سلام
این تاپیک رو اوردم بخش ویراستارها چون این مهارتیه که بیشتر از نویسندگان به درد ویراستارها میخوره
اینکه بدونید کی و چه زمان از چه کلماتی برای بهتر شدن متنتون استفاده کنید.
در ادبیا ت فارسی کلمات هم معناو هم خا نواده زیاد داریم. اما این شما هستید که باید بتونید انتخاب کنید که در هر جمله استفاده از کدام کلمه زیباتره
برای مثال کلمه وقتی که...
میتونیم به جای این کلمه از زمانی که، هنگامی که، موقعی که، و.....استفاده کنیم.
استفاده از کلمات متنوع میتونه یه متن رو رنگ و لعاب دیگری بده
یه نویسنده باید بتونه با این جور کلمات بازی کنه و یک ویراستار باید بتونه متن رو زیباتر کنه
حالا روش این تاپیک
در اینجا علاوه بر تمرین مهارتهای ویرایش مثل اصلاح و علامت گذ اری روی این جور کلمات کار میکنیم. هر دفعه یه پاراگراف میذاریم اینجا و هرویراستار با شیوه خودش اون رو تغییر میده.اما اگر به کلماتی خوردید که مشابه داره اون کلمه رو با تمام مشابهاتی که به نظرتون میاد زیر متن بنویسید (افزایش دایره لغات فارسی)
من بالای پهنه وسیعی از نوک درختان هستم. تنها جنگل تا جایی که می توانم ببینم گسترده است. آسمان آبی است، و خورشید به شدت می تابد، خورشیدی که دو برابر خورشید زمین است. بادی گرم و لطیف میان موهایم می وزد. زیر پایم، رودخانه ها آبکند عمیقی را تشکیل داده اند که از وسط گیاهان می گذرد. حیوانات هر شکل و اندازه ای دارند، بعضی ها بلندتر و باریک تر هستند، بعضی ها دستانی کوتاه و بدنی نیرومند دارند، بعضی ها مودار هستند و بعضی ها پوست سیاه رنگی دارند که برای دست زدن خشن به نظر می رسد. آنها از آب سرد ساحل رودخانه می نوشند. انحنایی در خط افق در فاصله ای دوردست وجود دارد، و من می دانم که در لورین هستم. آنجا سیاره ای ده بار کوچکتر از زمین است، و ممکن است که وقتی از فاصله ای به اندازه کافی دور نگاه کنیم انحنای سطح آن را ببینیم.
اصل کار:
من بالای پهنه وسیعی از نوک درختان هستم. تنها جنگل تا جایی که می توانم ببینم گسترده است. آسمان آبی است، و خورشید به شدت می تابد، خورشیدی که دو برابر خورشید زمین است. بادی گرم و لطیف میان موهایم می وزد. زیر پایم، رودخانه ها آبکند عمیقی را تشکیل داده اند که از وسط گیاهان می گذرد. حیوانات هر شکل و اندازه ای دارند، بعضی ها بلندتر و باریک تر هستند، بعضی ها دستانی کوتاه و بدنی نیرومند دارند، بعضی ها مودار هستند و بعضی ها پوست سیاه رنگی دارند که برای دست زدن خشن به نظر می رسد. آنها از آب سرد ساحل رودخانه می نوشند. انحنایی در خط افق در فاصله ای دوردست وجود دارد، و من می دانم که در لورین هستم. آنجا سیاره ای ده بار کوچکتر از زمین است، و ممکن است که وقتی از فاصله ای به اندازه کافی دور نگاه کنیم انحنای سطح آن را ببینیم.
ویرایش من:
من بر فراز دریایی از درختانم. یگانه جنگلی که تا افق های دور دست را پوشانده است. آسمان مانند آب آبیست و خورشید فروزان میتابد. خورشیدی که دو برابر خورشید زمین است. بادی گرم و لطیف میان موهایم میوزد. زیر پایم، رودخانه ها، گودال عمیقی از آب را تشکیل داده اند که از میان گیاهان میگذرد. حیوانات هر شکل و اندازه ای دارند، برخی بلند تر و برخی باریکترند. بعضی ها دستانی کوتاه و بدنی نیرومند دارند، بر بدن بعضی ها موهایی را میبینید، بدن برخی دیگر سیاه هست و به نظر میرسد دست هر متجاوزی را خراش میدهند. آنها از آب سرد رودخانه مینوشند، انحنایی در خط افق وجود دارد، و من میدانم که در لورین هستم. آنجا سیاره ای ده بار کوچکتر از زمین است، و ممکن است که وقتی از دور مینگرم، انحنای سطح آن را ببینم.
من بالای پهنه وسیعی از نوک درختان هستم. تنها جنگل تا جایی که می توانم ببینم گسترده است. آسمان آبی است، و خورشید به شدت می تابد، خورشیدی که دو برابر خورشید زمین است. بادی گرم و لطیف میان موهایم می وزد. زیر پایم، رودخانه ها آبکند عمیقی را تشکیل داده اند که از وسط گیاهان می گذرد. حیوانات هر شکل و اندازه ای دارند، بعضی ها بلندتر و باریک تر هستند، بعضی ها دستانی کوتاه و بدنی نیرومند دارند، بعضی ها مودار هستند و بعضی ها پوست سیاه رنگی دارند. همین لباسی که با خشونت از آنان در برابر افراد دیگر محافظت می کند. آنها از آب سرد ساحل رودخانه می نوشند. انحنایی در خط افق در فاصله ای دوردست می بینم. می دانم که در لورین هستم.ا سیاره ای ده بار کوچکتر از زمین که ممکن است که وقتی از دور بنگریم انحنای سطح آن را ببینیم.
------
در فراز زمینی پوشیده از درختان ای. تا آنجا که چشمانم توان دارند، جنگل می بینم. آسمان آبی است، و خورشیدبا قدرت می تابد. خورشید زمین در برابر آن هیچ است. بادی به آرامی میان مویم می رقصد. زیر پایم، رودخانه ها آبکند عمیقی را تشکیل داده اند که از وسط گیاهان می گذرد. حیوانات به رنگ های گوناگون و به اندازه های مختلف دیده می شوند ، بعضی ها بلندتر و باریک تر هستند، بعضی ها دستانی کوتاه و بدنی نیرومند دارند،برخی لباسی از مو و برخی، پوستینی سیاه به تن کرده اند. که برای دست زدن خشن به نظر می رسد. آنها از آب سرد ساحل رودخانه می نوشند. انحنایی در خط افق در فاصله ای دوردست وجود دارد، و من می دانم که در لورین هستم. آنجا سیاره ای ده بار کوچکتر از زمین است، و ممکن است که وقتی از فاصله ای به اندازه کافی دور نگاه کنیم انحنای سطح آن را ببینیم.
من بالای پهنه وسیعی از نوک درختان هستم. تنها جنگل تا جایی که می توانم ببینم گسترده است. آسمان آبی است، و خورشید به شدت می تابد، خورشیدی که دو برابر خورشید زمین است. بادی گرم و لطیف میان موهایم می وزد. زیر پایم، رودخانه ها آبکند عمیقی را تشکیل داده اند که از وسط گیاهان می گذرد. حیوانات هر شکل و اندازه ای دارند، بعضی ها بلندتر و باریک تر هستند، بعضی ها دستانی کوتاه و بدنی نیرومند دارند، بعضی ها مودار هستند و بعضی ها پوست سیاه رنگی دارند که برای دست زدن خشن به نظر می رسد. آنها از آب سرد ساحل رودخانه می نوشند. انحنایی در خط افق در فاصله ای دوردست وجود دارد، و من می دانم که در لورین هستم. آنجا سیاره ای ده بار کوچکتر از زمین است، و ممکن است که وقتی از فاصله ای به اندازه کافی دور نگاه کنیم انحنای سطح آن را ببینیم.
من برفراز پهنۀ وسیعی از بالاترین شاخه های درختان هستم. به هر جا نگاه می کنم چشمانم را انعکاس جنگل پهناور پر می کند. آسمان آبی است و خورشید ظالمانه می سوزاند، خورشیدی دو برابر بزرگتر از خورشید زمین. دستان گرم و لطیف باد ازمیان موهایم می گذرد، رگ های پر آب جنگل در زیر پایم آبکند عمیقی را حفر کرده اند که از وسط گیاهان می گذرد، حیوانات گوناگونند، بعضی بلند و باریک، بعضی دیگر دستانی کوتاه و بدنی نیرومند دارند و دسته ای پوستی به سیاهی شب که برای دست زدن زیاد مهربان به نظر نمی رسند. آنها از اب سرد حاشیه ی رودخانه می نوشند،خط افق در فاصله ای دور خم شده و من می دانم که در لورین هستم، ده بار کوچکتر از زمین، و زمانی که به مقدار کافی از دور نگاه کنیم انحنای آن را میبینیم.
بالاتر از جنگلی ایستاده ام که درختان سبزش آن را فرش کرده اند.تا انتهای افق دید من فقط درخت است ودرخت است ودرخت.آسمان لاجوردی ،زمین رقص مهلک خورشید اینجاست؛خورشیدی دوبرابر خورشیدی که در زمین بیاد میآوردم.باد گرم مثل موهای ابریشمی دخترکی روی صورتم میکشید .و در زیر پایم رگ های پر آب زندگی را میان جنگل میتپیدند.جانوارن با تنوعی بینظیر ،یکی کشیده و باریک دیگر بزرگ قدرتمند.بعضی با موهایی زیاد و نرم و بعضی با پوستی سیاه خشن،هرکدام ازین جویبار های خنک مینوشیدند.منحنی افق سیاره را میشد دید،و من لورین هستم؛سیاره ای ده بار کوچکتر از زمین ،و اگر به اندازه ی کافی از آن دور شویم و به نگاه کنیم انحنا های این سیاره سبز را به چشم ببینیم.