آگاهسازیها
پاککردن همه
وحشت
4
ارسال
4
کاربران
9
Reactions
2,284
نمایش
شروع کننده موضوع 1395/05/26 14:58
|
خلاصه داستان: اینها ردپای مرغ نیست ...همه اهالی گوشن فالس، ونسای مرموز را میشناسند. او همیشه سیاهپوش است و حتی یک رژ لب سیاه هم میزند. و مردم را طلسم میکند. حداقل این چیزی است که آنها میگویند.کریستال و بردارش کول، میدانند که آدم نباید هر چیزی را که میشنود باور کند. اما این مال وقتی بود که هنوز ونسا را عصبانی نکرده بودند. یعنی قبل از این که ونسا فریاد وحشتناکی بکشد: «جوجه، جوجه»بعدش اتفاق واقعاً عجیبی رخ داد. لبهای کریستال مثل منقار پرندهها سفت شد و تمام بدنش پوشیده از پرهای سفید زشت شد ... |
1395/05/26 16:25
هرا ژانر کتاب ها رو مشخص کن تا انتقال بدم کتاب ها رو به بخش خودشون و لینک دانلودت رو هم اینجوری که پایین میزارم بزار ، قشنگتره
hera واکنش نشان داد
1395/05/26 18:50
نمیدونستم آر.ال.استاین یه همچین کتابیم داره:39: . با اینکه یکم مسخره به نظر میاد ولی دانلود کردم،وقت کردم حتما می خونم . در ضمن تا یادم نرفته ممنون بابت کتاب :دی