|
|
نه راستش علاقه دارم :3: حد اقل یه کاور ساده داشته باشه !مرسی خوندی :103:
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
به نام خالق یکتاخب همونطوری که گفته بودیم امروز هم فصل دوم قرار میگیره !!!
:67:
فصل دوم : صدای شمشیر هابرای دانلود فصل دوم کلیک کنید!
پ.ن : نظر فراموش نشه !!!!
:1::23:
رضا جان ، بهتر نیست واسه هر کاور ، فونت رو عوض کنی یا اسم فصل رو هم بنویسی ؟
مثلا صدای شمشیر ها رو هم توی این کاور می نوشتی جالب می شد
راستش در مورد بومی ننوشتنش دلیلش این بود که ایده و فضای داستان جوری هست که شاید چندان به فرهنگ خودمون شبیه نباشه ، یعنی این چیزیه که خودم تو بعضی داستان های فانتزی کاملا احساسش می کنم این که اگه قرار باشه مثلا به جای "ادوارد" کسی مثل "مهدی" شمشیر دستش بگیره آدم بکشه به نظرم خیلی غیر واقعی و تصنعی هست !!!
به خاطر همین اون جوی که تو داستان برقراره ، باغث میشه مجبور بشم بومی ننویسم!
اگه جوی بود که به فرهنگ کشورمون میخورد (مثل فضاهای داستان های شاهنامه) حتما می نوشتم ! :3:
خب جوری فضای داستانت رو تنظیم کن که به فرهنگ کشور خودمون بخوره. کار سختی نیست.
خب جوری فضای داستانت رو تنظیم کن که به فرهنگ کشور خودمون بخوره. کار سختی نیست.
خخخخخخخخخ، تانوس چه گیری دادیا به بومی سازی ، فضای داستان هم تغییر کنه گاهی اوقات اتفاقاتی می افته توی داستان که به درد بومی سازی نمیخوره ، نویسنده هر طور که راحته داستانشو می نویسه :دی
از نظر من داستان های فانتزی یجورایی سخته که بومی سازی بشه ، چون از اول با خوندن داستان های فانتزی غربی و .... مغز و ذهنمون پرورش پیدا کرده ، به شخصه من اولین داستانی که خوندم هری پاتر بود و بعدش روون و ارتمیس فاول... تا بعد چند سال یه داستان بومی یافتم مثل داستان سفیر کبیر سینا و ...
اهم در مورد داستانت ، رضا جان بعد از خوندن دقیقش نظراتمو میزارم ، باشد که کمکی باشد از برای تو
پ.ن : کلی داستان هست برای خوندن:43::65:
رضا جان درک میکنم که مدرسه هست ولی دل ما چی آخه؟
فصل بعدی کی میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام من خیلی معذرت میخوام
برا این فصل جدیدو نذاشتم که دو هفته اس کامپیوتر نداشتم نتونستم فصل بزارم . فقط با گوشی میومدم.
ایشالا تا چند روز آینده فصل جدیدو میزارم 😉
سلام من خیلی معذرت میخوام
برا این فصل جدیدو نذاشتم که دو هفته اس کامپیوتر نداشتم نتونستم آن بشم و فصل بزارم
ایشالا تا چند روز آینده فصل جدیدو میزارم 😉
سلام
ممنون
منتظر باشیم پس
سلام به همه بوک پیجی های عزیز
یه عذر خواهی بکنم بابت این که یه تاخیر دو هفته ای تقریبا پیش اومد !! همونطور که گفتم کامپیوتر نداشتم !
اما الان اومدیم با پیش فصل سوم
فصل سوم : التماسادوارد هانت به تنهایی شاید نقشه های بسیاری داشت
و تاریکی های درونی اش آن قدر بود که بتواند با آن حتی به پادشاهش هم خیانت کند
مردی وارد سرزمین سیاه شده بود که تاریکی ها
در مقابل او سر فرود می آوردند !
***
فریاد و التماس هر کسی در سرزمین سفید
به این راحتی بلند نمی شود !
اهالی این سرزمین اعتقاد دارند که انسان باید سفت و سخت باشد
و التماس کارِ انسان های ضعیف است
اما انسان هایی که روح بزرگی دارند
التماس و تمنا در وجودشان راه ندارد !!!
اما این اصل برای بعضی ها سلب میشود ...
چون موقعیت برایشان از سخت هم سخت تر می شود
فصل سوم فردا شب ایشالا همین جا قرار میگیره
پ.ن : به خاطر این که یکم فاصله افتاده یکم زود تر دو فصل بعدی رو می زارم !!
پ.ن 2 : نظر هم فراموش نشه :103:
با سلام دوباره به همه بوک پیجی های عزیز و گل
امیدوارم حالتون خوب باشه !
خب همونطوری که بهتون قول داده بودم فصل سوم امشب قرار میگره
و خب قرار میگیره دی:!
قبل از پ.ن : نظر فراموش نشهــ !!!!!!!!!!!!!!
برای دانود فصل جدید کلیک کنید!
خب با این که کسی نیومد برای فصل قبلی نظر بده :33::65:
با این حال ما از رو نمی ریم و فصل جدید از این داستان رو قرار میدیم
باشد که رستگار شوید
+ یه نظری هم بدید ! :10:
فصل چهارم : شروع وظیفه شاید مهمترین وظیفه ، که سرباز باید آن را اجرایی کند ، اطاعت است . سرباز باید
از هر دستوری که فرمانده می دهد اطاعت کند
و اگر این اطاعت نباشد
دیگر نمی توان به او گفت سرباز !!!
و باید گفت که اگر سرباز باشی
باید بدانی که هر لحظه و هر زمان و هر ثانیه از زندگی ات در اختیار فرمانده است
و وقتی وظیفه شروع میشود
تا انتهای آن در اختیار فرمانده ای ...
کشته شوی ...
زخمی شوی ...
یا سالم بمانی ...
این است سرباز واقعی !!
کسی که از فرمانده اطاعت میکند حتی ، تا پای جانش ! منتظر فصل چهارم باشید !
فردا ، در همین تاپیک ...
میگم داداشم یه سوال
کل داستانت چند فصل است؟
به نظرت کی تمام میشود.
میگم داداشم یه سوال
کل داستانت چند فصل است؟
به نظرت کی تمام میشود.
راستش در مورد کامل تموم شدنش نمیدونم چون به یک جلد ختم نمیشه!!
اما در مورد این جلد باید بگم احتمالا حدود 12 فصل خواهد شد حدود 180 صفحه
(که تا الآن تقریبا صد صفحه اش تکمیله و دارم به پایان جلد یکم نزدیک میشم خدا رو شکر)
چطور ؟ :29:
خب همونطوری که بهتون قول داده بودم امروز میخوایم داشته باشیم
فصل چهارم : شروع وظیفه
خب من دیگه حرفی ندارم خودتون میدونید دیگه
هرگز نشه فراموش ، نظردادن هاتون (قافیه اش عالی بود :دی)
یه دو سه تا سوال:
کلا داستانت چند فصله؟
اگر جلداش ادامه داشته باشه،چند جلده؟
در ضمن یه خورده از داستانتم خوندم
فک کنم یه جورج آر ار مارتین دیگه داره توی سایت ما ظهور میکنه
ایول!!!!!!!!!!!!!!!!!
یه دو سه تا سوال:
کلا داستانت چند فصله؟
اگر جلداش ادامه داشته باشه،چند جلده؟
در ضمن یه خورده از داستانتم خوندم
فک کنم یه جورج آر ار مارتین دیگه داره توی سایت ما ظهور میکنه
ایول!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلاااااام
شاید حدودا 12 تا 15 فصل بشه !
جلد هاش رو نمیدونم شاید دو جلد شاید سه جلد شاید بیشتر !!
بستگی به ایده هام داره ...
لطف دااااارییییی !! ممنووووون
امیدوارم بقیه هم نظرشون رو بدن :23:
سلاااااام
شاید حدودا 12 تا 15 فصل بشه !
جلد هاش رو نمیدونم شاید دو جلد شاید سه جلد شاید بیشتر !!
بستگی به ایده هام داره ...
لطف دااااارییییی !! ممنووووون
امیدوارم بقیه هم نظرشون رو بدن :23:
سلام
متاسفانه این معضلیه که خوب یه تیکش به منم سرایت کرده.
سلحشورم زیاد نظر نداره.
همچنین شبح.
ولی خوب اوضاع بهتر میشه.
سینا هم از اون اول اینقدر خفن نبود.