به نام خدا
من گیمر نیستم، و در عمرم واقع تعداد کمی بازی انجام داده ام. اما یکی از بازی هایی که من را به شدت تحت تاثیر قرار داد لیمبو بود.
و اما لیمبو چیست؟
لیمبو یک بازی سوم شخص دو بعدی در ژانر معما و ماجراجویی است(اگر اشتباه گفتم شرمنده.)
بازیی که نه تنها شما را از نظر احساسی به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. بلکه شما را به فکر فرو خواهد برد.
دیگه هیچی نمیگم و تنها شما رو به خوندن نقد این شاهکار دعوت میکنم. شاهکاری که فکر نکنم تا مدت های شبیهش بیاد.
منبع: http://www.dtplus.ir/
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت مطعلق به دیتا پلاس بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع و نام دیتا پلاس مجاز است
شاید نوبت آن باشد بازی ساده ای را نقد کنیم که تک تک لحظات آن پر معنا باشد و منتقدین به آن لقب شاهکار کوچک داده اند.Limbo،نامی آشنا برای بازیباز ها.Limbo ساخته ی Play Dead که برای اولین بار آنرا در XBL دیدیم و به نظرمان بازی ساده و بی معنی باشد اما رفته رفته طرفدارانی بی شمار پیدا کرد و جوایز ارزنده ای دریافت کرد که شاید مهمترین آنها جایزه GDS Award یا همان Game Developer Choise Award باشد که باعث شد Limbo به همه معرفی شود.در این مقاله من مفتخرم این عنوان قابل تحسین را نقد و بررسی کنیم.فقط اگر تا الان این بازی را تجربه نکرده اید زود باشید چون شاهکاری بس بی همتا را از دست داده اید.و کسانی که با بازی کردن آن چیزی از داستان نصیبشان نشد شاید این مقله به آن ها کمک کند.
limbo یعنی برزخ.عالم برزخ یعنی عالمی که در بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته . و لهذا در عالم برزخ هم با اینکه هنوز حساب کلی افراد رسیدگی نشده است و در قیامت باید رسیدگی بشود ، افراد مختلفند ، بعضی متنعمند و بعضی معذب . این است که فرمودهاند : « القبر اما روضه من ریاض الجنه ، او حفره من حفر النیران » عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است از باغهای بهشت و یا به منزله گودالی است از گودالهای جهنم.غیر از بهشت و جهنم قیامت، بهشت و جهنم دیگری در عالم برزخ وجود دارد که در آن خلود (جاودانگی) نیست بلکه پایان پذیر است و تا قیامت ادامه دارد. و حتی در این بهشت و جهنم تکامل فرض دارد؛ یعنی ممکن است شخصی در بهشت باشد و درجاتش افزوده شود و یا شخصی از جهنم آزاد شده و یا عذاب او در اثر کارهای خیر بازماندگان تخفیف پیدا کند.پس این شد برزخ.یعنی تصور کوچکی از قیامت و آخرت.
مقدمه:
پسرکی بی نام و نشان، سردرگم و بی هدف به سوی شرق برزخ تاریک، بر لبهی جهنم رانده میشود تا شاید به لقای خود رسد. در این مسیر انسانهای زیادی نمیبیند. هر که را میبیند از او فراری است و هیولاهای بزرگی در کمین او هستند. موانع زیادی در طول مسیرش قرار دارد که هر کدام به نوعی او را آزار میدهند. اما او در نهایت راه خود را به سوی خواهر گمشدهاش پیدا میکند.
نام بازی:Limbo
سازنده:Play Dead
پلتفرم ها:Xbox 360 - Ps3 - PC - Mac - PSVita - ios
ژانر:فکری،پلتفرمی,ماجرایی(شاید در یک نگاه این سبک را در آن نبینید)
تحلیل جامع داستان:
فقط سیاه و سفید ودیگر هیچ...
داستان بازی،یکی از عناصر مهم موفقیت یک بازی که اگر بسیار خسته کننده و... باشد،انتظار موفقیت آن بازی را نباید داشته باشیم اما اگر بازی کاملا جذاب و داستانی پرماجرا و... باشد باید بگوییم که کاملا موفق خواهد بود و تحسین خواهد شد.داستان Limbo یکی از موفقترین داستان ها به حساب می آید زیرا درمورد پسربچه ایست که قصد فرار از جهنم را در پیش می گیرد اما خواهر خود را گم می کند.کسانی که نمیدانند باید بگویم پسرک و خواهرش از خانه چوبیشان می افتند و میمیرند.حال با دنیایی رو به رو میشوند که هم ویژگی های این دنیا و هم ویژگی های عجیب آن دنیا را دارد.در هر صورت کار پسرک مشکل می شود و باید در راه فرار هم به دنبال خواهر خود باشد.دخترک اول بازی وقتی با پسرک رو به رو می شود یکی از جذابترین صنحه های صنعت گیم را تشکیل می دهند که اگر آدمی احساساتی باشید قطعا به نگاه ها دقت می کنید و اشک در چشمانتان جمع می شود.ولی دخترک به این نگاه ها خاتمه می دهد و راه خود را پیش می گیرد و می رود.همان دختربچه در صحنه ی آخر بازی هم دیده می شود که بازهم همان صنحه را تشکیل می دهند اما گریان تر زیرا با کلی تلاش و کوشش به دخترک می رسید ولی دخترک بعد از سدراه شما دنباره راه خود را پیش میگرد و می رود(باید بدانید شما به احتمال زیاد اگر میخواهید همین پایان اصلی را ببینید باید تمام تخم مرغ شانسی ها رو پیدا کرده و راه مخفی ها را پیدا کنید در غیر این صورت این پایان اصلی را نخواهید دید).جالبی داستان بازی به این است که هیچ وقت قادر به فرار از جهنم نمی شوید و برای همیشه در آنجا می مانید.اگر فکر کنید غمناک به نظر می رسد زیرا با زحمت به دخترک می رسید اما نه به دخترک می رسید نه به آخر جهنم!بلکه برای همیشه در جهنم برزخی می مانید تا جهنم واقعی شروع شود.این داستان شباهت زیادی به واقعیت و آیه ی قرآن می باشد.زیرا در قرآن ذکر شده است که کافران و دشمنان خدا همیشه در جهنم باقی می مانند و در آتش جهنم می سوزند اما انسان های درست کار و خدا پسند در بهشتی بی کران جای خواهند داشت که اگر فکر کنید می بینید ممکن است این بازی عاقبت خود ما هم باشد زیرا با رفتارهای زشت و زننده ی خود به زندگی بعد از این دنیا لتمه می زنیم.
لیمبو دنیایی است که گناهکاران پیش از آنکه به جهنم فرستاده شوند، داخل آن میشوند. لیمبو به دو بخش تقسیم میشود که این بازی در رابطه با بخش دوم یا "برزخ نونهالان" سخن میگوید. مبحث "برزخ پدران" یا "برزخ ریش سپیدان" کاملا جداگانه مورد بحثهای دینی قرار میگیرد.
اما در مذهب کاتولیک، کودکانی که هنوز به مرحلهای از درایت و خودکامگی نرسیدهاند که دچار گناه شوند، اگر بمیرند درگیر "گناه نخستین " خواهند ماند و آنها را به برزخ یا لیمبو میبرند. کودکانی که غسل تعمید داده نشدهاند، باید تقاص گناه لمس میوه ممنوعه را پس دهند.
لیمبو در روایات مسیحیان بسیار آرام و منزجر کننده توصیف شده، محیط آن هیچ آسیبی به شما نمیزند اما از فرط افسردگی، لیمبو آدمی را از درون نابود میکند.
پاراگراف بالا دقیقا و کاملا آن چیزی است که استودیو PlayDead در بازی Limbo خلق کرده، بدون هیچ کم و کاست و البته با اضافه کردن اندکی فضای لازم جهت شکل دهی به گیمپلی. سازندگان بازی در این استودیو سعی در ستیزه با تفکر هراس کودکان داشتهاند و هیچ گاه این مرتبه از اخلاق را درست نمیدانند که یک کودک خردسال را با تفسیر دنیای لیمبو آزار روانی دهیم.
پسرک داخل بازی هیچ نام و ویژگی خاصی ندارد، مانند هر کودکی کمی بازیگوش و پر جنب و جوش رفتار میکند و حالا در موقعیتی قرار گرفته که باید از موانع بسیاری بگذرد تا به انتهای خط برسد.
در آخر باید گفت داستان بازی یکی از بهترین داستان ها و یکی از ناراحت کننده ترین داستان ها را دارد که ممکن است اشک از چشمانتان جاری سازد.فقط بدانید که داستان بر دوش گیمپلی روایت میشود نه برعکس
گرافیک = شاهکار بی بدیل-شبیه مثل برزخ:
LIMBO به لحاظ هنری یک شاهکار بی بدیل است که نظیر آن را تا به حال ندیده اید. در این بازی خبری از زرق و برق بازی هایی که با هزینه های بسیار زیاد ساخته می شوند، نیست. اوج صحنه پردازی ها و هنرنمایی سازندگان در دو رنگ سیاه و سفید خلاصه می شود. کل محیط بازی سیاه و سفید طراحی شده و محیطی که درخور ورودی جهنم باشد را بسیار زیبا و هنری به نمایش در می آورد. هر چیزی که در بازی دیده می شود، از ترکیب این دو رنگ به وجود آمده است. از شخصیت اصلی بازی که کاملا سیاه است و دو چشم کاملا سفید دارد گرفته تا تله ها، عنکوبت های غول پیکر و… همه از دو رنگ سیاه و سفید طراحی شده اند. محیط بازی بیشتر از جنگل های تاریک و مه آلود تشکیل شده است و جو سردی را به بازی بخشیده کرده است. نکته جالبی که می توان در مورد گرافیک این بازی گفت، این است که گرافیک شباهت زیادی به نقاشی های سیاه قلم دارد.
طراحی آبجکت ها در حد خود بازی و هم سبک به خوبی کار شده و Play Dead را در این مورد می توانیم تحسین کنیم.چمنزارها و علفزار ها به خوبی توجه شده و میان علف ها هم خوشه های گندم هم دیده می شود.تیغ های درون دره عالی کار شده.اگر دقت کنید پس زمینه سایه است اما اگر کمی بیشتر دقت کنید پشت پس زمینه یک سیاهی کم رنگ می بینید که نشان دهنده ی طرفی دیگر از جهنم است که نکته ی جالبی است که Play Dead به آن توجه کرده و در این باره هم می توانیم بگوییم:آفرین.در کارخانه های فرسوده هم چرخ دهنده های بزرگ جرثقیل های عظیم مشاهده می کنیم که بسیار چشم نواز می باشد و گرافیک بازی را کامل می کند.
گیم پلی=اگر خوب کنترل شود سالم به مقصد می رسد البته اگر مقصدی وجود داشته باشد:
دنیای خلق شده توسط سازندگان لیمبو اگر چه به نقاشیهای معروف قرون وسطایی یا تفاسیر دانته از برزخ، نزدیک نیست، اما خود قاب دیگری از شاهکار هنری را با به کارگیری دو رنگ و ترکیب آن دو معرفی میکند، نیکی و بدی، سیاه و سفید. همین لیمبوی سیاه و سفید، مناظر متفاوتی دارد و برای آنکه مختص یک گیم باشد و بتواند مفهوم "بازی ویدئویی" را در خود بگنجاند، تعامل کاراکتر با محیط را اندکی افزایش داده. ارههای چرخان، عنکبوتهای غول آسا و ویژگیهای تغییر جاذبه و جانوران کوچکی که کنترل ذهن پسرک را بر عهده میگیرند و وی را از مسیر رو به شرق او باز میدارند و او را به سمت غرب میکشانند تا زمانی که به روشنایی و نوری برسند و پسرک دوباره کنترل خود را در دست بگیرد.گیم پلی بازی بسیار ساده است.گیم پلی با کلید های "چپ،راست،پایین،بالا" است و با کلید Ctrl اشیاء را جا به جا می کند.گیم پلی ساده باعث شده تا موفقیت این عنوان کامل شود.گیم پلی ساده به همراه گرافیک و داستان که موفقیت این عنوان را تضمین می کند.معماهای بازی خیلی معقولانه و واقعی است که البته این مورد در نیمه دوم بازی کم رنگ تر میشود و جای خود را به معماهای تاثیر گذار تر و سخت تر میدهد.هیچ چیز در این بازی بی مفهوم نیست، حتی مکانیزمهای گیمپلی هم به گونهای طراحی شده که بازیکن از فلسفهی پشت این بازی بیشتر سر در بیاورد، همانند همین موجوداتی که روی سر پسرک میافتند و او را به جهت مخالف حرکتش میرانند. رسیدن به نوری که برای این موجودات عذاب آور است، معانی زیادی دارد. بازی هر چه که از بخش گیمپلی و مدت زمان آن کم گذاشته باشد، در بخش داستانی و به خصوص در پایان آن یک شاهکار تمام عیار و بی نظیر است.شخصیت چشم سفید بازی در جنگل بسیار مرموز، تاریک و خطرناک تک و تنها است و این شما هستید که باید مسیر او را در بازی پیدا کنید و کاری کنید که او جان سالم به در ببرد. گیم پلی بازی همانند اکثر بازی های پلتفرمر دیگر است و از این رو تقریبا همه با روند آن آشنا هستند. از نکات خوبی که در این بازی مشاهده کرده ایم، این بود که هیچ صحنه بارگذاری (Loading) در این بازی وجود ندارد و بازیکن می تواند از اول تا آخر بازی را یکسره طی کند. سیستم Checkpointها در بازی خوب است، به طوری که پس از مردن در فاصله نه چندان زیاد به بازی برخواهید گشت. داستان بازی به صورت قسمتی (Chapter) روایت می شود و این امکان برای بازیکن در بازی قرار داده شده که او قسمت های مختلف را به طور مجزا بازی کند. درباره روند کلی بازی بهتر است که به گفته ای از خود سازندگان بازی اشاره کرد. سازندگان این بازی را اینگونه توصیف می کنند: “زمانی که شما LIMBO را بازی می کنید، مثل این است که رویاها و کابوس های شما پایانی ندارند”. همان طور که گفته شد، LIMBO یک بازی پلتفرمر است. اما یک بازی پلتفرمر هیچگاه خالی از معما نخواهد بود. معماهای بازی بیشتر شامل این می شود که شما به وسیله اشیا موجود چگونه می توانید بازی را پیش ببرید. کشیدن دستگیره های مخصوص برای افزایش سطح آب یا استفاده از طناب برای عبور از مکان های بسیار عمیق، بخش کوچکی از معماهای این بازی را تشکیل می دهند. اما عنصر دیگری هم برای حل معماهای بازی وجود دارد و آن عنصر بسیار مهم، زمان است. شاید در بازی هایی مانند Braid کنترل زمان را دیده باشید، اما معنی زمان در این بازی متفاوت است. منظور از زمان در LIMBO این است که شما در لحظه درست، کار درست را انجام دهید. به طور مثال در دموهایی که از این بازی به نمایش در آمده اند، باید در زمان بندی های درست از روی موانع مختلف عبور کنید یا بپرید تا در تله های مرگبار بازی گرفتار نشوید. تله هایی که شما را به روش های مختلف با مرگ آشنا خواهند کرد. به طور مثال این تله ها می توانند سر شخصیت اصلی بازی را از تنش جدا کنند. استفاده از زمان بندی درست، دویدن و یا راه رفتن و انتخاب مسیر درست همیشه شما را در حل معماها و رد کردن موانع مختلف کمک می کند. جو منحصر به فرد بازی تماما مدیون جلوه های گرافیکی، نورپردازی و موسیقی بسیار زیبایی است که در این بازی قرار گرفته اند. همین طور که در بازی پیش می روید با چشم انداز های دلگیری روبرو می شویم. حس تنهایی به خوبی در بازی به بازیکن منتقل می شود. تنهایی که در هر لحظه آن باید منتظر وقوع یک خطر و یا رویارویی با موجودات وحشتناکی مانند عنکبوت های غول پیکر باشیم. بسیاری از این اتفاق ها آنقدر سریع رخ می دهند که شما قدرت فرار از آن ها را نخواهید داشت. اما تنها چیزی که در این لحظه ها کمک شما خواهد بود، توانایی های شما در کنترل بازی است که با استفاده از آن ها می توانید در طول بازی زنده بمانید.بعضی از معما ها را باید در تاریکی مطلق و با کمک صدا انجام دهید.مطمعنا در بازی صحنه ی حرکت بین دو تیر بار با آن تاثیر گذاری عالی در موسیقی را هیچ وقت فراموش نخواهید کرد.
صدا گذاری و موسیقی=به ندای دلت گوش کن! :
شاهکاررررررررررررر.موسیقی و صداگذاری این عنوان به سادگی و تاثیر گذاری تمام کار شده.موسیقی در این بازی بسیار کم استفاده شده.در حدی که صدای یک آه کم از ته جهنم که ترسی کم را وارد به بازیباز می کند.ولی باید قسمت پر لیوان را ببینیم زیرا در این عنوان از افکت های صوتی بسیار فوق العاده ای استفاده شده.وقتی پسرک زیر دست و پای عنکبوت له می شود صدای گوش نواز ولی ترسناک و غم انگیز را به بازیباز وارد می کند.جالبی افکت ها این است که به نکات ظریف هم اشاره شده.زمانی که بر روی آب راه می رویم شر،شر آب گوش ما را قلقک می دهد و زمانی که در علفزار می رویم خش خش علف ها مارا آرام می کند.در این عنوان سکوت بعد از افکت ها بسیار زیاده استفاده شده.موسقی تاثیر گذاری که در منو گوش میکنید در دو سه جای دیگر بازی هم شنیده میشود که باعث شود به حالت خلسه بروید.اینقدر موسیقی متن با وجود کم بودنش عالیست.
و در آخر... :
بازی بسیار کوتاه و پخته شکل گرفته و دقیقا بر مبنای تک تک لحظات بازی با دقت تمام برنامهریزی شده. تنها ایراد بزرگ این بازی فقط کوتاهی بیش از حد آن است. به طوری که در بدترین حال ممکن میتوانید بازی را در کمتر از 3 ساعت به پایان برسانید. اگرچه شاید مدت زمان 2 الی 3 ساعت برای بازیهای تلفنهای هوشمند چندان کوتاه نباشد، اما اگر این بازی را روی کنسولها هم تجربه کرده باشید، متوجه میشوید که مدت زمان بازی استاندارد نیست.البته این را بگویم که کاملا بستگی به این دارد که معما ها را بتوانید زود هل کنید یا دیر.مرگ در بازی هم زیاد اتفاق میوفتد به انواع و اقسام خشن و گوناگون.اما چک پویت ها در بازی خیلی عالی تعبیه شده و به شما فرصت آزمون خطا میدهد.سازندگان دنیای تاثیر گزار سیاهی را خلق کرده اند که معومیت این پسر بچه در این دنیای بی رهم غوغا میکند.
وای آرام و غمناک بازی به فهم هر چه بیشتر فضای لیمبو کمک میکند. تنها و سردرگم میان مردگان قدم میزنید و هیچ جنبندهی آشنایی وجود ندارد، جز ...
همانطور که گفته شد، محیط بازی به شدت مفهومگرا و پرمعنا طراحی شده که اغلب باعث برخی سوء برداشتهای افراطی شده. از آنجایی که لیمبو سال ۲۰۱۰ بسیار مورد توجه منتقدین و کاربران قرار گرفت، فضای بازی برای عدهای کمی آزار دهنده بود و موضوع مطرح شده توسط سازندگان یعنی دنیای پس از مرگ محیط لازم جهت شکلگیری افکار منفی علیه این بازی را شکل داد. بدون توجه به این افکار منفی به سراغ بازی بروید و مطمئن باشید که Limbo یکی از برترین بازیهایی خواهد بود که در عمرتان تجربه کرده اید.بازی در سال عرضه خود موفق به کسب امتیازات بالایی شد و جوایز بسیاری هم کسب کرد از جمله بهترین بازی دانلودی سال و بهترین بازی مستقل سال.این بازی برای رایانههای شخصی و کنسولهای بازی هم در دسترس است.
و در آخر فقط یک کلام می گویم:
شاهکاری تکرار نشدنی!!
داستان:10/10
گرافیک:10/10
موسیقی و صداگذاری:9.9/10
گیم پلی:9.8/10
نمره ی کل:9.9/10 که میتوانیم به راحتی و با رضایت کامل 10 به آن داد
*پلتفرم مورد بررسی:PC
حداقل سیستم مورد نیاز:
CPU: Any CPU with 2GHz or more
Ram: 512 MB
VGA: Any VGA card in last 5 years. Some integrated graphics may work. Shader Model 3.0 required
DirectX: 9.0c
OS: Windows XP SP3 / Vista SP2 / 7
HD.D: 150MB
میتوانید نسخه PC آن را از اینجا دانلود کنید
تنها چیزی که من خودم یعنی almatraمیتونم تهش اضافه کنم اینه که بازی لیمبو بازیی است که حداقل من را در تفکر فرو برد.
بازیی که دیالوگی ندارد اما حرف هایش زیاد است
بازیی که سرگرم کننده است! یک بازی با استرس بالا و معماهایی که قطعا بر جذابیت های گیم بودنش می افزاید.
در کل بازی فوقالعاده زیبایی است.
به بخش مناسب انتقال داده شد
قبلا بازی کردم. واقعا بازی خوبی بود. یکی از بهترینا.
البته ترجیح می دم به مفهومی که می خواست برسونه توجه نکنم :دی تصور خودم جالبتر به نظر میاد.
خب چ بازی جالبی.
من همیشه از این دسته از بازی ها خوشم اومده.
مرسی واسه این تاپیک و معرفی این بازی
ممنونم
خسه نباشی:53::53:
این بازی یک شاهکار واقعیه و به دوستانی که تاحالا انجامش ندادن پیشنهاد میکنم حتما انجامش بدین
این بازی،بازی مورد علاقه من،هست و خواهد ماند
این بازیو خیلی وقت پیش انجام دادم.
بسی عالی بود مخصوصا که با دوستام بازی می کردمش.
داداشم بازی میکرد ولی به خاطر فضای دارکش زیاد به دلم ننشست، گرچه جالب به نظر میرسه!