Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

دیدار با شیطان

32 ارسال‌
7 کاربران
30 Reactions
6,834 نمایش‌
dark poem
(@dark-poem)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 31
شروع کننده موضوع  

سلام!
اول دو تا چیزو بگم قبل اینکه منو دعوا کنین بگید یه فصل یه فصل نذار دو تا دلیل داره که میخوام این کارو کنم اولین که من تا کسی ترغیبم نکنه نمینویسم .حالا نوشتن هم نوشتم تا چند فصلی رو اما تایپ کردنش واقعا عذابم میده باز نویسی و خوندنو دوباره نظر گرفتن اصا میمیرم همینم صد بار اخرین بار که ویرایشش کردم صد بار استخاره کردم .اصا ببینم بازخوردا چطوره اصا خوب نی خو ادامه ندم .دوما این که این داستان رمان نیست .داستان بلنده داستان بلندم حداکثر ۱۰۰ صفحس«امیدوارم بیشتر نشه تا تهش ضایع شم» بخاطر همین صلاح دیدم فصل فصل بزارم هر فصلم به فاصله ی ۲ الی سه هفته نسبت به فصل قبل میزارم دیگه حالا زود تر بشه هم بهتر
اها مسئله ی دوم رمان داستان فانتزی نیست !یعنی فانتزی خونین ممکنه اصا خوشتون نیاد

خب خوبه یه خلاصه ای از رمان هم براتون بگم
اممم داستان در مورد جنگ آخر زمانی که بین خدا و شیطان رخ میده اما شیطان پیروز میشه . البته نه بخاطر اینکه شیطان قوی تره بلکه چون کمک های خدا به آدما قطع میشه انگار که یه دفعه ناپدید میشه
خلاصه آدم خوبا میوفتن دست شیطان یه خانوم دکتری بین این آدماست که قراره با شیطان ملاقات کنه. البته نه به این سادگیا حالا نمیگم چطوری چون مزه ی فصل اول و دوم میپره .. زاستی نقدددددد نشه فراموووش
http://s7.picofile.com/file/8258396784/didar_ba_sheitan_fasl_1.pdf.html
:5::27::27:

پ.ن :دوستان انسان شکست میخوره .نمیخام اخر داستانو لو بدم ولی بدونید اصا اونجوری که فکر میکنید نیست ته داستان .تهش خوبه .من آتیئیست نیستم اصا تهش خیلی خوبه خیالتون راحت ری اکت ناجور نشون ندید. یه جور امتحانه این شکسته اه نمیخام لو بدم دیگه فقط ری اکت نشون ندید


   
nilay، sajjad.zahiri2، حمید و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 553
 

Hermit;24123:
دوستان در بحث فانتزی آدم محدودیتی نداره در نوشتن
کلا نوشتن محدودیتی نداره
لزومی نداره در قالب دینی بره
هرجور که نویسنده میخواد باید پیش بره داستان

ممنون مرتضی عزیز. واقعن بعضی دوستان کی می خوان معنی فانتزی رو بفهمن ؟
AmbrellA

دوست من تنها توصیه من به شما اینه که یکم مطالعه تون رو بیشتر کنید تا دیدتون نسبت به معانی بعضی چیزها افزایش پیدا کنه فقط به کتابها و مطالبی که در تلویزیون و مجلات ما بیان میشه بسنده نکنید. یکم بیرون از این محیط برید ببینید دنیا حرفش چیه. فانتزی ساخته ی صهیونیست نیست. این حرف رو خواهشن جای دیگه نزنید چون ممکنه دیگه جای دیگه اینطور دوستانه باهاتون برخورد نشه.


   
lord.1711712 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
 

تشکر از همه دوستان کاملا موافقم فانتزی حدو مرزی نداره میتونی هر طوری بنویسی منم نگفتم نمییشه نوشت من میگم نوشتن این طوری اونم توسط یه ایرانی مسلمون برای بچه های سن پایین مناسب نیست چون باعث تخریب پایه های اعتقادی میشه مخاطب این داستان ها مگه کیان غیر بچه های 10 16 سالن حالا بالاترم داریم ولی اکثرا این رنجن که توی این رنج تازه ادم چشم و گوش باز میکنه ببینه دنیا چیه چطوره حالا یه نفر بیاد توی داستان یکی از مبناهای اصلی دینی رو اینطور بیان کنه باعث تخریب تفکر اون میشه ، مشکل من با نداشتن خدا نیست و یا بی خدایی مشکل من با داستان ایشون و نقد من از ایشون اینکه چرا توی یه داستان تخیلی یه بحث واقعی رو وارد کرده و به اون نقد زده ایه بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را اینو همه شنیدن این یه واقعیته و وقتی با تخیل پیوند زده بشه باعث تخریب یه طرف میشه که این یه طرف الان اینجا اعتقاده!! اگر ایشون داستان فانتزی مینویسه باید توش اصول خودش رو پیاده کنه اصول فانتزی رو توی فانتزی حدو مرزی نیست بیا ده تا خدا و 100 تا پیغمبر بساز ولی نباید توش یه پیغمبر و یه اعتقاد واقعیییییییییییییی تاکید میکنم واقعی رو وارد کنه و به باد شوخی و مسخره بگیری این داستان نیست این یه تخریبه!
لطفا دقت کنید. لیدی رین هرمیت اسسسسسس شما از تجربه کافی برخوردارین بجای حمایت اینطوری باید راهنمایی کنید این نویسنده جون رو که راه درست رو پیدا کنه!! فانتزی صحیح که بچه های این مملکت رو به بیراحه نبره وگرنه اونقدر میشه داستان نوشت.
من دیگه چیزی نمیگم این همه حرفی بود که داشتم انشاا... کسایی باشن که درک کنن و معنیشون رو بگیره!


   
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 553
 

AmbrellA;24127:
تشکر از همه دوستان کاملا موافقم فانتزی حدو مرزی نداره میتونی هر طوری بنویسی منم نگفتم نمییشه نوشت من میگم نوشتن این طوری اونم توسط یه ایرانی مسلمون برای بچه های سن پایین مناسب نیست چون باعث تخریب پایه های اعتقادی میشه مخاطب این داستان ها مگه کیان غیر بچه های 10 16 سالن حالا بالاترم داریم ولی اکثرا این رنجن که توی این رنج تازه ادم چشم و گوش باز میکنه ببینه دنیا چیه چطوره حالا یه نفر بیاد توی داستان یکی از مبناهای اصلی دینی رو اینطور بیان کنه باعث تخریب تفکر اون میشه ، مشکل من با نداشتن خدا نیست و یا بی خدایی مشکل من با داستان ایشون و نقد من از ایشون اینکه چرا توی یه داستان تخیلی یه بحث واقعی رو وارد کرده و به اون نقد زده ایه بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را اینو همه شنیدن این یه واقعیته و وقتی با تخیل پیوند زده بشه باعث تخریب یه طرف میشه که این یه طرف الان اینجا اعتقاده!! اگر ایشون داستان فانتزی مینویسه باید توش اصول خودش رو پیاده کنه اصول فانتزی رو توی فانتزی حدو مرزی نیست بیا ده تا خدا و 100 تا پیغمبر بساز ولی نباید توش یه پیغمبر و یه اعتقاد واقعیییییییییییییی تاکید میکنم واقعی رو وارد کنه و به باد شوخی و مسخره بگیری این داستان نیست این یه تخریبه!
لطفا دقت کنید. لیدی رین هرمیت اسسسسسس شما از تجربه کافی برخوردارین بجای حمایت اینطوری باید راهنمایی کنید این نویسنده جون رو که راه درست رو پیدا کنه!! فانتزی صحیح که بچه های این مملکت رو به بیراحه نبره وگرنه اونقدر میشه داستان نوشت.
من دیگه چیزی نمیگم این همه حرفی بود که داشتم انشاا... کسایی باشن که درک کنن و معنیشون رو بگیره!

عزیزم دست از کنترل بردار! گیرم اینجا هم بتونی قلم یه نفر رو کنترل کنی! ذهن بشری رو که نمیشه کنترل کرد! ذهن بی حد و مرزه! دوست داره توی داستانش اینطوری بنویسه. هر چند منظورش اونجوری هم نبوده که حالا شما داری میگی ولی کلن دوست داشته این جمله رو بیاره. کسی نمی تونه بهش بگه چرا ؟ خوشت نمیاد نخون. واسه ی داستانش هم رده سنی می ذاره که کسی ذهنش تخریب نشه.


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

AmbrellA;24127:
تشکر از همه دوستان کاملا موافقم فانتزی حدو مرزی نداره میتونی هر طوری بنویسی منم نگفتم نمییشه نوشت من میگم نوشتن این طوری اونم توسط یه ایرانی مسلمون برای بچه های سن پایین مناسب نیست چون باعث تخریب پایه های اعتقادی میشه مخاطب این داستان ها مگه کیان غیر بچه های 10 16 سالن حالا بالاترم داریم ولی اکثرا این رنجن که توی این رنج تازه ادم چشم و گوش باز میکنه ببینه دنیا چیه چطوره حالا یه نفر بیاد توی داستان یکی از مبناهای اصلی دینی رو اینطور بیان کنه باعث تخریب تفکر اون میشه ، مشکل من با نداشتن خدا نیست و یا بی خدایی مشکل من با داستان ایشون و نقد من از ایشون اینکه چرا توی یه داستان تخیلی یه بحث واقعی رو وارد کرده و به اون نقد زده ایه بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را اینو همه شنیدن این یه واقعیته و وقتی با تخیل پیوند زده بشه باعث تخریب یه طرف میشه که این یه طرف الان اینجا اعتقاده!! اگر ایشون داستان فانتزی مینویسه باید توش اصول خودش رو پیاده کنه اصول فانتزی رو توی فانتزی حدو مرزی نیست بیا ده تا خدا و 100 تا پیغمبر بساز ولی نباید توش یه پیغمبر و یه اعتقاد واقعیییییییییییییی تاکید میکنم واقعی رو وارد کنه و به باد شوخی و مسخره بگیری این داستان نیست این یه تخریبه!
لطفا دقت کنید. لیدی رین هرمیت اسسسسسس شما از تجربه کافی برخوردارین بجای حمایت اینطوری باید راهنمایی کنید این نویسنده جون رو که راه درست رو پیدا کنه!! فانتزی صحیح که بچه های این مملکت رو به بیراحه نبره وگرنه اونقدر میشه داستان نوشت.
من دیگه چیزی نمیگم این همه حرفی بود که داشتم انشاا... کسایی باشن که درک کنن و معنیشون رو بگیره!

سلام امید
داداش اول اینکه ممنون از اینکه حساسیت درباره موضوعات دینی به خرج میدی.
و اما در این باره.
داستان نویسی بحثی هستش که حدیث نفسه، یعنی شما از غیب نمیارید و خودتون مینویسید.(بیوگرافی حدیث نفس نیست.)
و دوم اینکه، درباره مهدی موعود، طبق چیزایی که من میدونم، زمان ظهور این حضرت فقط دست بالاسری است و بس. یعنی خودشونم خبر ندارند که کی ظهور میکنند. من این داستانو تو ذهنم با دو گرم دین نداشتم تطبیق میدم و میبینم مشکلی نیست.
اول اینکه ظهور حتی نشانه ی قطعیشم قطعی نیست! یعنی میشه نشانه قطعی باشه و ظهور اتفاق نیفته. برای همین فعلا نشانه های ظهور رو بگذریم.
دوم اینکه در این بحث که بگیم امام موعود در داستان کجاست و ظهور نکرده، کاملا به نظر من چیز حساسی نیست. در هیچ جای داستان گفته نشده که شیطان مستقیما با ارتش جهنمیش حمله کرده. میشه گفت افراد شیطانی اینقدر زیاد شدن که با حمایت های شیطان به انسان هایی که کمپلت دیگه درشون اثری از خدا و پیغمبر نمونده حمله کردند و بوم بوم به فناشون دادن رفت.
امید جان من همیشه به ادم هایی مثل شما که این همه نگران دین و مذهب هستند احترام میذارم و پاشونم میبوسم. ولی به نظرم یه تجدید نظر در داستان بکن؛ شاید نکات تازه تری باشد.


   
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
 

Lady Rain;24131:
عزیزم دست از کنترل بردار! گیرم اینجا هم بتونی قلم یه نفر رو کنترل کنی! ذهن بشری رو که نمیشه کنترل کرد! ذهن بی حد و مرزه! دوست داره توی داستانش اینطوری بنویسه. هر چند منظورش اونجوری هم نبوده که حالا شما داری میگی ولی کلن دوست داشته این جمله رو بیاره. کسی نمی تونه بهش بگه چرا ؟ خوشت نمیاد نخون. واسه ی داستانش هم رده سنی می ذاره که کسی ذهنش تخریب نشه.

خب من در بالا هم گفتم درباره متن نویسنده حرفام رو زدم و در این باره دیگه چیزی نمیگم.
این جملاتم در باره ترز تفکر شماست ، با اینکه به شما با سابقه نویسندگی احترام میزارم و خیلییییی قبولتون دارم ولی در باره این ترز نحوه تفکر با شما کاملا مخالفم
اولا من کی کنترل کردم؟؟ ایا من رئیس وزارت ارشادم یا خود وزیر ارتباطات ؟؟ من چیکارم ؟ من فقط به عنوان یه خواننده نظر شخصی خودم رو با بیان ریزه کاری هایی که خیلی ها از کنارش میگذرن بیان کردم شاید خیلی ها دوست نداشته باشن این حرفا رو ولی اعتقاد منه و هیچ جایی از گفتنش جاخالی نمیکنم ، نباید اعتقادات مذهبی رو با هر چیزی مخلوت کرد ، دروغ رو با حقیقت مخلوط کرد حقیقت هم کج از اب در میاد خیال رو با واقعیت مخلوط کنی واقعیت و خیال رو نمیشه از هم تفکیک کرد ، ذهن ادم حد و مرزی نداره ولی چهار چوب برای در نظر میگیرن مثلا کسی نمیاد یه داستان تخیلی در باره عاشورا بنویسه یا کسی نمیاد داستان بنویسه فلان امام چیکار کرد و از خودش براشون داستان در بیاره چون این چیزا برا همه مقدسه و محترم !! قران که جای خود! ایشون میتونه توی داستانش از قول شما هر چیزی بنویسه نا اعوزو بلا به خدام فوش بده به هر چی امامو مقدساته فوش بده اینطوری به نظر شما حد و مرض نویسندگی و فانتزی نویسی حفظ میشه؟ ذهن حد نداره ولی چهار چوب داره اگه از اون چهار چوب پا فراتر بزاری ممکنه کسایی ناراحت بشن من گفتم اینه شاید اخر داستان رو یه خیلی خوب ایشون با مقدسات هم نوا کنه و یه پایان عالی از اب در بیاره همه حرف من اینکه نبایستی از این اصطلاحات که برای مردم مقدسه توی یه داستان تخیلی استفاده کرد !
بیایم چهار چوب ذهنمون رو بشناسیم و به هر قیمتی ازش پا فراتر نزاریم!


   
پاسخنقل‌قول
rezai88922
(@rezai88922)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 28
 

Hermit;24123:
دوستان در بحث فانتزی آدم محدودیتی نداره در نوشتن
کلا نوشتن محدودیتی نداره
لزومی نداره در قالب دینی بره
هرجور که نویسنده میخواد باید پیش بره داستان

در اصل بحث فانتزی بودن بله ولی از این جهت که منه نوعی که خدا و اسلام رو قبول دارم و می دونم آدمی مسئوله در قبال همه کارهاش ازجمله نوشته هاش، قضیه یه مقدار عوض میشه.
البته ظاهرا این موضوع تو این سایت (و خیلی سایت های دیگه) اختلافیه.
:53:


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
 

almatra;24134:
سلام امید
داداش اول اینکه ممنون از اینکه حساسیت درباره موضوعات دینی به خرج میدی.
و اما در این باره.
داستان نویسی بحثی هستش که حدیث نفسه، یعنی شما از غیب نمیارید و خودتون مینویسید.(بیوگرافی حدیث نفس نیست.)
و دوم اینکه، درباره مهدی موعود، طبق چیزایی که من میدونم، زمان ظهور این حضرت فقط دست بالاسری است و بس. یعنی خودشونم خبر ندارند که کی ظهور میکنند. من این داستانو تو ذهنم با دو گرم دین نداشتم تطبیق میدم و میبینم مشکلی نیست.
اول اینکه ظهور حتی نشانه ی قطعیشم قطعی نیست! یعنی میشه نشانه قطعی باشه و ظهور اتفاق نیفته. برای همین فعلا نشانه های ظهور رو بگذریم.
دوم اینکه در این بحث که بگیم امام موعود در داستان کجاست و ظهور نکرده، کاملا به نظر من چیز حساسی نیست. در هیچ جای داستان گفته نشده که شیطان مستقیما با ارتش جهنمیش حمله کرده. میشه گفت افراد شیطانی اینقدر زیاد شدن که با حمایت های شیطان به انسان هایی که کمپلت دیگه درشون اثری از خدا و پیغمبر نمونده حمله کردند و بوم بوم به فناشون دادن رفت.
امید جان من همیشه به ادم هایی مثل شما که این همه نگران دین و مذهب هستند احترام میذارم و پاشونم میبوسم. ولی به نظرم یه تجدید نظر در داستان بکن؛ شاید نکات تازه تری باشد.

سلام عزیزم مرسی ما چاکر برادر عزیزی مثل شومام هستیم ! ولی من بیشتر نقدم اینکه نباید ایه قران رو توی یه داستان اورد چون هر چی هم باشه داستان ممکنه به اصل اسیب بزنه پس باید پرهیز کرد.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

ssss;24136:
در اصل بحث فانتزی بودن بله ولی از این جهت که منه نوعی که خدا و اسلام رو قبول دارم و می دونم آدمی مسئوله در قبال همه کارهاش ازجمله نوشته هاش، قضیه یه مقدار عوض میشه.
البته ظاهرا این موضوع تو این سایت (و خیلی سایت های دیگه) اختلافیه.
:53:

لایک
کاملا درسته


   
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 553
 

AmbrellA;24135:
خب من در بالا هم گفتم درباره متن نویسنده حرفام رو زدم و در این باره دیگه چیزی نمیگم.
این جملاتم در باره ترز تفکر شماست ، با اینکه به شما با سابقه نویسندگی احترام میزارم و خیلییییی قبولتون دارم ولی در باره این ترز نحوه تفکر با شما کاملا مخالفم
اولا من کی کنترل کردم؟؟ ایا من رئیس وزارت ارشادم یا خود وزیر ارتباطات ؟؟ من چیکارم ؟ من فقط به عنوان یه خواننده نظر شخصی خودم رو با بیان ریزه کاری هایی که خیلی ها از کنارش میگذرن بیان کردم شاید خیلی ها دوست نداشته باشن این حرفا رو ولی اعتقاد منه و هیچ جایی از گفتنش جاخالی نمیکنم ، نباید اعتقادات مذهبی رو با هر چیزی مخلوت کرد ، دروغ رو با حقیقت مخلوط کرد حقیقت هم کج از اب در میاد خیال رو با واقعیت مخلوط کنی واقعیت و خیال رو نمیشه از هم تفکیک کرد ، ذهن ادم حد و مرزی نداره ولی چهار چوب برای در نظر میگیرن مثلا کسی نمیاد یه داستان تخیلی در باره عاشورا بنویسه یا کسی نمیاد داستان بنویسه فلان امام چیکار کرد و از خودش براشون داستان در بیاره چون این چیزا برا همه مقدسه و محترم !! قران که جای خود! ایشون میتونه توی داستانش از قول شما هر چیزی بنویسه نا اعوزو بلا به خدام فوش بده به هر چی امامو مقدساته فوش بده اینطوری به نظر شما حد و مرض نویسندگی و فانتزی نویسی حفظ میشه؟ ذهن حد نداره ولی چهار چوب داره اگه از اون چهار چوب پا فراتر بزاری ممکنه کسایی ناراحت بشن من گفتم اینه شاید اخر داستان رو یه خیلی خوب ایشون با مقدسات هم نوا کنه و یه پایان عالی از اب در بیاره همه حرف من اینکه نبایستی از این اصطلاحات که برای مردم مقدسه توی یه داستان تخیلی استفاده کرد !
بیایم چهار چوب ذهنمون رو بشناسیم و به هر قیمتی ازش پا فراتر نزاریم!

خیلی شعار میدی تو پیامات متأسفانه! خستم می کنی چون نمی خوای بحث کنی می خوای حرفت رو به کرسی بنشونی. اینکه من اول هر حرفم بگم به نظر من باید این طور باشه ( اون به نظر من و باید توی یه جمله ) زیاد جالب نیست. یا نظر تو یا باید با هم جور در نمیاد این دو تا کلمه.

خواهی از این حرف من پند گیر خواهی ملال و خواهی قضاوت کن. ولی ذهن حد و مرز نداره نمیشه تو چهار چوب هم گذاشتش. یه نویسنده به خصوص داستان نویسِ فانتزی نویس که با تخیلش کار می کنه نمی تونه بزار توی چهار چوب ذهنش اگر اینکارو بکنه نمی تونه خوب بنویسه


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

Lady Rain;24138:
خیلی شعار میدی تو پیامات متأسفانه! خستم می کنی چون نمی خوای بحث کنی می خوای حرفت رو به کرسی بنشونی. اینکه من اول هر حرفم بگم به نظر من باید این طور باشه ( اون به نظر من و باید توی یه جمله ) زیاد جالب نیست. یا نظر تو یا باید با هم جور در نمیاد این دو تا کلمه.

خواهی از این حرف من پند گیر خواهی ملال و خواهی قضاوت کن. ولی ذهن حد و مرز نداره نمیشه تو چهار چوب هم گذاشتش. یه نویسنده به خصوص داستان نویسِ فانتزی نویس که با تخیلش کار می کنه نمی تونه بزار توی چهار چوب ذهنش اگر اینکارو بکنه نمی تونه خوب بنویسه

سلام و علیکم
ببخشید پا برهنه میپرم وسط بحث
ولی یه مورد
آزاد بودن: یکی از خوبی های شما اینه که آثار نتی خارج رو میخونید، یعنی خیلی بیشتر از بقیه بهشون اشنایید. پس حتما واتپد رو میشناسید. من والا انگلیسیم خوب نیست، در حد این رفتم توش پروژه ترجمه پیدا کنم. داستان های به غایت خوبیم توش هست. گرچه فرصت نشده بخونم، چون انگلیسیم فعلا در حد خوندن کمیکه، ولی با توجه به چیز هایی که در گودریدز و در واتپد در حد چیزی که باید دیدم، این آزادی فوقالعاده وحشتناک، آثار بدی داشته، که فقط یکیش افزایش داستان های جنسی، و مربوط به همجنس گرایان هستش.
بحث داستان های جنسیش رو که فعلا بیخیال، بد تر از اون دیده شدن داستان های همجنس گرایانست که من فوقالعاده ضد این جوامع همجنس گرا(که نظر منو بخواید یک جور مرض روانی شدیده، اینجور ادما رو باید قرنطینه کرد و از جامعه دور کرد.) هستم. این یه قسمت از آزادی هستش.
بعدم اینکه ما اجازه نوشتن و انجام دادن هرکاری رو داشته باشیم، از پیامد های مدرنیته هستش. من اینو از خودم نمیگم، این سرلوحه زندگی یه انسانیه، از بالا تا پایین این رشته باید این شش مورد پیامد های مدرنیته یا جامعه ی متجدد رو بلد باشن. که خدا رو شکر کتاب جامعه شناسی سال دومم کامل توضیحش داده که من میگم چی هستش
زوال عقلانیت ذاتی: از بین رفتن عقلانیتی که درباره ارزش ها، آرمان ها و اهداف زندگی تامل میکنداز بین رفتن عقلانیتی که درباره ارزش ها، آرمان ها و اهداف زندگی تامل میکند.
این از پیامد های مدرنیته از پدر جامعه شناسی ماکس وبر هستش.
اینو داشته باشید.
یه دیالوگ از فیلم شرلوک هلمز: بازی سایه ها
قوانین مکانیک سماوی حکم میکنند که در برخورد دو جسم، اثرات جانبی انکار ناپذیر است.
مدرنیته یک اتفاق ناگورا و بد هستش، ولی یکی دو موردم به صورت اتفاقی خوب در اومده، یکی از همین چیزهاست شکستن مرز ها به هر دلیلی هستش.
که همه ی این ها منجر به پیشرفت مدرنیته میشه که به دو دوره ی پست مدرنیته و دوره وحشتناک ترنس مدرنیته منتهی میشه.
که لامز به ذکر است ترنس مدرنیته دوره ای است که در حالت مادیشو بخوایم بگیم، انسان ها با لقاح مصنوعی به دنیا میان و انسان در یک فردگرایی شدید غرق میشه.
این فقط نظر منه یا علی


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

almatra;24139:
سلام و علیکم
ببخشید پا برهنه میپرم وسط بحث
ولی یه مورد
آزاد بودن: یکی از خوبی های شما اینه که آثار نتی خارج رو میخونید، یعنی خیلی بیشتر از بقیه بهشون اشنایید. پس حتما واتپد رو میشناسید. من والا انگلیسیم خوب نیست، در حد این رفتم توش پروژه ترجمه پیدا کنم. داستان های به غایت خوبیم توش هست. گرچه فرصت نشده بخونم، چون انگلیسیم فعلا در حد خوندن کمیکه، ولی با توجه به چیز هایی که در گودریدز و در واتپد در حد چیزی که باید دیدم، این آزادی فوقالعاده وحشتناک، آثار بدی داشته، که فقط یکیش افزایش داستان های جنسی، و مربوط به همجنس گرایان هستش.
بحث داستان های جنسیش رو که فعلا بیخیال، بد تر از اون دیده شدن داستان های همجنس گرایانست که من فوقالعاده ضد این جوامع همجنس گرا(که نظر منو بخواید یک جور مرض روانی شدیده، اینجور ادما رو باید قرنطینه کرد و از جامعه دور کرد.) هستم. این یه قسمت از آزادی هستش.
بعدم اینکه ما اجازه نوشتن و انجام دادن هرکاری رو داشته باشیم، از پیامد های مدرنیته هستش. من اینو از خودم نمیگم، این سرلوحه زندگی یه انسانیه، از بالا تا پایین این رشته باید این شش مورد پیامد های مدرنیته یا جامعه ی متجدد رو بلد باشن. که خدا رو شکر کتاب جامعه شناسی سال دومم کامل توضیحش داده که من میگم چی هستش
زوال عقلانیت ذاتی: از بین رفتن عقلانیتی که درباره ارزش ها، آرمان ها و اهداف زندگی تامل میکنداز بین رفتن عقلانیتی که درباره ارزش ها، آرمان ها و اهداف زندگی تامل میکند.
این از پیامد های مدرنیته از پدر جامعه شناسی ماکس وبر هستش.
اینو داشته باشید.
یه دیالوگ از فیلم شرلوک هلمز: بازی سایه ها
قوانین مکانیک سماوی حکم میکنند که در برخورد دو جسم، اثرات جانبی انکار ناپذیر است.
مدرنیته یک اتفاق ناگورا و بد هستش، ولی یکی دو موردم به صورت اتفاقی خوب در اومده، یکی از همین چیزهاست شکستن مرز ها به هر دلیلی هستش.
که همه ی این ها منجر به پیشرفت مدرنیته میشه که به دو دوره ی پست مدرنیته و دوره وحشتناک ترنس مدرنیته منتهی میشه.
که لامز به ذکر است ترنس مدرنیته دوره ای است که در حالت مادیشو بخوایم بگیم، انسان ها با لقاح مصنوعی به دنیا میان و انسان در یک فردگرایی شدید غرق میشه.
این فقط نظر منه یا علی

ببین دو حالت داره. یا این چیزایی که خوشت نمی یاد واقعی هست یا نیست.
اگه واقعی هست چه مشکلی داره این مسائل رو در رمان بیاریم؟ نیاوردنش یه جور پاک کردن صورت مسئله نیست؟
اگه هم خیالیه خب بازم مشکل درست نمی کنه. اگه کسی با خوندنش به انحراف کشیده می شه ذاتش واقعا خرابه و چنین آدمی از هر طریقی ممکنه منحرف شه. اگه هم نمی شه چه ضرری براش داره؟
به همین دلیل با نظرت مخالفم.


   
Lady Joker و Lady Joker واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1048
 

بوفچه;24140:
ببین دو حالت داره. یا این چیزایی که خوشت نمی یاد واقعی هست یا نیست.
اگه واقعی هست چه مشکلی داره این مسائل رو در رمان بیاریم؟ نیاوردنش یه جور پاک کردن صورت مسئله نیست؟
اگه هم خیالیه خب بازم مشکل درست نمی کنه. اگه کسی با خوندنش به انحراف کشیده می شه ذاتش واقعا خرابه و چنین آدمی از هر طریقی ممکنه منحرف شه. اگه هم نمی شه چه ضرری براش داره؟
به همین دلیل با نظرت مخالفم.

من یه چیزی از تو یاد گرفته باشم اینه که تماشاگر رو منحرف فرض نکنم. اینو ممنون
ولی یه سری چیزا رو نباید گفت. خیلی چیزا تو جامعه ایران که نه، تو شهر خودمون تو تهران خودمون هست که ما دوست نداریم بگیم، اصلا اثراتش فوقالعاده بده.(که یکیشو باید پی وی تلگرام بهت توضیح بدم چون خودت میفهمی چرا تو سایت نگفتم) که گفتنش قبحشو میریزه جدی میگم.
مثال:
اقای فلان فلان قدر پولو اختلاص کرد رفت.
آقا تموم شد نگید. تکرار نکنید!
چرا؟
الان میری یه جا در نقش ارباب رجوع، میرسی به طرف طرف رشوه میخواد. میپرسی که چرا؟
میگه که همه دارن میخورن، اینم روش، این اثر این کاراست.
من با این داستان اصلا مخالف نیستم.
من با یه سری آزادی ها بیش از حد مخالفم!


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
 

یکی از بزگان ایرانی خودمون میگه ازادی بی حد مرز میشه بی بندو باری پس همه چیز رو باید با چهار چوب و قوانین برابر کرد حتی اگر کمی سخت باشه، سخته 30 ثانیه پشت چراغ قرمز ایستاد ! ولی قانونه! چهارچوبه!


   
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
 

almatra;24141:
من یه چیزی از تو یاد گرفته باشم اینه که تماشاگر رو منحرف فرض نکنم. اینو ممنون
ولی یه سری چیزا رو نباید گفت. خیلی چیزا تو جامعه ایران که نه، تو شهر خودمون تو تهران خودمون هست که ما دوست نداریم بگیم، اصلا اثراتش فوقالعاده بده.(که یکیشو باید پی وی تلگرام بهت توضیح بدم چون خودت میفهمی چرا تو سایت نگفتم) که گفتنش قبحشو میریزه جدی میگم.
مثال:
اقای فلان فلان قدر پولو اختلاص کرد رفت.
آقا تموم شد نگید. تکرار نکنید!
چرا؟
الان میری یه جا در نقش ارباب رجوع، میرسی به طرف طرف رشوه میخواد. میپرسی که چرا؟
میگه که همه دارن میخورن، اینم روش، این اثر این کاراست.
من با این داستان اصلا مخالف نیستم.
من با یه سری آزادی ها بیش از حد مخالفم!

این مثال هات هیچ ربطی به چیزایی که تو داستانت اومده نیاره و کلا مغلطه است.


   
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
 

almatra;24139:
سلام و علیکم
ببخشید پا برهنه میپرم وسط بحث
ولی یه مورد
آزاد بودن: یکی از خوبی های شما اینه که آثار نتی خارج رو میخونید، یعنی خیلی بیشتر از بقیه بهشون اشنایید. پس حتما واتپد رو میشناسید. من والا انگلیسیم خوب نیست، در حد این رفتم توش پروژه ترجمه پیدا کنم. داستان های به غایت خوبیم توش هست. گرچه فرصت نشده بخونم، چون انگلیسیم فعلا در حد خوندن کمیکه، ولی با توجه به چیز هایی که در گودریدز و در واتپد در حد چیزی که باید دیدم، این آزادی فوقالعاده وحشتناک، آثار بدی داشته، که فقط یکیش افزایش داستان های جنسی، و مربوط به همجنس گرایان هستش.
بحث داستان های جنسیش رو که فعلا بیخیال، بد تر از اون دیده شدن داستان های همجنس گرایانست که من فوقالعاده ضد این جوامع همجنس گرا(که نظر منو بخواید یک جور مرض روانی شدیده، اینجور ادما رو باید قرنطینه کرد و از جامعه دور کرد.) هستم. این یه قسمت از آزادی هستش.
بعدم اینکه ما اجازه نوشتن و انجام دادن هرکاری رو داشته باشیم، از پیامد های مدرنیته هستش. من اینو از خودم نمیگم، این سرلوحه زندگی یه انسانیه، از بالا تا پایین این رشته باید این شش مورد پیامد های مدرنیته یا جامعه ی متجدد رو بلد باشن. که خدا رو شکر کتاب جامعه شناسی سال دومم کامل توضیحش داده که من میگم چی هستش
زوال عقلانیت ذاتی: از بین رفتن عقلانیتی که درباره ارزش ها، آرمان ها و اهداف زندگی تامل میکنداز بین رفتن عقلانیتی که درباره ارزش ها، آرمان ها و اهداف زندگی تامل میکند.
این از پیامد های مدرنیته از پدر جامعه شناسی ماکس وبر هستش.
اینو داشته باشید.
یه دیالوگ از فیلم شرلوک هلمز: بازی سایه ها
قوانین مکانیک سماوی حکم میکنند که در برخورد دو جسم، اثرات جانبی انکار ناپذیر است.
مدرنیته یک اتفاق ناگورا و بد هستش، ولی یکی دو موردم به صورت اتفاقی خوب در اومده، یکی از همین چیزهاست شکستن مرز ها به هر دلیلی هستش.
که همه ی این ها منجر به پیشرفت مدرنیته میشه که به دو دوره ی پست مدرنیته و دوره وحشتناک ترنس مدرنیته منتهی میشه.
که لامز به ذکر است ترنس مدرنیته دوره ای است که در حالت مادیشو بخوایم بگیم، انسان ها با لقاح مصنوعی به دنیا میان و انسان در یک فردگرایی شدید غرق میشه.
این فقط نظر منه یا علی

یعنی میگی درمورد دزدی هم ننوشت چون بده؟ و ممکنه خواننده دزد بشه؟
درمورد قتل هم ننوشت چون ممکنه خواننده قاتل بشه؟ یا کلا احساساتش حذف بشه؟
همه چی خوب و اوکی باشه تا ملت خوب بشن؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

این بحث هم کافیه دوستان
اینجا ادامش ندین، تاپیک داستان دوستمونه، اگه درمورد این داستان نظری دارین بگین


   
Lady Joker، AmbrellA و milad.m واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 553
 

almatra;24139:
سلام و علیکم
ببخشید پا برهنه میپرم وسط بحث
ولی یه مورد
آزاد بودن: یکی از خوبی های شما اینه که آثار نتی خارج رو میخونید، یعنی خیلی بیشتر از بقیه بهشون اشنایید. پس حتما واتپد رو میشناسید. من والا انگلیسیم خوب نیست، در حد این رفتم توش پروژه ترجمه پیدا کنم. داستان های به غایت خوبیم توش هست. گرچه فرصت نشده بخونم، چون انگلیسیم فعلا در حد خوندن کمیکه، ولی با توجه به چیز هایی که در گودریدز و در واتپد در حد چیزی که باید دیدم، این آزادی فوقالعاده وحشتناک، آثار بدی داشته، که فقط یکیش افزایش داستان های جنسی، و مربوط به همجنس گرایان هستش.
بحث داستان های جنسیش رو که فعلا بیخیال، بد تر از اون دیده شدن داستان های همجنس گرایانست که من فوقالعاده ضد این جوامع همجنس گرا(که نظر منو بخواید یک جور مرض روانی شدیده، اینجور ادما رو باید قرنطینه کرد و از جامعه دور کرد.) هستم. این یه قسمت از آزادی هستش.
بعدم اینکه ما اجازه نوشتن و انجام دادن هرکاری رو داشته باشیم، از پیامد های مدرنیته هستش. من اینو از خودم نمیگم، این سرلوحه زندگی یه انسانیه، از بالا تا پایین این رشته باید این شش مورد پیامد های مدرنیته یا جامعه ی متجدد رو بلد باشن. که خدا رو شکر کتاب جامعه شناسی سال دومم کامل توضیحش داده که من میگم چی هستش
زوال عقلانیت ذاتی: از بین رفتن عقلانیتی که درباره ارزش ها، آرمان ها و اهداف زندگی تامل میکنداز بین رفتن عقلانیتی که درباره ارزش ها، آرمان ها و اهداف زندگی تامل میکند.
این از پیامد های مدرنیته از پدر جامعه شناسی ماکس وبر هستش.
اینو داشته باشید.
یه دیالوگ از فیلم شرلوک هلمز: بازی سایه ها
قوانین مکانیک سماوی حکم میکنند که در برخورد دو جسم، اثرات جانبی انکار ناپذیر است.
مدرنیته یک اتفاق ناگورا و بد هستش، ولی یکی دو موردم به صورت اتفاقی خوب در اومده، یکی از همین چیزهاست شکستن مرز ها به هر دلیلی هستش.
که همه ی این ها منجر به پیشرفت مدرنیته میشه که به دو دوره ی پست مدرنیته و دوره وحشتناک ترنس مدرنیته منتهی میشه.
که لامز به ذکر است ترنس مدرنیته دوره ای است که در حالت مادیشو بخوایم بگیم، انسان ها با لقاح مصنوعی به دنیا میان و انسان در یک فردگرایی شدید غرق میشه.
این فقط نظر منه یا علی

من خودم یکی از نویسنده های انگلیسی واتپد هستم :دی ولی آی دیم رو به دلایلی اینجا شیر نمی کنم :دی
من مشکلی با هیچکدوم اینایی که شما میگی مشکله و نمی دونم بیماریه و این صحبتا ندارم. با erotic بودن بعضی رمان ها موافقم ولی خوبیه وات پد اینه که درجه بندی سنی داره. این چیزی هم که بیان کردی بیماری نیست و انکار اینجور انسانها هم کار درستی نیست. اونها م بنده ی خدان اونها هم می تونن آدمهای پاکی باشن.

مرتضیِ عزیز من با اجازت دیگه این بحث رو ادامه نمی دم چون واقعن هم به هیچ جا نمی رسه. اعتقادات و عقاید ما فرسنگ ها جداست فقط با این تفاوت که من به شخصه اعتقاداتم رو پیش خودم نگه می دارم و دم نمی زنم اما شما مداوماً می خواید اعتقاداتتون رو وارد آثارتون کنید به صورت خیلی برجسته.

-----------------

در مورد داستان این دوست عزیزمون هم گذشته از همه ی این حرفها و حدیث ها و غیره این رو بگم که این موضوع شدیداً تکراریه. من اصلاً با موضوع داستانتون موافق نیستم نه بخاطر مسائلی که دوستان مطرح کردن به خاطر اینکه من به خلق آثار جدید اعتقاد دارم یا اگر می خواید چیزی رو تکراری خلق کنید سعی کنید روایت متفاوت و جذابی داشته باشه. یکبار دیگه فصل یک رو باز نویسی کنید.

موفق باشی و دیگه این بحث رو ادامه ندین


   
Black و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 3
اشتراک: