زُروان نام یکی از ایزدان باستانی است. زروان در نوشتههای پهلوی خدای زمان است، اما بنا بر آیین زروانی، زروان خدایی است که در زمانی که هیچچیز وجود ندارد نیایشهایی به جای میآورد تا پسری با ویژگیهای آرمانیِ اورمزد داشته باشد که جهان را بیافریند.
زروان یا زمان در آیین ایرانی تاریخی مبهم و طولانی دارد. در لوحههای بابِلی مربوط به سدهٔ پانزدهم پیش از میلاد از ایزدی به نام «زُروان» سخن رفتهاست. در اوستا نیز بهاختصار از این ایزد یاد شده و در متون پهلوی هم دربارهٔ آن سخن رفتهاست. زروان دراصل فرشتهٔ زمان است و با صفت اَکرانه (بیکرانه) از او یاد شدهاست. از صفات زروان چنین پیداست که برای زمان، آغاز و انجامی تصور نشده و آن را همیشه پایدار و قدیم و جاودانی دانستهاند. از این زمان بیکرانه است که زمان کرانمند آفریده شد و ادامهٔ خلقت از طریق توالد و تناسل میسر گردید. در آیین مهرپرستی نیز زمانِ بیکرانه در رأس قرار دارد و زروان معمولاً بهصورت موجودی با سر شیر و جسمی که ماری دورِ آن پیچیده، تجسم یافتهاست.
در برخی از نوشتههای زبان پهلوی از زروان به صورت موجودی برتر از اورمزد سخن رفتهاست. در گاتها زُروان اهمیتی ندارد. برخی از دانشمندان، جنبشی را که موجب پدیدآمدن آیین زروانی شدهاست، مربوط به دوران اشکانی و ساسانی میدانند. و برخی دیگر آیین زروانی را دین مغان مادی پیش از فرارسیدن دین زرتشت پنداشتهاند. مانی، با اقتباس از افکار زرتشتیِ زمان خود، نام زروان را به خدای بزرگ — که به تصور او خود صاحب دو فرزند بود — اطلاق کردهاست و درواقع در وجود زروان دوگانگی مزدایی به وحدت تبدیل میشود. ازاینرو بعضی از محققان، آیین زروانی را گونهای یکتاپرستی دانستهاند.
اعتقاد به زروان، در هر حال، البته قبل از عهد ساسانیان، در ایران وجود داشتهاست. نه فقط در اوستا ذکر زروان آمدهاست، بلکه در مآخذ نسبتاً قدیم یونانی هم به وجود آن اشارت رفتهاست. در دورهٔ ساسانی، مذهب زروان بیش از سایر مذاهب بین زرتشتیها رایج بودهاست. مذهب زروان حاصل و نتیجهٔ تأثیر و نفوذ عقاید و مذاهب بابِلی در آیین زرتشت میباشد. درواقع، زروان که پروردگار زمان است، مظهر و مدبّر حرکات افلاک و اجرام تلقی میشدهاست که همهچیز را دربردارد و بر همهچیز قاهر است و اعتقاد به جبر و تقدیر هم که از نتایج اعتقاد به زروان است، با معتقَدات بابِلیها و کلدانیها در باب تأثیر اوضاع کواکب بر احوال نفوس مناسبت دارد و به نظر میآید که آیین زروان از وقتی در بین ایرانیان پدید آمدهاست که بابِل ضمیمهٔ مملکت هخامنشی شدهاست. نهایت آنکه در عهد ساسانیان انتشار آن در بین عوام بسیار بطیء بودهاست و عهد ساسانیان است که در بین عامه نیز نفوذ و انتشار یافتهاست و شاید مذهب معتبر و عمدهٔ عامه همین آیین زروان بودهاست.
زروان، خدای دیرین، که پدر هرمزد و اهریمن به شمار میآمد، تنها زمان بیکران نبود؛ مظهر تقدیر و سرنوشت نیز محسوب میشد. در آیین زروان، جهدِ تمام رفته بود که خیر و شر، هر دو را به مبدأ واحد که زروان است منسوب بدارند. از آن پس زروان، که پروردگار زمان بود، مختار مطلق و جبار مقتدر گردید و دیگر جایی برای قدرت و اختیار انسان نماند. بدینگونه، اعتقاد به نوعی جبر، که نتیجهٔ این مذهب بود، اندکاندک در میان مردم رخنه کرد و از اسباب سقوط و انحطاط ملک گشت.
در این آیین، اورمزد و اهریمن دو فرزند بودند، از آن زمان که زروان بیکران نام داشت. چون این دو نیروی عظیم از یک اصل بودند، از حیث قدرت باهم برابری میکردند و در کارهای جهان تعادلی پدید آمد. بدینگونه، آیین زروان، ثنویّتِ زرتشتی را به یک نوع توحید نزدیک میکرد و در ورای نیروی خیر و شر، وجود مطلقی را که زمان بیکران و ابدیت جاودان باشد، قرار میداد. این وجود مطلق، به صورت خدایی درآمد که هم پدیدآرندهٔ جهان بود و هم نیستکنندهٔ آن به شمار میآمد. به همانگونه که کرونوس، پروردگار زمان نزد یونانیان قدیم، بر همه چیز برتری داشت، زروان بیکران نیز در ایران همهچیز را در قبضهٔ تصرف داشت.
منبع : ویکی پدیا
1. فرهنگ اساطیر، محمدجعفر یاحقی، ص۲۲۵
2. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، رحیم عفیفی، ص۵۳۹
3. دینهای ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص۳۸۸
4. فرهنگ اساطیر، محمدجعفر یاحقی، ص۲۲۵
5. دو قرن سکوت، عبدالحسین زرینکوب، ص ۳۳۶ و ۳۳۷
شکل مجسمش خیلی آشناست :39: یادم نیست کجا دیدم. :39:
مطلب جالب و کاربردی ای بود ممنون. :39:
شکل مجسمش خیلی آشناست :39: یادم نیست کجا دیدم. :39:
مطلب جالب و کاربردی ای بود ممنون. :39:
یه ذره شبیه عصای هرمسه
اره اون تصویر روی سنگ شبیه عصای هرمس خدای یونانه
البته کی اونها رو دیده که بگن این شکلیه این فقط یه تصویر خیالیه که شاید چند دهه قبل به ذهن کسی رسیده باشه
@Hermit @AmbrellA @hera
ستاره ی حیات رو هم از عصای هرمس الهام گرفتن :1:
آمبرلای عزیز، پرسش اینه که آیا اونا واقعا وجود داشتن که کسی هم اونا رو دیده باشه؟! بارها وجودیت شون رد شده ولی تو مستند "از اسطوره تا تاریخ" بود فکر کنم، گفته شد که خدایان و اساطیر در واقع انسان یا موجوداتی با ویژگی هایی متفاوت از دیگران بودن و مردم شروع به داستان پردازی درموردشون کردن تا رفتهرفته به شکل اسطوره دراومدن :1:
و کسی هم نمیدونه در زمان های بسیار دوری که مردم اسطوره پردازی میکردن، دنیا چه شکلی بوده :71::23: