انوبیس
مانند دیگر خدایان مصری، آنوبیس هم صورت حیوانی داشته و هم انسانواره بوده است. آنوبیس با سرشغال یا سگ وحشی (اینکه کدام مورد دقیق است مشهود نیست) تصویر میشد. به هر صورت آنچه هست گوشت خوار بودن جانور مد نظر بوده است. شاید مصریان باستان از مشاهدهٔ این قبیل جانوران در کنارهٔ صحرا و رابطهٔ صحرا با مومیایی به این قرینه دست یافته باشند. به هر صورت او اکثراً به صورت سگسانی سیاه رنگ یا انسانوارهای با سری سگسان و سیاه و در موارد معدودی (معبد رامسس دوم در ابی دوس) کاملاً شبیه انسان به تصویر کشیده شده است.
آنوبیس یکی از خدایان بسیار کهن است و در قدیمیترین طومارها از او نام به میان آمده. او در اوج شکوهش به عنوان نگاهبان مردگان تصویر شده است. پیکرهٔ او که مقبره فرعون توتعنخامون یافت شد، گواهی بر این مدعا است.
این خداوند در یونان با هرمس تطبیق می شد و روح مرده در دادگاه واپسین بوسیله وی راهنمایی می گشت . جاده و راه آخرت را انوبیس برای این روح هموار و مفتوح میساخت و تصویر وی بشکل یک شغال و یا در هیکل مردی است که سر وی به شکل سر یک شغال و یا سر یک سگ نمایانده شده باشد . شهری که آنوبیس در آن پرستیده میشد "سینو پولیس" نامیده می شد .
آنوبیس از قدیم الایام در مراسم کفن و دفن مردگان حاضر می شد و ادعیه و سرود در این مراسم خطاب به وی خوانده می شد . آنوبیس را در کتیبه ها پسر چهارم ( رع ) خدای خورشید شمرده اند اما سپس جزء خانواده اوزیریس قرار گرفت و از این خانواده به شمار رفته است در افسانه مصریان هست که مادر آنوبیس معروف به نفتیس از اوزیریس فرزندی به دنیا آورد که بعدها به آنوبیس موسوم گشت . اما آنوبیس را مادر وی نفتیس سر راه گذارد و ترک نمود و ایزیس وی را بفرزندی پذیرفت و پرورش داد بی آنکه بی وفایی شوهر خود اوزیریس را در نظر گرفته باشد . آنوبیس وقتی به سن رشد رسید و بزرگ شد در فتوحات پدر شرکت نمود و پس از کشته شدن اوزیریس در دفن و کفن وی با ایزیس یاری کرد و برای اینکه جسد اوزیریس فاسد نگردد جسد را برای نخستین بار مومیایی کرد و بدین جهت بنام خدای مومیایی اموات موسوم است و روح آدمیزاد را تا گورستان مشایعت می کند و در عزای وی شرکت می نماید . آنوبیس در جهان برزخ دست روح مرده را در دست خود میگیرد و به دادگاه واپسین راهنمایی می کند و به خدایان معرفی می کند و پس از این معرفی مراسم وزن کردن قلب روح مرده انجام می شد اگر قلب مرده سبک تر بود به جهان بهشت راه می یافت ولی اگر سنگین تر بود توسط تمساح سر مورد حمله قرار می گرفت و از بین می رفت.
منبع:ویکی پدیا.سایت عجایب باستان شناسی.کتاب افسانه ای دینی
چرا من فکر میکردم آنوبیس خدای جنگه؟
ممنون از اطلاعات خوبی که دادی
آنوبیس بین خدایان مصر یه ابهت خاصی داره
یه تیپ جنگجو داره اما خدای مرگه یعنی قادر به کشتاره
واقعا دلم میخواد یه روز به مصر برم
سر زمین حیرت انگیزیه
تو متن نگفته، ولی قلب رو تو یه کفه میذاره و یک پَر پرنده رو تو کفه ی دیگه. اگه قلب سنگین تر باشه نشون میده که طرف، گناهکاره و باید خورده بشه :دی
منم عاشق اساطیر مصری ام. جالب و فوق العاده :1:
تو متن نگفته، ولی قلب رو تو یه کفه میذاره و یک پَر پرنده رو تو کفه ی دیگه. اگه قلب سنگین تر باشه نشون میده که طرف، گناهکاره و باید خورده بشه :دی
منم عاشق اساطیر مصری ام. جالب و فوق العاده :1:
اوه چه باحااال.نمیدونستم.به معلوماتم اضافید.ممنون
ميبينم كه مطلب در مورد من گذاشتين:دی:5:
اما نه، اون Anubisهست منAnobis
(فقط يه شوخي بود)
از شوخي بگدريم من خيلي از شخصيت آنوبيس در اساطير مصري خوشم مياد، يه جذابيت خاصي داره و به همين دليل اسم آنوبيس رو براي خودم انتخاب كردم البته با اين تفاوت كه من يكم تو اسمش تغيير ايجاد كردم 🙂 (براي اين كارم دليل دارم)
مرسي از ريحان جان براي گذاشتن اين مطلب آموزنده و خوب، به اميد روزي كه در مورد من يه داستان بنويسن 🙂 و من شخصيت اصلي داستان باشم(منظورم آنوبيس بود)
من خيلي از شخصيت آنوبيس در اساطير مصري خوشم مياد، يه جذابيت خاصي داره
آره داستانش جالبه. ولی هیبت خفنی هم داره ها :دی
تو وقایع نگاری کین ریک ریوردن هم انوبیس بود نبود؟
به هر حال من با انوبیسی که به نظرم تو وقایع نگاری کین بود خیلی حال کردم
اگه هم وقایع نگاری کین اصلا انوبیس نداشت....
شرمنده میخواستم زنگ بالایی رو بزنم ؛)