۱۰ نکته برای علمی تخیلی نویسی
در ادامه سری های مربوط به ژانر های مختلف، شیوه داستان نویسی مهم بعدی که نیاز به پوشش دارد علمی تخیلی است. علمی تخیلی واسطه قدرتمندی برای داستان ها ست. اما این چنین، واسطه ای است که به مخلوطی از کلیشه ها و بهره برداری تجاری تبدیل شده. امروز، می خوام راجع به چند تا از نقاط قوت و ضعف این ژانر صحبت کنم. توجه کنید که در حالی که خیلی از( اگر نگوییم همه) نکته ها برای تمام ژانرهای دیگر نیز کاربرد دارند، من تلاشم را می کنم که حرفی را تکرار نکنم، و سعی می کنم که نکته ها را به همراه ژانری که بیشتر به آن مرتبط اند قرار بدهم.
نکته اول: یک داستان خودمانی با شخصیت هایی که بهشان اهمیت می دهید بسازید، و حس نکنید باید یک حماسه بسازید.
یکی از ایراداتی که من از علمی تخیلی می گیرم این است که نویسنده ها، شاید به خاطر اینکه باید دنیای خیلی بزرگی بسازند، احساس می کنند باید همیشه داستان های بزرگ راجع به جنگ های فضایی بزرگ بسازند، مردن سیاره ها و غیره. با وجودی که این چنین داستان ها هیچ مشکلی ندارند، بیشتر افسانه های علمی تخیلی زیاده از حد در عظمت گم می شوند که یادشان می رود یک داستان شخصی که روی چند شخصیت خاص تمرکز می کند بگویند. خود را به چالش بکشید تا مسیر سخت تری را طی کنید و داستان کوچک تری با دنیایی بزرگ بگویید، یا همچنین در ساخت یک داستان بزرگ و به اندازه کافی شخصی کار کنید تا که خواننده ها بتوانند به طرح بزرگ نقشه اهمیت بدهند.
نکته دوم: تاریخ دور دنیای شما اهمیت دارد، مخصوصا در آینده.
دانستن کل تاریخ دنیای شما در ژانر علمی تخیلی از هر ژانر دیگری ضروری تر است. دلیلش این است که همه چیز در باره یک جامعه آینده به موقعیت هایی که آن ها را سوی رسیدن به آینده پرقدرت هدایت می کند، بستگی دارد. و با چنین عنصر های قدرتمندی که اکثرا در علمی تخیلی وجود دارد(تسلیحات، تکنولوژی، بیگانگان و غیره)، دنیای شما باید به طور فوق العاده ای متعادل باشد تا توجیه شود که چرا توسط مردمی که به تمام آن دسترسی دارند، به طور کامل نابود نشده است، همچنین برای همه طرح های عنصرهای متفاوت تا به طور باور پذیری هم زیستی داشته باشند. و این برای هر سیاره و گونه هایی که در داستان شماست، استفاده می شود.
نکته سوم: پشت هر شاهکار شگفت انگیز، باید یک دلیل و ضرورت باشد.
چرا باید برای تسحیلات به جای استفاده از گلوله های انفجاری از لیزر اسفاده کرد؟ راجع به آن فکر کنید. آیا انسان ها به حدی "جنگ ستارگان" را دیده اند که مصمم شده اند یک روز با لیزرها بجنگند؟ لیزرها می توانند از جلیقه های ضد گلوله بگذرند؟ یک سوال دیگر، اگر این یک داستان علمی تخیلی فضایی هست، چرا انسان ها با اینکه می تواند این کار گران و خطرناک باشد تلاش می کنند و تمام نیروها و منابعشان را برای ترک این سیاره استفاده کنند؟ پشت هر طرح دستگاهی در دنیای شما، باید یک دلیلی باشد. و داستان شما یا باید نشان دهد که انسانیت کارآمد ترین و کم مقاومت ترین راه را می پیماید، یا یک دلیل باورپذیر برای انجام ندادنش ارائه دهید. قهرمان خود را در لباس رباتی نگذارید، نه تا زمانی که یک دلیل داشته باشید که آن ها کارآمد تر از یک جت جنگی هستند.
.
نکته چهارم: هروقت که شد از گفت و گوهای سنتی فراتر بروید.
ليزر، حرکت مافوق نور، قرارگاه هاي فضايي و روبات ها همه واقعا ايده هاي جالبی هستند که آنقدری زیاد از حد انجام شده اند که خواننده ها از قبل وجودشان را تضمین شده فرض می کنند. پنجاه سال پيش، ايده تخيلي حرکت مافوق نور باعث ميشد خواننده ها را هیجان زده می کرد و واقعا اين چیزی است که علمی تخیلی باید انجام دهد_ بايد تصورات خوانندگان را با چيز هاي جديد و شگفت آور و وحشت انگیز برافرخته سازد. پس، هرزمان كه فرصتش را يافته اید به ايده هاي بكر و روش هاي جنگ، جامعه و تكنولوژي فكر كنيد یا هرگز استفاده نشده یا به ندرت استفاده شده است.
نكته پنجم: راهي پيدا كنيد که اجازه بدهد خواننده با دیدی معقول و با شگفتی به دنیا نگاه کند.
به همه ي تكنولوژي هاي شگفت آوري كه در زندگي های روزمره ما وجود دارند، فكر كنيد: ماشين ها، موبايل ها، اينترنت، دارو، خيابان ها، ساختمان ها، كارخانه ها، اسلحه ها. حالا تصور کنید که دنیای مدرن یک داستان تخیلی است که صدها سال پیش گفته شده. آیا مي خواهيد داستان را از زاویه ديد تکرای شخصیتی روایت کنید كه اهل همان منطقه بوده است؟ نه! این شخصیت ممکن هست مثل کاری که ما انجام می دهیم تمام این تکنولوژی ها را امری بدیهی در نظر بگیرد_و ما هرگز باور نمی کنیم اگر راوی به ما بگوید که او با دقت و جزئی نگری به این تکنولوژی ها فکر یا نگاه می کند. حتما باید یک دلیلی باشد که گوینده ها یا راوی ها تصمیم می گیرند که با جزئیات، دنیای فوق العاده ی تخیلی را برای ما روایت کنند. همچنین، شما باید داستان را از چشمان شخصیتی روایت کنید که برای نگاه کردن به دنیا با همان سطح هیجانی که می خواهید خواننده ها حس کنند، دلیل باورپذیری داشته باشد.
نکته ششم: علم را توضیح ندهید مگر اینکه از علم واقعی استفاده کنید.
بعضي از مردم شاید با من مخالف باشند، اما من هیچ مشكلي در استفاده از تكنولوژي در یک دنياي تخيلي كه از نظر علمی ممكن نيست، نمي بينم.( اگرچه باید منطق و واقع گرایی آن را محدود کند.) به هرحال با دادن توضيح هاي علمي زیاد براي تكنولوژي هایی که هیچ پشتوانه علمی ندارند به هوش خواننده های خود توهین نکنید. شما ميتوانيد منطق يا موارد تخیلی داخل داستان را توضيح دهيد ولي خواننده هايتان را با علم مصنوعی زیاد خسته نكنيد.( و به عنوان یک توضیح در فانتزی، هیچ گاه خواننده های خود را با هر نوع شرح/ توصیف شلوغ کننده خسته نکنید.)
نکته هفتم: یادتان باشد وقتی که تکنولوژی تکامل پیدا می کند، فرهنگ هم تکامل پیدا می کند.
از زمانی به وجود آمدن اینترنت، فرهنگ به صورت غیر قابل بازگشتی تغییر کرده است_از نحوه معاشرت کردنمان گرفته تا رشد و ترقی فرهنگ دنیا. وقتی که شما یک داستان علمی تخیلی می نویسید، ضروری ست که از خط زمانی خودتان استفاده کنید تا مشخص بشود که چگونه تکنولوژی ها انسانیت و مسیری که ما به عنوان گونه های مختلف به سمت آن میریم را تغییر داده اند.و برای انجام این واقع نگری، شما باید به این تکنولوژی ها به ترتیب ارتقا یافتنشان نگاه کنید و پیشرفت از یک تغییر بزرگ به بعدی تغییر می کند_ همانطور که زندگی انسان های مدرن تغییر می کرد اگر در یک زمان با همه تکنولوژی ها آشنا می شدند.
نکته هشتم: نگذارید دنیا به عنوان دلیل برای داستانتان قرار بگیرد.
با وجود اینکه یک دنیای خوب در ژانر علمی تخیلی ضروری است، شما نباید هیچ وقت اجاز بدهید که داستانتان تنها یک اکتشاف جهانی باشد. شما با همراه کردن دنیایتان با یک داستان ضعیف نمی توانید توجهی را جلب کنید، بلکه فقط به حدی خواننده هایتان را به داستانتان بی علاقه می کنید که آن ها متوجه دنیایی که خلق کردید نمی شوند. اگر ایده قوی ای برای دنیا دارید اما داستان زیادی ندارید، دنیاتان را توی دفترتان طراحی کنید و فقط آن را برای داستانی که به اندازه کافی قوی هست تا تلاش زیاد و ایده های شگفت انگیزتان را جبران کند، نگه دارید.
نكته نهم: هم تاريكي و هم روشنايي را كه در دنيايتان است، درك كنيد.
خيلي اوقات، نويسنده ها بيش از حد آينده بشریت را خيالي يا شیطانی مي كنند. اگر شما ميخواهيد كه داستان شما براي واقعيت هايش، قابل احترام باشد؛ شما نياز داريد كه هر دوي تاريكي و روشنايي را نشان دهيد_ مخلوط خوب و پلید. چه مشكلاتي را انسان ها دلیرانه حل كردند، و چگونه رشد كرديم؟ از پیروز شدن بر کدام چالش های جدید و شیاطین گذشته ناکام بیرون آمدیم؟
نکته دهم: از تمثیل برحذر باشید.
اگر می خواهید یک داستان فعال و پویا تعریف کنید که باعث بشود که حضار به پس زمینه های عمیق و ایده های پیچیده فکر کنند، مثال نزنید. تمثیل یک ابزار برای توضیح دادن یا "پند دادن به گروه کر" است، نه برای کشف مسائل پیچیده ای که اکثر داستان های علمی تخیلی با آن مواجه اند. از نوشتن تمثیل برای ارائه دادن خوب خالص و بد خالص خودداری کنید، و با خلق داستانی که ایده آل هایی که شما بیان می کنید را به چالش می کشد، نه آنی که کورکورانه از آن ها حمایت می کند.
ترجمه : Hsv.2002
تطبیق: Harir
نویسنده: جوزف پارکر
یعنی من عاشق این چیزایی هستم که میذ اری مرتضی
هم اون ترجمه های روشهای د استان نویسی
هم اینا
نکات خیلی خوب ی داره
بازم از اینا بزارید خیلی باحال بود ممنون
به به جناب صدرا از این طرفها
ممنون بابت مطلب خوبتون...:26::26:
این یکی خیلی خوب بود ممنون نازگل خانوم، حریر و مرتضی
خیلی نکات خوب و مفیدی داشت ولی چرا همش روی اینده تمرکز کرده بود؟؟ ما علمی تخیلی هایی هم داریم که درورد اینده نباشنا
علمی تخیلی هایی داریم که درمورد همین زمان باشن یا علمی تخیلی هایی که دراقع یه خط زمانی دیگه رو روایت می کنن.
یا حتی داستان هایی که تغییر زمانی از حال به گذشت دارن.
این یکی خیلی خوب بود ممنون نازگل خانوم، حریر و مرتضی
خیلی نکات خوب و مفیدی داشت ولی چرا همش روی اینده تمرکز کرده بود؟؟ ما علمی تخیلی هایی هم داریم که درورد اینده نباشنا
علمی تخیلی هایی داریم که درمورد همین زمان باشن یا علمی تخیلی هایی که دراقع یه خط زمانی دیگه رو روایت می کنن.
یا حتی داستان هایی که تغییر زمانی از حال به گذشت دارن.
خب این کلی توضیح داده زیاد سخت نگیر :))
اصولا علمی تخیلی ها تو آینده روایت میشن. حتی اونهایی که بازه ی زمانی نزدیک به حال رو دارن.
اونطوریم که نویسندگان بزرگ میگن، اول قوانین رو یاد بگیر بعد بکشنشون.
اصول رو که نویسنده ها یاد بگیرن، میتونن برای داستان های خودشون هم تعمیمش بدن 🙂
خب این کلی توضیح داده زیاد سخت نگیر :))
اصولا علمی تخیلی ها تو آینده روایت میشن. حتی اونهایی که بازه ی زمانی نزدیک به حال رو دارن.
اونطوریم که نویسندگان بزرگ میگن، اول قوانین رو یاد بگیر بعد بکشنشون.
اصول رو که نویسنده ها یاد بگیرن، میتونن برای داستان های خودشون هم تعمیمش بدن 🙂
اره قبوله کلی توضیح واقعا مفید داده.
نه اصولا تعدادی از زیرشاخه های علمی تخیلی در اینده روایت میشن نه همشون.
بعضیاشون در گذشته روایت میشن بعضیاشونم در حال مثلا زیرگونه ی تاریخ جایگزین در گذشته اتفاق میوفته یا مثلا استیم پانک در اینده رخ نمیده.
ولی اره قبوله که این نکات حتی برای اون علمی تخیلی هایی که در اینده نیست هم مفیدن 🙂
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
فقط میخوام بگم علمی تخیلی نویس ها نیاز نیست خودشون رو به اینده محدود کنن. میتون به گذشته و حال برن یا حتی بین گذشته و حال و اینده در تغییر باشن یا حتی هیچکدوم از اینا نباشه بلکه در مثلا یه جهان موازی داستان اتفاق بیوفته که زمانشون با زمان ما قابل مقایسه نیست