اساطیر پایان جهان و زندگی پس از مرگ، از مهمترین بخشهای اساطیر هر ملّت است. تقریباً همهی اقوام جهان ، حیات پس از مرگ را قبول داشته اند، امّا خصوصیات این جهان در اعتقادات هر ملّت متفاوت است. به نظر میرسد پیامبران الهی تأثیر زیادی بر این اعتقادات گذاشتهاند و آنها را بسیار پختهتر کرده اند. زیرا بسیاری از ویژگیهای این دنیاها شباهتهای غیرقابل انکاری به اعتقادات ادیان الهی دارد. امّا این تعالیم آسمانی با توجّه به خصوصیات هر قوم تحریفات زیادی داشته است. بر اساس آیات قرآن کریم و روایات ائمّه و همچنین قراین موجود، کاملاً مشخّص است که هیچ منطقهای از کرهی زمین وجود ندارد که دارای تمدّن بوده امّا پیامبری در آنجا ظهور نکرده باشد.
«آخرت شناسی و اعتقاد به معاد، یعنی آموزهی آخرین امور جهان ، رکن اساسی و شناخته شدهی تعالیم زرتشتی است. بسیاری بر این اندیشه اند که این آموزه خاستگاه تأثّر اعتقادات شرقی و غربی و بر آیینهای هندی و بودایی در شرق و آیینهای یهودی و مسیحی تأثیر نهاده است… . اعتقاد به زندگی پس از مرگ که زمانی بعد در شمار اصول عقاید آیین یهود قرار گرفت، از کهنترین روزگار بخش غالب اندیشهی ایرانی بود. جاودانگی نه تنها به معنی نوید پاداش در زندگی بعد از مرگ که در حقیقت در بردارندهی جایگاه حقیقی انسان است و آن چه به ظاهر انسان را نابود میکند ، یعنی مرگ، سلاح روح شر یا اهریمن است. انسان نه برای مردن که برای هستی داشتن پدید آمد، و اگر مرگ کلام آخر باشد در آن صورت پیروزمند نهایی نه خدا که روح شر یا اهریمن است. »
پس از مرگ روح سه شب پیرامون تن پرواز میکند و سپس رهسپار داوری خود میشود. در طول زندگانی فرد صوابها و خطاهایش در “خانهی سرود” انباشته شدهاست و پس از مرگ در برابر داوران یعنی مهر، سروش و رشن با ترازو سنجیده میشود. البته این ترازو مانند نمونهی مصری خود مادّی نیست. « در این داوری گرایش به هیچ سویی نیست، نه سوی توانگران و نه به سوی درویشان، نه به سوی ناتوانان و نه به سوی قدرتمندان ؛و دربارهی هر انسانی بر اساس زندگی وی داوری میشود. اگر اندیشه، گفتار و کردارهای نیک بر بد فزونی گیرد، روح به بهشت روان میشود و اگر بدی بر نیکی فزونی یابد، روح را روانهی دوزخ میکنند و اگر نیک و بد برابر باشند روح را به “همستگان” جایی که در فاصله بهشت و دوزخ است روانه میسازند. زرتشتیان این اندیشهی مسیحی را که زندگی و مرگ فرد میتواند کفّارهی گناهان دیگران باشد نمیپذیرند و این بدان دلیل است که از دید زرتشتیان این داوری نه شایستهی عدالت انسانی است و نه خدا. »
نفس انسان که دقیقاً متناسب با اعمال و اندیشههای نیک یا بد او در دنیاست، به صورت دوشیزهای زیبا یا عجوزهای پیر برای راهنمایی او میآید و بعد رهسپار بهشت ، دوزخ و یا همستگان میشود. دوزخ جایگاه بدترین شکنجهها، امّا جایگاهی موقّتی است. مجازات در آنجا جهت اصلاح و بیرون شدن خصوصیات اهریمنی از انسان است و هر کیفر دقیقاً متناسب با گناه است امّا با اعمال نیک مجازات تخفیف داده میشود.
پس از این که از دوازده هزار سال موعود اهورامزدا نُه هزار سال میگذرد، در پایان هر هزاره یک منجی ظهور میکند. تا اینکه سومین و آخرین منجی موسوم به “سوشیانس” ظهور میکند. پس از ظهور او تمام موجودات اهریمنی از هماورد خود شکست میخورند و انگره مینو نیز اگر نابود نشود، در دوزخ عقیم میشود. «همهی مردم دیندار و دوست میشوند و از آن پس کسی نخواهد مُرد. سوشیانس با فرشکردسازان با یاری هرمزد اجزای تن مردگان را فراهم میآورند و به هر یک آئینه و هویت او را میبخشند و مردم یکدیگر را بازمیشناسند، با آن خوشی و رامش آغازین که در آفرینش هرمزد بود و بیکران. نیکان و بدان با داشتن تن، سه شبانهروز پاداش و پادافره میبینند که پادافره سهشبه است. فلزِ همهی کوهها را شهریورِ امشاسپند، گدازان و روان میکند و این پساخت و آزمایش فرجامین است و دوزخ از آن آکنده و پر میشود. در انجمن ایسدواستران یا صحرای محشر همه میایستند و هرکس نیکی و بدی کردار خویش میبیند و از آن پاداش سزاوار مییابد. مردم با خوردن انوش، که خوراک بیمرگی است، همه جاودانه میشوند. زمین به ستارهپایه میآید و “گرزمان” نیز به آنجا میپیوندد. در آن آسایش و خوشی محض، مردم را کاری نیست جز دیدار هرمزد و ستایش او»
تارنمای تاریخ ما
مطلب عالی بود. من که واقعا از اساطیر خوشم میاد. مخصوصا حالا شما فکرش رو بکنید که ایرانی هم باشه. واقعا مطلب عالی بود من که گرفتارش شدم و من شاید شده چندین بار درباره ی این نام هایی که ذکر شده تحقیق کردم و کلی مطالب مختلف فهمیدم اما بعد از مدتی از ذهنم پاک میشنو مقدار اعظمی ازشون پاک میشه. یعنی شیرازش از هم میپاشه توی ذهنم.
اما این که تمام این اتفاقات بعد از مرگ رو کاملا از زبان فرشته ها و هرمزد گفته میشه یه مقدار خوب نیست بنظرم. اما بنظرم به از دید اسطوره ای هنوزم معرکست. انسان اینطور بهتر درک میکنه تا بهش بگی که یه خدایی وجود داره و برو پرستشش کن. ولی خب در هر صورت از زبان اسلام و قرآن و غیره باشه بنظرم کامل ترو و بهتره. هر چند احساس میکنم که درکشم سخت تره.
البته تاپیک که درباره ی اساطیر بوده دیگه اصلا حرفی که زدم ربطی به تاپیک نداشت ولی بازم میگم مطلب معرکهههههه.
رضا جان پیشنهاد میکنم توی انحمن دانلود، کتاب افسانه آفرینش رو دانلو کنی و بخونی reza379
رضا جان پیشنهاد میکنم توی انحمن دانلود، کتاب افسانه آفرینش رو دانلو کنی و بخونی @reza379
چشم حتما میخونم. احتمالا درباره خدایان باشه؟؟؟ یا اشتباه میکنم؟
در اعتقاد مزدیسنا چیزی به نام «خدایان» وجود نداره.
خدا یکی ست و او اهورامزداست.
و اهریمن (انگره مینو) که دشمن اهورامزداست و چوب لای چرخش می گذارد :دی
و امشاسپندان که یاران اهورامزدا هستند و در کارها به او کمک می کنند. reza379
به نقل از ویکی پدیا :
آخرالزمان یا پایان جهان عبارتی است عربی به معنای «پایان زمان». برخی «آخر الزمان» را با قیامت یکی دانستهاند. اعتقاد به منجی و آخرالزمان در فرهنگ بسیاری از ادیان بزرگ دنیا دیده میشود و دربارهٔ آن پیشگوئیهایی نیز کردهاند.
معمولاً «آخرالزّمان» در اصطلاح یعنی سالیان پایانی یک دوره از حیات بشری و سپس ظهور یک منجی موعود که انتظار او کشیده میشود تا تحولی همهجانبه در زندگی یک قوم یا تمام بشریت ایجاد کند و بشریت را وارد دوره جدیدی کند.
در یهودیت
در یهودیت تصور آخر الزمان به معنی پایان دوره جهان وپیوستن آن به قیامت کبری، از سدههای دوم و سوم قبل از میلاد پیدا شده، پیش از این زمان بنی اسرائیل که خود را قوم برگزیده خداوند میدانستند، در انتظار روزی بودند که در آن وعده الهی تحقق یابد و خداوند قوم برگزیده خود را در سرزمین موعود مستقر، و دشمنان آن را نابود کند، و عدل و احسان خود را بر سراسر جهان بگستراند. در دورههای بعد از حکومت داوود و سلیمان که این قوم از لحاظ دینی و اخلاقی گرفتار فساد و انحطاط شده و گرایش به شرک و الحاد در میان آنان شدت گرفته بود، غایت این آرزو و انتظار بازگشت قدرت و وحدت و خلوص دوران گذشته بود و انتظار زمانی میرفت که خداوند بار دیگر پیشوائی بفرستد و قوم را از تیره بختی نجات دهد.
در مسیحیت : آرماگدون
در مسیحیت نظریاتی که دربارهٔ آخر الزمان در چهار انجیل آمدهاست یکسان نیست. ولی به طور کلی وقوع آخر الزمان به صورتهای زیر بیان شدهاست:
- الیاس باید پیش از آمدن مسیح بیاید و ظهور وی وقوع داوری بزرگ را اعلام کند.
- بعد از مرگ مسیح و رستاخیز و صعود او، در هنگام رجعت او این واقعه محقق میگردد.
- رجعت عیسی و آغاز روز بزرگ و داوری نهائی، ناگهانی است وهیچ علامتی ندارد.
- حوادثی پیش از رجعت مسیح در جهان روی میدهد که از آن جمله جنگها و بلاهایی سخت و زلزلهاست.
در مزدیسنا (زرتشتی) : فرشگرد
در مزدیسنا (دین زرتشتی) در گاهان (گاتها) که سرودههای خود زرتشت است و در آنها میتوان عقاید وی را یافت اشاره چندانی به پایان جهان نشدهاست، اما چنین مینماید که در بندی از گاهان (یسن ۴۳ بند ۳) سخن از مردی است که در آینده میآید و راه نجات را مییابد، همچنین در گاهان چند بار به واژه سوشینت بر میخوریم که در ادبیات بعدی زرتشت به صورت سوشیانس در آمده و منجی نهائی زرتشتی به شمار میآید. علاوه بر اینها در گاهان زردشت سخن از «داوری واپسین» برای درست کاران و بدکاران به میان میآید. در دین زرتشتی وقایع آخرالزمان را فرشگرد میگویند که به معنی بازسازی جهان است. در عقاید زرتشتی این پدیده به معنی پایان جهان نیست بلکه تسویه جهان از بدی و بازگشت به دوران پیش از آمیزش اهریمن است. در روز رستاخیز روان درگذشتگان از پل چینوت عبور کرده و در آنسوی توسط مهر، رشن و سروش اعمالشان سنجیده میشود.
در اسلام : قیام امام مهدی
در دیدگاه مسلمانان آخرالزمان دوره نبوت پیامبر اسلام تا ظهور امام زمان است و شیعیان بخصوص دوران غیبت کبری را آخرالزمان میخوانند. اعتقادات مربوط به منجی آخرالزمان از مواردی ست که کمترین اختلافات بین مذاهب مختلف اسلامی در مورد آن وجود دارد.
دجال در روایات اهل سنت : قسمت عمده روایات در مورد دجال را «احمد حنبل» در کتاب «مسند» و «ترمذی» در «صحیح» خود و «ابن ماجه» در «سنن» و «مسلم» در «صحیح» و «ابن اثیر» در «نهایه» از عبدالله بن عمر و ابوسعید حذری و جابر ابن عبدالله انصاری نقل کردهاند.
«صائد بن صید» در زمان پیامبر اسلام میزیسته و پیامبر او را از مصادیق دجال معرفی کرده است و چون بعداً وی از خروج دجال در آخرالزمان نیز خبر داده بعضیها گمان کردهاند دجال موعود همان «صائد بن صید» است و در نتیجه به زندهماندن و طول عمر او قائل شدند.
بعضی از نویسندگان اسلامی نیز با توجه به ریشه لغت «دجال» آن را منحصر به یک فرد به خصوص نمیدانند بلکه آن را عنوانی میدانند کلی برای افراد پرتزویر، حیلهگر و حقهباز که برای فریب مردم از هر وسیلهای استفاده میکنند. دجال شخصی است که حق را با باطل آمیخته و از حق برای راهبرد اهداف شیطانی خود استفاده میکند.
در مذهب شیعه
اگرچه اعتقاد به منجی در دیدگاه شیعه از اهمیّت بالایی برخوردار است. مثلاً علامه مجلسی یک جلد کامل از کتاب بحار الانوارش را به موضوع امامت اختصاص داده است. اما جزو کم اختلافترین مسائل با مذاهب دیگر است. کتاب نجم الثاقب نوشتهٔ حاج میرزا حسن طبرسی نوری مرجع کاملی در مورد اختلاف آراء در میان فرق مختلف اسلامی در موضوع اعتقادات مربوط به ظهور و آخر الزّمان است. این کتاب همچنین به طور جدا در پایان هر مبحث در رد آراء دیگر و اثبات آراء شیعه سخن گفته است. کم بودن موارد اختلافی بین فرق اسلامی موضوع مهمی ست که این کتاب نشان داده است. همچنین شیعیان معتقدند که فردی از نسل پیامبر اسلام، یعنی نهمین نسل از حسین بن علی به نام حجت بن حسن (مهدی) با پرچم پیامبر اسلام ظهور میکند و همراه با عیسی مسیح، دجال را نابود میکند.
پدیده ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲
برخی اعتقاد داشتند که جهان در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ پایان خواهد یافت و یا پدیدهای بزرگ رخ خواهد داد. این تاریخی است که چرخه پنج هزار و ۱۲۵ ساله تقویم باستانی تمدن مایا به پایان میرسید.
در فرهنگ و ادبیات
آخر الزمان به این معنی در داستانهای تخیلی و بازیهای رایانهای نیز استفاده شدهاست:
- در بازی رایانهای سرزمین_مادری داستان با این جمله شروع میشود: this is the story of the end time. یعنی این داستان آخرالزمان است. در انتهای بازی آخرین جنگ خونین کهکشان تمام میشود و مجاری ارتباط پر سرعت به کل کهکشان کشف میشود.
ممنون عالی و تقریبا جامع بود
فکر کنم برای قسمت فرهنگ و ادبیات مثال های بیشتری میتونستی بزنی چیزی که زیاده داستان و بازی با موضوع آخرالزمان
خواهش میکنم گلم :1:
اینو از ویکی پدیا برداشتم.
ولی اگه مثالی دارید خوشحال میشم بدید که هم تو ویکی پدیا اضافه کنم هم اینجا :1: