به نام خدا
یکی از چیز هایی که شدیدا در کتاب ها دیده میشه. مسئله خانوادست.
من خودم شخصا تو دوتا داستان و بلکه همشون، تقریبا نقشی از پدر و مادر نبود.
هری پاتر پدر و مادر نداشت
پیتر پارکر یه زن عمو داشت
بتمن که پدر و مادرش مرده بودند
سوپرمن که بر پدر و مادرش صلوات
در دلتورا زیاد نقشی دیده نمیشود
من نمیگم وجود پدر و مادر خوبه یا بد، اما با توجه به اینکه در جامعه بشریت امروز، بحران خانواده به شدت در حال تهدید اخلاقی، زیست شناسی، جامعه شناسی و ... بشریت است.
اگر بخواهیم خانواده را در داستان ها نشان دهیم به نظرتان باید چگونه باشد؟
اصلا نشان دهیم یا نه؟
من تو داستانام پدر و مادر نیست اما شخصا دوست دارم توش باشن.
منتظرم یا علی مدد
اتفاقا نقش پدر و مادر تو اکثر داستان ها خیلی پررنگه.
اولا از نظر من موقع حرف زدن از کتاب های مختلف کمیک رو قاطی نکنیم. باید تفاوت قائل شد، داستان پردازی در کمیک متفاوته. پس با هم نسنجین.
دوما، نقش پدر مادر خیلی مهمه، حتی اگه زنده نباشن یا از فرد دور باشن. مثل هری پاتر که با کشته شدن مادرش محافظت شد، و قتل خانوادش انگیزه زیادی در مبارزه با ولدمورت بهش داد.
توی دلتورا هم خانواده لیف اونو به جمع آوری سنگ ها فرستادند، و حتی بعد مرگ پدرش وجود مادرش یه نقش حامی گونه و موثر داشت.
داستان های زیاد دیگه ای هم هست. برای مثال شاه کش. پدر و مادرش الگوش بودند و مرگشون یه انگیزه خیلی خیلی قوی برای انتقام بود( اکثرا حتی اگه نباشن نقش زیادی تو داستان دارن. معمولا شخصیت اصلی به شخصیت منفی میگه: تو پدر و مادر منو کشتی!!!!!)
باز هم میشه مثال زد. آرتمیس فاول: پدر و مادر داشت.
نایت ساید! نقش زیاد مادر جان آرتور رو میشه نادیده گرفت؟
شمشیر حقیقت پدر و مادرش هیچ نقش مستقیمی نداشتن، اما خب، همه ما می دونیم پدربزرگ ریچارد کی بود. و اینو هم می دونیم پدر ریچارد کی بود!
وراثت، نقش بروم رو میشه نادیده گرفت؟
و و و... خیلی مثال ها میشه زد.
+ الان یادم اومد مستقیم به سوال جواب ندادم، هرچند غیر مستقیم جواب دادم. بله به نظر من حتما باید پدر و مادر در داستان باشند. حتی اگه پدر و مادر نباشن، اون افرادی که شخصیت اصلی پیششون رشد کرده باید باشن. روی شناخت شخصیت موثره.
راستش به قول کمیک زیر اینا موتور محرکه ی داستان هستند. در واقع خانواده در اینجور داستان ها به نظرم بی معنی است(هرکسی برداشتی داره، من به بقیه اعتراض نمیکنم، فقط بحثه)
این کمیک نایتوینگ صفر که ترجمه سایتfantasycomic.ir
هستش
نشون میده که در واقع خانواده نقش زیادی ندارنو فقط موتور داستانند. به نظرم بهتر بود که میگفتم: نقش مستقیم خانواده.
در واقع خانواده ای تو آثار مشهور دیده نیمشه و چیزی که به عنوان خانواده معرفی میشه اصولا دوستان هستند.
البته اینجا جای بحث در مورد تفاوت کمیک و کتاب نیست اما شخصیت پردازی کمیک و داستان هم خیلی شبیهند و هم خیلی متفاوت. که بگذریم.
ممنون از نظرتون
یا علی مدد
راستش به قول کمیک زیر اینا موتور محرکه ی داستان هستند. در واقع خانواده در اینجور داستان ها به نظرم بی معنی است(هرکسی برداشتی داره، من به بقیه اعتراض نمیکنم، فقط بحثه)
این کمیک نایتوینگ صفر که ترجمه سایتfantasycomic.ir
هستش
نشون میده که در واقع خانواده نقش زیادی ندارنو فقط موتور داستانند. به نظرم بهتر بود که میگفتم: نقش مستقیم خانواده.
در واقع خانواده ای تو آثار مشهور دیده نیمشه و چیزی که به عنوان خانواده معرفی میشه اصولا دوستان هستند.
البته اینجا جای بحث در مورد تفاوت کمیک و کتاب نیست اما شخصیت پردازی کمیک و داستان هم خیلی شبیهند و هم خیلی متفاوت. که بگذریم.
ممنون از نظرتون
یا علی مدد
درست می گین، شخصیت پردازی شبیهه. عمق داستانی نه. من از کمیک خوشم میاد ولی اصلا در حد کتاب نیستن. کمیک فقط و فقط برای سرگرمی خوبه.
حق با شماست، بگذریم. نقش مستقیم خانواده؟ منظورتون مثل کسیه که باهاش ماموریت هاشون رو انجام بدن، داستان در کنارشون پیش بره؟
شاید بشه بروم رو مثال زد، شاید هم نه.
حس می کنم اکثر نویسنده ها فکر می کنن خانواده یه بستر رشده، و بچه بعد از اون باید رو پای خودش بایسته( تفکر جوامع غربی هم هست) تفکر درستیه، مستقل بار اومدن کودک. به همین دلیله که نقش والدین مستقیم نیست.
این نظر من بود فقط.
اسم تاپیک یه جوریه :))
این موضوع نبود نقش پررنگ برای خانواده هم میشه اینطور توجیه کرد که عمدتا توی خیلی از ماجراجویی ها، شاگرد و استاد، و یا یه عده افراد همسن به ماجراجویی میپردازن، پس چیز عجیبی نیست که خانواده توی ماجرای عمده ی داستانا نباشن. چیز عجیبی نیست این که عمدتا نقشی ندارن یا نقش فرعی دارن :39:
در مورد خانواده
راستش من در مورد استقلال موافقم. اما در مورد این حجم از دوری....
راستش یکم نگاه میکنم خب فضای رشد فرد خانوادست و خانواده یکی از ارکان اصلی جامعه. و در بیشتر داستان ها خالیه(من که دارم دفاع میکنم فقط نظر میدم، خودم تو داستانام اثری از خانواده نیست.)
در واقع ببینید از این نظر میشه گفت که جوی ماجرا جویی رو میگیره ولی فضای عاطفی کار رو بالا میبره.
البته هرکس نظری داره
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
یه دفاعیه مهم از این امر:
در بومی نویسی که یکی از بحث های اصلی سایت هست به نظرم اینم باید در نظر گرفت که ایران نسبتا خیلی جامعه خانواده محوریه. در نتیجه فکر کنم وصله ی خوبی به این امره(شایدم نباشه؟)
سلام
در بعضی داستانها با اینکه پدر و مادر فرد مردن یا نیستند اما نقش خیلی مهمی در داستان دارند، همین نبودن آنها روند داستان را شکل داده و به پیش برده است
مثلاً در مجموعه نغمه یخ و آتش مسئله پدر و مادر بسیار پر رنگ تصویر شده است با اینکه از بعضی جهات بنیان خانواده را به کلی نابود کرده.
ولی در داستانی مانند کارآموز رنجر بجز در جلد اول که مقدار خیلی کمی به پدر و مادر اشاره شده، دیگر اشاره ای دیده نمی شود.
یا حتی همین داستان سفیر کبیر نقش پدر و مادر و همچنین خانواده و جد آلفرد، پر رنگ بود.
ولی داستان هایی هم هستند که پدر و مادر بودند ولی فرد مجبور به ترک آنها شده است مانند افسانه دران شان و لارتن کرپسلی و یا شمشیر سرنوشت
و در نهایت جواب به سوال شما (البته از نظر من): قبل از بحث بودن و یا نبودن پدر و مادر در داستان باید توجه کرد که داستان قرار است چه روندی داشته باشد، شخصیت اصلی قرار است انتقام بگیرد، یا اصلاً در جست و جوی هویتش یا هویت پدر و یا مادر است (مثل جان اسنو) و ...، در کل روند داستان است که بر روی بودن پدر و مادر در داستان تاثیر دارد. در کل به نظرم این میتواند در بعضی موارد نقطه قوت داستان و در بعضی موارد نقطه ضعف بشود.
به طور قطع نمیتوان گفت در داستان بودن و یا نبودن پدر و مادر خوب است ویا بد، باید از جنبه های گوناگون به داستان نگاه کرد،مثلاً ممکن است نویسنده بخواهد بار عاطفی داستان را زیاد کند و برای این کار از پدر و مادر قهرمان داستان استفاده کند.
موفق باشید
چرا اتفاقن خانواده می تونه خیلی ماجرا رو جالب کنه.
می دونین بیشتر وقتها برای تراژدیک شدن بیشتر داستان و در اکثر داستان ها هم همینه قتل پدر و مادر یا مرگ اونها در واقع موتور اصلی داستان هست. موضوعاتی مثل مستقل شدن ناگهانی، انتقام گرفتن و ... تو اکثر داستان ها به چشم می خوره. نمونه ی خاص الان هانگر گیمز مدنظرم هست که کتنیس به خاطر خواهرش خودش رو قربانی کرد در واقع خیلی از خواهر و مادرش حمایت می کرد و خانواده ش به خصوص خواهرش خیلی جاها نقش کلیدی داشت. خیلی مثال دیگه ای تو ذهنم نیست در حال حاضر از کتابها ولی توی فیلم ها و سریال ها هم خودتون به وفور دیدید روابط برادری یا خواهرانه ( نقش خانواده) خیلی بهش بها داده شده. برای مثال سری سوپرنچرال که خب اکثراً می دونن این دو برادر به خاطر هم چه ها نکردند و یا حتی Thor رو می تونم مثال بزنم و نقش بسیار پر رنگ فریگا( مادر تور) در کمیک البته نه در فیلم که لوکی رو با اینکه پسرخوانده ش بود و حتی شخصیت منفی کمیک ها هم بود ولی دوستش داشت و همیشه می بخشیدش.
فکر می کنم آثار از ماجراجویی مادر با دختر یا پدر با پسر یا عمو با عموزاده کم نباشه. پس نمیشه گفت خانواده نقشی نداره. اتفاقاً خانواده همیشه نقش داره و مثل واقعیت که حامی فرزندانشه توی داستان ها بیشتر نقش مکمل و حمایت کننده رو داره. البته باز خانواده ی بد هم داریم که اونم بحثش جداست
خب نمیشه نقش والدین در این حوزه را نادیده گرفت اگه نباشن یاد و خاطره و یا گفته ها پندهاشون هست.
مثل پرسی جکسون و ...
حضور به عنوان یه کاراکتر ثابت؟ خب در داستانهای فانتزی چون شخصیت به دنبال یه ماجرایی راهی میشه تا به قهرمانی برسه پدرمادرش باهاش نمیرن و طرف خودش با دوستاش یکی یکی مشکلاتو حل می کنه به اخر میرسه.
ولی این درخصوص رمانها های ژانر زندگی یا عاشقانه و ... صادق نیست، اگه شخصیت در منزل خودش ساکن باشه و جایی نره صد در صد خانواده اش هم در داستان خواهند بود.
حتی گرگ و میش هم از این جریان خارج نیست، چون طرف از شهر تکان نمی خورد پدرش حضور داشت!
به نظر من خانواده بیشتر به عنوان یه عامل انگیزشی حضور داره حالا چه به صورت زنده یا مرده
من که والا عددی نیستم بخوام اظهار نظر بکنم، و همین کارمم زیادی برام بزرگه.
ولی خب نکته های که دوستان در بالا گفتند به نظرم بدون خانواده هم ممکنه. مرگ یک دوست. یک کشتار جمعی و .... .
من خب سردرگمی شدیدی که دارم اینه که مثلا میشه یه خانواده ی کامل، بدون عضو گم گشته یا مرده با فرزندانشون درگیر یک ماجرا بشوند؟
مثل چیزی که در انیمیشن incredibels(به قول باسواتا) یا همون شگفت انگیزان خودمون افتاد؟
چنین چیزی میشه وجود داشته باشه. یا نه.
قاعده ی مرسوم در بیشتر داستان ها حتی خط خطی های من حقیر، که مبتنی بر اینه که اصولا خانواده ای نیست رعایت بشه؟
كي گفته بي پدر مادرن؟؟؟
اتفاقا خيلي هم بيشتر اوقات نقش حمايتي دارن تو داستان ها و ببين اون نبود پدر و مادر هم كمك به بار احساسي فيلم و يا داستان ميكنه. از يه لحاظ ديگه بخوايم نگاه كنيم فكر كن شخصيت فيلم يا داستان با پدر و مادرش بخواهد بره هيولا بكشه... بنظرت مضحك نميشه؟؟؟
تو اين فضا بايد يكم از اون حالت خانوادگي در بياد. تازه نقش دوستان هم شما بايد در نظر بگيريد.
كي گفته بي پدر مادرن؟؟؟
اتفاقا خيلي هم بيشتر اوقات نقش حمايتي دارن تو داستان ها و ببين اون نبود پدر و مادر هم كمك به بار احساسي فيلم و يا داستان ميكنه. از يه لحاظ ديگه بخوايم نگاه كنيم فكر كن شخصيت فيلم يا داستان با پدر و مادرش بخواهد بره هيولا بكشه... بنظرت مضحك نميشه؟؟؟
تو اين فضا بايد يكم از اون حالت خانوادگي در بياد. تازه نقش دوستان هم شما بايد در نظر بگيريد.
والا من که یه سال از تو کولوچو ترم برا همین حداقل یه سال فیلم کمتر دیدم و کتاب کمتر خوندم.
برای حرفای بالات مثال بزنی ممنون میشم
یا علی مدد
والا من که یه سال از تو کولوچو ترم برا همین حداقل یه سال فیلم کمتر دیدم و کتاب کمتر خوندم.
برای حرفای بالات مثال بزنی ممنون میشم
یا علی مدد
مگنوس رو خوندي؟؟؟
اگه خونده باشي ميفهمي چيميگم....
مگنوس با اين كه مادرشو از دست داده و تو خيابونا زندگي ميكنه ولي هنوز اون لحظاتي رو كه با مادرش بوده رو بياد داره و هنوز از تعاليمي كه مادرش بهش ياد ميداده استفاده ميكنه. در كنار اون بار احساسي داستان هم يه بخشيش مربوط به رابطه مادر و فرزندي مگنوس ميشه.(باباش رو كلا فاكتور بگيريد )
+بزرگي به سن و سال نيست
مگنوس رو خوندي؟؟؟
اگه خونده باشي ميفهمي چيميگم....
مگنوس با اين كه مادرشو از دست داده و تو خيابونا زندگي ميكنه ولي هنوز اون لحظاتي رو كه با مادرش بوده رو بياد داره و هنوز از تعاليمي كه مادرش بهش ياد ميداده استفاده ميكنه. در كنار اون بار احساسي داستان هم يه بخشيش مربوط به رابطه مادر و فرزندي مگنوس ميشه.(باباش رو كلا فاكتور بگيريد )+بزرگي به سن و سال نيست
با اجازه آرمان جان کمی رک باشم
من اصلا به این داستانا خانواده نمیگم
خانواده فقط برای اینا یه موتور محرکه هستند.
اصلا دیده نمیشن!
برای بار دوم اینو مثال میزنم
شماره صفر نایتوینگ ترجمه فانتزی کمیک
fantasycomic.ir
در اینجا به صراحتا گفته میشه که اونا موتور محرکن
ولی واقعا هستند؟
دست رو سر کم موم میذارم و میگم نیستن!
به شرف جزایر لانگرهوس نیستن!