دانلود قدرت ذهن (سفیر کبیر) + کاور جلد 2: آوای مرگ

sorosh;11424:
کاشکی حداقل می گفتن که چقدر از داستان رو نوشتن که ما ها حداقل حدس بزنیم که کی کتاب رو می خونیم تازه درباره ی فصل اول جلد دو اول فکر می کنم اون شخص تیامت باشه چون هم از مردمان سیاه بود هم حافظه اش تازه برگشته بود هم مادرش ملکه بوده تازه تیکه اخر که میگه جناب فانییر انگار تو صداش تحقیر یا یک چیز تو همین مایه ها بود

نمیدونم. این که میگم نظر خودمه ولی احتمال اینکه اشتباه باشه خیلی بالاس. هر چند خودم دلایلی میتونم بیارم مبنی بر باطل کردن فرضیه ی خودم. من میگم که این فردی که عکسش توی کاور جلد دو هست انگار تیامته. چون گفته شد که توی شهر هزار دروازه وقتی که تیامت جایگاه واقعی خودش رو فهمید و حافظش برگشت، شکلش عوض شد. تقریبا شبیه همین عکس کاور. مثلا، آتش سیاه از روی بدنش زبانه می کشید ، موهاشم که سفیده؛ اما خب دلایلی برای باطل کردنش هم هست. مثلا این که اون تاج که روی هوا و بالای سر این شخص شناوره، احتمالا تاج رنگین کمان باشه. تیامت هم تا جایی که یادم میاد نگفته بود که وسیله ای به عنوان تاج یا غیره داره. ولی تاج که روی پیشانی آلفرد جای گرفت! که اینجا اون طور نیست. یا گفته شده بود که نقشی از الندر روی شکم آلفرد به وجود اومده که الان اینجا اون رو هم نیست. ولی ممکنه این ها به خاطر این باشن که کاور هنوز تکمیل نشده . خود آقا سینا گفتن کاور هنوز کامل نشده. اما دلیل دیگه ای که میتونه نشون دهنده ی نبود الندر روی شکم آلفرد، اگر که این فرد آلفرده، باشه ، اینه که انگار به خاطر اون اختلال جادویی اون نقش روی شکمش به وجود اومده بود. ولی به نظرم این بعیده/

reza379;11473:

نمیدونم. این که میگم نظر خودمه ولی احتمال اینکه اشتباه باشه خیلی بالاس. هر چند خودم دلایلی میتونم بیارم مبنی بر باطل کردن فرضیه ی خودم. من میگم که این فردی که عکسش توی کاور جلد دو هست انگار تیامته. چون گفته شد که توی شهر هزار دروازه وقتی که تیامت جایگاه واقعی خودش رو فهمید و حافظش برگشت، شکلش عوض شد. تقریبا شبیه همین عکس کاور. مثلا، آتش سیاه از روی بدنش زبانه می کشید ، موهاشم که سفیده؛ اما خب دلایلی برای باطل کردنش هم هست. مثلا این که اون تاج که روی هوا و بالای سر این شخص شناوره، احتمالا تاج رنگین کمان باشه. تیامت هم تا جایی که یادم میاد نگفته بود که وسیله ای به عنوان تاج یا غیره داره. ولی تاج که روی پیشانی آلفرد جای گرفت! که اینجا اون طور نیست. یا گفته شده بود که نقشی از الندر روی شکم آلفرد به وجود اومده که الان اینجا اون رو هم نیست. ولی ممکنه این ها به خاطر این باشن که کاور هنوز تکمیل نشده . خود آقا سینا گفتن کاور هنوز کامل نشده. اما دلیل دیگه ای که میتونه نشون دهنده ی نبود الندر روی شکم آلفرد، اگر که این فرد آلفرده، باشه ، اینه که انگار به خاطر اون اختلال جادویی اون نقش روی شکمش به وجود اومده بود. ولی به نظرم این بعیده/

ببین رضا جان ، این تصویر رو خود سینا نساخته ، سینا این تصویر + دو تا تصویر دیگه رو از اینترنت گرفته و با هم ادیت کرده و یه تصویر کلی از کار در آورده پس لظوماً این تصویر نباید همه مشخصات شخصیت اصلی داستان رو داشته باشه.
و برای این که میگی ممکنه تیامت باشه این درست نیست ، سینا اول میخواست شخصیت اصلی جلد دوم رو یه نفر به غیر از آلفرد بزاره ولی با اسرار بچه ها تصمیم گرفت که دوباره خط داستانی رو از زبان آلفرد بیان کنه ولی داخل جلد دوم ، مثل جلد اول داستان ، همه داستان از طرف آلفرد نقل نمیشه و شخصیت های دیگه ایم به خط داستانی اضافه میشن که بخشی از داستان از زبان اونها گفته میشه.:53:

نمیدونم درسته یا نه ولی تا اونجایی که من از داستان میدونم، تیامت نه تاجی بالای سرش داشت نه بالی واسه پرواز. بعد خدمت شما عرض کنم که توی داستان گفته شده که آلفرد موهای سفید داشته که بیش از حد ازش متنفر بود و اینکه الندر خوده شخص آلفرده پس قیافه واقعی الندر به این شکله و اون نشانی که شما میگی که روی شکم آلفرد بود یک نشان بود ممکنه که با مقابله ای که آلفرد تو تالار با اون نیروی سیاه میکنه اون نشان از بین بره. و میمونه اون نقابی که تو تصویر روی صورت طرفه همون نقاب آلفرد باشه که تعریف و توصیفی از اون نقاب توی داستان نیومده و اون زنجیرهایی که دور شخص توی کاور اومده میخواد اینو بگه که یک جور محدود شدگیه که اکثر نیروهای آلفرد هم محدود شده بودند و اجازه استفاده از اونا رو نداشت. و اون گردنبد زیاد مطمئن نیستم ولی میتونه همون گردن بندی باشه که شخص گیر افتاده تو تابلو( واسه اسمش حضور ذهن ندارم) از جزیره کش رفته بود باشه. و جسه شخص توی کاور با چیزی که سینا تو داستان از آلفرد گفته که خیلی ضعیف شده بود مطابقت میکنه. و درمورد تاج تا اونجایی که ذهنم کار میکنه حالا درست و غلطش و نمیدونم آلفرد میتونست نشان تاج که رو پیشونیش بود و مخفی کنه و به نظرم اون نشانه ای از تاج بود که روی پیشونی الفرد بود ولی خود تاج از سر آلفرد فاصله داشت.
بازم زیاد مطمئن نیستم اینا فقط یه فرضیه از منه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

sorosh;11424:
کاشکی حداقل می گفتن که چقدر از داستان رو نوشتن که ما ها حداقل حدس بزنیم که کی کتاب رو می خونیم تازه درباره ی فصل اول جلد دو اول فکر می کنم اون شخص تیامت باشه چون هم از مردمان سیاه بود هم حافظه اش تازه برگشته بود هم مادرش ملکه بوده تازه تیکه اخر که میگه جناب فانییر انگار تو صداش تحقیر یا یک چیز تو همین مایه ها بود

احتمالا شما کل فصل و خوندین که اینطور هم هست. زمانیکه آلفرد تو تاریکی گیر افتاده بود صدایی از اون تاریکی میومد که صداش میکرد آلفرد پس اون کسی که داشت چنین خوابی و میدید خب صد در صد خود آلفرده نه تیامت.(خیلی وقته که فصل اول از جلد دوم داستان ونخوندم و زیاد یادم نیست تا بخوام کامل توضیح بدم)

seatmon;11480:

احتمالا شما کل فصل و خوندین که اینطور هم هست. زمانیکه آلفرد تو تاریکی گیر افتاده بود صدایی از اون تاریکی میومد که صداش میکرد آلفرد پس اون کسی که داشت چنین خوابی و میدید خب صد در صد خود آلفرده نه تیامت.(خیلی وقته که فصل اول از جلد دوم داستان ونخوندم و زیاد یادم نیست تا بخوام کامل توضیح بدم)

منم اول فک میکردم آلفرد هست ، یعنی تا جمله آخر از فصل اول فک میکردم آلفرد باشه ولی اونجایی که فافینور با لحن شماتت کننده اون فرد رو سرزنش میکنه که این روش درست کارکرده و ترفیع گرفتن بون این که کسی بهت مشکوک بشه نیست و اون فرد با دیدن فافینور بی اختیار میگه جناب فافینور ، به این نتیجه میرسیم که مقام فافینور از مقام اون شخص بالاتر بوده و باید یه دلیل خیلی محکم وجود داشته باشه که خود آلفرد بره دنیای سیاه و باید اینو هم در نظر بگیری که اگر آلفرد میخواست بره دنیای سیاه محافظ ها + تئودور مانع از این کارش میشدن و داخل فصل هم یه جاش گفت که یعنی عالیجناب هم داره این عذاب رو تحمل میکنه (یه چیزی تو این مایه ها بود ولی چون خیلی وقته نخوندم یادم نیست) و این کار هایی که این شخص انجام داد و میزان قدرتی که داشت (در حد آلفرد نبود قدرتش) و همچنین شخصیت شخص به هیچ وجع به آلفرد نمیمد و اگر آلفرد بود فافینور اینجور باهاش برخورد نمیکرد. از نظر من این شخص تیامت هم نیست. این شخص باید کسی باشه که مقامش از فافینور پایینتر باشه و همچنین اتفاقات این فصل از داستان ، چند هفته بعد از بلوغ آلفرد بوده که داخل فصل به اینم اشاره شده بود و اینم میشه یکی دیگه از دلایلی دونست که اون شخص آلفرد نباشه و همچنین خیلی از چیزای دیگه ای که داخل فصل بیان شد ما رو به این نتیجه میرسونه که اون شخص آفرد نیست.
از نظر من احتمال این که این شخص آلفرد باشه 0% هست .

seatmon;11480:
نمیدونم درسته یا نه ولی تا اونجایی که من از داستان میدونم، تیامت نه تاجی بالای سرش داشت نه بالی واسه پرواز. بعد خدمت شما عرض کنم که توی داستان گفته شده که آلفرد موهای سفید داشته که بیش از حد ازش متنفر بود و اینکه الندر خوده شخص آلفرده پس قیافه واقعی الندر به این شکله و اون نشانی که شما میگی که روی شکم آلفرد بود یک نشان بود ممکنه که با مقابله ای که آلفرد تو تالار با اون نیروی سیاه میکنه اون نشان از بین بره. و میمونه اون نقابی که تو تصویر روی صورت طرفه همون نقاب آلفرد باشه که تعریف و توصیفی از اون نقاب توی داستان نیومده و اون زنجیرهایی که دور شخص توی کاور اومده میخواد اینو بگه که یک جور محدود شدگیه که اکثر نیروهای آلفرد هم محدود شده بودند و اجازه استفاده از اونا رو نداشت. و اون گردنبد زیاد مطمئن نیستم ولی میتونه همون گردن بندی باشه که شخص گیر افتاده تو تابلو( واسه اسمش حضور ذهن ندارم) از جزیره کش رفته بود باشه. و جسه شخص توی کاور با چیزی که سینا تو داستان از آلفرد گفته که خیلی ضعیف شده بود مطابقت میکنه. و درمورد تاج تا اونجایی که ذهنم کار میکنه حالا درست و غلطش و نمیدونم آلفرد میتونست نشان تاج که رو پیشونیش بود و مخفی کنه و به نظرم اون نشانه ای از تاج بود که روی پیشونی الفرد بود ولی خود تاج از سر آلفرد فاصله داشت.
بازم زیاد مطمئن نیستم اینا فقط یه فرضیه از منه

ببین عزیز جان، اینا که گفتی درست. اما من داشتم از روی کتاب حرف می زدم آخه همون موقع رفتم اون صفحه رو در آوردم. درباره موها که سفیدن، و شما گفتین موهای آلفرد سفیده، باید بگم که موهای تیامت هم سفید و مثل آلفرد بلند هست. بعدش هم تا جایی که به خاطر میارم، درستش اینه که الندر یک پرنده هست، یک پرنده کهخ دوست فمانروا بود. اینو چند بار گفتم. گفته شده چندین بار توی داستان. پرنده ای با دم هفت رنگ. اگر این تعریفی که توی داستان در مورد موجودی با این مشخصات داده شده الندر نیست، پس چیه؟ خب به نظر من این کاملا واضحه که الندر یک پرندس. و هم ینکه بارها بارها یک تعریف مختصر دربارش داده شد. ولی اون نقاب که گفتین، بله می تونه اون باشه، اما اینطور که من از داستان برداشت کردم اون نقاب ، روی نشان ها قرار می گیره و بعد وقتی اراده کرد که پنهان بشن و نقاب رو برداشت، نشان ها هم دیگه نیستن. هرچند بارها گفته شد و خود حسین جان هم الان گفتن که این تصویر به هیچ وجخه کامل نیست. برداشت من اینه که این نقابی که توی داستان ازش حرف زده شده، تمام صورتخ فرد رو می پوشونه نه تنها بینی و دهان فرد. که این هم بیشتر به یک تکه پارچه شباهت داره. والا درباره ضعف این فرد توی تصویر اگر نظر منو بخواین، به نظرم که ایشون یه هیکل خوب و یه شکم شش تکه دارن. یا اینکه بنده دارم اشتباه میبینم.:24:
من توی کل داستان ندیدم که آلفرد دیگه از اون به بعد تاج رو ظاهر کنه، توی فاصله ای از خودش قرار بده، یا اینکه بگه تاج فقط نشان هاش افتادن روی سرم. به نظر من که تاج جذب بدن آلفرد شده. و هیچ فاصله ای هم با اون نداره.بلکه حالا تاج جذب شده با شکلی دیگه خودش رو نشان میده. اما این نکته که توانایی جدا کردن تاج از بدنش رو داشته باشه اصلا بعید نیست. اون شخص هم مارکوس بود. گفتم که اسمش یادتون بیاد. اون نقش الندر هم که روی بدن آلفرد به وجود اومده، به نظر م امکان از بین رفتنش آره باشه، اما یکی از دلایل موندنش و اینکه از بین نره هم میتونه، تأییدی بر این باشه که آلفرد همون الندر هست. توی داستان هم گفته شد که آلفرد می تونه به الندر تبدیل بشه. به همون موجود سبز با دم هفت رنگ!
ولی درباره زنجیر ها باهاتون موافقم. ممکنه باقی مونده هایی از اون حصار نگهبانان باشه، یا محدود کننده ی قسمت سیاه و روح سیاه داخل بدن آلفرد که به نظرم هر دوتای این فرضیه ها به نحوی قابل رد شدن هستن.

reza379;11491:
ببین عزیز جان، اینا که گفتی درست. اما من داشتم از روی کتاب حرف می زدم آخه همون موقع رفتم اون صفحه رو در آوردم. درباره موها که سفیدن، و شما گفتین موهای آلفرد سفیده، باید بگم که موهای تیامت هم سفید و مثل آلفرد بلند هست. بعدش هم تا جایی که به خاطر میارم، درستش اینه که الندر یک پرنده هست، یک پرنده کهخ دوست فمانروا بود. اینو چند بار گفتم. گفته شده چندین بار توی داستان. پرنده ای با دم هفت رنگ. اگر این تعریفی که توی داستان در مورد موجودی با این مشخصات داده شده الندر نیست، پس چیه؟ خب به نظر من این کاملا واضحه که الندر یک پرندس. و هم ینکه بارها بارها یک تعریف مختصر دربارش داده شد. ولی اون نقاب که گفتین، بله می تونه اون باشه، اما اینطور که من از داستان برداشت کردم اون نقاب ، روی نشان ها قرار می گیره و بعد وقتی اراده کرد که پنهان بشن و نقاب رو برداشت، نشان ها هم دیگه نیستن. هرچند بارها گفته شد و خود حسین جان هم الان گفتن که این تصویر به هیچ وجخه کامل نیست. برداشت من اینه که این نقابی که توی داستان ازش حرف زده شده، تمام صورتخ فرد رو می پوشونه نه تنها بینی و دهان فرد. که این هم بیشتر به یک تکه پارچه شباهت داره. والا درباره ضعف این فرد توی تصویر اگر نظر منو بخواین، به نظرم که ایشون یه هیکل خوب و یه شکم شش تکه دارن. یا اینکه بنده دارم اشتباه میبینم.:24:
من توی کل داستان ندیدم که آلفرد دیگه از اون به بعد تاج رو ظاهر کنه، توی فاصله ای از خودش قرار بده، یا اینکه بگه تاج فقط نشان هاش افتادن روی سرم. به نظر من که تاج جذب بدن آلفرد شده. و هیچ فاصله ای هم با اون نداره.بلکه حالا تاج جذب شده با شکلی دیگه خودش رو نشان میده. اما این نکته که توانایی جدا کردن تاج از بدنش رو داشته باشه اصلا بعید نیست. اون شخص هم مارکوس بود. گفتم که اسمش یادتون بیاد. اون نقش الندر هم که روی بدن آلفرد به وجود اومده، به نظر م امکان از بین رفتنش آره باشه، اما یکی از دلایل موندنش و اینکه از بین نره هم میتونه، تأییدی بر این باشه که آلفرد همون الندر هست. توی داستان هم گفته شد که آلفرد می تونه به الندر تبدیل بشه. به همون موجود سبز با دم هفت رنگ!
ولی درباره زنجیر ها باهاتون موافقم. ممکنه باقی مونده هایی از اون حصار نگهبانان باشه، یا محدود کننده ی قسمت سیاه و روح سیاه داخل بدن آلفرد که به نظرم هر دوتای این فرضیه ها به نحوی قابل رد شدن هستن.

خب دوست عزیز حرفهای شما رو کاملا صحیح میدونم و فرضیه های درستی بکار بردی اما توی داستان گفته شده که الندر یک نوع پرندست_ منظور از پرنده چیزیه که بپره و ثابت تو هوا بمونه_ با این نتیجه میتونیم اینرو هم بگیم که الندر ممکنه شکل و ظاهر انسانی داشته باشه در حالی که منظوری که شما از الندر داری یک پرنده با منقاری بلند و قیافه ای کاملا حیوانی و شبیه به یه گنجشک یا کلاغ یا هر چیزی که وجود داره.تا اونجایی که من میدونم و با عقل جور در میاد. فرزند دو تا انسان قطعا خود انسانه . حالا با در نظر گرفتن ژانر داستان آلفرد میتونه خودشو به هر چیزی تبدیل کنه. و اینکه گفته شده که پرنده ای با هفت رنگ دلیلش این نیست که بالهاش و سر و دم الندر هفت رنگ متفاوت داره. تو داستان هم اومد که رشته های آلفرد هفت رنگه و این نشانی بر الندر بودن آلفرده که سینا جان اون رو نوعی پرنده هفت رنگ خطاب کرده. و تا اونجایی که من به ذهنم میرسه و خودم نتیجه گیری کردم منظور از پرنده بودن آلفرد چیزیه که آلفرد با توسط اون میتونه به ابعاد سر کشی کنه بدون درست کردن دروازه ای.

حالا اینجا یه مشکلی پیش میاد که الندر دوست فرمانروا بوده. درست. حالا شما یخورده قوّه تخیلتو بالا ببر که آلفرد هم الندره هم فرمانروا ، هم انسان و هم جن و هم جادوگر...که یه چنین چیزی وجود داره اونم تو عالم تخیل که یه انسانی که هم الندر-اینجا همون پرنده در نظر میگیریم- هم یه فرمانروا، وجود داره که این پرنده بخواد بر همه ابعاد فرمانروایی کنه؟

حالا قضیه نقاب: تو داستان اومده نقاب . منظور من از نقاب اون نقابی بود که آلفرد تو دوئلی که با خون آشام و یه نفر دیگه داشت که بخاطر یه سری قوانینی که زیر پا گذاشته میشه که به عنوان سفیر کبیری ظاهر میشه نقابی روی صورتش میذاره که شناخته نشه نه اون نقابی که فکر کنم خشایار بهش داده بود. پس ممکنه که اون نقاب از جنس پارچه بوده باشه که دور صورت بجز چشم و میپوشونه. در ضمن تو پرانتز( نقاب چیزی است که بتوان صورت را با آن پوشاند) پس نمیشه گفت که نقابی که آلفرد تو داستان رو صورتش گذاشته مثل اسپایدر من یا بت من بوده باشه.

قضیه دیگه اینه که ممکنه که اون نشان تاج با بوجود آومدن هر هفت رنگش از بین بره. یعنی توی داستان یا تو جلد اولش گفته شده که سه یا چهار تا از رنگاش فعال بودن بقیه غیر فعال بودن.
و قضیه بعدی برادر من 175 قدشه 50 کیلو وزنشه ولی بدنش شیش تیکست پس دلیلی بر قوی بودن بدن تو کاور نیست ( انتظار نداشته باش که حتما آلفرد اندامش به این شکل باشه و عکس کاور یه چیزیه که بخواد منظور رو از داستان برسونه)

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

و اینکه تو فصل دوم کیه که داره داستا ن و نقل میکنه. احتمالا تو جلد دوم تقریبا همه افراد درون داستان از زبان خودشون داستان و دارن نقل میکنن و فقط آلفرد نیست که داستان و میگه.
حالا یه سوال که چه کسیه که روحش با الفرد یکیه؟ کیه که خوابی میبینه که اون و آلفرد خطاب میکنه؟ در حالی که آلفرد نیست؟ بعضی ها میگن که تیامته اما من شک دارم.
و اینکه تیامت به فانفیر بگه جناب فانفیر احتمالش خیلی کمه؛چون فک کنم مقام تیامت از فانفیر کمتره. یا اینکه دلیلش چیه که فانفیر چرا باید تو اتاق تیامت مخفی بشه؟
این چیزا به نظرم نظریه اکثر بچه ها رو رد میکنه. حالا جواب درست رو سینا باید به بچه ها بده. من اطلاعی ندارم

همونجور که قبلا گفته بودم داخل این جلد راوی داستان فقط آلفرد نیست و شخصیت های دیگه هم از دیدگاه خودشون داستان رو تعریف میکنند. این موضوع که راوی داستان فقط آلفرد نیست چند صفحه اول از جلد اول داستان رو نقض میکنه چون اونجا آلفرد گفته بود که میخواد خاطراتش رو بگه ، پس باید همه داستان از زبان آلفرد باشه ولی برای این هم یه راه حل هست ، راه حلش اینه که بعدا آلفرد خاطرات تمام کسانی که داستان داره از زبان اونها نقل میشه رو به طور کامل بررسی کرده باشه ، با انجام این کار سینا میتونه بدون این که پایه شروع داستان رو نقض کنه داستان رو از زبان دیگر شخصیت ها تعریف کنه. البته باید دید سینا چه راهکاری برای این مورد داره.

الفرد به خاطر این که الندر شده موهاش داره به سبز تغیر رنگ میده پس الفرد منتفیه

ahoora;11501:
الفرد به خاطر این که الندر شده موهاش داره به سبز تغیر رنگ میده پس الفرد منتفیه

دوست عزیز درست. رگه هایی از رنگ سبز تو موهاش دیده میشه و رنگ چشم آلفرد هم داره به رنگ سبز در میاد درست ولی نمیشه همه این جزئیات و رو یه عکس نشون داد.
حالا ممکنه تو پیشگفتاریکه تو فصل اول جلد دو اومد اون فرد خشایار - همون جا که آلفرد میگه خون ریخته شده باعث شده که موجودات کهن بیان و انگار قدرتی اونارو راهنمایی میکنه یا اونا قدرتی رو دنبال میکنن بعد یهو میبینه که اون خشایاره_باشه نه آلفرد یا تیامت. باز هم باید دید که این شکل چه ربطی به داستان داره و جواب این هم غیر سینا کسی نمیدونه

seatmon;11517:
دوست عزیز درست. رگه هایی از رنگ سبز تو موهاش دیده میشه و رنگ چشم آلفرد هم داره به رنگ سبز در میاد درست ولی نمیشه همه این جزئیات و رو یه عکس نشون داد.
حالا ممکنه تو پیشگفتاریکه تو فصل اول جلد دو اومد اون فرد خشایار - همون جا که آلفرد میگه خون ریخته شده باعث شده که موجودات کهن بیان و انگار قدرتی اونارو راهنمایی میکنه یا اونا قدرتی رو دنبال میکنن بعد یهو میبینه که اون خشایاره_باشه نه آلفرد یا تیامت. باز هم باید دید که این شکل چه ربطی به داستان داره و جواب این هم غیر سینا کسی نمیدونه

دوست عزیز این اواخر رنگ موها ,ناخنا ,خون و چشمای الفرد کاملا سبز شده بود درسته اونم هرکسی میتونه باشه منم اول فکر میکردم خشایاره

ahoora;11518:
دوست عزیز این اواخر رنگ موها ,ناخنا ,خون و چشمای الفرد کاملا سبز شده بود درسته اونم هرکسی میتونه باشه منم اول فکر میکردم خشایاره

صحیح و منطقی ولی منظور من اینه که نمیشه همه چیز و با جزئیات کامل وارد عکسی کرد که شخصیت اصلی داستان نیست. یعنی چی؟ دقیقا همون چیزی که حسین گفت این تصاویر و خود شخص سینا نقاشی نکرده که بخواد جزئیات زیادی توش بریزه و اینکه کاورش هنوزم کامل نیست. پس به نظر من نمیشه همه جزئیات یک شخص خیالی که دنیاش با دنیای ما فرق میکنه تو یه عکس که شخصیتش با تمام افراد و موجودات تو داستان فرق میکنه وارد کرد.

بچه ها از نظر شما واقعاً آلفرد ترکیبی از دو نژاد ذهن پرداز و مکنده هست؟؟؟ داخل آونجایی که داشت با آتش سبز که از قدرت تاج به وجود آمده صحبت میکرد گفت که هم مکنده هست و هم ذهن پرداز و آتش سبز با تعجب گفت ذهن پرداز؟؟ پس این شک رو به وجود میاره که از اول اصلا آلفرد ذهن پرداز نبوده و کل باورهاش درباره نژادش اشتباه بوده!!!
نظر بچه ها در ابن باره چیه؟؟؟

H.O.S.S.E.I.N;11725:
بچه ها از نظر شما واقعاً آلفرد ترکیبی از دو نژاد ذهن پرداز و مکنده هست؟؟؟ داخل آونجایی که داشت با آتش سبز که از قدرت تاج به وجود آمده صحبت میکرد گفت که هم مکنده هست و هم ذهن پرداز و آتش سبز با تعجب گفت ذهن پرداز؟؟ پس این شک رو به وجود میاره که از اول اصلا آلفرد ذهن پرداز نبوده و کل باورهاش درباره نژادش اشتباه بوده!!!
نظر بچه ها در ابن باره چیه؟؟؟

سلام

ذهن پرداز نبوده؟
تقریبا داستان رو فراموش کردم ولی آلفرد از طرف پدری «ذهن پرداز» و «مکنده قدرت» بوده دیگه؟ جد بزرگش هر دو قدرت رو با هم داشت.
(یادم نیست، شایدم فقط نشونه های داشتن دو قدرت رو داشت و فعال نشده بودن)
اگر ذهن پرداز نباشه باید بگیم جد بزرگش ترکیب «شبیه ساز» و «مکنده قدرت» بود(به خاطر نشونه هایی که خشی ازشون حرف زده). اینجوری شبیه ساز بودن مادرش هم بی معنی و کل داستان خراب میشه… نمیشه؟:106:
راستی جد بزرگ آلفرد با فامیلای خشی ازدواج نکرده بود؟

اون دیالوگ آتیش رو یادم نیست ولی شاید آتیش برای این تعجب کرده چون (اگر درست یادم باشه) قدرت های شبیه سازها تا حدی در آلفرد (فعال شده) شده و به خاطر شباهتی که بین «شبیه ساز» ها و «ذهن پرداز» ها وجود داشته، متوجه وجود رگ «ذهن پرداز» ها در آلفرد نشده:دی
فرضیه سازی در حد لالیگا:دی

تصور کن یروز آلفرد چشاشو وا کنه ببینه از طرف پدری یا مادری داداشی آبجی چیزی داره:19:

H.O.S.S.E.I.N;11725:
بچه ها از نظر شما واقعاً آلفرد ترکیبی از دو نژاد ذهن پرداز و مکنده هست؟؟؟ داخل آونجایی که داشت با آتش سبز که از قدرت تاج به وجود آمده صحبت میکرد گفت که هم مکنده هست و هم ذهن پرداز و آتش سبز با تعجب گفت ذهن پرداز؟؟ پس این شک رو به وجود میاره که از اول اصلا آلفرد ذهن پرداز نبوده و کل باورهاش درباره نژادش اشتباه بوده!!!
نظر بچه ها در ابن باره چیه؟؟؟

دقیقا نمیدونم درسته یا نه..
ولی قطعا یادت هست که آلفرد دچار اختلال حافظه شده بود و خشایار یه مه قوی رو تو ذهن آلفرد قرار داده بود که تمام خاطرات آلفرد رو میبلعید.
خب فقط آتش سبز بود که میتونست همه چی در مورد آلفرد بدونه و تو ذهنشم نفوذ کنه. وقتی که آتش سبز اون مه و اون ذهن مه زده آلفرد رو دید تعجب کرده بود.
. یا شایدم به این دلیل بوده که درک چنین چیزی برای آتش سبز غیر ممکن بوده که دو نژاد متفاوت در یک فرد بوجود بیاد. چون صاحب اصلی تاج (اسماشون و یادم نیست) _پدر گیومرتا و اون ملکه_ از یک نژاد بوده که اون هم نژاد مکنده بوده و شاید با توجه به اینکه از روزی که اون شخص مرد و تاج به پسرش رسید قدرت آتش سبز و بقیه آتش ها آزاد نشده بود و آتش سبز اطلاع دقیقی نداشت.

یه فرض بود درست و غلطش و نمیدونم...

seatmon;11731:
دقیقا نمیدونم درسته یا نه..
ولی قطعا یادت هست که آلفرد دچار اختلال حافظه شده بود و خشایار یه مه قوی رو تو ذهن آلفرد قرار داده بود که تمام خاطرات آلفرد رو میبلعید.
خب فقط آتش سبز بود که میتونست همه چی در مورد آلفرد بدونه و تو ذهنشم نفوذ کنه. وقتی که آتش سبز اون مه و اون ذهن مه زده آلفرد رو دید تعجب کرده بود.
. یا شایدم به این دلیل بوده که درک چنین چیزی برای آتش سبز غیر ممکن بوده که دو نژاد متفاوت در یک فرد بوجود بیاد. چون صاحب اصلی تاج (اسماشون و یادم نیست) _پدر گیومرتا و اون ملکه_ از یک نژاد بوده که اون هم نژاد مکنده بوده و شاید با توجه به اینکه از روزی که اون شخص مرد و تاج به پسرش رسید قدرت آتش سبز و بقیه آتش ها آزاد نشده بود و آتش سبز اطلاع دقیقی نداشت.

یه فرض بود درست و غلطش و نمیدونم...

من اینجور فکر نمیکنم ، تازه خود آتش گفت که به همه ی چیزایی که داخل ذهن آلفرد هست به غیر از اون چیزایی که هنوز پشت مه مونده دسترسی داره و آتش دانش خیلی زیادی داره و با فهمیدن کلمه ذهن پرداز از زبان الفرد تعجب کرد که چرا آلفرد همچین فکر میکنه ولی آلفرد دیگه دنباله ماجرا رو نگرفت و سوالی هم در این باره مطرح نشد ، ولی من معتقدم که یه داستانی پشت این نژاد آلفرد هست.