اگه از ارزش وقتهای ادما مختلف بگذریم که با هم فرق میکنه .خب حالا چرا هزینه ی مادی به هزینه ی وقتی وابسته است باید بگم چون خواننده باید ببینه علاوه بر وقت گذاشتن, اثر ارزش هزینه ی مادی هم داره یاه نه, پس هزینه وقتی بسیار مهم تره که خواننده میذاره. بعدم رمانایی که خریداری میشن جلد به جلد میان نه فصل به فصل که بین هر فصلش کلی فاصله است.
انتظار میرفت چند تا از نویسنده ها بیان ( اونایی که اثرشون نام برده شد) و نظرات تخصیصی تری بدن که معلوم بشه چرا تو این مرحله گیر میکنن و چه مشکلاتی براشون هست وچه کمکی از بقیه برمیاد.
اما دوستان لطفا یکم جنبه به خرج بدین که دلخوری پیش نیاد لطفا, رحیانه خانوم که گفته بودن من این تایپیک رو زدم که که بقیه رو دعوا بندازم اگه شما اینجوری فکر میکنید من چی میتونم بگم اما خدا میدونه اینجوری نیست. موفق باشید
در جواب حرفتون بگم "خوندن" وقت زیادی از آدم نمیگیره. "نظر دادن" که حمایت واقعیه، وقت میگیره. خیلی از خواننده ها فقط میخونن ولی حتی به خودشون زحمت نمیدن نظر بدن؛ من شما رو نمیشناسم، ولی چنین خواننده هایی، حق اعتراض ندارن. اگه خواننده ای باشه که حداقل واسه یکی دو فصل نقد گذاشته باشه، میتونه خیلی ملایم، بگه : نویسنده جان، فصل جدید رو کی میدی؟ :دی
خود من به شخصه با این که فقط تو این سایت داستان کوتاه میخونم، ولی پست های داستان بلندها رو هم لایک میکنم؛ یا حتی دانلود میکنم (با وجود این که از موقعی که به این سایت اومدم، درگیر کنکور بودم و هیچ کدوم رو نخوندم) پس لایک کردن و دانلود کردن، نشان از خواننده ی زیاد نیست؛ این نظراته که نشون میده یه اثر چه قدر خواننده داره. و نظرات منتقدانه ست که نشون میده خواننده، چقدر داستان رو دوست داره و واسه کار نویسنده ارزش گذاشته. حالا خوبه بعضیا میان حداقل میگن « خوب بود. » خیلی ها حتی اینم نمیگن، فقط میان طلبکار میشن که « فصل جدیدو زودتر بده » یا « چرا نمیدی؟ »
باید بگم که مطمئنم نویسنده های سایت انتظار کمک مالی ر واز خواننده ها ندارن؛ تنها انتظار نویسنده ها، نقد شدن داستان هاشونه. که بتونن قلمشون رو بهتر کنن. وقتی خواننده میخونه و نقد نمیکنه یا حتی یه نظر کوچیک نمیده، نویسنده ی بنده خدا از کجا باید بفهمه که داستان چطور بوده؟
حالا شاید پیش خودت بگی « این مگه چیکاره ست که اینا رو میگه؟! » من کاره ای نیستم، منتها این حرف دل همه ی نویسنده هاست و از اونجایی که انتظار داشتی نویسنده های نامبرده شده بیان تو بحث شرکت کنن، اینا رو گفتم؛ چون اگه من هم جای اون دوستان بودم، تو بحث شرکت نمیکردم، چون تو این جور بحث ها سخته که هر دو طرف رو نگهداری و کسی رو ناراحت نکنی.
نگران نباشید حسین جان، میدونیم که قصدتون اختلاف افکنی نبود (عجب کلمه ای قلمبه ای!) اختلاف همیشه وسط بحث پیش میاد، پس نباید خودتونو سرزنش کنید :1:
یه نگاهی به این تاپیک بندازید :1:: دردهای نویسندگان
به نظرمن این پست در این بخش جاش نیست . انشا الله مدیران دوستان آشنایان ببرنش یه جا دیگه . اعتراض جاش تو داستان بلند و نوشته جدید نیست به نظرم . حالا باز من یه چیزی گفتم ببخشید یه وقت به کسی بر نخوره دوستان . یا حق .