شمشیر سرنوشت 3 جلد کامل داره و جلد 4ش هم تا فصل دوم بیشتر نوشته نشده
من خودم به وبلاگ نویسنده رفتم و اخرین پستی که گذاشته بود ماله سال1390 بود
در کل داستان خیلی قشنگ و متفاوتی هست و بهتون پیشنهاد میکنم بخونین.
خلاصه:
داستان در مورد پسری هست که به شمشیر خیلی علاقه داره و وقتی 2تا شمشیره... از یه مغاره عجیب میخره باعث میشه زندگیش عوض بشه و وارد دنیای جدیدی بشه
ژآنر این داستان: جادو، اژدهاو شمشیره
دانلود جلد اول
دانلود جلد دوم
دانلود جلد سوم
دانلود جلد چهارم تا فصل2
جلد دوم در پیکو فایل
جلد سوم در پیکوفایل
نویسنده:گیلدروی لاکهارت
خودم این داستان رو چند وقت پیش خوندم و شدیدا بهتون توصیه میکنم بخونین.
یکی از اشکالاتی که داره جلد 3ش هست که پدر چشات در میاد تا بخونی (زمینه مشکیه و رنگ نوشته ها قرمز)
با توجه به گفته بانو مهرنوش قراره داستان ادامه پیدا کنه.:دی:25:
شمشیر سرنوشت 3 جلد کامل داره و جلد 4ش هم تا فصل دوم بیشتر نوشته نشده
من خودم به وبلاگ نویسنده رفتم و اخرین پستی که گذاشته بود ماله سال1390 بود
در کل داستان خیلی قشنگ و متفاوتی هست و بهتون پیشنهاد میکنم بخونین.
خلاصه:
داستان در مورد پسری هست که به شمشیر خیلی علاقه داره و وقتی 2تا شمشیره... از یه مغاره عجیب میخره باعث میشه زندگیش عوض بشه و وارد دنیای جدیدی بشه
ژآنر این داستان: جادو، اژدهاو شمشیره
دانلود جلد اول
دانلود جلد دوم
دانلود جلد سوم
دانلود جلد چهارم تا فصل2
نویسنده:گیلدروی لاکهارت
خودم این داستان رو چند وقت پیش خوندم و شدیدا بهتون توصیه میکنم بخونین
یکی از اشکالاتی که داره جلد 3ش هست که پدر چشات در میاد تا بخونی (زمینه مشکیه و رنگ نوشته ها قرمز)
و دومیش اینه که داستانو دیگه ادامه نمیدنپ.ن:من اصلا نفهمیدم نویسندش ایرانیه یا خارجی
که معلوم شد نویسنده ایرانیه
این داستان از بچه های ایرانه
یادش بخیر چند سال پیش مینوشت
اما نفهمیدیم یهو کجا رفتش
این تاپیک اومده بود بالا یه لحظه گفتم چی شده؟
حیف که ادامه پیدا نکرد. تا مدتها متظرش بودم. یکی از بهترین داستانهایی بود که خوندم.
این کتابو بهروز پهلوانی مینوشت ( اگر فامیلیشو درست یادم مونده باشه)
یکی از اولین کتاب های بود که خوندم و یه جورایی دلیل آشنایی من با ویزاردینگ ( یه دوستی داشتم یوزرش idbid بود تو ویزاردینگ و اون بود که سایتو بهم معرفی کرد ، تو تیم تایپ یا ترجمه بود به نظرم و یه سری نرسید کارشو برسونه و به صورتی که همه ناپدید میشن ناپدید شد :دی )
اتفاقی که برای نویسنده این افتاد دقیقا چیزیه که من میترسم برای سینا اتفاق بیوفته , یعنی مشغله باعث بشه که زمان کمتر و کمتری صرف نوشتن بشه و بعد از یه مدت کلا نظرش عوض بشه و اصلا نتونه داستانو ادامه بده
در ضمن مهرنوش دسترسی داری به بهروز بگو خیلی بی معرفتی لا اقل یه جواب میدادی از 10 مدل پیغام گذاشتیم واست
این کتابو بهروز پهلوانی مینوشت ( اگر فامیلیشو درست یادم مونده باشه)یکی از اولین کتاب های بود که خوندم و یه جورایی دلیل آشنایی من با ویزاردینگ ( یه دوستی داشتم یوزرش idbid بود تو ویزاردینگ و اون بود که سایتو بهم معرفی کرد ، تو تیم تایپ یا ترجمه بود به نظرم و یه سری نرسید کارشو برسونه و به صورتی که همه ناپدید میشن ناپدید شد :دی )
اتفاقی که برای نویسنده این افتاد دقیقا چیزیه که من میترسم برای سینا اتفاق بیوفته , یعنی مشغله باعث بشه که زمان کمتر و کمتری صرف نوشتن بشه و بعد از یه مدت کلا نظرش عوض بشه و اصلا نتونه داستانو ادامه بده
در ضمن مهرنوش دسترسی داری به بهروز بگو خیلی بی معرفتی لا اقل یه جواب میدادی از 10 مدل پیغام گذاشتیم واست
بگم كي اينو گفته؟؟؟يعني به اسم خاصي ميشناسدت؟
مهر بانو،نویسندش در دسترستونه؟
اگه در دسترسه تا می خوره بزنین.:22:
یعنی چی آخه؟ این همه استعداد ترکید؟ مگه داریم؟مگه میشه؟
آقا بیاد داستانش رو بنویسه بذاره تو فروشگاه،شخصا با کله برای خرید این کتاب شیرجه می زنم mehr
داستانو نخوندم ولی با حرفای بچه ها، منم میگم نویسنده رو بزنین :1e9ca045845bf68fcb9
مهر بانو،نویسندش در دسترستونه؟
اگه در دسترسه تا می خوره بزنین.:22:
یعنی چی آخه؟ این همه استعداد ترکید؟ مگه داریم؟مگه میشه؟
آقا بیاد داستانش رو بنویسه بذاره تو فروشگاه،شخصا با کله برای خرید این کتاب شیرجه می زنم @mehr
در دسترسم که هست، یه تعدادی شیرینی طلب داریم از هم.
اما یه کم اوضاع روحیش داغونه!
:d
دیدمش، چشم!
میگم یکیم بره به سینا بگه بیاد سفیر کبیر رو بزاره فصلی 10 هزار تومن :دی
تضمین میکنم درآمد خوبی داشته باشه:دی دیگه کار رو هم ول کنه ماهم داستان گیرمون بیاد
در دسترسم که هست، یه تعدادی شیرینی طلب داریم از هم.
اما یه کم اوضاع روحیش داغونه!
:d
دیدمش، چشم!
بیاد بنویسه، با استقبال کاربرا حالش خوب میشه
بیاد بنویسه، با استقبال کاربرا حالش خوب میشه
بعید میدونم. اما براش یه عکس خواهم فرستاد
از نظرات!
داستان قشنگیه حیفه که همینجوری رها بشه....یا خودش ادامه بده یا بده یکی دیگه ادامهاش بده...مثلا بگه من میخوام این اتفاقات توی داستان بیوفته اون یکی نویسنده هم همون هارو بنویسه.
بگم كي اينو گفته؟؟؟يعني به اسم خاصي ميشناسدت؟
والا اگه منو یادش بیاد
آدرسی که بتونی بهش بدی میشه علیرضا با نام کاربری silent تو ویزاردینگ و Eragn- تو گودلایف , بگو با پس گردنی بردمش گلادیاتوس پیش آرسام :21:
در مورد حرفای دوستان هم بعید میدونم بخواد یا اصلا بتونه که ادامه بده
مگه اینکه مهرنوش با چوب بیوفته دنبالش که اونجوریم ترجیح میدم مهرنوشو بفرستیم دنبال سینا :دی
والا اگه منو یادش بیاد
آدرسی که بتونی بهش بدی میشه علیرضا با نام کاربری silent تو ویزاردینگ و Eragn- تو گودلایف , بگو با پس گردنی بردمش گلادیاتوس پیش آرسام :21:در مورد حرفای دوستان هم بعید میدونم بخواد یا اصلا بتونه که ادامه بده
مگه اینکه مهرنوش با چوب بیوفته دنبالش که اونجوریم ترجیح میدم مهرنوشو بفرستیم دنبال سینا :دی
ميشناختت!!! يادش بود!