نام داستان:
سمیکالن(;)
خلاصه داستان:
آیا تا به حال به کشتن کسی اندیشیده ای؟هرکسی از کشتن انسان دیگر وحشت دارد؛اما به راستی چه میشود که کسی مدام آن را انجام میدهد؟تو گمان میکنی من یک هیولای سنگدل هستم اما کافیست داستان زندگی من،رنج هایم و هدف هایم را بدانی؛آنگاه برایم احترام قائل خواهی شد.برایم مهم نیست چه برداشتی از کارهایم داشته باشند،من کاری میکنم که لازم است.کاری که هیچکس آن را به خوبی من انجام نمیدهد،کشتن.
سلام
قشنگ بود ولی خیلی کوتاه هم بود
اسم این علامت چیه؟
سلام
قشنگ بود ولی خیلی کوتاه هم بود
اسم این علامت چیه؟
سلام
مرسی.سعی کردم طولانی تر باشه فک کنم این طولانی ترین متنیه که نوشتم.تلاش میکنم قسمت های بعد طولانی تر بنویسم اما نمیخوام به خاطر کمیت،کیفیت رو خراب کنم.
اسمش نقطه کاما هست ولی به عنوان یه نماد واسه یه چیز دیگه استفاده میشه که اسم داستان به اون اشاره داره.
خوندم خوب بود فقط اولیش اینکه فونتشو بهتره عوض کنی دوم اینکه بین کلمات یکم فاصله بد نیست سوم اینکه امیدوارم ادامه بدی:39::دی
در کل عالی بود خسته نباشی.::49::
سلام
داستان جالبی بود امید وارم ادامش بدی
فونتش یکم اشکال داشت
خب خوندم قسمت اول رو. خوب بود. خسته نباشی.منتظر قسمتای بعدیش هستم.
فقط یکم فاصله بین خطوط رو بیشتر کنی بهتر میشه. یه دستی هم به فونتش ببر بی زحمت.
خوندم خوب بود فقط اولیش اینکه فونتشو بهتره عوض کنی دوم اینکه بین کلمات یکم فاصله بد نیست سوم اینکه امیدوارم ادامه بدی:39::دی
در کل عالی بود خسته نباشی.::49::
ممنون از همگیتون بابت حمایت.
این مشکلاتی که متن داره به خاطر این بود که میخواستم متن رو یکم تغییر بدم ولی فایل ورد در دسترسم نبود واسه همین دوباره تایپ کردم و به فونت و این چیزا توجهی نکردم.به هر حال فایلو اصلاح و دوباره آپلود کردم.
درباره ادامه هم این مطمئن باشید این داستان رو تا آخر ادامه خواهم داد.
اسم این علامت چیه؟
اسم فارسیش نقطه ویرگوله و اسم انگلیسیش سمیکُلُن هست semicolon
فکر می کنم فیزیولوژی این آقا قاتله یکم مشکل داره. بدن 6 لیتر خون داره، یک پنجم از خون رو هم که از دست بدن وارد شوک و بعد مرگ میشن، پس زنده موندن فرد بستگی داره به تند یا آهسته تعریف کردن داستان توسط قاتل. حالا اگر تد تعریف کنه که ممکنه فرد زنده بمونه قبل از اینکه یه پنجمش رو از دست بده. که خب اگر تند تعریف می کرد قبلی ها هم زنده می موندن، اگر قراره آهسته تعریف کنه که خب این دختره هم میمیره. من بیشتر فکر می کردم می خواد شکنجه شون کنه اینجوری بهتر نبود ؟ چون توان افراد در گرفتن ضربات مختلف متفاوته و ممکنه همه نتونن زنده بمونن.
بعد اینکه این اسامی خارجی بهتر بود توی پانویس هم انگلیسیش رو می نوشتی که قاطی نکنیم و تلفظش برامون راحت تر باشه. یه سری صفات و قید ها هم استفاده شون به جا نبود. مثل اونجا که با مهربانی و ( یه کلمه ی دیگه) یادم نیست به قاب نگاه کردم. مهربانی مفهومی نداره اینجا کلمه ی بعدی مناسب تر بود.
دیگه اینکه دلم بگه برات، شخصیت قاتل charming نیست، می دونم در همون صفحه ی اول نباید قضاوت کنم ولی خب من ترجیح میدم در مورد قاتلی بخونم که یه مقدار کلیشه نباشه، اینکه از یه جای فقیر نشین اومده و می خواد پولدارا رو بکشه ایده ی کلیشه ای و خسته کننده ایه. یه مقدار قاتله به نظر شخصیت مرموز بود بهتر میشد. بعد کلاه کَپ رو هم نفهمیدم منظورتو یعنی از این کلاه لبه دارا ؟
به طور کلی بد نبود. ولی خب جذبم نکرد دیگه می تونست introی خیلی بهتری باشه. یکم روش فکر کن به نظرم، یه کم کتاب این مدلی بخون مثل along comes a spider یا never never از جیمز پترسون معمولن کمک کننده تر هستند. یا فیلم های این مدلی هم کم نیست، یکم باید فکر کنم که یادم بیاد ولی می تونی ببینی ایده بگیری. می دونی جاییم رو نگرفت، فکرمو مشغول نمی کنه. بهترین نکته در نوشتن داستان های جنایی اینه که فکر خواننده رو مشغول کنه. ولی حقیقتش این کار نکرد. بهتر می تونی می نویسی. بیشتر تلاش کن و هول نباش در انتشار اثر.
موفق باشی،
آتوسا
فکر می کنم فیزیولوژی این آقا قاتله یکم مشکل داره. بدن 6 لیتر خون داره، یک پنجم از خون رو هم که از دست بدن وارد شوک و بعد مرگ میشن، پس زنده موندن فرد بستگی داره به تند یا آهسته تعریف کردن داستان توسط قاتل. حالا اگر تد تعریف کنه که ممکنه فرد زنده بمونه قبل از اینکه یه پنجمش رو از دست بده. که خب اگر تند تعریف می کرد قبلی ها هم زنده می موندن، اگر قراره آهسته تعریف کنه که خب این دختره هم میمیره. من بیشتر فکر می کردم می خواد شکنجه شون کنه اینجوری بهتر نبود ؟ چون توان افراد در گرفتن ضربات مختلف متفاوته و ممکنه همه نتونن زنده بمونن.بعد اینکه این اسامی خارجی بهتر بود توی پانویس هم انگلیسیش رو می نوشتی که قاطی نکنیم و تلفظش برامون راحت تر باشه. یه سری صفات و قید ها هم استفاده شون به جا نبود. مثل اونجا که با مهربانی و ( یه کلمه ی دیگه) یادم نیست به قاب نگاه کردم. مهربانی مفهومی نداره اینجا کلمه ی بعدی مناسب تر بود.
دیگه اینکه دلم بگه برات، شخصیت قاتل charming نیست، می دونم در همون صفحه ی اول نباید قضاوت کنم ولی خب من ترجیح میدم در مورد قاتلی بخونم که یه مقدار کلیشه نباشه، اینکه از یه جای فقیر نشین اومده و می خواد پولدارا رو بکشه ایده ی کلیشه ای و خسته کننده ایه. یه مقدار قاتله به نظر شخصیت مرموز بود بهتر میشد. بعد کلاه کَپ رو هم نفهمیدم منظورتو یعنی از این کلاه لبه دارا ؟
به طور کلی بد نبود. ولی خب جذبم نکرد دیگه می تونست introی خیلی بهتری باشه. یکم روش فکر کن به نظرم، یه کم کتاب این مدلی بخون مثل along comes a spider یا never never از جیمز پترسون معمولن کمک کننده تر هستند. یا فیلم های این مدلی هم کم نیست، یکم باید فکر کنم که یادم بیاد ولی می تونی ببینی ایده بگیری. می دونی جاییم رو نگرفت، فکرمو مشغول نمی کنه. بهترین نکته در نوشتن داستان های جنایی اینه که فکر خواننده رو مشغول کنه. ولی حقیقتش این کار نکرد. بهتر می تونی می نویسی. بیشتر تلاش کن و هول نباش در انتشار اثر.
موفق باشی،
آتوسا
در کل قرار هست دخترها بمیرن واسه همین در آرامش داستانش رو تعریف میکنه و مهم نیست تموم بشه یا نه.اما این بار میخواد داستانش رو کامل کنه پس تلاش میکنه که دختره نمیره.
اون ها رو میخواستم وقتی قسمت اول رو ویرایش کردم اضافه کنم که هنوز فرصت نکردم.
انگیزه قاتل در قسمت های آینده معلوم میشه.مطمئن باش اینجوری نیست که ببینه اونا پولدارن بره بکشتشون.آره از همون کلاه هایی که رپر ها میذارن سرشون!
چیزی که حتما باید بهش توجه بشه اینه که درسته داستان به نظر جنایی میاد ولی به نظرخودم بیشتر درامه.اون کتاب ها رو حتما مطالعه میکنم.قسمت دوم رو میخواستم امروز بذارم که با این نظر یک هفته دیگه هم عقب افتاد:دی
مرسی.
آره ولی خو بدن کلا" ۵ لیتر خون داره..
۸ درصد وزن بدن رو معمولا خون تشکیل میده
از دست دادن بیش تر از ۲ لیتر خون خطرناکه..
این شاید تو داستان نویسی کمکت کنه...خخخخ
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
داستانت هم خوبه...ولی خو تازه یه فصل دادی هنوز نمیشه خیلی نقدت کرد...خیلی از داستانا تازه از فصل ۴..۵ به بعد شروع می کنن جالب شدن..به نظرم چن فصل اول داستان چون هنوز جنبه معرفی و عادت کردن مخاطب با فضای داستان داره نمیشه گفت داستان خوبه یانه..چون اکثر داستان ها تو این فصل ها از یه اسلوب و قالب استفاده می کنن..موفق باشین
خوب بود. یه کم ویرایش می خواد اما واقعا خوب بود
ادامشو کی میذاری؟ به نظرم رو منطق داستانت کار کن و اینکه اول داستانه ما منتظریم با فصول بعدی بهتر بشناسیمت
جذاب بود
یه مقدمه جذاب، و یه مقدمه ای که دعوتم میکنه که بخوام یه داستان مهیج رو بخونم. امیدوارم ادامه بدی و ببینیم چی داری.