سلام
اینم از داستان من.
یه فانتزی سه جلدی که در مورد پسری به نام الکس هست،امیدوارم خوشتون بیاد.هر گونه نقدی درخواست می شه،مخصوصا اگه دیدید روال منطقی توی داستان نیست،و مثلا اتفاقی که افتاده حتی با قبول وجود جادو هم غیر منطقی می زنه،همچنین جاهایی که به نظرتون کم و یا نابجا توصیفات به کار رفته هم ذکر کنید،از dark wolf عزیز هم به خاطر ویرایش داستان تشکر می کنم.
شرمنده اينترنتم چهار روز قطع بود و نتونستم فصل به دست ویرایشگر برسونم.
به همین خاطر فصل دوم کمی دیرتر می یاد.
ققنوس سیاه
جلد اول:قفس
نویسنده:ali7r
ویراستار:dark wolf
کتاب تا آخر ادامه پیدا خواهد کرد،خیالتان راحت!
داداش فصلو کی میدی؟
فکر کردی فقط به داستان سینا گیر میدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ali7r@
:دی:دی:دی
ممنون که پیگیر هستی.
من که گفتم تا قبل مهر احتمال داره دو فصل بدم،الان اون احتمال دوتا تبدیل شده به یقین یکی!:دی
یعنی می خواستم ۳۱ فصل بعدی بدم،الان به خاطر گل روی امیر فردا شب ساعت ۱۱ یا زودتر فصل یک قرار می گیره.
یه مشکلاتی پیش اومد،به همون دلیلم گفته بودم احتمالا که بعدا بدقولی نشه.:دی
سلامی دوباره دوستان
امروز درخدمتتون...از اتاق فرمان اشاره می کنند که الان شبه:دی
خوب به هر حال ملت!
فصل اول قرار گرفت.بابت اینکه زودتر فصل ندادم عذرخواهی می کنم.باید برید یقه سینای بزرگ:دی بگیرین؛که دستش درد نکنه و گفت فصلتو باز نگری کن.
خوب هر چند منم گفته بودم که تا قبل مهر.کلا لطفا این بار عذر بنده را پذیرا باشید.
و این شما و
فصل اول
پ.ن 1:دوستان فصل بعد در تاریخ 7/9 یا زودتر قرار می گیرد .
پ.ن 2:بابت کوتاه بودن فصل معذرت خواهی می کنم.احتمال زیاد کلا همین روال حفظ بشه.
پ.ن 3:باز هم از تمام نظراتتون که باعث پیشرفت داستان بشه.استقبال می شود.
پ.ن 4::دی
ایول. واقعا خوب بود. نسبتا کشش آدم رو به ادامه ی داستان ایجاد می کرد. ماجراش هم نسبتا خوب بود. ولی خب هنوز اول داستانه. نمیشه که بگم عالیه یا نمیشه بگم که خیلی چرته!
نه نمیشه همچین چیزایی گفت. خب حالا دیگه واقعا باحال شد. احساس می کنم که این داستان قراره بر پایه ی جادویی که بر اساس مومیایی، مصری ، همچین چیزی پایه ریزی شده؛ باشه. هوم؟؟!!!!
کلا وقتی اسم مومیایی میاد من یاد فیلم مومیایی میفتم:105::دی
واسه نثر داستان که دیگه هیچی نمیتونم بگم. کارهای اولت هستن، و تو توی این داستان اینقدر پیشرفت میکنی، که وقتی خودت بیای دوباره این فصل اولو بخونی به خودت میخندی! والا! این بچه هایی که اینجان، اگر داستانت رو ادامه بدی، چنان بلایی به سر نویسندگیت میارن، که باورت نشه. از این رو به اون رو میشی.
فقط گاهی اوقات یه مقدار سخت بود که من توی ذهنم تجسم کنم که الان کجا هستم؟!! و به صورت کلی هم بگیم، هم داشتی محاوره ای مینوشتی، هم معیار! به نظرم ترکیبی نمیشه نوشت. حالا شما یه سبک جدید درست کن، خدارو چه دیدی بلکه یه جایزه ای هم بردی! :))))))
خیلی خب. حالا دیگه در انتظار ادامه ی داستانیم. راستی سعی کن از اون فصلی که قراره اینجا بزاری جلو تر باشی. تصلت (درست نوشتم؟ طثلت، تثلط، طسلت، تسلت؛ خیلی خب حالا هر چی) بیشتری روی داستان فضای کارت داری
اوه اوه، راستی یادم رفت اینو بگم، اسم این مرده رو که گذاشتی واتسون، یعنی عاشقت شدم! واتسون، واتسون ، وااااای واتسون! یعنی شانس بیاری که این واتسون آدم خوبی باشه، وگرنه تیکه پارت میکنم:دی
واقعا جالب بود خب فصلش خیلی کم بود هشت صفحه خیلی کمه :12:
خب از اینجایی که معلومه داستان داره میره طرف جادوگری و واتسون یک جادوگره معروف باید باشه :36:
امیدوارم فصل بعد بیشتر باشه و ویرایش هم بکنی بهتر هم میشه .:دی الکس هم شخصیت جالبی باید باشه :16:
بازم ممنون بابت نوشتن فصل . :105:
سلامی دوباره دوستان
امروز درخدمتتون...از اتاق فرمان اشاره می کنند که الان شبه:دی
خوب به هر حال ملت!
فصل اول قرار گرفت.بابت اینکه زودتر فصل ندادم عذرخواهی می کنم.باید برید یقه سینای بزرگ:دی بگیرین؛که دستش درد نکنه و گفت فصلتو باز نگری کن.
خوب هر چند منم گفته بودم که تا قبل مهر.کلا لطفا این بار عذر بنده را پذیرا باشید.
و این شما و
فصل اولپ.ن 1:دوستان فصل بعد در تاریخ 7/9 یا زودتر قرار می گیرد .
پ.ن 2:بابت کوتاه بودن فصل معذرت خواهی می کنم.احتمال زیاد کلا همین روال حفظ بشه.
پ.ن 3:باز هم از تمام نظراتتون که باعث پیشرفت داستان بشه.استقبال می شود.
پ.ن 4::دی
مث این که علی جان فراموش کرده فصل اول رو به پست اول اضافه کنه ، من فصل رو اضافه میکنم و عنوان تاپیک رو برات تغییر میدم. :53:
(به ياد امير تتلو..خخخخ(البته بايد بگم بعضي مواقع يه آهنگ هايي ميخونه آدم خجالت ميكشه بگه طرفدارشه))
خارج شوخي واقعا خيلي قشنگ بود....
ببين يه چيزي هست توي بازيگري و تا حدودي مجري گري به اسم فن بيان كه نميدونم توي نويسندگي چي بهش ميگن......
كار تو اون فن بيان رو يكم كم داشت....
در كل خيلي خوب بود....من خيلي دوست ميدارم قلمت رو(بهتره بگم كيبردت رو...خخخخخ)
مث این که علی جان فراموش کرده فصل اول رو به پست اول اضافه کنه ، من فصل رو اضافه میکنم و عنوان تاپیک رو برات تغییر میدم. :53:
ممنون حسن جان
آرمان اگه بیشتر توضیح بدی،ممنون می شم.
رضا جان در مورد مشکلاتی که گفتی،سعی می کنم همشو لحاظ کنم.روال داستانم که:دی
چشم میلاد.
سلام
کسی نمی دونه که علی کجاست یه هفته است که فصل رو دادم بهش هنوز نیومده نکنه تحریم شده باشه ( به خاطر مدارس ) اگرم کسی خواست کار رو براش بفرستم منو یاد کنه.
با سپاس
برادر عزیز.........
فصل چی شد؟
بازم باید انتظار بکشم؟
خب دانلود کردم فصل هارو
خدا از دوستم شقایق راضی باشه :دی
تو این مدت همش بسته نتشو تموم میکردم و بیچاره هی می خرید خخخ لپ تاپش هم که در دستان من بود :دی
سر فرصت نظراتمو میزارم
اسمش هم جالبه ققنوس سیاه :دی
یه چیزی یادم نمیاد قبلا خونده بودم یا نه چون اسمش یجورایی نا اشناست و حافظه من تو اسم ها داغونه :22::20:
سلام
همین الان سه تا فصل رو گرفتم
به محض خوندن در این مکان به شما گیر خواهم داد
موفق باشی:66:
مجدد سلام
فصل اول داستان رو خوندم کوتاه بود اما امیدوار کننده
قلم خوب و مسلطی داری خسته نباشی.خوب بود واقعا و میدونم در ادامه بهتر میشه
اما یه سری نکته هست که باید بگم
اول نیاز به ویرایش املایی داره داستان .نسیب.صانحه و ...مگاه
دوم اینکه شخصیت اصلی داستان الکس هست اما چیزی که توی چند صفحه اول فصل اول از مدیر و ناظم و اینا میخونیم بیشتر به فضای مدرسه های ایران میخونه