آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه
بحث های ادبی
66
ارسال
19
کاربران
93
Reactions
21.1 K
نمایش
شروع کننده موضوع 21/07/1394 1:11 ق.ظ
سلام به تمام دوستان خوب بوک پیجی
این تاپیک و زدم که هم بحث کنیم هم یه قدمی باشه به سوی بومی نویسی
و بیشتر برای نویسنده ها می نویسم این پست ، بقیه هم میتونن استفاده ببرن و توی این کار ( بومی نویسی ) کمک کنند به هر شکلی .
واقعا بومی نویسی به چه معناست ؟
به معنای اینه که وقایع داستان توی ایران اتفاق بیافته ؟ به معنای اینه که شخصت ها اسامی ایرانی داشته باشند ؟
من اینطور فکر نمی کنم . بیشتر داستان های فانتزی که بومی نوشته شده و من تا به حال خوندم ، واقعا بومی نبودند. یعنی اینکه اره ، شخصیت ها اسامی ایرانی داشتند و داستان توی ایران اتفاق میافتاد. اما بومی نویسی واقعا این نیست. اگه شخصیت ها ایرانی هستند ، پس باید باور ها و عقاید ایرانی هم داشته باشند. مثلا طرز صحبت کردن ، لباس پوشیدن و رفتار کردن شخصیت ها هم باید ایرانی باشه . یعنی باید به فرهنگ های ما بخوره . حالا واقعا لزومی نداره که شخصیت ها باور ها و عقاید یکسانی داشته باشند یا عقاید و باور های معمول جامعه ، شما ازادید که شخصیت های متفاوت خلق کنید . اما باید به یاد داشته باشید که داستان توی ایران اتفاق میافته و شخصیت شما یک ایرانی . اگر میخواید شخصیتتون خیلی متشخص رفتار کنه و حرف بزنه و شیک پوش باشه باید زمینه اش رو فراهم کنید. مثلا در خانواده ای اشرافی و رسمی بزرگ شده باشه . اینطوری نیست که همه اینطوری باشند ( خلاصه اش میشه اینجا ایرانه)
بعد اینکه ما باید از داستان های خودمون افسانه بسازیم. اگر قرار بر اینه که حالا مثلا مثل خود من از چیز هایی مثل خون اشام ها و گرگینه ها و جادوگران استفاده کنیم ، باید وارد فضای ایران کنیمش . که بنا بر فضای هر داستان متفاوته این قضیه . مثلا غربی ها تا به حال هزاران افسانه برای هیتلر ساختن . هیتلر ارتش نازی خون اشام ، زامبی ، موجودات فضایی و ... چرا ما برای شخصیت های خودمون این جور چیزا نسازیم ؟
یا مثلا میشه داستانی نوشت که مثلا در همین هشت سال دفاع مقدس ، گروهی از رزمندگان با سربازان عراقی مواجه شدن که عجیب بودن و قدرت های فرا انسانی داشتن . یا عراقی ها بمب های شیمییایی می نداختن که هم رزم ها رو با هم دشمن می کرد و عقل اون ها رو مختل می کرد
حتما میخواید بگید مگه میشه این چیزا چیه میگی ، اینجا باید بگم که دوستان کار ما نوشتن چیزای غیر ممکنه ، ما غیر ممکن و می سازیم و غیر ممکن و بوجود میاریم.ما افریننده ی غیر ممکنیم. پس بیایید نترسیم ، و ایده های احمقانه امون رو تبدیل به افسانه های بزرگ کنیم. بیایید پیرنگ داستان و جوری برنامه ریزی کنیم که بومی باشه ، یه بومی واقعی ، برای شروع من خودم شروع کردم . کم کم دارم همه چی رو ریشه ایرانی میدم و از همه این چیزا استفاده می کنم و حالا به غیر از افسانه های غربی از ایرانی ها هم استفاده می کنم و خودم هم چیزایی می سازم.
در اول کار گفتم که بیشتر داستان های فانتزی که مثلا بومی هستند واقعا نیستند و اگه شما خودتون هم فکر کنید می بینید که همچین چیزی نیست. اما خب من چند تا کار تمیز و خوب هم دیدم که واقعا بومی بودند. یه چیزی مثل شیطان نامه که بومی ترین چیزی بود که من دیدم . و من میخوام استارت این کار و بزنم و یه بومی واقعی رو شروع کنم. کم کم و ذره به ذره .
اگه داستان من و خونده باشید می بینید که قوی ترین جادوگران در داستان من جادوگران اتش هستند و چیزی که هیولا ها رو نابود می کنه اتش جاودانه که همه برگرفته از افسانه های قدیمی ایرانه و من خودم تغییرشون دادم و با پیرنگ داستان هماهنگشون کردم. این غیر ممکن نیست ، سخت هم نیست ، فقط کمی فکر و دقت و اراده می خواد.
غییر ممکن چیزیه که ما می نویسیم و غیر ممکن و ما بوجود میاریم.
در اخر برای همه نویسنده های جوان ارزوی موفقیت می کنم .
چه اخر کاری جو گیر شدما...
در اخر هشدار می دهم ، بومی بنویسید و به توصیه های من عمل کنید تا مورد هجوم موجودات تاریک قرار نگیرید.
با تشکر
21/07/1394 1:40 ق.ظ
من با بومی نویسی موافقم و کار خوبیه و اینا... که دیگه همه میدونن
اما یه چیزی واقعا چرا اینقد روی بومی نویسی تاکید دارین؟ چرا ما ایرانی ها میخوایم هرچیزی که هست نسخه ایرانیشو بدیم بیرون؟
من برای داستان خودم بهم گیر دادن(دوستامو میگم) که چرا غربیه اسامیش و اینا اما من میگم چرا ایرانی؟ اصلا غربی هم نیست من یه سری اسمو دوست داشتم آوردم توی داستان یه سری اسمو هم از خودم ساختم
چرا مثلا باید از ققنوس استفاده نکنیم و بگیم سیمرغ؟ خب میشه هرکدومو با کمی دست کاری کامل از اون یکی جدا کرد یا هر چیزی مثل خون اشام و اینا...
به نظر من نباید روی این چیزا حساس شد. فکر نمیکنم فرقی داشت که هری پاتر توی لندن باشه یا جاسم قلدر(همون معادل هری پاتر) توی تهران مهم خود داستانه
21/07/1394 1:48 ق.ظ
بعد اینکه ما باید از داستان های خودمون افسانه بسازیم. اگر قرار بر اینه که حالا مثلا مثل خود من از چیز هایی مثل خون اشام ها و گرگینه ها و جادوگران استفاده کنیم ، باید وارد فضای ایران کنیمش . که بنا بر فضای هر داستان متفاوته این قضیه . مثلا غربی ها تا به حال هزاران افسانه برای هیتلر ساختن . هیتلر ارتش نازی خون اشام ، زامبی ، موجودات فضایی و ... چرا ما برای شخصیت های خودمون این جور چیزا نسازیم ؟
یا مثلا میشه داستانی نوشت که مثلا در همین هشت سال دفاع مقدس ، گروهی از رزمندگان با سربازان عراقی مواجه شدن که عجیب بودن و قدرت های فرا انسانی داشتن . یا عراقی ها بمب های شیمییایی می نداختن که هم رزم ها رو با هم دشمن می کرد و عقل اون ها رو مختل می کرد
محمد جان انتظار نداري كه از يك رزمنده ايراني فرانكشتاين بسازيم احيانا؟؟؟؟؟؟
داستان فانتزي من در مورد دفاع مقدس:
سرباز دشمن در جلوي ما بدون هيچ بيم و ترسي ايستاده بود. حسن تفنگش را بالا آورد و تيري را به سمت سرباز عراقي شليك كرد اما تير و سط راه كمانه كرد و منحرف شد. من با تعجب به حسن نگاه كردم. سوالاتي مانند مگر ميشد؟ چه‌طور ممكن بود تير تا آن اندازه منحرف شود ؟ عراقي ها ديگر از چه حقه اي استفاده كرده بودند؟در ذهنم مي چرخيد.
در همين حين كه من در گير اين سوالات بودم حسن تيري ديگر راه كرد اما اين بار اتفاقي عجيب تر افتاد، تير در ميان آسمان و زمين آتش گرفت و متلاشي شد.
نگاهم متوجه صورت سرباز دشمن شد، رنگ چشمانش تغيير كرد. احساس كردم تغييراتي در فيزيك بدنش دارد اتفاق ميوفتد. هيكلش داشت بزرگ تر ميشد. بعله چشمانم داشت درست ميديد. او داشت جهش ميافت، از اين عراقي هاي وحشي هر چيزي كه فكر كني بر مي آيد اما چه طورش را خدا عالم است.
......
واقعا خنده داره.....
21/07/1394 1:50 ق.ظ
محمد عزیز خواننده نداره فانتزی ایرانی جا نیفتاده و سال ها طول میکشه تا فرهنگش جا بیفته . :33:
در مورد جنگ هم نمیشه نوشت چون باید اطلاعاتت بالا باشه و بعدشم جزو خط قرمز هاست .:40:
موفق باشی
یا علی
شروع کننده موضوع 21/07/1394 2:05 ق.ظ
من با بومی نویسی موافقم و کار خوبیه و اینا... که دیگه همه میدونناما یه چیزی واقعا چرا اینقد روی بومی نویسی تاکید دارین؟ چرا ما ایرانی ها میخوایم هرچیزی که هست نسخه ایرانیشو بدیم بیرون؟
من برای داستان خودم بهم گیر دادن(دوستامو میگم) که چرا غربیه اسامیش و اینا اما من میگم چرا ایرانی؟ اصلا غربی هم نیست من یه سری اسمو دوست داشتم آوردم توی داستان یه سری اسمو هم از خودم ساختم
چرا مثلا باید از ققنوس استفاده نکنیم و بگیم سیمرغ؟ خب میشه هرکدومو با کمی دست کاری کامل از اون یکی جدا کرد یا هر چیزی مثل خون اشام و اینا...
به نظر من نباید روی این چیزا حساس شد. فکر نمیکنم فرقی داشت که هری پاتر توی لندن باشه یا جاسم قلدر(همون معادل هری پاتر) توی تهران مهم خود داستانه
حرف شما درست ، کارتون هم درست . من با این مشکلی ندارم و روی بومی نویسی هم تاکید نمی کنم . حرف من اینه که ما یه جامعه ای هستیم متشکل از نویسنده ها ، حالا اگه میخوایم پیشرفت کنیم ، اگه هدفی داریم باید بومی بنویسیم مگه اینکه شما ساکن اروپا یا امریکا باشید.
من به شخصه هدف دارم و میخوام پیشرفت کنم برای همین هم بومی می نویسم و ایرانی می نویسم. و برای بقیه هم که هدف دارن و میخوان پیشرفت کنن چنین چیزی رو توصیه می کنم
اما کاری هم که شما کردید فرقی نداره ، یعنی یه دنیایی دیگه برای خودتون خلق کردید که نه بومی نه غربی
موفق باشی
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
محمد جان انتظار نداري كه از يك رزمنده ايراني فرانكشتاين بسازيم احيانا؟؟؟؟؟؟
داستان فانتزي من در مورد دفاع مقدس:
سرباز دشمن در جلوي ما بدون هيچ بيم و ترسي ايستاده بود. حسن تفنگش را بالا آورد و تيري را به سمت سرباز عراقي شليك كرد اما تير و سط راه كمانه كرد و منحرف شد. من با تعجب به حسن نگاه كردم. سوالاتي مانند مگر ميشد؟ چه‌طور ممكن بود تير تا آن اندازه منحرف شود ؟ عراقي ها ديگر از چه حقه اي استفاده كرده بودند؟در ذهنم مي چرخيد.
در همين حين كه من در گير اين سوالات بودم حسن تيري ديگر راه كرد اما اين بار اتفاقي عجيب تر افتاد، تير در ميان آسمان و زمين آتش گرفت و متلاشي شد.
نگاهم متوجه صورت سرباز دشمن شد، رنگ چشمانش تغيير كرد. احساس كردم تغييراتي در فيزيك بدنش دارد اتفاق ميوفتد. هيكلش داشت بزرگ تر ميشد. بعله چشمانم داشت درست ميديد. او داشت جهش ميافت، از اين عراقي هاي وحشي هر چيزي كه فكر كني بر مي آيد اما چه طورش را خدا عالم است.
......
واقعا خنده داره.....
نه انتظار ندارم از رزمنده ایرانی فرانک اشتاین بسازید . چون که میخوام یه چیز دیگه بسازم یه چیز ایرانی .
داستانتون واقعا خنده دار بود ، اره قبول دارم . اما این حرف من نبود ، و من درباره دفاع مقدس فقط مثال زدم. هرچند که درباره اون هم میشه نوشت.درباره انقلاب و سلطنت و ... میشه نوشت.
مهم اینه که من دارم این کار و میکنم و وظیفه ای که داشتم و اعمال کردم .
من هدف دارم و میخوام پیشرفت کنم و نویسندگی رو جدی می گیرم. حالا دیگه با خودتون .
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
محمد عزیز خواننده نداره فانتزی ایرانی جا نیفتاده و سال ها طول میکشه تا فرهنگش جا بیفته . :33:در مورد جنگ هم نمیشه نوشت چون باید اطلاعاتت بالا باشه و بعدشم جزو خط قرمز هاست .:40:
موفق باشی
یا علی
خط قرمز ؟
من که اینطور فکر نمی کنم . مگه قراره چی بنویسیم ؟
من که واقعا نمی فهمم مشکل ما ایرانی ها چیه
خطر قرمز و ما نویسنده ها ساختیم . ما باور ها و فرهنگ های الان جامعه رو با قلم ساختیم . حالا هم می تونیم برشون داریم چون نویسنده ایم . اگه شما خودتون و قدرت قلمتون رو دست کم می گیرید دیگه کار من نیست .
21/07/1394 2:12 ق.ظ
خط قرمز ؟
من که اینطور فکر نمی کنم . مگه قراره چی بنویسیم ؟
من که واقعا نمی فهمم مشکل ما ایرانی ها چیه
خطر قرمز و ما نویسنده ها ساختیم . ما باور ها و فرهنگ های الان جامعه رو با قلم ساختیم . حالا هم می تونیم برشون داریم چون نویسنده ایم . اگه شما خودتون و قدرت قلمتون رو دست کم می گیرید دیگه کار من نیست .
من قدرت قلمم رو دست کم نگرفتم . واقعیت ها رو گفتم .
خط آب و زرد و بنفش هم داریم خبر نداشتی :22:
andromeda and soren.kt2342 reacted
21/07/1394 2:21 ق.ظ
نه انتظار ندارم از رزمنده ایرانی فرانک اشتاین بسازید . چون که میخوام یه چیز دیگه بسازم یه چیز ایرانی .
داستانتون واقعا خنده دار بود ، اره قبول دارم . اما این حرف من نبود ، و من درباره دفاع مقدس فقط مثال زدم. هرچند که درباره اون هم میشه نوشت.درباره انقلاب و سلطنت و ... میشه نوشت.
مهم اینه که من دارم این کار و میکنم و وظیفه ای که داشتم و اعمال کردم .
من هدف دارم و میخوام پیشرفت کنم و نویسندگی رو جدی می گیرم. حالا دیگه با خودتون .
در مورد انقلاب هم حتما بگيم شاه و اطرافيانش زامبي بودن و امام خميني هم فرشته؟؟؟؟؟؟؟
اين هم باز خنده داره......كلا از رخداد هاي معاصر بيا بيرون.....
اينا خط قرمزا واقعا واقعي هستن....... اگه جرعت دارين يه نمونه اينطوري بنويسين تا بچه هاي اطلاعات بيان پدرتونو در بيارن.....بعدا ميگيم آزادي بيان داريم(والا بخدا)
شروع کننده موضوع 21/07/1394 2:28 ق.ظ
در مورد انقلاب هم حتما بگيم شاه و اطرافيانش زامبي بودن و امام خميني هم فرشته؟؟؟؟؟؟؟
اين هم باز خنده داره......كلا از رخداد هاي معاصر بيا بيرون.....
اينا خط قرمزا واقعا واقعي هستن....... اگه جرعت دارين يه نمونه اينطوري بنويسين تا بچه هاي اطلاعات بيان پدرتونو در بيارن.....بعدا ميگيم آزادي بيان داريم(والا بخدا)
نه ، شاه و اطرافیانش خون اشام باشن باحال تر نیست ؟ :دی
خب اصلا از معاصر به قول شما بیاییم بیرون . اصل بومی نویسی که گفتم چی ؟ با اون هم مشکل دارید ؟ اون هم خنده داره ؟
andromeda reacted
21/07/1394 2:33 ق.ظ
دوستان خودتونم یکم مشکوک میزنین که دارین از خط قرمز سایت میگذرینا:دی
میخواین فردا که انلاین میشیم ببینیم سایت فیلتره؟:دی
میشه سربازای عراقیو قدرت داد ولی ایرانی ها نمیشه بازم خط قرمز ولی فک کنم ادامه ندیم بهتره
سورن عزیز داداش فکر کنم همه نویسنده ها، مترجم ها، تایپیست ها و ویراستار هایی که دارن توی سایت ها فعالیت می کنن هدف دارن و مطمنا نیخوان که پیشرفت کنن در این شکی نیست
ولی مسله بر می گرده به تعریف شما از پیشرفت
اگه پیشرفت اینه که حتما کتابه چاپ شه توی ایران خب من یکی که نمیخوامش چون حاضر نیستم نوشتمو به این خاطر تغییر بدم یا با هدف خاصی بنویسم
ولی اگه پیشرفتو به زیباییی قلم و به قدرت قلمت میدونی. اگه به آزادی قلمت و فکرت توی نویشتن داستانت میبینی و اینکه مخاطبت خوشش بیاد واقعا این سوالو به چالش میکشه که: فقط میشه با بومی نویسی پیشرفت کرد؟
سورن@
andromeda reacted
21/07/1394 2:34 ق.ظ
در مورد انقلاب هم حتما بگيم شاه و اطرافيانش زامبي بودن و امام خميني هم فرشته؟؟؟؟؟؟؟
اين هم باز خنده داره......كلا از رخداد هاي معاصر بيا بيرون.....
اينا خط قرمزا واقعا واقعي هستن....... اگه جرعت دارين يه نمونه اينطوري بنويسين تا بچه هاي اطلاعات بيان پدرتونو در بيارن.....بعدا ميگيم آزادي بيان داريم(والا بخدا)
آرمان جان درسته سایت فرهنگی هستش ولی حرف سیاسی خوب نیست .
میدونی که !
یا علی
شروع کننده موضوع 21/07/1394 3:03 ب.ظ
دوستان خودتونم یکم مشکوک میزنین که دارین از خط قرمز سایت میگذرینا:دی
میخواین فردا که انلاین میشیم ببینیم سایت فیلتره؟:دی
میشه سربازای عراقیو قدرت داد ولی ایرانی ها نمیشه بازم خط قرمز ولی فک کنم ادامه ندیم بهترهسورن عزیز داداش فکر کنم همه نویسنده ها، مترجم ها، تایپیست ها و ویراستار هایی که دارن توی سایت ها فعالیت می کنن هدف دارن و مطمنا نیخوان که پیشرفت کنن در این شکی نیست
ولی مسله بر می گرده به تعریف شما از پیشرفت
اگه پیشرفت اینه که حتما کتابه چاپ شه توی ایران خب من یکی که نمیخوامش چون حاضر نیستم نوشتمو به این خاطر تغییر بدم یا با هدف خاصی بنویسم
ولی اگه پیشرفتو به زیباییی قلم و به قدرت قلمت میدونی. اگه به آزادی قلمت و فکرت توی نویشتن داستانت میبینی و اینکه مخاطبت خوشش بیاد واقعا این سوالو به چالش میکشه که: فقط میشه با بومی نویسی پیشرفت کرد؟سورن@
iهدف این نیست که کتاب چا بشه ، خیلی کتاب ها هست که چاپ شدن ولی کیفیت خوبی ندارن . اما همین داستان های بچه های سایت ،اربابان ، سفیر کبیر و ... خیلی از اون هایی که چاپ شدن بهترن
21/07/1394 3:37 ب.ظ
iهدف این نیست که کتاب چا بشه ، خیلی کتاب ها هست که چاپ شدن ولی کیفیت خوبی ندارن . اما همین داستان های بچه های سایت ،اربابان ، سفیر کبیر و ... خیلی از اون هایی که چاپ شدن بهترن
دقیقا. این ینی پیشرفت
اربابان و سفیر کبیر کدومش بومیه؟
milad.m reacted
21/07/1394 4:11 ب.ظ
دقیقا. این ینی پیشرفت
اربابان و سفیر کبیر کدومش بومیه؟
سینا راست میگه اسم بعضی از شخصیت هاشون انگلیسی هستش مثل آلفرد !
21/07/1394 4:44 ب.ظ
من فکر میکنم منظور سورن این بود که اگه میخواید داستان ایرانی بنویسید، واقعا همه چیزش ایرانی باشه. نه اینکه اسم و مکانها ایرانی باشه ولی انگار داریم تو دل امریکا زندگی میکنیم!
دیدم که میگما. ملت یه جوری داستان مینویسن قشنگ معلومه هر چیزی که تو عمرشون دوست داشتن و بهش نرسیدن رو میخوان تو این داستان پیاده کنن:24: همشم پارتی هست هر شب:1:
صفحه 1 / 5
بعدی
