|
|
اسم داستانت توش تاریک داره . طرفدار ارو هم که هستی ( فصل چهار میترکونه ) همزاد من نیستی تو ؟
من همیشه فکر میکردم یه گمشده دارم تویی اون گمشده ؟؟ :دی:دی
مرسی که مقدمه رو خوندی :5:
مقدمه جالبه و ایده بسیار خفن می باشد.
منتهی یه پیشنهاد می دم بهتر نبود بجای سرزمین سبز و سفید و سیاه از اسم های من درآوردی استفاده می کردی؟؟؟
آخه آدمو یاد همون نبرد قدیمی خیر و شر می ندازه ( که آدم رو به یاد یه ایده کلیشه ای میندازه که اینطور نیست حداقل از نظر من )
ــــــــــــــــــــ
ستاره بچینی بوس بوس خداحافظ :))
راست میگه
یکم رو اسما کار کن
معمولا چیزای کلیشه ای ... یه طوریه
سعی کن از خودت یه چیزایی دربیاری سعی کن برند خودت رو داشته باشی
من هم اولین کارم و توی دنیای تالکین زدم. فن فیکشن نبود ، اما از موجودات تالکین استفاده کرده بودم و با این حال که دنیای خودم و موجودات خودم رو هم داشتم بازم چیز خوبی از اب در نیومد و مجبور شدم ولش کنم تا اینکه رسیدم به این موجودات تاریک چیزی که مال خودمه برند خودمه
بهت توصیه میکنم برند خودت و بزنی
البته نمیگم این نیست ها ، الان نظرم درباره اسم ها رو گفتم . اسم ها کلیشه ای شده
مقدمه خیلی جالب بود ولی ، مشتاق شدم بخونم
فصل بزار تا نظری درست و حسابی بگذارم
اری تو گمشده من هستی .
ای گمشده ، ایا میدانی که فصل چهار ارو بسیار خوف است ؟!
خدا بخواهد فیلی سینی می میرد و مارا اسوده خاطر می کند . هاهاها کلی قهرمان جدید قراره بیاد تو فصل چهار
فصل اول و بزار ببینیم داستانت چطوریه
خییییلی منتظرم ببینم آررو چی میشه تو فصل چهار :106: لو نده :دی
bookbl
مقدمه جالبه و ایده بسیار خفن می باشد.
منتهی یه پیشنهاد می دم بهتر نبود بجای سرزمین سبز و سفید و سیاه از اسم های من درآوردی استفاده می کردی؟؟؟
آخه آدمو یاد همون نبرد قدیمی خیر و شر می ندازه ( که آدم رو به یاد یه ایده کلیشه ای میندازه که اینطور نیست حداقل از نظر من )
ــــــــــــــــــــ
ستاره بچینی بوس بوس خداحافظ :))
اینم حرفیه ...
ولی فقط اسم سرزمین ها اینطوری شد :7:
راست میگه
یکم رو اسما کار کن
معمولا چیزای کلیشه ای ... یه طوریه
سعی کن از خودت یه چیزایی دربیاری سعی کن برند خودت رو داشته باشی
من هم اولین کارم و توی دنیای تالکین زدم. فن فیکشن نبود ، اما از موجودات تالکین استفاده کرده بودم و با این حال که دنیای خودم و موجودات خودم رو هم داشتم بازم چیز خوبی از اب در نیومد و مجبور شدم ولش کنم تا اینکه رسیدم به این موجودات تاریک چیزی که مال خودمه برند خودمه
بهت توصیه میکنم برند خودت و بزنی
البته نمیگم این نیست ها ، الان نظرم درباره اسم ها رو گفتم . اسم ها کلیشه ای شده
مقدمه خیلی جالب بود ولی ، مشتاق شدم بخونم
مرسییی کلیی
فصل اول رو ایشالا فردا شب میزارم
امیدوارم که داستان خوبی را بنویسی
ایدت نسبتا جالبه
شبیه مترو2033هستش
امیدوارم یک رمان خن بدی بیرون
التبه الان نمیشهیه نظر خفن از روی خلاصه داد ولی چیزی که معلومه اینه که ایدت قابلیت تبدیل به یک رمان معناگرا رو داره
ممنون بابت نظرت ... :6:
فصل قرار دادن هم اینطوریه که هر فصل چند بخش داره که هر دفعه ایشالا یه بخش از یه فصل رو میگذارم !
خب همونطوری که قول داده بودیم
بخش اول و دوم از فصل اول رو امروز اینجا قرار میدیم !
باشد که نظر دهید :9:
(البته گفته بودم یه بخش میدم دلم نیومد 😀 )
فصل اول : ملاقات
یه فصلو کامل بنویس بعدا ویرایش بعد بازبینی بعد ارائه بده.
بعد این که یه فصلو هم کامل بده باهم ویرایش و اینا نمی خوای بکنی.
نه اینقدر با عجله.
ایده های بسیار جالبی نوشته شدن اما خیلی از اونها چون درست پردازش نشده و با عجله نوشته شدن از بین رفتن
دوست عزيز خسته نباشيد.....
كار قشنگيه به نظر اما نبايد حالا حالا ها قضاوت كرد.....
و يك چيز نبايد فصل هارو بخش بخش بزاري(باز ميتونه براي كاركوتاه قابل قبول باشه اما براي كار بلند و رمان نميشه)تازه اينطور به خود داستان صدمه وارد ميشه....
به هر حال هرطور مايلي.....اما فكر نكنم اينطور مورد قبول بچه ها قرار بگيره....
یه فصلو کامل بنویس بعدا ویرایش بعد بازبینی بعد ارائه بده.
بعد این که یه فصلو هم کامل بده باهم ویرایش و اینا نمی خوای بکنی.
نه اینقدر با عجله.
ایده های بسیار جالبی نوشته شدن اما خیلی از اونها چون درست پردازش نشده و با عجله نوشته شدن از بین رفتن
مرسی از نظرت و این که خوندی
راستش علتی که بخش بخش فصل ها رو دادم این بود که ممکنه فصل ها طولانی بشه بچه ها حوصله نکنن همه رو یک جا بخونن
خواستم کوتاه کوتاه بدم که مطالعه اش ساده تر باشه
ولی اگه بازم چون اینطوری دوست دارین از فصل دوم ایشالا کامل میگذارم !
(+ داستان حدودا نصفش نوشته شده تو جلد یک ! جای دیگه ای هم گذاشتم گفتن که اول توصیف ها خیلی خوب نبوده و خیلی گذرا رد شدم اما این مشکل تو فصل دوم و بعد سعی کردم حل بشه ولی این که واقعا شده یا نشده چیزیه که مخاطب باید بگه!! )
دوست عزيز خسته نباشيد.....
كار قشنگيه به نظر اما نبايد حالا حالا ها قضاوت كرد.....
و يك چيز نبايد فصل هارو بخش بخش بزاري(باز ميتونه براي كاركوتاه قابل قبول باشه اما براي كار بلند و رمان نميشه)تازه اينطور به خود داستان صدمه وارد ميشه....
به هر حال هرطور مايلي.....اما فكر نكنم اينطور مورد قبول بچه ها قرار بگيره...
مرسی که خوندید داستانو
چششم !! از فصل دوم داستان رو به صورت یک فصل کامل میگذارم
راستي يه چيزي....
فكر نميكني يكم اسم راه حقيقت به درد برنامه هاي ازدواج و ديني كه شبكه هاي ايراني پخش ميكنن ميخوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شرمنده.....من نظرم اينه.....
راستي يه چيزي....
فكر نميكني يكم اسم راه حقيقت به درد برنامه هاي ازدواج و ديني كه شبكه هاي ايراني پخش ميكنن ميخوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شرمنده.....من نظرم اينه.....
والا هر کس سلیقه ای داره !
درسته من تو انتخاب اسم خیلی کارم خوب نیست :9: اما این قدرام افتضاح نیست :39:
سلامت باشید ...
خیییلی خوشحال شدم
پ.ن : اولش میخواستم اسم مجموعه رو بگذارم "فریاد شمشیرها" ولی خب با مشورت به این اسم رسیدیم :71:
سلام به همه بوک پیجی ها ...
خب عرض کنم خدمتتون که ، ادامه فصل یک دیگه :دی
داستان :
راه حقیقت
((سکوت تاریک))
فصل اول : ملاقات
برای دانلود بخش سوم فصل اول کلیک کنید!
برای دانلود بخش چهارم فصل اول کلیک کنید!
برای دانلود بخش آخر فصل اول کلیک کنید!
پ.ن : فصل اول به طور کامل تا فردا تو پست اول ایشالا اضافه میشه :67:
پ.ن 2 : نظر هم فراموش نشه !!!