علاقه مندان به کمیک همچنان درگیر تفاوتهای این دو کمپانی بزرگ هستند
دی سی یا مارول چرا؟
بیاید و از کمپانی مورد نظرتون دفاع کنید.
چند تا از کارهاشو معرفی کنید
و بگید چرا از نظر شما از رقیبش بهتره
نظر شخصی: دی سی قدیمی تره
مارول بیشتر کپی برداری از شخصیتهای دی سی هست با ارتقا البته این نظر شخصی منه
دوست عزیز یه معرفی از این شوالیه ماه بگذار شاید خوشمون اومد، اگر یکی دو تا از کمیکاشم بگذاری خوب میشه ( البته شک دارم بتونه به بتمن برسه چون هنوزم بتمن محبوب ترین شخصیت کمیکه دنیاست، البته خوب قدیمیتر از این شوالیه ماهم هست شاید اینم خوب باشه)
بنظرم دی سی بهتره
مارول شخصیت منفی واقعی نداره، همشون یا ضریب هوشیشون مشکل داره، یا به شکل احمقانه ی ساده هستن، یا پیش فرض اشتباهین 😐
وقتی هم تلاش میکنن یه کارکتر جدید خلق کنن به شکل مسخره ی کلیشه ی خلقش میکنن.
در صورتی که دی سی یه جوکرش به کل منفی های مارول می ارزه
شخصیت منفی میخوای لوکی!
واقعا شخصیت منفی دوست داشتنی هست!
توی یکی از کمیک ها برای تصاحب آزگارد، با غول های یخی همکاری میکنه
بعد میفهمه که غول های یخی میخوان آزگارد را نابود کنند و جایی برای همکاری نمیمونه
و اینجاس که میاد با ثور و اودین همکاری میکنه
توی تیم آپ
موقع حمله
بهترین دیالوگ ممکنه بود
ثور میگه: برای میدگارد
اودین میگه: برای آزگارد
لوکی میگه: برای خودم...
شخصیت منفی میخوای لوکی!
واقعا شخصیت منفی دوست داشتنی هست!
توی یکی از کمیک ها برای تصاحب آزگارد، با غول های یخی همکاری میکنه
بعد میفهمه که غول های یخی میخوان آزگارد را نابود کنند و جایی برای همکاری نمیمونه
و اینجاس که میاد با ثور و اودین همکاری میکنه
توی تیم آپ
موقع حمله
بهترین دیالوگ ممکنه بود
ثور میگه: برای میدگارد
اودین میگه: برای آزگارد
لوکی میگه: برای خودم...
امممم شخصیت منفی های دی سی مثل جوکر، لکس لوثر، وندال ساویج، دارکسید داره که هر کدومشون صد برابر بهتر از لوکی هستن.
خب نه
شخصیت خبیث اونجوری که خب مارول هم دووم و تانوس و گالاکتوس و مردآفتاب پرست و نورمن آزبورن و اینا را داره
شخصیت خبیثی که همیشه خبیثه
اما شخصیت خبیث با پیچیدگی های فراوان مثل لوکی؟
لوکی رار واقعا نمیشه شخصیت خبیث نامید
کسیه که بیشتر به فکر خودشه
هم خوب، هم بد
شخصیت بد دوست داشتنی هست
من حتی از ثور هم بیشتر دوستش دارم!
خیلی جاها دوست دارم که از ثور ببره و بر ثور پیروز بشه
میگم بیخیال دنیا و جهان و ثور و قهرمان هاش، لوکی گناه داره!
اما آیا چنین حسی واسه جوکر هم میشه داشت؟
جوکر چندش آوره! به نظر من
واقعا صحنه های کثیفی داره
یا همون تور دارکسید یا لکس لوثر
توی دی سی، یا همه خیلی خوبند، یا همه خیلی بد
اما به نظرم مارول یکم معقول تره
آیرون منی که خیلی خیلی اشتباهات داره و خیلی جاها داره اشتباه میکنه
همین طور کاپیتان آمریکا و ...
و شخصیت خبیثی مثل لوکی که برخی وقت ها حتی از قهرمان ها هم مثل ثور دوست داشتنی تر میشه
توي اين چند روز چندتا فيلم ابر قهرماني مقل ايرومن، چهارشگفت انگير،مرد مورچه اي ،فانوس سبز و ... ديدم.
براي اولين بارتوي يكي از اينها يك مشكل اساسي را رفع كرده بودن!
بله داستان فانوس سبز نه تنها عالي بود بكه مشكل ماسك هم توش در نظر گرفته شده بود.
يعني نيم وجب پارچه باعث نشد شخصيت زن داستان "كارول" نتونه ابرقهرمان نشناسه و فورا اسمشو گفت و گفت چون از بچگي با هم بودن و خب كاملا ميشناسش.
حالا برو تو داستان هاي مسخره ديگه مثل زرو و ....
به نظرم مارول پول بيشتري خرج مي كنه تا با سينما درامد در بياره چون ميدونه رغيب دي سي توي طراحي و فروش كميك نميشه و دي سي هم زياد وارد دنياي سينما نميشه كه دليلشو نمي دانم.
وگرنه اين شخصيت فانوس سبز اگه ادامه اش ميدادن خيلي بهتر از ايرومن ، مرد عنكبوتي و ... ميشد.
من که میگم دی سی
قهرمانهای دی سی چیز خارق العاده ای ندارن
خودشونن و تصمیماتشون همینه که قشنگش میکنه.شاید فلش سرعتش رو داشته باشه اما این سرعت بدون کمک دوستانش به کارش نمیاد.
آرو قدرت کمانش رو در عوض خیلی چیزها به دست اورده یا سوپر من اگه سوپرمن شده به خاطر انتخابهاشه
قهرمانان مارول یه حس مصنوعی دارن برام
توي اين چند روز چندتا فيلم ابر قهرماني مقل ايرومن، چهارشگفت انگير،مرد مورچه اي ،فانوس سبز و ... ديدم.براي اولين بارتوي يكي از اينها يك مشكل اساسي را رفع كرده بودن!
بله داستان فانوس سبز نه تنها عالي بود بكه مشكل ماسك هم توش در نظر گرفته شده بود.
يعني نيم وجب پارچه باعث نشد شخصيت زن داستان "كارول" نتونه ابرقهرمان نشناسه و فورا اسمشو گفت و گفت چون از بچگي با هم بودن و خب كاملا ميشناسش.
حالا برو تو داستان هاي مسخره ديگه مثل زرو و ....
به نظرم مارول پول بيشتري خرج مي كنه تا با سينما درامد در بياره چون ميدونه رغيب دي سي توي طراحي و فروش كميك نميشه و دي سي هم زياد وارد دنياي سينما نميشه كه دليلشو نمي دانم.
وگرنه اين شخصيت فانوس سبز اگه ادامه اش ميدادن خيلي بهتر از ايرومن ، مرد عنكبوتي و ... ميشد.
والا تا جایی که میدونم، فانوس سبز به عنوان بدترین فیلم کمیک بوکی انتخاب شده!
و توی فروش، مارول الان حدود 60 درصد بازار را در دست داره توی کمیک، و دی سی حدود 20 درصد، پس مارول برای فروش کم خودش پا توی سینما نگذاشته
فروش سینماش هم که واقعا حرفی باقی نمیمونه، بسیار بسیار موفق تر و زیباتر از دی سی توی سینما عمل میکنه
البته دی سی میخواد وارد بشه
با bvs و wonderwoman
اما با وجود دکتر استرنج، ولورین، ددپول، civil war، گامبیت، راگناروگ و غیره و غیره فک نکنم جایی داشته باشه!
خیلی ها میگند دی سی دارکه و ...
ولی شما تریلر آپوکالیپس را نگاه کن، همین هفته منتشر شد
تریلر را نگاه کن تا معنی دارک واقعی را بفهمی...
دی سی توی سریال با ساختن ارو، فلش و گاتهام سیتی خیلی خوب وارد شد
اما مارول الان حتی توی سریال موفق تر از دی سی داره عمل میکنه
منتقدایی که میگفتند سریال های دی سی حالت دارک داره، الان همشون بر این اذعان دارند که سریال جسیکا جونز، دارک ترین سریال کمیک بوکی هست تا به الان
و یا خیلی ها بر این باورند که شخصیت خبیث دردویل(کینگ پین) اگر از جوکر هیث لجر بهتر نباشه، بد تر نیست و یکی از خبیث های فوق العاده است و خیلی خوب نقشش را بازی کرده
و همچنین موفقیت های بسیار سریال ماموران شیلد در فصل سه(علی رقم فصل اول که خیلی بیخود بود)
و یا سریال مامور کارتر
همشون دارند فوق العاده بهتر از دی سی عمل میکنند
توی سینما و سریال ، مارول خیلی موفق تره
توی کمیک، میشه گفت تا حدودی برابرند(البته از نظر من توی کمیک باز هم مارول بهتره)
البته باید به این هم توجه کرد که بیشتر افراد، با دیدن فیلم ها با این شرکت ها آشنا میشند و کسی که ابتدا فیلم های مارول را ببینه، خیلی بیشتر عاشق مارول میشه...
مارول شرکتیه که از قهرمانان درجه 5 و درجه 6 خودش، مثل نگهبانان کهکشان که چندان محبوب نبودند و هیچ کس اونها را نمیشناخت، فیلمی ساخت که همه انگشت به دهان موندند و به نظر منتقدان، انقلاب فیلم کمیک بوکی فضایی بود
چیزی که دی سی میخواست با فانوس سبز نشون بده و به مهم ترین شخصیت خودش توی سینما گند زد، مارول با یه قهرمان درجه 5 کرد و اون را به محبوبیت بسیار رسوند( و باعث کلی فروش توی کمیک های قهرمانان کهکشان شد)
1- چالش اخلاقی و فکری:
خانه ام تنها یک کمیک نیست، یک جور فلسفه شناخت دنیا و زندگیست. فلسفه اینکه آیا این زندگی مناسب است؟ آیا خوشبختی ارزشش را دارد؟ آیا دنیایی که ما به عنوان دنیایی رویایی به تصویر میکشیم دنیای درستی است؟
واز همه مهم تر سوال زیر:
چه میشد اگر من به همه آرزوهایم میرسیدم؟
خانه ام شما را به چالش و فکر کردن وا میدارد، در حالی که تولد دوباره تنها یک داستان به شدت جذاب است. نکات اخلاقیی به آن معنا ندارد. شاید هرچه که جلوتر برود(به دلیل رابطه این کمیک با کمیکی خاص که به دلیل لو رفتن داستان از ذکر آن عذر میخواهم) این باب اخلاقی بیشتر باز شود، ولی آیا تولد دوباره به اندازه خانه فلسفی و فکر آمیز هست؟
من نظر دیگری دارم.
در این خصوص حرفی ندارم. خانه ام از این لحاظ برنده است.
2- تاثیر شدید آن بر دنیای مارول:
در این شکی نیستش که تولد دوباره دنیای دیسی را تکان اساسی داد، ولی وقتی آن رادر مقابل این حریف یعنی خانه ام قرار میدهیم. کمی به نظر کوچک تر به نظر میآید.
ایکس من ها همیشه بخش بزرگی از دنیای مارول بودهاند. بخشی که سالیان سال است که در مارول جریان داشته و داستانهای تاریخی آن در ذهن همه هست. بخشی که شخصیتهای ماندگارش خود به خود یک دنیای مخصوص به خود در مارول دارند و... .
و حالا فرض کنید این بخش بزرگ چنین بلای عظیمی سرش بیاد(بازم شرمنده نمیتونم بگم چه قدر بلای بدی بوده!) تاثیرات آن فوقالعاده وحشتناک زیاد است. تاثیراتی که تا مدت زمان به شدت زیادی(همین دم گوش خودمون، اونت مردان ایکس علیه انتقام جویان) ادامه داشته.
اما خب دقیقا در نقطهای که خانه ام پیروز میشود، تولد دوباره تا اینجا(تا اینجایی که کمیکها آمدهاند) شکست بدی میخورد.(بتمن بدبخت! یکی از بدترین کمیکهای سال.)
در نتیجه در این نقطه نیز مارول برنده هستش.
در این مورد. قبول دارم تاثیرات خانه ام زیاد به نظر می رسه، اما یه دنیای کاملا غیرواقعی بود. اونت که تموم شد، دنیاش از بین رفت. اما ریبرث تاثیرش پایدارتر و طولانی تر خواهد بود.
3- شخصیت پردازی:
در اینجا واقعا تصمیم گیری سخت است! شخصیت پردازی هردویشان عالی هست، اتفاقات شدیدی میافتند و شما صدای شخصیتهای آن را میشنوید(در هر دو!) ولی اگر بخواهم واقعا از نظر شخصیت پردازی بررسی کنم.
میبینم بیشتر اتفاقات تولد دوباره بر روی والی وست و اتفاقات اطرافش هست که به بعد و شخصیت میدهند. در حالی که در خانهام شخصیتها به شدت با اتفاقات تراژیکی مواجه میشوند و شما آنها را درک میکنید.
من در بالا گفتم، هردو کمیک به قدری زیبا هستند که اتفاق نادر شنیدن صدای شخصیتها برای من افتاد.
ولی این دفعات در خانه ام خیلی بیشتر است!
هاکای، مردعنکبوتی، واندا ماکسیموف، کوئیک سیلور، مگنتو و ... .
هرکدامشان چنان شخصیت پردازی عمق و خاصی درشان میشود(حتی مگنتو با آن حضور کوتاهش.) که شما ناخواسته با احساساتشان همراه میشوید.(مخصوصا اون لحظات طلایی مردعنکبوتی در جلد آخر.) و این فوقالعادست.
البته در تولد دوباره نیز شخصیتها عالیند! ولی فقط دو سه نفرند.
شخصا سر اینکه کسی والی وست رو نمیشناسه واقعا اشکم در اومد و اون فریاد آخر بری آلن، فوقالعاده بود!
ولی این دفعات رو ببینید، اون دفعاتم ببینید.
نکته: علی من بهت گفتم این وان شاتهها! خودت قبول نکردی.
مگنتوی خانه ام یکی از ضعیف ترین مگنتوها بود برای همین در این زمینه ریبرث رو بهتر می دونم.
4- طراحی؟
جف جانز در تولد دوباره لشگرکشی میکند. ایتان ون اسکریور، گری فرانک، فیلیپ جیمز و ایوان ریس. او همه طراحان فوقالعاده دیسی را آورده.
ایتان ون اسکریوری که با فانوس سبز غوغا کرد، گری فرانک طراح سرگذشت پنهان سوپرمن بود و ایوان ریس کبیر که با آکوامنش دنیا را منفجر کرد!
و از آن طرف، یار همیشگی مردان ایکس در میدان حضور دارد.
الیور کویپل! الویر کویپل که طراحیهای اکشنش غوغا و لانگ شات هایش شما را غرق در خود میکند.
پس کدوم بهتره؟
خب درسته، مارول فقط یک طراح داره، ولی یک برتری هم داره!
رنگ زن کبیر دنیای کمیک، فرانک د مارتا!
فرانک د مارتا! کسی که از چوب خشک سوپرمن میسازه.
کمیک انتقام جویان جدید، شوالیه ماه و... را او رنگ زنی کرده. رنگ زنیی به شدت شبیه به سبک رنگ زنی دیسی ولی متفاوت.
در واقع مانند کمیک های دیسی حالتی سه بعدی دارد، ولی کمی سایه زنی آن بهتر است.(که شما این بهتر بودن را میتوانید در قسمت گذشته والی وست به وضوح ببینید.)
البته واقعا نمیتوان گفت کدام بهتر است، حتی الیور کویپل نیز در جاهایی طراحیهایی شبیه به رومیتا دارد و این ممکن است کمی شما را اذیت کند.
ولی خب با توجه به اینکه کویپل یک اکشن خیلی ناب و خاص را به نمایش گذاشت(مثالی که میتونم بزنم صحنه شاهکار نبرد کوئیک سیلور با اونجرز هستش.) و خب اینکه رنگ زنی بهتری داره. اینجا هم مارول برندست.
البته بگم، این اختلاف به شدت کوچکه. در واقع اگر بخوایم بگیم مارول خیلی لب مرزی و با اختلاف یک میلیاردم این بخش رو برد.
خب من طراحی ریبرث رو بسیار بیشتر می پسندم.
و خب اشکالات خانه ام رو نگفتی. تو بحثم باهات گفتم که بعضی جاها بی منطق می شه مخصوصا در مورد هاوکای. ضمن اینکه علاوه بر ضعیف بودن مگنتو توش، به فلسفه این شخصیت ضربه شدیدی خورده.
پس به نظر من ریبرث بهتره.
من موافق نیستم، تو همین اونت مردان ایکس علیه انتقام جویان که گفتم، کاملا تحت تاثیر وقایع خانه ام بود. منظورم از بین رفتن میوتنت هاست. این به قدری شدید بود که تو کمیک a v x کاملا استفاده شد و اسکارلت ویچ رو به عنوان یه تعدید معرفی کرد.
اغراق می کنی.
راست میگی، منم قبول دارم، البته ناگفته نماند که فکر کنم تو این کمیک برای اولین و اخرین بار به کوئیک سیلور بدبخت بها داده شد. پس شاید به خاطر این بشه بخشیدش.
ولی از حق نگذریم اون قسمتی که مگنتو ناتوان از اتفاقی که میفته پیترو رو ول میکنه معرکه بود.
یه نقطه قوت کوچیک ضعف به این بزرگی رو جبران نمی کنه.
اشکالاتیم که وارد کردی، درباره هاکای من چندان قبول ندارم. اون قسمتی که با اسکارلت ویچ مواجه میشه خوب بود. گرچه اثری از بی منطقی هم بود.
همچنین تو داستان خانه ام یک قسمت کمی دستان از اون بی توقفی افتاد، یکم خورد تو ذوقم. و اینکه اولش اینقدر یهویی تصمیم به اون کار با اسکارلت ویچ گرفتم.
خوب بودن بی منطق بودن رو توجیح نمی کنه عزیزم.
بعد جغد مومن، تو تمام دلایل خوبی رو ول کردی چسبیدی به یه ایراد؟
نه. من خوبی هاش رو می بینم، اما ایرادش هم مهمه.
1- اغراق چیه مرد مومن! تا سالها بعدش تا تولد هوپ سامرز،(برو اسپیدی بخون مقالشو) این تاثیر خانه ام ادامه داشت. نو مور میوتنت چیز معمولیی نیست. مثل این میمونه بگم داری درباره فلش پوینت اغراق میکنی
فلش پوینت نتیجه اش ادغام شدن دو دنیای موازی بود که نیو52 رو ایجاد کرد اما دنیای قبلشون هم موند و باعث همگرایی شد. ولی هاوس آو ام فقط یه دنیای خیالی بود.
1-نقطه ضعفی من نمیبینم، چون همه چیز یه توهم بود که همه فکر میکردن تقصیر مگنتوئه، از همین نظرم یه نقطه قوته، همه فریب خوردن
درک نمی کنی؟ هاوکای که مرده بود. چطور تو اون دنیا زنده شد؟ و به فرض این درست چون خیالی بود، چطور بعد از بین رفتن اون خیال باز هم تو دنیای واقعی زنده بود؟ و اینکه به خیالی که توش بود شک کرد هم مسخره است.
قسمت مواجهه اسکارلت ویچ با هاکای واقعا عالی وبد
من گفتم نبود؟
ایراداش به خوبیاش نمیچربن
دیدگاه تعصب آمیز. منطقی باش یه کم.
من متعصبم نیستم جغد بابا:دی
من منکر فلش پوینتف پنجاه و دو و تولد دوباره نیستم(بودم ادیتورش نمیشدم.)
هاوس آف ام موجب به نو مور میوتنت شد.
همچنین شخصیت خاص و ترسناکی(در دیدگاه ایکس من ها) به اسکارلت ویچ بخشید.
هاکای جزو آرزوهای اسکارلت ویچ بود.
حرف سومت قبوله.
منطقی هستم.
ولی خودت یه داستان اخلاقی و فلسفی رو داری.
جغد بابا منطقی باش:دی
زرنگی. فقط جایی رو می گی منطقیم که به نفعته. کجای حرفام غیرمنطقیه؟
علی خدائیش اقرار کن، من نمیگم ریبرث بی تاثیره، ولی میگم به همون اندازه خانه ام پر تاثیر بود.
یعنی داری می گی ریبرث یه دنیای خیالیه مثل هاوس آو ام؟ دلیل بیار برای حرفت.
درباره هاکایم اصلا تو راست میگی(اینو میتونی بگی مغالطه)
خب معلومه حرف من درسته. به فرض زنده بودنش تو اونت منطقی باشه، بعد اونت نیست.
بعدشم تو هم خوبیای تولد دوباره رو بگو
داستان قوی، طراحی عالی، تاثیر گذار بودن.
من عاشق دی سیم
اما مارول رو هم با کمیکهای اونجر و اینا تا حدودی دوست میدارم
الان تکلیف من چیه؟