يه مدت بود قصد داشتم جايى رو بزارم که کمى ازادانه تر باشه
يه جا براى گفتگوى ازاد اعضا حرف زدن و بحث هاى خودمونى و نزديک تر شدن به هم
چون فرماندهی کل سایت مهرنوش خانم گفته چند مورد رو جدی اعلام کنم
قوانىن
اين تاپيک مستمع و ازاده
توهين ندارىم
پست زير دو خط پاک ميشه
دعوا نکنيد
بحث سياسى عقیدتی و دینی ممنوع هست و فورا پاک میشه
درهر مورد ديگه اى صحبت و گفتگو مجاز ميباشد
نکته
قانون اسپم شامل اين تاپيک کمی سبک تر خواهد بود یعنی کمتر سخت میگیریم اما معنیش این نیست که سو استفاده کنید و بشه چت باکس
براى معرفى اعضا ونقد فيلم توى تاپيکهاى خودش اقدام کنيد وگرنه پاک ميشه
دیگه اینکه فرماندهی کل سایت گفتن که اگه دوست دارین اینجا بمونه سو استفاده نکنین قشنگ و مهربانانه در مسیر قوانین بیاین هرچی دلتون میخواد بگید فقط تهدید به بستن هم کرده از من گفتن بود ايشون به طور جدى به حرفهاش عمل ميکنه.
سوم دبیرستان.البته سال دیگه میرم.میدونی با دوستم چی کار کردم؟ زل زدم تو چشاش و گفتم: به درک.ارزش دوستی نداشتی
بزن داغونش کن بعد عکسشو بزار:94: 3یا4 سال از من بزرگ تری من متولد 82 هستم ::8:: راستی متولد چه ماهی هستی :87:
این جوری که باهاش حرف زدم از هزار تا کار دیگه براش بدتر بود.من دوستمو می شناسم اردیبهشت.شما؟
آقا! عادات نویسندگی بعضی نویسنده ها آدمو میترسونه :))
همینگوی میگن ایستاده مینوشت. مارک تواین درازکشیده. فیتزجرالد مست مینوشت. از همه بدتر سلینجر بود که برهنه مینوشت 0_0
اقا این ماه رمضونی برنامه زندگی ما کلا بهم ریخته
عرضم خدمتتون روزهایی که کار دارم که هیچ
روزهایی که بیکار میباشم شب رو تا 5 صبح بیدارم حالا یا سحری درست میکنم یا فیلم میبینم الانم که جام ملتهای اروپاس دیگه بهتر
بعد از اونور تا یازده لالا (رکورد زدم)
بعد دو ساعت میام میشینم برا مهرنوش جان ویرایش میکنم
یه ساعت لالا
دوباره باتریم شارژ میشه میام کمک مادر جان افطاری میپزم
باز یه ساعت کار
دوباره لالا تا اذان شب
بعدشم تکلیفی کاری امتحانی به اونا برسیم دوباره میشه اخر شب
آقا! عادات نویسندگی بعضی نویسنده ها آدمو میترسونه :))
همینگوی میگن ایستاده مینوشت. مارک تواین درازکشیده. فیتزجرالد مست مینوشت. از همه بدتر سلینجر بود که برهنه مینوشت 0_0
عادت نویسندگی من وحشتناک تره. اول یه آدم می کشم بعد یه فصل داستان می نویسم.
این جوری که باهاش حرف زدم از هزار تا کار دیگه براش بدتر بود.من دوستمو می شناسم اردیبهشت.شما؟
بهمن فرزندم
سلام رفقا من دارم یه داستان مینویسم نمشه چن صفه چن صفه بذارم یا باید یه فصل بشه بعد؟
راستی اسمشم انتخاب نکردم خخخخ بعدا که خوندین بهم اسم پیشنهاد بدین
سلام رفقا من دارم یه داستان مینویسم نمشه چن صفه چن صفه بذارم یا باید یه فصل بشه بعد؟
راستی اسمشم انتخاب نکردم خخخخ بعدا که خوندین بهم اسم پیشنهاد بدین
عزیز جان باید فصل فصل بزاری
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اقا این ماه رمضونی برنامه زندگی ما کلا بهم ریخته
عرضم خدمتتون روزهایی که کار دارم که هیچ
روزهایی که بیکار میباشم شب رو تا 5 صبح بیدارم حالا یا سحری درست میکنم یا فیلم میبینم الانم که جام ملتهای اروپاس دیگه بهتر
بعد از اونور تا یازده لالا (رکورد زدم)
بعد دو ساعت میام میشینم برا مهرنوش جان ویرایش میکنم
یه ساعت لالا
دوباره باتریم شارژ میشه میام کمک مادر جان افطاری میپزم
باز یه ساعت کار
دوباره لالا تا اذان شب
بعدشم تکلیفی کاری امتحانی به اونا برسیم دوباره میشه اخر شب
موافقم من که کلا یا خوابم یا پشت کامپیوتر نشستم کلا کار دیگه ای ندارم ((بجز کتاب خوندن ))
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
آقا! عادات نویسندگی بعضی نویسنده ها آدمو میترسونه :))
همینگوی میگن ایستاده مینوشت. مارک تواین درازکشیده. فیتزجرالد مست مینوشت. از همه بدتر سلینجر بود که برهنه مینوشت 0_0
من برم ساقه طلایی با نوشابه بخورم
سه تا ماه رمضون گذشته خوب بودن
ولی اینیکی خیلی بده
اصلا نابوده :39:
سه تا ماه رمضون گذشته خوب بودن
ولی اینیکی خیلی بده
اصلا نابوده :39:
روزه میگیری ایا من که یکی نه یکی میگیرم کل روز رو هم میخوابم :19:
روزه میگیری ایا من که یکی نه یکی میگیرم کل روز رو هم میخوابم :19:
نه نمیگیرم
این حجم از خوابیدن عادی نیست 0_0
عادت نویسندگی من وحشتناک تره. اول یه آدم می کشم بعد یه فصل داستان می نویسم.
وای تو چقدر شاخی علی:دی
چقدر خوف و خفنی:دی
من میخوام بنویسم والا کار خاصی نمیکنم. یه جا آروم میشم، به داستان فکر میکنم، میفهمم میخوام چیکار کنم.
بعد تایپ میکنم
این مسخره بازیا چیه!
نه نمیگیرماین حجم از خوابیدن عادی نیست 0_0
بدترش رو هم شنیدم یه بار از ساعت 8 شب تا 8 شب روز بعد رو خوابیدم رکورد پسر داییم رو شکستم بدبخ نمیتونه رکورد جدیدم رو بشکنه
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
وای تو چقدر شاخی علی:دی
چقدر خوف و خفنی
من میخوام بنویسم والا کار خاصی نمیکنم. یه جا آروم میشم، به داستان فکر میکنم، میفهمم میخوام چیکار کنم.
بعد تایپ میکنم
این مسخره بازیا چیه!
راست میگی اخه ادم سالم به خودش که اینقد خفت خواری نمیده که :دی
شما ها مگه چی کار میکنید که این همه می خوابید؟من روزه میگیرم،کلاس میرم دوتا...بعدشم شاد و شنگولم..ساعت 1 هم میام بخوام، خوابم نمی بره که...قبلا بیشتر می خوابیدم.