Header Background day #24
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

محفل شعرا

113 ارسال‌
26 کاربران
358 Reactions
27.3 K نمایش‌
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

سلام سلام....
به دنياي شعر وشاعري خوش اومديد
خب توي اين تاپيك قراره شعر بگيد....
كلمات رو پشت سر هم بچينيد و يك شاهكار هنري رو به دنيا معرفي كنيد....
يك شعر از خودتون و نه هيچ كس ديگه.....
توي هر سبك و قالبي كه دلتون ميخواد.....
از آرايه هاي ادبي استفاده كنيد و يا نكنيد اصلا اين تاپيك ما خودتونه.....خودتون شعر بگيد و بزاريد توش....
مثلا اين شعر كه از خودم رو داشته باشيد
------------------
شايد بجز غم و اندوه حس ديگري باشد
شايد بجاي جرم و جنايت مهرباني باشد
شايد هم تكه ناني باشد،
و مايه ي شادماني يتيماني باشد
شايد آسماني باشد،
كه در آن فرشتگاني باشد
شايد اين باشد
شايد آن باشد
شايد آبي باشد
تا بشويي چشم ها
تا ببيني لطف را در قلب احسان ها
شايد سهرابي باشد
كه بگويد جور ديگر بايد ديد
چشم هارا بايد شست
-----------
اين شعر رو وقتي داستان يكي از دوستان رو خوندم يهو به ذهنم رسيد و طبع شاعريم گل كرد و خواستم بنويسمش....
اولين شعري بود كه در قالب شعر نو و سبك موج نو نوشتم....
از هيچ چيز نترسيد و هيچ واهمه اي نداشته باشيد و شعر هايي كه به يه لحظه به ذهنتون ميرسه رو بنويسيد وتوي اين تاپيك بزاريد تا بقيه ي دوستان هم بتونن از آن لذت ببرن.
در هر زبان و گويشي كه بلدين شعر بگين....


   
mradmnsh32، mnsim، bahani و 24 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

صدای قدمت هایت مرا هدایت میکند
تا آسمان هفتم
تا عرش والا
تا خود خدا
تا بیکران دنیا
تا بیداری چشمان بسته ما
تا هوشیاری فکر های بسته ما
تا لحظه های ناب زندگی
پس هرگز مرا با ایستادنت گمراه نکن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جهت بالا آمدن تاپیک 🙂


   
vania، sossoheil82 و carlian20112 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

خستگي هايم را
در پس خاك آلود گوشه اي
در درون محراب، سجاده اي
باخدايم در درون سجده اي
با دلي پر درد و بد حال از زمان
ميگذارم در ميان تا كه آرام گيرد
حال و احوال بدِ اين دل نالان من

-------------------------------
جهت بالا آمدن تاپيك 🙂


   
vania واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  
I'm feeling
I'm feeling
you can stay no more
no more
I'm feeling
I'm feeling
you want to leave me alone
alone

---------------------------------
جهت بالا آمدن تاپيك 🙂


   
vania واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

خداحافظ غم و غم خانه ي من / خداحافظ دل ديوانه‌ي من
تو سر كردي دو روزي را به سردي / ببردي گرمي و گرمابه ي من
------------------------------------------------------------------
از دوستاني كه كمي طبع شعر دارن خواهشمندم كه اشعارو يا ابيات خودشونو تو اين تاپيك بزارن


   
sossoheil82 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

دوست دارم بگذرم

من از این مرداب ها خسته شدم

من از این رخنه ی شب بیزارم
تا سحر حتی شفق بیدارم
من دگر خسته شدم از این رو یاهای پوچ

دوست دارم پر بگیرم ازتمام بیکسی ها شاید اینبار کوچ کوچ

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

دوست دارم بگذرم

من از این مرداب ها خسته شدم

من از این رخنه ی شب بیزارم
تا سحر حتی شفق بیدارم
من دگر خسته شدم از این رو یاهای پوچ

دوست دارم پر بگیرم ازتمام بیکسی ها شاید اینبار کوچ کوچ


   
lord.1711712 و Anobis واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

زندگی کوتاه است

زندگی مثل دقایق زیباست
زندگی سالی پر از خاطره هاست
زندگی گهی غم و گاهم بد است
در درونش شور و اشوب برپاست
گاهیم قهر و جدل پا برجاست
گاهیم گفتار کذب ،اغلبم حرف‌های راست
اینچنین و انچنان است زندگی

مثل یک جوی روان است زندگی
زندگی بس زیباست
زندگی پابرجاست


   
Anobis واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
 

هرچه کردی به دلم باز تو را بخشیدم
با زبان زخم زدی، دشنه زدی، خندیدم


معنی تک تک رفتار تو را می فهمم
ساده لوحیست بگویم که نمی فهمیدم


بسته بودم لب از آن درد و از آن بی مهری
تو جفا کردی و من هیچ نمی پرسیدم


عاقبت سرد شدم، خسته شدم، یخ کردم
مثل خورشید، غروبی که نمی تابیدم


اشک های دل من از تو و جفای تو نبود
بلکه از سادگی قلب خودم رنجیدم


برو ای دوست، برو، از تو گذشتم، خوش باش
برو ای یار که من جور تو را بخشیدم...

شاعر: نمیدونم :39:


   
Anobis واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

اقا این شعرایی که میزارم شاعرشون بنده هستم:دی

اه ای نغمه ی عشق در سر من
ای توروح و ای جلا در تن من
بوی ساز و سوسنت بستر من
عطر جان و جوهرت بر لب من
ای ترانه نام تو در شب من
نستی تو نیستم من تو، تویی هستی من


   
Anobis و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
wizard girl
(@wizard-girl)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 697
 

وقت هایی هست که تنهام
در تنهایی خود تنهام
منتظر یک اشنا ، دوست
منتظر تو
خوب است که بیایی
خوب است که نجاتم دهی
پس کی میایی؟

همین الان یهویی:دی
صرفا جهت امتحان طبع شاعری


   
Anobis واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

من اینو نمیدونم چندبار گوش کردم. تک آهنگ رضا یزدانیه. فوقالعاده زیباست.
متنشو میذارم با لینک آهنگ
امیدوارم خوشتون بیاد

فریاد از اون حسای بد
حسای پاییزی ِ باغ
فریاد از اون روز و شبا
شبِ شغال
روز کلاغ
اون سالهای در شتاب
اون ساعتای بی قرار
اون شبای پر از قفل
و
اون روزای پر از دیـــــوار
میخوابی و بیدار میشی
دیگه دنیا اون دنیا نیست
حتی حقیقت و رویا
اون حقیقت اون رویا نیست
شاید بیداری اما
یکی تورو خواب می بینه
بیدار شدن تو رویا هـــا
سبکیه سنگین اینــــه
♫♫♫
حالا جای کابوس مرگ
زندگی رو خواب میبینم
دنیامو مثل قصه ها این دفعه بهتر میچینم
واسه حضور آدما هرجا خاکه گل می کارم
واسه عبور آدما هرجا دره است پل میزارم

بیدار میشم ساعت صفر
با تیک تاک عقربه ها
بیدار شدن تو رویاها
تکه تکه
اینجا اونجا
عددهای رو ساعتت
، یک شبه جا به جا شده
عقربه های شب نما انگار از جاش جدا شده
میخوابی و بیدار میشی
دیگه صدات اون صدا نیست
بغض میکنی
داد میکشی
این تقصیر واژه ها نیست
میخوابی و بیدار میشی
دیگه دنیا اون دنیا نیست
حتی حقیقت و رویا
اون حقیقت اون رویا نیست
متن آهنگ از:
http://diareranj.ir/
لینک دان خود آهنگ:
yon.ir/sate0

   
Anobis واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 


دوست دارم بگذرم

من از این مرداب ها خسته شدم
من از این رخنه ی شب بیزارم
تا سحر حتی شفق بیدارم
من دگر خسته شدم از این رو یاهای پوچ
دوست دارم پر بگیرم ازتمام بیکسی ها شاید اینبار کوچ کوچ
شاید این موعد توانم ساعت و ثانیه هارا رد کنم
ار تمام شرم هایم بگریزم سرزنش را سد کنم
گر همکنون قعر هستم قعر را جنت کنم
عهد مدفون نگاهت را من از سر کنم
شاید این وحله ی اخر باشد
میتوانم ساده باشم عشق را رهبر کنم
گر بخاهم میتوانم سیم را من زر کنم
ای چ بد کردم نکردم یار را محرم کنم
ای عجب بودم ندانستم ک هستم
اندر این ساحط نه زار و خسته هستم
چون توانم من تورا در اب بینم
چشم خود را گر بشویم اب را من ناب بینم
وز تمام زندگی را خاب بینم خاب بینم
اه ای خاب خموش
دوست دارم بگذرم
از سراب لحظه هایت من دگر بیزارم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -



   
danialdehghan2 و Anobis واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
MHS20003
(@mhs20003)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 22
 
تنهای تنها گشته ام/در این حوالی شلوغ
سرم داره سوت میکشه/از این سکوتای دروغ
این کمر شکسته ام/زخماش دیگه خوب نمیشه
درخت خنده لبم/خشکیده شده از ریشه
زیر چشام سیاهیه/امان از این بی خوابی ها
لبای واژه هام خشکید/امان از این بی ابی ها
وقتی میخوام حرف بزنم/قهقهه تا اسمونه
هیشکی حالیش نمیشه که/چی میگه مرد دیوونه
دور سرم پر میکشن/کرکسای زشت کچل
منتظر یه لغزشن/برای کشتن غزل
گوشه این شهر سیاه/حالت تهوع عادیه
برای هممون دیگه/بد ترین چیزا عالیه
تموم زندگی شده/تکرار زشت وارونه
من و تو و ما و همه/مردن برامون اسونه
زمین رو به هیچ و پوچی/سقوط تدریجی داره
گلوی زخم *روانی/از داد کشیدن،میخواره
جغد شوم شب زنده دار/روی شونه من نشست
روانی داشت به یدونه/روزنه ریز دل میبست
توی این تاریکی محض/چشاش میگشت دنبال ماه
دیدش اما ساعت میگفت/تموم شد این شعر سیاه

*تخلص بنده d:


   
seatmon و Anobis واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
 

ارام و خسته می روم
شاد و خجسته می روم
با کوله باری از سکوت ،من دگر بیگانه ام
با عشق و مهرو بوسه ها،همچو یک افسانه ام
با نغمه ها تن را تیمم میکنم
با ناله ها میخندم و هو میکنم
شبها که از زاری من اکنده بود
میبویم و گویم که رفته ،رفته بود
از عطش ، سودای قلبم ریخته
شِکوه ها بر گردنم اویخته
من تمامش را دگرگون سازمش
مهر جان را من ز گردون خواهمش


   
dark poem، Anobis و danialdehghan2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

يه ايده جالب براي شاعر هاي عزيز
شما ميتونين شعر هايي رو كه ميگيد به‌صورت فايل صوتي در بياريد و توي سايت بزاريد.
فكر كنم جالب بشه(البته اين فقط يه ايده بود)

با تبسم مي‌گشايم دفتري
با نيازو گريه پايانش دهم
هر كلام آن پر از احساس است
دفتري كه پاي آن جان داده ام


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

Anobis;22122:
يه ايده جالب براي شاعر هاي عزيز
شما ميتونين شعر هايي رو كه ميگيد به‌صورت فايل صوتي در بياريد و توي سايت بزاريد.
فكر كنم جالب بشه(البته اين فقط يه ايده بود)

با تبسم مي‌گشايم دفتري
با نيازو گريه پايانش دهم
هر كلام آن پر از احساس است
دفتري كه پاي آن جان داده ام

آرمان داداش من که حسش رو ندارم ولی اگر میتونی خودت خواستی اول از همه بذار فیض ببریم.
برای اینکه اسپم نشه منم یه شعر از صادق(عشق بنده) میذارم واسه آهنگ شاخصشه:
منبع:(خدم حال تایپ تکستشو نداشتم)
http://textirani.com/

سر صبح من خل بازم دیدیم لب پل
میگی بالایی یا میخوای بری ته گود
میگم اینجا منو خدا داره میبینه
میاد ا رو دوشم باره غمو میگیره
دونه اشکو ا گونه هام میچینه
میاد پیشم یه گوشه ای میشینه
میبوسم بم میگه دوسم داره
دوست داره خنده هامو ببینه
دست مارو می گیره
دنیا باس ا ما عبرت بگیره سخت پیش میاد که گریم بگیره
همه میخوان بگن جهان بده دوست دارم سفید چشمم ببینه
من دوست دارم برابر بودن برادر بودن از آهن بودن
عاشق اونا که با خدا ان اونا که از اول تا آخر بودن
مشتی من از روزای سخت بودم نموندم هیچ وقت تو رویای مردودم
برنده پرنده بودن برام چون آتش بس توی کلاغ پر بودم
من روزو شب تو مست کردنم این توله ها میان رو سرگردنم
دوست ندارم الکی پرپر زدن واس هر **هی به هر در زدن
موندم پای ساختمونا در دربونا پاسبونا
این پیکای پر شده تا خرتتاق این جلفای گم شده لا اسم داف
پای همینا که منو دوست دارن اونقد عجیبم یه گوشه خلوص دارم
همه اونا که با خدا ان اما واس خودشون یه پا اوستا ان
وقتش رسیده آروم شن وحشیا از جنس بارون شن
مشتیا صاحب قانون شن مثل من باقی با اون شن
دیگه دارم با جارو میام قانون میدم به قانونیا
مهم نیس زمان رو حس نمیکنم
مهم نیس واس چیزی حرص نمیخورم
بعضی وقتا که وقتی نداری
حرفی واسه ی نفعی نداری
انگار توی خواب عمیقی
خوشحالی چه حال عجیبی
اون موقع که خدا جاریه
عمرت به این روزا باقیه
نفست میاد نفست میره
واسه تو هم همین یکی کافیه
برف بارید آب شد
سنگ بارید خاک شد
اشک تابید برق شد
رعش خوابید عرش شد
تو زیبا از من چی دیدی
تو فردایی یا کیلیدی
رو خاطراتی که هر شب کُشتت
یا در رویا میمیری
خوشکل بم چشمک نزن
من متولد همین عشرت کدم
باختتو به پای قسمت نزن
واس هر بردنی خشتک نکن
پاک و سالم خالصانه
راهو وا کن عاشقانه
بسه هر چی جفتک زدیم
ریسکم بکن عاقلانه
ستاره های شبو روشن کنید
ما یه مشت چراغ از نوع الکلیم
ما سکوت نسلو شکستیم
ما داد قلب خود مردمیم

   
Anobis، MHS20003، danialdehghan2 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 5 / 8
اشتراک: