Header Background day #28
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

فانتزي هاي ذهن من

21 ارسال‌
14 کاربران
69 Reactions
4,000 نمایش‌
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

سلام دوستان
بايه تاپيك باحال در خدمتتونم
خوب من هميشه تو ذهنم بود كه يه تاپيك اين مدلي بزنم و حالا ميخوام عمليش كنم
همون طور كه ميدونيد و از اسمش پيداست اگه مايل بوديد ميتونيد درباره ي فانتزي هايي كه توي مغزتونه با ما حرف بزنيد.
اين كار به نوعي ميتونه به قدرت تفكر و خلاقيتتون در نوشتنتون هم كمك كنه


   
barsavosh، eregon2، 6019 و 11 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
sossoheil82
(@sossoheil82)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 369
 

Anobis;11550:
سلام دوستان
بايه تاپيك باحال در خدمتتونم
خوب من هميشه تو ذهنم بود كه يه تاپيك اين مدلي بزنم و حالا ميخوام عمليش كنم
همون طور كه ميدونيد و از اسمش پيداست اگه مايل بوديد ميتونيد درباره ي فانتزي هايي كه توي مغزتونه با ما حرف بزنيد.
اين كار به نوعي ميتونه به قدرت تفكر و خلاقيتتون در نوشتنتون هم كمك كنه

آرمان جان اگه ممکنه خودت یه نمونه بزار
من که دقیق متوجه نشدم:22:


   
eregon2 و bahani واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1675
 

Anobis;11550:
سلام دوستان
بايه تاپيك باحال در خدمتتونم
خوب من هميشه تو ذهنم بود كه يه تاپيك اين مدلي بزنم و حالا ميخوام عمليش كنم
همون طور كه ميدونيد و از اسمش پيداست اگه مايل بوديد ميتونيد درباره ي فانتزي هايي كه توي مغزتونه با ما حرف بزنيد.
اين كار به نوعي ميتونه به قدرت تفكر و خلاقيتتون در نوشتنتون هم كمك كنه

منم نفهمیدم یعنی چی


   
ehsanihani302 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Dark Knight
(@dark-knight)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 29
 

منظورش اینه که ایده های فانتزی که توی ذهنتون هست ولی یا وقت یا مهارت روی کاغذ آوردنش رو ندارید رو اینجا بگید تا با هم روش فکر کنیم و اینا


   
پاسخنقل‌قول
sina.m
(@sina-m)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 403
 

تالارگفتمان 1


   
sossoheil82 و seatmon واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

سهیل;11623:
آرمان جان اگه ممکنه خودت یه نمونه بزار
من که دقیق متوجه نشدم:22:

يه نمونه خودم ميزارم متوجه بشيد:

يكي از فانتزي هاي من تو دوران كودكي اين بود كه وقتي ما ميخوابيم مسواك ها با هم حرف ميزنن.بخاطر همين شب ها مسواك ها رو جلو هم ميگرفتم شايد حرف بزنن


   
Aragon، milad.m و seatmon واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
seatmon
(@seatmon)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 54
 

یکی از فانتزی هام تو دوران دبستان این بود که هر وقت فیلم بروسلی میدیدم دوست داشتم شب که خوابیدم فردا صبحش عین بروسلی بشم و بزنم همرو ناکار کنم.


   
Anobis و Anobis واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
sossoheil82
(@sossoheil82)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 369
 

من از اولین روزی که با کیبورد آشنا شدم دلم میخواست یه برنامه باشه ( یا بنویسم) که وقتی مثلا بجای سلام مینویسم sghl به یه کلیک درستش کنه بارها چند خط همینجوری تایپ کردم بعدیدم زبان کیبودم اشتباه بوده یعنی نا بود شدم
.
.
واقعاً کسی به ذهنش نرسیده چنین برنامه ای بنویسه؟
فقط من از این مشکلات دارم؟
اینم فانتزیه من دارم؟


   
ehsanihani302، reza379 و Anobis واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

يكي از فانتزي ها رو مي خوام براتون بگم:

بارون نم نم مي بارد و نسيم ملايمي مي‌وزد....
دستانم را باز ميكنم و در دشتي مملو از گل هاي شقايق قدم ميزنم....
نفس هاي عميق ميكشم تا بوي بوي باران را بيشتر حس كنم.....
لباس هايم خيس مي شود و احساس مي كنم كه انگار جاني دوباره به من داده اند.....
كم كم باران شدت ميگيرد و احساس ميكنم پايم دارد در گل فرو ميرود...
و حال اين فانتزي من در رويايي در ذهن شما زنده مي شود.....


   
ehsanihani302، reza379، sossoheil82 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1063
 

فانتزی که من دارم، یه نوع فانتزیه که نصف برو بچ دارنش! والا بخدا راست میگم. چه بسا همه زمانی که بچه بودن این فانتزی اصلی ترین فانتزیشون بوده باشه.
صبح که از خواب بیدار میشدم، یهو یادم میومد که دیشب مردعنکبوتی رو دیدم! بعد پنج دقیقه تمرکز میکنم روی مچ دستم، یه نگاه به دیوار میندازم، یه نگاه به مچ دستم، یهو دستمو پرت می کنم.!
اگه گفتین به چه امیدی؟؟؟
خب معلومه به امید اینکه شب که خواب بودم، همون عنکبوته که پیتر پاکر رو مردعنکبوتی کرد ، نصف شبی منم نیش زده باشه! بعد میدیدم هیچی نمیشه، یهو می زدم زیر گریه. حالا کل خونه باید میومدن منو جمع کنن. از حق نگذریم هنوز هم فانتزیمه.
:45:
منتهی منظورم سری اول مردعنکبوتی بود. این شگفت انگیزش یه مقدار معقولانه تره دیگه از اون خیالا ندارم روش!
:44:


   
danialdehghan2، lord.1711712، Anobis و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

تنهايي هايم را با تاريكي هايم تقسيم ميكنم تا ديگر در تاريكي احساس تنهايي نكنم

جمله رو داشتي؟؟؟؟؟
عجب ذهن خلاقي دارم من


   
ehsanihani302، sossoheil82 و bahani واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 767
 

سهیل;11908:
من از اولین روزی که با کیبورد آشنا شدم دلم میخواست یه برنامه باشه ( یا بنویسم) که وقتی مثلا بجای سلام مینویسم sghl به یه کلیک درستش کنه بارها چند خط همینجوری تایپ کردم بعدیدم زبان کیبودم اشتباه بوده یعنی نا بود شدم
.
.
واقعاً کسی به ذهنش نرسیده چنین برنامه ای بنویسه؟
فقط من از این مشکلات دارم؟
اینم فانتزیه من دارم؟

بفرما

برید بگید احمد بد:5:

قوی ترین فانتزیم این بود که همیشه تابستون باشه تا هر شب با صدای کولر بخوابم
و چه میدانید که صدای کولر چیست. اصا کار قرص خوابو میکنه :8:


   
ehsanihani302، sossoheil82، bahani و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
sinstar
(@sinstar)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 20
 

من همیشه دلم میخواست حس سقوط از یجای بلند رو حس کنم. از بچگی همیشه اطراف جاهای بلند یه حالت وسوسه انگیزی بهم دست میداد که دلم میخواست بپرم پایین. چندین بار هم خواب سقوط ازاد رو دیدم


   
ehsanihani302، Anobis، sossoheil82 و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
milad.m
(@milad-m)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 615
 

sinstar;18600:
من همیشه دلم میخواست حس سقوط از یجای بلند رو حس کنم. از بچگی همیشه اطراف جاهای بلند یه حالت وسوسه انگیزی بهم دست میداد که دلم میخواست بپرم پایین. چندین بار هم خواب سقوط ازاد رو دیدم


یکی از آشناهامون هم همین طوری مثل تو علاقه به ارتفاع داشت از یک کوه پرید پایین و مرد !
:20:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

منم یکی از فانتزی های ذهنم رو دارم مینویسم همیشه دلم میخواست نظامی باشم :دی :9:


   
ehsanihani302، bahani و bahani واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
bahani
(@bahani)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 343
 

یکی از فانتزی هام اینه که شب بارون بیاد و فرداش هم امتحان ریاضی یا فیزیک داشته باشیم و تعطیل بشه، حجمشم زیاد باشه.
یکی دیگه از فانتزی هامم اینه که شب بشیشنم از صبح تا شب درس بخونم بعد فرداش معلم امتحان لغو شد یا بگه یادم رفته سوال طرح کنم.


   
ehsanihani302، Anobis و sossoheil82 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 1 / 2
اشتراک: