Header Background day #24
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

تجربیات نویسندگی

44 ارسال‌
14 کاربران
135 Reactions
19.3 K نمایش‌
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

در بین نویسندگان, بسیاری با داشتن استعداد زیاد بدلیل نبودن راهنمایی برای نشان دادن راه صحیح نتوانستند راه خود را در نویسندگی بیابند و آثار خوبی در نوشتن بجا بگذارند.
نوشتن اصولی دارد، راه ها و روش هایی ک عمدتا پس از تجربه ی بسیار بدست می آید. حال از شما نویسندگان میخواهیم تا تجربیات خود را با ما ب اشتراک گذاشته و در آموزش نویسندگان جوان و کسانی ک به تازگی خواهان شروع نویسندگی میباشند نقشی داشته باشید.

+امیدوارم دوستان مارو از تجربیات خوبشون محروم نکنن.
++هر نکته ی کوچیکی میتونه پر استفاده باشه و درس جدیدی به ما بده.
+++ تجربیاتی شامل هر بعدی از نویسندگی رو میپذیریم.



   
paradise، JL_D، پاکت و 16 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

میخواستم شروع به نوشتن بکنم یه چیزی یادم افتاد
تنبلی با حس نوشتن نداشتن متفاوته. تنبلی ترس از سمت نوشتن رفتن و احساس راحتی بدون مواجه با صفحات سفید وحشت انگیز شدنه، اما حس نوشتن نداشتن زمانیه که ذهن برای تخیل و ایده پردازی خستست. خیلی از ما با تنبلی نمینویسیم.
بعضی مواقع هم در زمانی که ذهنمون آماده نیست چیزی مینویسیم که بعدا میبینیم چیز خوبی از آب درنیومده. با دیدن این متن ها ناامید نشید. همان که شما چیزی نوشتید مهمه. همون متن رو بازنویسی بکنین. نزارین انرژی منفی بهتون وارد بشه. سعی کنین با دید مثبت بیشتر بنویسین حتی وقتی خسته هستین، فوقش متن هارو پاک کنین. بدتر از این که نیست. نوشتن مهمه


   
JL_D، ida7lee2 و Anobis واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arwen
(@arwen)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 209
 

نویسنده نیستم اما ویراستاری میکنم
به نظرم نکاتی که دوستان گفتن جالب هستش
میخوام امتحان کنم


   
JL_D، ida7lee2 و Anobis واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

arwen;18686:
نویسنده نیستم اما ویراستاری میکنم
به نظرم نکاتی که دوستان گفتن جالب هستش
میخوام امتحان کنم

ممنون دوست عزیز اما اگه ویرایش میکنین توی این تاپیک تجربیاتتونو خواهشا به اشتراک بزارین تا ما استفاده کنیم. ممنون :53:

از تجربه های هم استفاده کنیم (ویرایش)


   
ida7lee2 و milad.m واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

darklord4192;20423:
سلام به همه
میخواستم بدونم که چطور عضو نویسندگان بشم؟!

سلام
خب میتونید با داستان کوتاه یا داستان بلند نویسی شروع کنید
بعد از مدتی رنک نویسنده رو میگیرد.
یا علی مدد

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

دوستان یه نکته ی مهم در نویسندگی هست که به نظرم خوبه بهش اشاره کرد.
التبه برای خودم میگم و بقیه خواستند و نخواستند بخوانند و عمل کنند.
من شخصا وقتی نویسنده شدم که حس کردم پر شدم.(گرچه در حد خودم، و گرنه من در مقایسه با بقیه خالیم)
یعنی حالا به خیال خودم و ارواح شکمم کتاب فانتزی زیاد خونده بودم و حس کردم که بایدخودم بنویسم. یا کرمش اومد.
و حالا توی این فصل جدیدام حس میکنم اون پر شدگی خالی شده، برای همین چند وقته کتاب میخونم فیلم میبینم.
به نظرم نکته ی جالبی بود گرچه به نظرم چرت و پرت بود.
راستی یه نکته ی دیگه.
نویسندگی در حالت اینکه یهو یه چیز مشت به ذهنت میاد خوبه.
مضخرفی کار اینجاست هیچی نمیاد و تو باید بنویسی!


   
JL_D، night313182، arashsohrabi1972 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

اهل ادب میگن با داستان کوتاه شروع کنید.
اگه انشاهای مدرسه رو در نظر نگیریم، من با رمان شروع کردم! و گرچه هر 3 رمانم نیاز به بازنویسی دارن، ولی قلمم الآنم رو، چه خوب چه بد، مدیون همونام. و به نظرم چون داستان کوتاه سختی های خودش رو داره، واقعا تمرین خوبی برای نوشتنه.
به نظرم از توصیف یه منظره یا یه تصویر خیالی شروع کنی خوبه.


   
lord.1711712 و arashsohrabi1972 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

darklord4192;20423:
سلام به همه
میخواستم بدونم که چطور عضو نویسندگان بشم؟!

هر زمان که داستانتون رو در پستی در بخش نویسندگان جوان قرار دادین، رنک مخصوص به شما تعلق میگیره

+و سعی کنین در بخش های مربوطه پست هارو بزنین، اگه بخش مربوط ندیدین، برین تو کافی شاپ که اسپم آزاده


   
ida7lee2 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

@almatra
تا حالا احساس پر شدگی بهم دست نداده ولی 2بار تا حالا "خالی شدگی" رو حس کردم... یکی الآن، یکی تو جریان یکی از فانزی های المپیم 2سال پیش! خیلی حس بدیه... منم گذاشتم زیاد مطالعه کنم بعد شروع کنم به نوشتن رمان...

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

darklord4192;20431:
بزودی شاید تا اخر این هفته یه متن رو توی سایت میزارم البته داستان بلند امیدوارم مناسب باشه
از همه بابت راهنمایی هاشون ممنونم

پیروز باشید.
دارک لرد عزیز، امیدوارم استمرار داشته باشید تو قرار دادن داستان تون. آخه بیچاره خواننده های سایت از نویسنده ها گله مندن که چرا نصفه نیمه میذارن! :bonheur:
خواهش میکنم. وظیفه ست :دی


   
JL_D، arashsohrabi1972 و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

Ida Lee;20428:
اهل ادب میگن با داستان کوتاه شروع کنید.
اگه انشاهای مدرسه رو در نظر نگیریم، من با رمان شروع کردم! و گرچه هر 3 رمانم نیاز به بازنویسی دارن، ولی قلمم الآنم رو، چه خوب چه بد، مدیون همونام. و به نظرم چون داستان کوتاه سختی های خودش رو داره، واقعا تمرین خوبی برای نوشتنه.
به نظرم از توصیف یه منظره یا یه تصویر خیالی شروع کنی خوبه.

با این که بخش مربوطش تو سایت هست که در این مورد بحث کنیم :دی ولی مخالفم
داستان کوتاه یه تخصص ویژه ای میخواد و تا نویسنده به درجه ی خاصی نرسه، داستان کوتاهاش هیچ ارزشی ندارن
رسیدن به اون درجه به کمک داستان های بلندی که ضعف هارو پوشش میده و دست رو به نوشتن عادت میده میسره به نظرم


   
JL_D و ida7lee2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

@Hermit
چه با رمان چه با داستان کوتاه، اولش هیچ کس خوب نمی نویسه و تا جا بیفته زمان و تمرین میخواد. بستگی به طرف و روحیاتش هم داره.


   
JL_D و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

Ida Lee;20435:
@Hermit
چه با رمان چه با داستان کوتاه، اولش هیچ کس خوب نمی نویسه و تا جا بیفته زمان و تمرین میخواد. بستگی به طرف و روحیاتش هم داره.


حرفت کاملا درسته
ولی چون داستان کوتاه اوایل بد مینویسن خیلیا پشیمون میشن از نوشتن
ولی داستان بلند کمتر داغون میشه توی اولین تلاش برای نوشتن :دی
بهتر میتونن بنویسن
ولی اصل همونطور که گفتی نوشتنه
در هر حال هرکی شروع کرده باید بنویسه که یاد بگیره


   
JL_D، ida7lee2 و ida7lee2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

@Hermit
اگه میخوای به جایی برسی نباید ناامید بشی. باید فقط تلاش کنی...
مثلا داستان کوتاهای من زیاد خواننده ندارن ولی بازم میذارم تا شاید یکی خوند و نظر سازنده داد... نباید که آدم با نویسندگی قهر کنه!


   
JL_D و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

Ida Lee;20446:
@Hermit
اگه میخوای به جایی برسی نباید ناامید بشی. باید فقط تلاش کنی...
مثلا داستان کوتاهای من زیاد خواننده ندارن ولی بازم میذارم تا شاید یکی خوند و نظر سازنده داد... نباید که آدم با نویسندگی قهر کنه!

کلا داستان کوتاه ها بازارش کساده، باید بیشتر بخونن داستان کوتاه هارو، سعی میکنیم توی سایت بیشتر داستان کوتاه بزاریم تا بچه ها بیشتر آشنا شن با این سبک از هنر و همش در داستان بلند غرق نکنن خودشونو.
داستان بلند اگه مثل غرق شدن توی دریا باشه، داستان کوتاه مثل گلوله ایه که میخوره بهت نفوذ میکنه در یه لحظه
واقعا نباید نادیده گرفته بشه ارزشش
ولی خب، داستان کوتاه خوب هم کم هست و بچه های اینجا و بیشتر سایتای اینترنتی کتاب خونی بیشتر رمان خونن


   
JL_D و ida7lee2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 630
 

@Hermit
واقعا هم نوشتن داستان کوتاه سخته. این که بتونی همه ی هدفتو تو یکی 2 تا صحنه بیان کنی. تو رمان دستت بازتره

داستان بلند اگه مثل غرق شدن توی دریا باشه، داستان کوتاه مثل گلوله ایه که میخوره بهت نفوذ میکنه در یه لحظه

عجب توصیفی!:23: فقط یه چیزی، دریا و گلوله رو نمیشه با هم مقایسه کرد! اگه دریا و بارون بود بهتر بود؛ وقتی میپری تو دریا همه جات خیس میشه (تمام گره ها،دیر یا زود، توی رمان باز میشن) ولی وقتی بارون میاد مخصوصا اگه آروم باشه، سخت میشه خیس شد (گره های داستان کوتاه رو خودت باز کنی)
نویسنده ی خوب کم داریم چون به ادبیات و ادیب کم بها داده میشه! شرط میبندم همه ی نویسنده های اینجا خودپرورن و تحصیلات ادبی ندارن! مثل خودم. وقتی استادی نداری که بهت رموز کار رو یاد بده، خودت سعی میکنی پیشرفت کنی و راه و چاه رو یاد بگیری؛ حکایت ماها حکایت بچه ایه که خانواده نداره؛ میخوره زمین، کثیف میشه، گریه میکنه، بهش بی لطفی میکنن، تربیتش خودآموزه... ولی بچه ای که خانواده داره، وقتی میخوره زمین دستشو میگیرین، ایراداشو بهش میگن، تربیتش میکنن، کمکش میکنن....:1:
گذشته از استاد، به قول پروتی؛ "نویسنده میاد 40 صفحه از یه داستانشو میذاره بعد خواننده فقط میگه "خوب بود" تو اون لحظه نویسنده واقعا ترجیح میده با پتک بزنی تو سرش":22: وقتی داستانی رو که میگن بخون نظرتو بگو، دقیق میشم روش و با این که تحصیلات لازمه رو براش ندارم، ولی سعی میکنم خوب نظر بدم. چون نویسنده واسش زحمت کشیده! گفتم نمیشه قهر کرد، ولی آدم گاهی اوقات واقعا دلسرد میشه!:2: تو چند تا انجمن داستانامو میذاشتم و فهمیدم عمده دلیلی که داستانام خونده نمیشن اینه که مثل بقیه اجتماعی نیستم و شناخته نشده م!:22: یعنی ما حتی تو دنیای ادبیات هم پارتی بازی داریم! :46:


   
lord.1711712 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

Ida Lee;20459:
@Hermit
واقعا هم نوشتن داستان کوتاه سخته. این که بتونی همه ی هدفتو تو یکی 2 تا صحنه بیان کنی. تو رمان دستت بازتره

عجب توصیفی!:23: فقط یه چیزی، دریا و گلوله رو نمیشه با هم مقایسه کرد! اگه دریا و بارون بود بهتر بود؛ وقتی میپری تو دریا همه جات خیس میشه (تمام گره ها،دیر یا زود، توی رمان باز میشن) ولی وقتی بارون میاد مخصوصا اگه آروم باشه، سخت میشه خیس شد (گره های داستان کوتاه رو خودت باز کنی)
نویسنده ی خوب کم داریم چون به ادبیات و ادیب کم بها داده میشه! شرط میبندم همه ی نویسنده های اینجا خودپرورن و تحصیلات ادبی ندارن! مثل خودم. وقتی استادی نداری که بهت رموز کار رو یاد بده، خودت سعی میکنی پیشرفت کنی و راه و چاه رو یاد بگیری؛ حکایت ماها حکایت بچه ایه که خانواده نداره؛ میخوره زمین، کثیف میشه، گریه میکنه، بهش بی لطفی میکنن، تربیتش خودآموزه... ولی بچه ای که خانواده داره، وقتی میخوره زمین دستشو میگیرین، ایراداشو بهش میگن، تربیتش میکنن، کمکش میکنن....:1:
گذشته از استاد، به قول پروتی؛ "نویسنده میاد 40 صفحه از یه داستانشو میذاره بعد خواننده فقط میگه "خوب بود" تو اون لحظه نویسنده واقعا ترجیح میده با پتک بزنی تو سرش":22: وقتی داستانی رو که میگن بخون نظرتو بگو، دقیق میشم روش و با این که تحصیلات لازمه رو براش ندارم، ولی سعی میکنم خوب نظر بدم. چون نویسنده واسش زحمت کشیده! گفتم نمیشه قهر کرد، ولی آدم گاهی اوقات واقعا دلسرد میشه!:2: تو چند تا انجمن داستانامو میذاشتم و فهمیدم عمده دلیلی که داستانام خونده نمیشن اینه که مثل بقیه اجتماعی نیستم و شناخته نشده م!:22: یعنی ما حتی تو دنیای ادبیات هم پارتی بازی داریم! :46:

کاش همون خوب بود رو هم میدادن!
من اون خواننده رو سرم میذارم میگردونمش، نقد بکنه که دیگر هیچ............ .
البته نکته ی پارتی بازیتون رو قبول ندارم.
نکته ای هست به نام تبلیغات، یعنی نویسنده باید تبلیغ هم بکنه. مثلا من یه فیلم میسازم خفن، بترکون، مشت، ولی در سکوت کامل خبری هیچ تبلیغی هم نمیکنم و فقط در یک سینما اکران میکنم. دیگه شکست خوردم نباید ناراحت بشم، حقم بوده.
در دنیای خودمون هم، خب تبلیغات و کار های اجتماعی لازمه. مرتضی چندین دلیل داره که داستانش محبوب شده.
1-کیفیت فوقالعاده بالای داستانش
2-قرار گرفتن فصول اولیش با تبلیغات کافی بر روی وبلاگ اصلی فراسوی ذهن. جایی که خیلیای میومدند میدیدند. در ضمن کاور و صفحه اایی خوبی هم داشت. همین باعث جذب خواننده میشد. التبه خودشم مقدمه ی خوبی نوشته بود.
امیدوارم حرفام درست باشه و اگر غلطع ببخشید


   
ida7lee2 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

Ida Lee;20459:
@Hermit
واقعا هم نوشتن داستان کوتاه سخته. این که بتونی همه ی هدفتو تو یکی 2 تا صحنه بیان کنی. تو رمان دستت بازتره

عجب توصیفی!:23: فقط یه چیزی، دریا و گلوله رو نمیشه با هم مقایسه کرد! اگه دریا و بارون بود بهتر بود؛ وقتی میپری تو دریا همه جات خیس میشه (تمام گره ها،دیر یا زود، توی رمان باز میشن) ولی وقتی بارون میاد مخصوصا اگه آروم باشه، سخت میشه خیس شد (گره های داستان کوتاه رو خودت باز کنی)
نویسنده ی خوب کم داریم چون به ادبیات و ادیب کم بها داده میشه! شرط میبندم همه ی نویسنده های اینجا خودپرورن و تحصیلات ادبی ندارن! مثل خودم. وقتی استادی نداری که بهت رموز کار رو یاد بده، خودت سعی میکنی پیشرفت کنی و راه و چاه رو یاد بگیری؛ حکایت ماها حکایت بچه ایه که خانواده نداره؛ میخوره زمین، کثیف میشه، گریه میکنه، بهش بی لطفی میکنن، تربیتش خودآموزه... ولی بچه ای که خانواده داره، وقتی میخوره زمین دستشو میگیرین، ایراداشو بهش میگن، تربیتش میکنن، کمکش میکنن....:1:
گذشته از استاد، به قول پروتی؛ "نویسنده میاد 40 صفحه از یه داستانشو میذاره بعد خواننده فقط میگه "خوب بود" تو اون لحظه نویسنده واقعا ترجیح میده با پتک بزنی تو سرش":22: وقتی داستانی رو که میگن بخون نظرتو بگو، دقیق میشم روش و با این که تحصیلات لازمه رو براش ندارم، ولی سعی میکنم خوب نظر بدم. چون نویسنده واسش زحمت کشیده! گفتم نمیشه قهر کرد، ولی آدم گاهی اوقات واقعا دلسرد میشه!:2: تو چند تا انجمن داستانامو میذاشتم و فهمیدم عمده دلیلی که داستانام خونده نمیشن اینه که مثل بقیه اجتماعی نیستم و شناخته نشده م!:22: یعنی ما حتی تو دنیای ادبیات هم پارتی بازی داریم! :46:

تاثیر و سرعت و چگونگی مرگ در نظرم بود
که گلوله در زمان کم تاثیر زیادی میذاره،مثل داستان کوتاه

اجتماعی بودن و به رو در بایستی انداختن یکی از تکنیکای خواننده جذب کردنه :24: باید هر نویسنده ای یاد بگیره :24:

قبول دارم منتقد کمه، ولی چه میشه کرد، باید کم کم عادت داد خواننده هارو، و یا به کمک تیم های نقد اونهارو به نقد کشوند

و یه چیزی، خیلی از کسایی که تحصیلات ادبی دارن از کسایی که توی نت میشناسم و نویسنده هستن بدتر مینویسن، پس تحصیلات خیلی هم نیاز نیست یعنی اون فقط به میزان کمی کمک میکنه تا سریعتر بشه مسیر

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

almatra;20461:
کاش همون خوب بود رو هم میدادن!
من اون خواننده رو سرم میذارم میگردونمش، نقد بکنه که دیگر هیچ............ .
البته نکته ی پارتی بازیتون رو قبول ندارم.
نکته ای هست به نام تبلیغات، یعنی نویسنده باید تبلیغ هم بکنه. مثلا من یه فیلم میسازم خفن، بترکون، مشت، ولی در سکوت کامل خبری هیچ تبلیغی هم نمیکنم و فقط در یک سینما اکران میکنم. دیگه شکست خوردم نباید ناراحت بشم، حقم بوده.
در دنیای خودمون هم، خب تبلیغات و کار های اجتماعی لازمه. مرتضی چندین دلیل داره که داستانش محبوب شده.
1-کیفیت فوقالعاده بالای داستانش
2-قرار گرفتن فصول اولیش با تبلیغات کافی بر روی وبلاگ اصلی فراسوی ذهن. جایی که خیلیای میومدند میدیدند. در ضمن کاور و صفحه اایی خوبی هم داشت. همین باعث جذب خواننده میشد. التبه خودشم مقدمه ی خوبی نوشته بود.
امیدوارم حرفام درست باشه و اگر غلطع ببخشید

هیچ ایده ای از داستان پر طرفدار نداری نه؟ :01: اینقدر اربابان رو توی مثالات بکار نبر :09: نه محبوبه و نه ... :03: باز این حرفمو ریپلای نکن که حرفمو رد کنی 0_0

ولی آره، تبلیغ مهمه، اربابان هم زمان مناسبی اومد یه تعداد از طرفدارای سفیر کبیر رو دزدید 🙂 :/ که البته نویسنده مگه چقدر میتونه تبلیغ کنه؟ فوقش اینکه توی چند تا سایت داستانشو بزنه، که اونم زیاد نمیشه منتقد 🙁


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 3
اشتراک: