کتاب های زیادی هستن که آدما زمانی که می خوننشون، خودشون رو لعنتی می کنن که چرا اصلاً نزدیک این کتاب شدم.
من خودم بعد از خوندن طلسم تقدیر( تا صفحه 20!) خودم رو لعنت کردم. آخه منو چه به این کتاب. تو سن 12 سالگی. یه مجموعه کتاب هم بود به نام سرزمین سحر آمیز. همشو خریدم. بچه که بودم. خیلی هم اون موقع دوست داشتم. ولی حالا میگم این چه کاری بود من کردم. حدود سی چهل جلد. همشون الان تو کتابخونم دارن خاک می خورن. کلی پول دادم براشون.:12f1dcb03b9bb8e8cc7
نود درصد کتاب های نود هشتیا که چرت و پرتی بیش نبودند به جز چند تاشون.
اولین کتاب تنفر انگیز سه گانه ی فرزند اتش که دلم میخواست اول برم نویسنده رو بزنم بعد برم کتاب ها رو بندازم تو اتیش و بعد دورش رقص سرخپوستی برم و بعد خاکسترش رو روی هوا پخش کنم.
سه جلد طولانی رو خوندم و اخرش به مانیتور خیره شدم... جلد یک جالب بود واقعا ولی از جلد دوم به بعد داشتم دیوونه میشدم...ظاهرا نویسنده مشخصا تحت تاثیر کارهای مارتین قرار گرفته بود زد تمام شخصیت اول ها رو کشت و نه با یک مرگ حماسی بلکه قهرمانی که زندگیش رو برای بقیه فدا کرده بود با ذلت و خیانت شبیه یک هیولا مرد.
بد ترین و افتضاح ترین پایانی بود که بین تمام کتاب های انگلیسی و فارسی تا به حال خوندم.
دومیش کتابtaking chances بود که من نمیدونم اون همه طرفدار از کجا اومده بود...یکی نیست بگه میخوای یکی رو بکشی بکش ولی اینطوری راهش نیست....شخصیت اول درحالی مرد که همه به چشم یک خیانتکار بهش نگاه میکردن و حتی یک نفر از بین تمام اون دوست ها و به اصطلاح خانواده حرفاش رو باور نکرد.... تازه اونم مرد به خاطر اینکه موقع رانندگی به خاطر این موضوع عصبی بود....
سومین کتاب تنفر انگیز هم teen idol بود که دویست صفحه انگلیسی در مورد این ستاره ی جهانی خوندیم که چه طوری باشخصیت داستان اشنا میشه و بقیه ی داستان ها ...حتی اسم داستان هم از روی پسره بود و بعد چهار صفحه ی اخر دختره فهمید عاشق یکی از دوستای مدرسه اش شده.... دیوونه میشه ادم.....من که هنگ مونده بودم.
من بوسه های خون آشام جلد اولشو و نصف کتاب دوم رو خوندم که اعصابمو خورد کرد که چرا براش وقت گذاشتم و جلد اول محفل مخفی رو هم خوندم که جالب نبورد و ارزش وقتمو نداشت.