سلام
در خدمت شما هستم با اسپمی دیگر. توی این تاپیک کاملا ارزشی و بی محتوا قصد دارم تفاوت هایی که بین نسخه های شاهنامه هست رو بگم.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اولین مورد تو داستان هوشنگه. بعد از ماجرایی که با مار داشت و منجر به کشف آتش شد این دو بیت تو بعضی نسخه ها هست که استاد خالقی مطلق اون رو ساختگی می دونه:
سده نام آن جشن فرخنده کرد
بسی باد چون او دگر شهریار
تو بعضی از طومارهای نقالی هم پیشینه جشن سده به این شکل روایت شده که به نظر می یاد از همین دو بیت برداشت شده و از اونجایی که این داستان تو ترجمه عربی بنداری هست و به نظر استاد خالقی مطلق کتابت دست نویس مورد استفاده اش به نیمه دوم قرن ششم هجری بر می گرده شاید این دو بیت یکی از کهن ترین داستان های شفاهی ای باشن که به نسخه های شاهنامه اضافه شدن.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
تو حاشیه نسخه سن ژوزف شاهنامه ابیاتی به چشم می خوره که به علت طولانی بودنش تنبلی بیش از حدم مانع می شه بیارم این ابیات رو ولی دلالت بر این داره که فریدون با فرستادن نامه ای که قارن اون رو به گرشاسب می رسونه ازش می خواد تو جنگ شرکت کنه و گرشاسب می پذیره.
این داستان تو هیچ کدوم از دست نویس هایی که استاد خالقی مطلق نسخه اش رو بر اساس اونا چاپ کرده نیست و احتمالا یه روایت شفاهیه که به تقلید از نامه نوشتن شاهان بعدی به رستم در ماجراهای مختلف روایت شده. یه قرینه که این نظر رو تایید می کنه به کار برده شدن صفت تهمتن برای گرشاسب در این دو بیته:
چو آمد ز گرد تهمتن نشان
چو آمد تهمتن به نزدیک شاه
پیاده شدند از دو رویه سپاه
بالاخره حوصله کردم برگردم سر اسپم زدن تو این تاپیک بی محتوا.
در زیرنویس های شاهنامه چاپ بروخیم سی و شش بیت در داستان کین خواهی منوچهر از سلم و تور وجود داره که کشته شدن پهلوانی به نام شیروی رو به دست گرشاسب روایت می کنه. این داستان تو متن چاپ دبیر سیاقی و چاپ های سنگی شاهنامه هم وجود داره، ولی تو هیچ کدوم از نسخه های تصحیح خالقی مطلق، سن ژوزف، و سعدلو نیست. این داستان با این دو بیت شروع می شه:
دلیر و سرافراز و جوینده کام
بیامد ز ترکان چو یک لخت کوه
دلیران شدند از نهیبش ستوه
و با این دو بیت تموم می شه:
به خاک اندر آمد سر جنگجوی
زمانی بغلتید در خاک و خون
همه مغزش از خود آمد برون
همچنین در طومار هفت لشکر گزارش نقالی این داستان با تفاوت هایی نسبت به نسخه منظومش وجود داره.
در نسخه قاهره چند بیت می گه که سام بعد از دور انداختن فرزندش زال به بیماری سختی دچار می شه.
از آن کار بر سام بر خشم کین
به بیماری او را همی آزمود
یکی درد کش هیچ درمان نبود
پزشکان گشتی به سام انحمن
همی چاره سازید از مرد و زن
مگر به شود هیچ بهتر نشد
کسی سوی آن درد رهبر نشد
بدانست سام نریمان درست
که یزدان ورا زان گنه کرد سست
این چند بیت تو هیچ نسخه دیگه ای نیست، اما مشابهش تو طومارهای نقالی اومده که سام بعد از دور انداختن زال هفت سال به یه بیماری سخت دچار می شه. و بنا به روایت دیگه ای هفت سال دیوونه و خرابه نشین می شه.
در زیرنویس های چاپ بروخیم در مورد تولد رستم این دو بیت اومده:
چو خورشید رخشنده آمد برون
دو دستش پر از خون ز مادر بزاد
ندارد کسی این چنین بچه یاد
و در چاپ دبیر سیاقی و چاپ های سنگی به متن برده شده، اما در نسخه تصحیح خالقی مطلق، دست نویس های سن ژوزف، سعدلو، حاشیه ظفرنامه و حتی شاهنامه بایسنقری و دست نشوته های قرن یازدهم نیومده و احتمالا از یکی از روایت های نقالی باشه، و همچنین تو یکی از طومارهای نقالی اومده.
در هفت خوان رستم در زیرنویس های چاپ بروخیم و متن شاهنامه دبیر سیاقی و چاپ های سنگی این دو بیت از زبان دیو سپید به کیکاووس اومده:
بود عهد و پیمانت از نیروی من
که بر ملک ایران نیارم ستیز
وگرنه برآوردمی رستخیز
این دو بیت اشاره دارن به یه روایت نقالی که در جنگ منوچهر با سلم و تور دیو سپید می یاد به کمک سلم و تور ولی از گرشاسب شکست می خوره و گرشاسب یه سیلی بهش می زنه و یه نعل اسب تو گوشش فرو می کنه و ازش قول می گیره هرگز به ایران حمله نکنه. در یه طومار دیگه دیو سپید در موقع روبرو شدن با رستم اون نعل اسب که تو گوشش رفته بود رو به رستم نشون می ده و می گه که با گرشاسب عهد بسته پاش رو در ایران نذاره.
در چاپ های سنگی شاهنامه و زیرنویس های چاپ بروخیم در داستان هفت خوان رستم یه داستان اومده که پادشاه مازندران از حرف های تند رستم در بارگاهش عصبانی می شه و به جلاد دستور می ده:
ز تختش فرود آر و گردن بزن
و واکنش رستم:
از آن جایگه پیش خویشش کشید
در انداخت و بگرفت مر پای اوی
همان پای خود بر دگر پای اوی
نهاد و ز یکدیگرش بر درید
کسی در جهان این شگفتی ندید
این قطعه تو هیچ کدوم از چاپ های معتبر شاهنامه نیست و از اونجایی که در یکی از طومارهای نقالی به چشم می خوره احتمالا در گزارش های نقالی به داستان افزوده شده و بعد صورت شعر گرفته به خودش.
ممنون علی جان واقعا بحث مفیدیه
اره خیلی جاها دست بردن توش
خیلی جاها هم دو یا سه نسخه هستش