درد های نویسندگان

همممم سره نظر دادن بحث زیادی شده
حتی همین زدن دکمه ی تشکر. کاره اسونیه ولی خب انجام نمیشه.
بحث بی پایانیه. نمیشه انتظار داشت هر کی داستان رو خوند متعاقبش بیاد نظر بده. اصلا شدنی نیست!!!
ولی انتظاراته من یکی بعده مدت ها اومده پایین!!! به شخصه رو نظر ها اکتفا نمیکنم. سعی میکنم رو تعداد دان شده ها یا حتی بازدید افراد و... وقتم رو بذارم.
نمیدونم باید دلیل نظر ندادن رو ترس از چیزی بدونم یا نه؟؟ یعنی احتمال داره بترسن اشتباه باشه و بعده اون اتفاقاتی بیفته؟؟؟

سر سفير كبير هم همين مسىله رو داشتيم ما، مثلا فصل مي دادبم، بعد تو دوروز تعداد دانلود ها به ٦٠٠ ميرسيد ولي تعداد نظرها حتي تشكرهاي خشك و خالي به ٢٠ تا نميرسيد. بعد اين فصل چقدر طول ميكشيد؟ شايد يه ماه زمان براي ما ميبرد. بحث ترسيدن نيست، بحث تنبلي و توجه نكردنه. و يه چيز ديگه فرد تا خودش ننويسه، اين مسئله رو متوجه نميشه.
يه چيز ديگه هم هست، گاهي وقت ها يكي مثل من تا يه داستان به جاي معقولي نرسه نميخوندش. يا اگه شروع هم بكنم و ببينم روند داستان معقول نيست برام! باز هم نميخونمش! يا گاهي وفت ها براي يكي دونفر نظر گذاشتم، خيلي محترمانه بهم گفتن همينه، ميخواي بخواه نميخواي نخون! خب منم نميخونم! بعضي وقت ها رفتار نويسنده ها هم مهمه، اينكه واقعا دوست داشته باشن نظرات رو بدونن و اهميت بدن.
درهر حال يا بايد نديد بگيري يا بايد تحمل كني! نويسندگي كار سختيه!

خوبه كه دوستان نظر هاي سازنده بدن اما اسپم نزنيد تا هي سرعت رو بياريد پايين
نمونش:
1-كي فصل ميدي؟؟؟؟؟؟
2-چرا ديگه فصل دهي نميكنيد؟؟؟؟؟؟
3-داستانت رو خيلي دوست داشتم(دوست عزيز يه دكمه كوچكي اون پايين هست كه ميتوني با اون علاقه خودت رو نسبت به متن نشون بدي....لازم نيست كه بگي خيلي دوست داشتم...)
4-واي خيلي قشنگ بود....
البته بعضي از نظر ها در كنار يكم شوخي كه باعث افزايش روحيه نويسنده ميشه يه سري نقد هاي كوچيكي ميكنن كه به نظرم اينطوري بهتره.....
واي خدا انگار خيلي حرف زدم.......موفق باشيد
........................................................................

سلام
این مورد خیلی جالب و خفنی بود و به عنوان مجرم النظر (همین الان از خودم ساختمش ) باید بگم آدم کلان حال نداره که نظر بده ولی اون دکمه ی سندیده ی لعنتی رو وقتی ببینه می زنه ( یعنی اون دکمه رو بزرگش کنید )
ولی بحر حال باید نظر داد ولی من جال ندارم

کلن این بحث نظر دادن و ریوو کردن داستان ها یه بحث فراگیریِ تو همه جای دنیا :دی
به شخصه داستان هایی که توی سایت fanfiction.net می زارم گاهی وقتها تعداد ویزیوتورها به 800-900 نفر می رسه اما متأسفانه یه تشکر خالی هم نمی کنن. حالا گاهی وقت ها داستان یه چپتره آدم فکر می کنه خب شاید طرف اومده خونده گفته بیخوده و رفته اما وقتی آدم 7-8 تا چپتر می ده می بینه طرف تا چپتر آخرم خونده اما هیچی نظر نذاشته 😐 اعصاب آدم واقعن به هم می ریزه دنیا داره به سمت کاهلی می ره به خدا :دی

خب من هم گله دارم از دوستان . :15:
داستانم همه جا هست یعنی الان طوری شده که خود سایت ها میگذارن ! :39: نمیدونم چطوری کش میرن :17:
ولی ای کاش یک نظر هم بعد 3000 تا بازدید و 1000 دانلود می کردند دل آدم شاد بشه :105:
من هم موافقم دارم کم کم به حرف اتوسا خانم میرسم شاید اصلا خوششون نمیاد از داستان :106: پس چرا این همه لایک میکنن داستان رو اگه خوششون نمیاد :8:
امیدوارم با ما نویسندگان جوان نتی این طور بر خورد نشه:53:
تا نریم کشکمون رو بسابیم :29:

آخه فقط بحث این نیست که چرا نظر نمی ذارن. بعضی از نویسنده ها با وجودی که تند تند فصل می دن وقت کافی برای نوشتن نمی ذارن و در نتیجه یه داستان الکی می نویسن برای دلخوشی خودشون (!) که این کار کاملا غلطه. یه نویسنده ی نتی که می خواد کار محبوبی ارائه بده باید وقت بذاره و دنبال نویسندگی اصولی بره، اگه خودش زیاد به نکات نگارشی توجه نمی کنه یه ویراستار داشته باشه و ...
به شخصه اگه روی رمانی کار نشده باشه و دانلودش کرده باشم نه داستان رو ادامه می دم و نه نظری می ذارم. ترجیح می دم تخریب شخصیت نکنم و نظر ندم کلا. :دی البته اینم باز بستگی داره. معمولا اگه کارهای اول نویسنده باشه و وقتی می بینم که داره وقت می ذاره و سعی می کنه بهترین کارشو ارائه بده، منم نقطه ضعف ها رو تا جای ممکن گوشزد می کنم.

دلیل ناامیدی نویسنده ها می تونه به چیزهای دیگه ای هم برگرده. بعضی از نظرا واقعا غیر منصفانه ن. وقتی نویسنده سن کمی داره و کار اولشه نباید زیاد بهش سخت بگیری. من سر مقاومت نوشتن خیلی ناراحت شدم. یکی می گفت پاشو برو سر درس و مشقت اون یکی می گفت رمانت منطق نداشت (اصلا نباید منطقی هم می بود! چون رمان فانتزی بود) یکی دیگه می گفت چرت محض نوشتی. یعنی وقتی رمانم از کامپیوتر حذف شد دیگه اصلا سراغ دوباره نوشتنش نرفتم با این نظرات 😐

اسم تاپیک یه طوریه آدم میبینش میخواد گریش بگیره :دی :24:
ولی خب شما فکر این رو هم بکنید که بعضی ها ممکنه وقت نکنن. آره شاید در حد اون دانلود وقت و توانایی داشته باشه، ولی خب شاید در حتی در حد اون لایک هم توانایی نداشته باشه!
ولی خب الان شما همتون دارید درست میگید! همه ی این دلایلی رو که گفتید، جمع بندی کنید با همدیگه کلی دلایل مختلف به وجود میاد! ولی به نظر من مهم ترینش ترسه! ممد گفت. می ترسه بیاد یه چیزی بگه، بعد اون اشتباه باشه! اون حرفش جور نباشه، درست نباشه، بقیه مسخرش کنن! واقعا راست میگم. من خودم اینطور بودم. و تقریبا هنوز هم هستم! جرأت نمیکنم سراغ کتابای زیادی برم! درسته که من اصلا منتقد نیستم و کار نقد انجام نمی دم، اما خب نظر رو که میتونم بدم. ولی دقت کنید، همون نظر، بعضی از گذاشتنش ترس دارن! با خودش میگه الان یه چیزی می گم، همه مسخرم می کنن، خب پس اصلا بهتره که ننویسم! واقعا اون شخص هم نسبتا حق به گردنش هست. خب این شاید بشه دلیلش رو کمبود اطلاعات هم گذاشت. مثلا یک اینکه نمیدونه اینجا کسی کس دیگه ای رو مسخره نمیکنه( من تا حالا ندیدم، بچه ها همه بچه های باحال و خوبی هستن) دو اینکه اطلاعاتی در حیطه ای کتاب خوانی نداره. از فنون و رموز و عناصر و ... داستان نویسی اطلاعاتی نداره. منم ندارم. خیلی ساده می تونم بگم اطلاعاتم توی خیلی از زمینه های داستان نویسی صفره. من بیشتر جاها از احساسم استفاده میکنم. حس میکنم که این باید این طوری باشه، و خب، این طوری میشه، حس می کنم باید اینطوری بگم، و اینطوری می گم. ! اما خب من گفتم، خیلی از اون افرادی که میگین دانلود می کنن و ... ممکنه مثل من باشن، اطلاعات نداشته باشن، و همین خودش اصلی ترین دلیله. وقتی هم که می فهمن تشکر کردن و اینها، اسپم محسوب میشه و برای سایت ضرر داره، واقعا دیگه هیچ نظری برای گذاشتن ندارن. بیشتر همون هدفشون اینه که کتاب رو دوست دارن. داستان خوندن رو دوست دارن. حاضرم بگم خیلیاشون همه ی دلخوشی زندگیشون اینه. مثل من که تنها دلخوشی زندگیم اینه :دی
خب یه سری از همون دانلود کننده ها هم هستن که بی انصافی میکنن. محل نمیزارن. کتاب رو دان میکنن، حالا شاید خوند شاید هم نخوند. اگر که خوند، خب میگه واسه اینکه خودم چیزی یاد بگیرم و بفهمم که از اونی که اینو نوشته بهترم خوندمش. اگر هم که نخوند، میگه خو کتاب خوبی نیست!

خودم نفهمیدم چی گفتم، هر کی فهمید یه ندا بده :دی

reza379;15009:
اسم تاپیک یه طوریه آدم میبینش میخواد گریش بگیره :دی :24:
ولی خب شما فکر این رو هم بکنید که بعضی ها ممکنه وقت نکنن. آره شاید در حد اون دانلود وقت و توانایی داشته باشه، ولی خب شاید در حتی در حد اون لایک هم توانایی نداشته باشه!
ولی خب الان شما همتون دارید درست میگید! همه ی این دلایلی رو که گفتید، جمع بندی کنید با همدیگه کلی دلایل مختلف به وجود میاد! ولی به نظر من مهم ترینش ترسه! ممد گفت. می ترسه بیاد یه چیزی بگه، بعد اون اشتباه باشه! اون حرفش جور نباشه، درست نباشه، بقیه مسخرش کنن! واقعا راست میگم. من خودم اینطور بودم. و تقریبا هنوز هم هستم! جرأت نمیکنم سراغ کتابای زیادی برم! درسته که من اصلا منتقد نیستم و کار نقد انجام نمی دم، اما خب نظر رو که میتونم بدم. ولی دقت کنید، همون نظر، بعضی از گذاشتنش ترس دارن! با خودش میگه الان یه چیزی می گم، همه مسخرم می کنن، خب پس اصلا بهتره که ننویسم! واقعا اون شخص هم نسبتا حق به گردنش هست. خب این شاید بشه دلیلش رو کمبود اطلاعات هم گذاشت. مثلا یک اینکه نمیدونه اینجا کسی کس دیگه ای رو مسخره نمیکنه( من تا حالا ندیدم، بچه ها همه بچه های باحال و خوبی هستن) دو اینکه اطلاعاتی در حیطه ای کتاب خوانی نداره. از فنون و رموز و عناصر و ... داستان نویسی اطلاعاتی نداره. منم ندارم. خیلی ساده می تونم بگم اطلاعاتم توی خیلی از زمینه های داستان نویسی صفره. من بیشتر جاها از احساسم استفاده میکنم. حس میکنم که این باید این طوری باشه، و خب، این طوری میشه، حس می کنم باید اینطوری بگم، و اینطوری می گم. ! اما خب من گفتم، خیلی از اون افرادی که میگین دانلود می کنن و ... ممکنه مثل من باشن، اطلاعات نداشته باشن، و همین خودش اصلی ترین دلیله. وقتی هم که می فهمن تشکر کردن و اینها، اسپم محسوب میشه و برای سایت ضرر داره، واقعا دیگه هیچ نظری برای گذاشتن ندارن. بیشتر همون هدفشون اینه که کتاب رو دوست دارن. داستان خوندن رو دوست دارن. حاضرم بگم خیلیاشون همه ی دلخوشی زندگیشون اینه. مثل من که تنها دلخوشی زندگیم اینه :دی
خب یه سری از همون دانلود کننده ها هم هستن که بی انصافی میکنن. محل نمیزارن. کتاب رو دان میکنن، حالا شاید خوند شاید هم نخوند. اگر که خوند، خب میگه واسه اینکه خودم چیزی یاد بگیرم و بفهمم که از اونی که اینو نوشته بهترم خوندمش. اگر هم که نخوند، میگه خو کتاب خوبی نیست!

خودم نفهمیدم چی گفتم، هر کی فهمید یه ندا بده :دی

برادر عزیزم با بیشتر حرف های شما موافقم به جز یک تکه اش.
ببینید نقد و نظر دادن رو هر کسی میتونه انجام بده و این نسبتا ساده است برادر.
اصلا شما به فرض مثال(ببخشید جسارت میکنم)هیچیم از داستان نویسی بلد نباشید،بالاخره چارتا کتاب خوندید و یا با کتاب های دوست داشتنیه زبان فارسی در سیستم آموزشی ایران آشنا هستید دیگه.
در ضمن کسی که کتاب میخواند قطعا چیز هایی را از نقد کتاب میداند.مانند توصیف یا حتی مقدار لذتی ککه از کتاب میبرد.
فکر کنم همین قسمت باز هم ناشی از ترس باشد.
ممنون از نظرتون.التبه فکر نکنید من اجبارتون کردم نظر بدیدا.شما مختارید.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

haniyeh;15008:
آخه فقط بحث این نیست که چرا نظر نمی ذارن. بعضی از نویسنده ها با وجودی که تند تند فصل می دن وقت کافی برای نوشتن نمی ذارن و در نتیجه یه داستان الکی می نویسن برای دلخوشی خودشون (!) که این کار کاملا غلطه. یه نویسنده ی نتی که می خواد کار محبوبی ارائه بده باید وقت بذاره و دنبال نویسندگی اصولی بره، اگه خودش زیاد به نکات نگارشی توجه نمی کنه یه ویراستار داشته باشه و ...
به شخصه اگه روی رمانی کار نشده باشه و دانلودش کرده باشم نه داستان رو ادامه می دم و نه نظری می ذارم. ترجیح می دم تخریب شخصیت نکنم و نظر ندم کلا. :دی البته اینم باز بستگی داره. معمولا اگه کارهای اول نویسنده باشه و وقتی می بینم که داره وقت می ذاره و سعی می کنه بهترین کارشو ارائه بده، منم نقطه ضعف ها رو تا جای ممکن گوشزد می کنم.

دلیل ناامیدی نویسنده ها می تونه به چیزهای دیگه ای هم برگرده. بعضی از نظرا واقعا غیر منصفانه ن. وقتی نویسنده سن کمی داره و کار اولشه نباید زیاد بهش سخت بگیری. من سر مقاومت نوشتن خیلی ناراحت شدم. یکی می گفت پاشو برو سر درس و مشقت اون یکی می گفت رمانت منطق نداشت (اصلا نباید منطقی هم می بود! چون رمان فانتزی بود) یکی دیگه می گفت چرت محض نوشتی. یعنی وقتی رمانم از کامپیوتر حذف شد دیگه اصلا سراغ دوباره نوشتنش نرفتم با این نظرات 😐

اوم ببینید بنده به عنوان یک نویسنده که حداقل از نظر خودم هنوز در شاگردی نویسنده هایی ماندد مرتضی و ممد هستم میدونم که نقد های منفی به کار میشود و قبول دارم که نباید نقد ها خیلی تخریب گر باشند ولی اینم در نظر بگیرید که نقد منفی در نود درصد حالات نوشته را بهتر میکند.البته نه در این حد که مثلا داستانتان مفت نمی ارزد و اینا.
در ضمن کسی که سریع سریع فصل میدهد میتوان گفت این کار نشانه ی شعور وی و احترام وی به مخاطب است.مثلا همین احسان یا رد بوک خودمون اینقدره سر داستاناش تمیز و خوشگل و مرتب فصل میده آدم حال میکنه.یا سورن خودمون.
در آخر باید بگویم که ممنون از نظرتون.

almatra;15010:
در ضمن کسی که سریع سریع فصل میدهد میتوان گفت این کار نشانه ی شعور وی و احترام وی به مخاطب است.

نقد و نظر دادن رو هر کسی میتونه انجام بده و این نسبتا ساده است برادر.

امیر حسین عزیز
تو اولی مستقیما فحش دادیو تو دومی کل منتقدین رو زیر سوال بردی :1:
مگه از شرایط زندگی نویسنده ها خبر داری که درمورد شعور و احترامشون به مخاطب نظر میدی?
کی گفته که هر نفر اجازه ی نقد داره ? و این درصد ۹۰ رو دقیقا از کجا آوردی ?
کسی باید نقد کنه که خودش فرد معتبری باشه
چه بسا کسانی هستن که نقدشون اصلا ارزشی نداره
اینایی که میگن نقد ها سلیقه ای هستن کاملا در اشتباها
برای آموزش نقد کردن کتاب نوشته شده
پس لطفا نگو که هرکسی میتونه نقد کنه

می ترسه بیاد یه چیزی بگه، بعد اون اشتباه باشه!

نقد کردن با گفتن احساسات متفاوته
نقد رو هرکسی نمیتونه انجام بده ولی وقتی یکی از احساسات میگه
نویسنده میفهمه چی نوشته که قوی بود یا ضعیف بود و درمورد ترس گفتی

نویسنده نمیترسه وقتی یه داستان میده بیرون ? یه چیزی که شاید بخاطرش کلی مسخره بشه ? و نظر گفتن اونوقت درمقابلش چقدر ترس داره ? اصلا قابل مقایسه هست ?

من سر مقاومت نوشتن خیلی ناراحت شدم. یکی می گفت پاشو برو سر درس و مشقت اون یکی می گفت رمانت منطق نداشت

دقیقا همینه ! هرکسی نباید و نمیتونه نقد کنه

سر سفير كبير هم همين مسىله رو داشتيم ما، مثلا فصل مي دادبم، بعد تو دوروز تعداد دانلود ها به ٦٠٠ ميرسيد ولي تعداد نظرها حتي تشكرهاي خشك و خالي به ٢٠ تا نميرسيد. بعد اين فصل چقدر طول ميكشيد؟ شايد يه ماه زمان براي ما ميبرد. بحث ترسيدن نيست، بحث تنبلي و توجه نكردنه. و يه چيز ديگه فرد تا خودش ننويسه، اين مسئله رو متوجه نميشه.

دقیقا همینه ولی تنبلی متاسفانه داره هر روز فراگیر تر میشه
کاربرا هم عمدتا مصرف کننده ی مطلق شدن

کاری هم تقریبا نمیشه کرد
تا یه خواننده هم خودش درک نکنه هیچکاری نمیشه

و در آخر امیر حسین جان !
نویسنده های بزرگ آثار خوبشونو بیشتر برای دل خودشون مینویسن تا رضایت خواننده ها. خود همون دلی نوشتن رضایت رو در پی داره! مثال هم زیاد میتونم بزنم
امیدوارم با نیت خوبت کسی رو ناراحت نکرده باشی

در ضمن کسی که سریع سریع فصل میدهد میتوان گفت این کار نشانه ی شعور وی و احترام وی به مخاطب است

ااا دست شما درد نکنه دیگه! یعنی الان اینجا هر کی دیر به دیر فصل بده یا اصلن برای مدت طولانی فصل نده بیشعوره؟! بابا دست مریزاد! طرف که فقط تو نت زندگی نمی کنه! زندگیِ واقعی هم هست! اهداف و کارهای واقعی هم هست! شاید طرف انقدر گرفتار باشه که اصلن وقت فکر کردن نداشته باشه! شما که به قول خودت نویسنده ای باید بدونی چقدر نوشتن کار سختیه! به شخصه با اینکه این همه هم می نویسم وقتی می خوام یه فصل بنویسم حداقل یه هفته طول میکشه تازه هر بارم که سرش می شینم دو سه ساعت وقت می گیره همه ی اینا رو در نظر بگیرین وقتی که کاملن حالم خوبه و هیچ دل مشغولیِ دیگه ای هم ندارم می شینم سر فصل نوشتن. البته نویسنده های کم سن و سال متأسفانه حال ما بزرگترها رو درک نمی کنن. شما فوقش یه مدرسه داری و تمرین حل کردن تو خونه ما که هم باید درس بخونیم، هم دانشگاه بریم هم کار کنیم و هم هزار و یک مسئله و مشکل دیگه داریم کم شعوریم؟!!! مرسی خیلی ممنون!

الان من از خواننده ها شکایت دارم
20 نفر حداقل دانلود کردند تعداد نظرات به ده تا هم نمی رسه
یعنی چی ؟
وقتی می خونید خیلی زحمته یه نظر کوچولو بزارید ؟
واقعا سخته ؟

اقا من یه مضوعی رو همینجا از پشت همین تریبون اعلام کنم
بنده علط بکنم به احد الناسی توهین کنم.به عمین صراحت،بعدا دبه کردم همینو بیارید فحشم بدید.
دوم اینکه بنده منظورم این بود که کسی که سریع فصل میدهد نشان از احترامش به مخاطب است،نگفتم کسی که دیر فصل میده آدم بدیه،شاید اصلا به خاطر وقت بیشتری که میذاره کحترم تره
از همینجا بنده میگویم که اگر کسی فکر کرده بهش توهین شده بنده ازشون عذر میخوام
رفقا بنده قصد هیچ توهینی رو نداشتم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Lady Rain;15018:
ااا دست شما درد نکنه دیگه! یعنی الان اینجا هر کی دیر به دیر فصل بده یا اصلن برای مدت طولانی فصل نده بیشعوره؟! بابا دست مریزاد! طرف که فقط تو نت زندگی نمی کنه! زندگیِ واقعی هم هست! اهداف و کارهای واقعی هم هست! شاید طرف انقدر گرفتار باشه که اصلن وقت فکر کردن نداشته باشه! شما که به قول خودت نویسنده ای باید بدونی چقدر نوشتن کار سختیه! به شخصه با اینکه این همه هم می نویسم وقتی می خوام یه فصل بنویسم حداقل یه هفته طول میکشه تازه هر بارم که سرش می شینم دو سه ساعت وقت می گیره همه ی اینا رو در نظر بگیرین وقتی که کاملن حالم خوبه و هیچ دل مشغولیِ دیگه ای هم ندارم می شینم سر فصل نوشتن. البته نویسنده های کم سن و سال متأسفانه حال ما بزرگترها رو درک نمی کنن. شما فوقش یه مدرسه داری و تمرین حل کردن تو خونه ما که هم باید درس بخونیم، هم دانشگاه بریم هم کار کنیم و هم هزار و یک مسئله و مشکل دیگه داریم کم شعوریم؟!!! مرسی خیلی ممنون!

با عرض ادب
باید بگم که خانوم گرامی آتوسا خانوم
حس میکنم به خاطر خام دستی من در استفاده از کلمات سو تفاعمی برای شما پیش آمده
من به هیچ عنوان توهین نکردم و اگرم خدای ناکرده کسی ناراحت شد ازش هواهش میکنم مرا ببخشد
بعد هم باور کنید منظورم این نبود که کسی که دیر فصل کیدهد آدم بدیست
منظور من باور کنید این نبود
چه بسا کسامی که دیر فصل میدهند احترام بیشتری به مخاطب بذارند
باز هم میگوم من به خاطر خام دستی من اشتباهی رخ داده و من به هیچ عنوان به شکا خانوم محترم توهین نکردم
امیدوارم مرا ببخشیذ
غلط املایی هم واسه تایپ با غیر کامپیوتر بود شرمنده
یا علی

به نظر بنده کم لطفی میفرمایید ها ولی خوب از نظری هم درست میفرمایید.
اینم در نظر بگیرید نوشته یه نویسنده داستان با توجه به زحمتی که به قول شما میکشه و غیره نباید فقط خواستار یه نظر خوب باشه همچنین نظرات متفاوته و این که باید در نظر داشت نویسندگی برای خیلی ها یه شغل و برای خیلی ها یه سرگرمیه ! ! ! که این کسی رو از چیزی نمیندازه ....