بنگر فرزندم...
به جهانی که در آنی...
آن زمان که شب فرا رسد حقیقت بر تو اشکار خواهد شد و تو نور راستین را نظاره خواهی کرد.
و در آن تاریکی به خود بنگر... به قلبت...
آیا در این تاریکی میدرخشی؟
و یا تو نیز به فراخورِ روزگارِ سیاهت تیره گشتهای؟...
با من به نور و تاریکی بیا تا ببینی سرنوشت کسانی که چون تو اندیشیدند...
و آنان که اراده کردند نور باشند حتی در این روزگار تاریک.
جلد اول: طلوع تاریکی
ژانر داستان: فانتزی، اکشن، جادویی(دنیاهای جادویی)،عاشقانه، معمایی.
نحوه ی قرار گیری فصول: نامشخص.
لینک دانلود
منتظر نظراتتون هستم:kl:
لطفا دوستانتون رو هم تگ کنید:101:
اگه از داستان خوشتون اومده لطفاً کلید پسندیدن رو بزنین:a:
#نور_و_تاریکی
#تاریکی
#طلوع
#مجموعۀ_نور_و_تاریکی_جلد_اول_طلوع_تاریکی
#مجموعۀ_نور_و_تاریکی
#طلوع_تاریکی
#داستان_فانتزی
#رمان_فانتزی
#داستان
#رمان
#داستان_تخیلی
#رمان_تخیلی
چهار روز دیگه امتحانام تموم میشه میخونم با توجه به تعریف دوستان باید داستان خوبی باشه.
فصل دوم
یه نکته ای دوستان در مورد زمان قرار گیری.
من سعی میکنم هفته ای یک یا دو فصل رو قرار بدم که تا الان با یاری خدا تونستم به حرفم عمل کنم اما برای قرار دادن یه روز معین در هفته چون این اولین رمان منه و تازه کار هستم و خیلی هم سرم شلوغه نمیتونم زمان خاصی رو مشخص کنم.
در کل ببخشین
آها یه چیز دیگه در مورد اسم مجموعه اگه نظری دارین توی نظرات ذکر کنین ممنون.:53:
قشنگه.
یجورایی جادویی هم هست.
اما از قدیم گفتن دوتا عقل بهتر از یه عقله برای همین گفتم به احتمال زیاد دوستان توی نظراتشون اسم هایی باشه که بیشتر به داستان بخوره.
:53:
قشنگه.
یجورایی جادویی هم هست.
اما از قدیم گفتن دوتا عقل بهتر از یه عقله برای همین گفتم به احتمال زیاد دوستان توی نظراتشون اسم هایی باشه که بیشتر به داستان بخوره.
:53:
اسم داستان چیزی نیست که خواننده ها دربارش نظر بدن. نویسنده هر داستان تنها کسیه که از همه چیزش خبر داره پس بهترین اسم رو میتونه انتخاب کنه.
نظر من رو هم فراموش کن هرچی میخوای بذار.
قرار نیست دوستان انتخاب کنن.
از این جهت گفتم که شاید کلمه ای که بدرد این مجموعه بخوره توی نظراتشون پیدا شد.
که اینالله بشه.
چون من خودم چیز خاصی پیدا نکردم.
ممنون آره تو ذهن خودمم یه چیزایی این شکلی اومد.
مثل چرخه ی گرگ و میش.
یا چرخه ی نور و تاریکی.
سلام من تازه مقدمه اولو خوندم خیلی عالی بود من که خیلی خوشم اومد واقعا عالی بود همه چیزش فضاسازیش توصیفاتش شخصیت سازی هاش یه تصور کامل من تونستم پیدا کنم درباره سرزمین روشنایی و تاریکی
فقط خیلی عجیب بود قدرت اصلان درسته که زیاده ولی آخه نباید که فرمانده های تاریکیو اینقدر راحت بزنه لت و پار کنه حالا بقیشون به کنار مگه ریان هم قدرتمند نبود حتی اگه ضعیف تر از اصلان هم بود به هر حال باید یکم می جنگیدن یهویی گردنشو شکست همین؟ خب اصلان که همشونو کشت:دی ملکه تاریکی دیگه با وجود اصلان اصلا نباید حمله میکرد به سرزمین روشنایی
یه گولمو که سیزده تا جادوگر قدرتمند تاریکی به وجودش آوردنو نباید اینقدر زود کارشو می ساخت مقدمه می تونست با توصیفات بیشتر حتی از اینم بیشتر بشه
راستی اسم شهر هیرکانیا رو از روی هیرکانه گرفتین؟
اممم اسم نبرد دو معکوس خوبه؟
سلام.
ممنون از نظر.
در مورد هیرکانه نه.
اسم پیشنهادی باید یه جوری باشه که کلیاتی از دو سرزمین و دو نژاد رو برسونه.
در مورد اصلان و وزیر اعظم باید حتما یه افزونه بنویسم.
خوشحالم که خوشتون اومده.
داستان رو دانیدم هر وقت خوندم برات نظر میذارم!
راستی خوشحالم که شروع به نوشتن کردی!::49:::80:
سلام من تازه مقدمه اولو خوندم خیلی عالی بود من که خیلی خوشم اومد واقعا عالی بود همه چیزش فضاسازیش توصیفاتش شخصیت سازی هاش یه تصور کامل من تونستم پیدا کنم درباره سرزمین روشنایی و تاریکی
فقط خیلی عجیب بود قدرت اصلان درسته که زیاده ولی آخه نباید که فرمانده های تاریکیو اینقدر راحت بزنه لت و پار کنه حالا بقیشون به کنار مگه ریان هم قدرتمند نبود حتی اگه ضعیف تر از اصلان هم بود به هر حال باید یکم می جنگیدن یهویی گردنشو شکست همین؟ خب اصلان که همشونو کشت:دی ملکه تاریکی دیگه با وجود اصلان اصلا نباید حمله میکرد به سرزمین روشنایی
یه گولمو که سیزده تا جادوگر قدرتمند تاریکی به وجودش آوردنو نباید اینقدر زود کارشو می ساخت مقدمه می تونست با توصیفات بیشتر حتی از اینم بیشتر بشه
راستی اسم شهر هیرکانیا رو از روی هیرکانه گرفتین؟
اممم اسم نبرد دو معکوس خوبه؟
نابودی گولم بخاطر طلسمی بود که وزیر اعظم از ابتدای نبرد روی اون داظت کار میکرد و زمانی که طلسم فعال شد اصلان اونو به سر گولم کوبید.
اما در مورد قدرت اصلا.ریشه ی این قدرت.اصلان کیه.و حتی وزیر اعظم کیه و این قدرتا رو از کجا آوردن باید صبر کنید.
اصلان قدرتمنده اما ملکه ها قدرتشون یجورایی مثل خدایانه تو این سرزمین.
اونم بخاطر گوهر هاییه که دارن.
من دلیل همه ی این اتفاقات رو آماده کردم ولی نمیخوام یهو بریزم رو دایره باید منتظر باشید.
یه نظری داشتم اینه که اینه که وقتی تاریکی داره هیاهوی پیروزی سر میده پس چرا اینقدر ضعیفه خب ما قبول میکنیم که در سپاه نور افراد قدرتمندی مثل اصلان هست ولی خب چرا سپاه تاریکی اینارو نداره
این یکم توازن داستانو بهم میزنه همونطور که روشنایی قدتمنده باید تاریکیم یه چیزایی تو چنته داشته باشه
تاریکی که می دونسته سپاه روشنایی چنین افرادی داشته چرا دیگه قبلش نوای پیروزی سر میده؟ هر چند که ادامش به مبارزه ی دو خواهر بستگش داره ولی بازم یکم توازن اینجا بهم خورده
یه نظری داشتم اینه که اینه که وقتی تاریکی داره هیاهوی پیروزی سر میده پس چرا اینقدر ضعیفه خب ما قبول میکنیم که در سپاه نور افراد قدرتمندی مثل اصلان هست ولی خب چرا سپاه تاریکی اینارو نداره
این یکم توازن داستانو بهم میزنه همونطور که روشنایی قدتمنده باید تاریکیم یه چیزایی تو چنته داشته باشه
تاریکی که می دونسته سپاه روشنایی چنین افرادی داشته چرا دیگه قبلش نوای پیروزی سر میده؟ هر چند که ادامش به مبارزه ی دو خواهر بستگش داره ولی بازم یکم توازن اینجا بهم خورده
ممنون از نظر
این سوالا رو در ادامه ی داستان به جوابش میرسین
اما هیاهوی پیروزی باید خودتون طبق مقدمه ی داستان و جلد اول بدونین ز کدوم طرفه من بگم مزش میره.
و اینکه شما از کجا میدونید تاریکی چیزی تو چنته نداره؟
عجله نکنین منتظر باشین و ادامه ی داستان رو بخونین
ممنون از نظر
این سوالا رو در ادامه ی داستان به جوابش میرسین
اما هیاهوی پیروزی باید خودتون طبق مقدمه ی داستان و جلد اول بدونین ز کدوم طرفه من بگم مزش میره.
و اینکه شما از کجا میدونید تاریکی چیزی تو چنته نداره؟
عجله نکنین منتظر باشین و ادامه ی داستان رو بخونین
حالا من که باقی داستان رو نخوندم، اما در این حد میدونم این که «قراره در ادامه داستان به جوابش برسیم» درست؛ منتهی چی باعث میشه که ادامه داستان رو بخونیم؟!
به نظرم این از اون طرحِ معماها به حساب نمیاد که جذاب باشن و خواننده رو به خوندن ادامه داستان مجاب کنن. اتفاقا این قضیهی «صفر و صدی» که توی مقدمه 1 حرفش هست شاید عامل این بشه که مقدمه یک، اولین و آخرین چیزی باشه که خواننده میخونه. مگر مثلاً نثر جذاب و معماهای فرعی فوقالعاده و دیالوگهای عالی و فضاسازی مجذوبکننده و... خلاصه از این دست مؤلفهها توی داستان وجود داشته باشه که بتونن یکم اثر اون «صفر و صدی» رو خنثی کنن؛ که البته فکر نکنم فرعیات بتونن کار زیاد خاصی از پیش ببرن.