همه چی ارومه..داری یه اهنگ لایت گوش میدی و ترجیحا از اون خارجی هاش. حالا یکم صداش رو بالا میبری و نیم نگاهی به ماشین سمت راستی و حالا یه نیم نگاهی به سمت چپی. دلیل این کار هنوز معلوم نیست. ولی به نوعی اعلام حضور تلقی میشه.
تو 10 ثانیه اخر ، احساس فرمول یک بهت دست میده تو 5 ثانیه اخر ، پای چپ رو کلاج ، دنده یک ، حالا نیم کلاج بهمراه نیش گاز و ناگهان صدای بوق های ممتد ماشین عقبی و ویراژ ماشین های کناری. از اون جایی که ماشین سمت راستی توجهی به اهنگتون نکرد و بی توجه رد شد ، باید ازش جلو بزنی ، و یه درس حسابی بهش بدی.
خوش امدید ، به ، چراغ قرمز های ایران.
این شرح حال کوچکی از معضل چراغ قرمزه ، به شخصه معتقدم رنگ بندی چراغ راهنمایی ، صرفا برای سرگرم کردن ما پشت فرمونه. وگرنه ، چه معنی میده، اصولا چراغ قرمز یه معضله، باعث ترافیک میشه، باعث الودگی صوتی میشه و...
توی تهران شما باید در کسری از ثانیه حرکت کنی. کوچکترین مکث شما ، مثلا 1 ثانیه ، باعث میشه مردم از تمام قرارهای مهمشون جا بمونن.مردم ایران به وقت شناسی معروف هستن، و کندی شما در حرکت ، پشت چراغ باعث به هم خوردن قرار
ملاقات های مهمی میشه، اگر بر بخت بد روزگار شما سرویس های ماشین رو انجام نداده باشی و از شانس بدتون پشت چراغ خاموش کنین، صدای بوق های ممتد تا صبح روز بعدش توی گوشتون میپیچه، در کنار این که با لغاتی از فرهنگ لغات عامی آشنایی پیدا میکنی، که در چراغ قرمز بعدی میتونی اسفاده کنی، به نظر من همه اینارو میشه تحمل کرد، ولی نگاه های سنگین ماشین هایی که از کنارتون رد میشن واقعا ادمو خورد میکنه، و تا اخر عمر نمیتونی باهاش کنار بیای.
اصولا مردم ایران اعتقادی به چراغ راهنمایی ندارن . در کنارش به خطکشی عابر، که مثل یه جُک میمونه، و در کنارش به عابر که در درجه اخر اهمییت قرار میگیره.راننده ها همیشه یه ضرب و المثل دلرن. جای عابر تو پیاده روئه.یا یه عابر خوب یه عابر مُردس
بعضی دیگر از راننده ها معتقد هستن که باید چراغ های راهنمایی سطح شهر جمع اوری بشه. به این صورت که از ابیاری اونا جلو گیری کنن تا خشک شه. این بر میگرده به این که ما هر چیز سبزی که میبینیم یا میخوریم یا خشک میکنیم.
در این حالت که هنوز این چراغهای مزاحم در سطح شهر هست. بهترین راه عدم توجه به اوناس. شاید با بی توجهی خودشون بفهمن که باید برن. چند سال پیش ساعت 3 صبح پشت چراغ قرمز یکی از خیابونای شهر یه ماشین ایستاد ، این یک شهروند نمونه بود. درست جایی که هیچ ماشینی رد نمیشد ، و میتونست بره ، ایستاده بود ، ولی خودش معتقد بود که فندکش کف ماشین بوده و دنبال اون میگشته.
mey.h
همه اینا بکنار ادم میترسه از خیابون رد شه 😐
در یک کلمه حرف حق !!!!!
متاسفانه در یک جامعه جهان سومی سطح درک مردمش در همین حده !!! واقعا در خیلی از مسائل صرفا ادعای تمدن داشتن داریم اما در عمل دریغ از مقداری تمدن و درک !!!
بعله.
البته یکم باید حق رو به بقیه داد .
مثلا،جهان سوم جاییه که مردمش دقیقا از زیر پل هوایی از خیابون رد میشن،اونوقت پای پیاده و برای ثواب بیشتر به ناکجا میرن.
حرف حق بود . در مورد این مساله هم عابر ها و هم رانندگان باید توجه به خرج بدن .
با اون قسمت وقت شناسی و نرسیدن به قرار های مهم واقعا موافقم
ماشین (بوق) کیه اون موتور هایی رو بگو که خلاف میان ! (تهران) تا حالا 5 بار زیرم گرفتن ! هر دفعه هم داد کشیدن مگه کوری ! منم (شابادی) بازی دراوردم زدم فکشون رو با موتورشون اسفالت کردم :)))