اینجا تاپیکی برای گذاشتن بخشی یا تمام شعر مورد علاقه تونه. ممکنه از یه شعر کلاسیک و سنتی مثل اشعار حافظ بزارید، یا بخشی از ترانه. فرقی نمی کنه، به طرفدارهای انواع سبک های شعر در این جا خوش آمد گفته میشه.
ترانه های پاپ، رپ، راک، متال و...
شعر های سپید، غزل، قصیده و...
( شعر کودکان:21: نه دیگه لطفا نزارین این نوع رو، چون باجنبه نیستیم بعد مدتی تاپیک به تاپیک مسخره بازی تبدیل میشه.)
همونطور که گفتم، از همه نوع شعری بزارید تا وقتی که از چارچوب قوانین سایت خارج نشید. اگه بخشی از شعر مناسب اصول اخلاقی نبود( یا به عبارتی شیبدار بود) سانسورش کنید. هرکس بخواد بدونه چیه خودش میره چک می کنه.
موفق باشید!
+برای اینکه اسپم وار زیاد نشه تعداد اشعار لطفا حداقل یک هفته بین دو پست فاصله بزارین. ممنون:53:
شد چون مه لیلی آسمان گیر
در شیفتگی تمامتر گشت
زنجیر بر صداع مرد است
درمانده پدر به کار او سخت
تازان شب تیره بردمد روز
الا که برفت و دست برداشت
هر یک شده چارهساز با او
در چارهگری زبان کشیدند
کز کعبه گشاده گردد این در
محراب زمین و آسمان اوست
ترتیب کند چنانکه باید
اشتر طلبید و محمل آراست
بنشاند چو ماه در یکی مهد
چون کعبه نهاد حلقه بر گوش
چون ریگ بر اهل ریگ میریخت
آن خانه گنج گنج خانه
دریافتن مراد بشتافت
در سایه کعبه داشت یکچند
بشتاب که جای چاره سازیست
کز حلقه غم بدو توان رست
توفیق دهم به رستگاری
زین شیفتگی به راهم آور
و آزاد کن از بلای عشقم
اول بگریست پس بخندید
در حلقه زلف کعبه زد دست
کامروز منم چو حلقه بر در
بیحلقه او مباد گوشم
کاینست طریق آشنائی
گر میرد عشق من بمیرم
جز عشق مباد سرنوشتم
سیلاب غمش براد حالی
وانگه به کمال پادشائیت
کو ماند اگر چه من نمانم
واین سرمه مکن ز چشم من دور
عاشقتر ازین کنم که هستم
لیلیطلبی ز دل رها کن
هر لحظه بده زیاده میلی
بستان و به عمر لیلی افزای
یک موی نخواهم از سرش کم
گوش ادبم مباد خالی
بیسکه او مباد نامم
گر خون خوردم حلال بادش
هم بی غم او مباد روزم
چندانکه بود یکی به صد باد
کاین قصه شنید گشت خاموش
دردی نه دوا پذیر دارد
گفت آنچه شنید پیش ایشان
چون حلقه کعبه دید در دست
کاورد چو زمزمی به جوشم
کز محنت لیلیش رهاند
نفرین خود و دعای او گفت
افتاد ورق به دست اوباش
شد شیفته نازنین جوانی
در نیک و بدی زبان کشیدند
در خانه غم نشست مویان
گفتند به شاه آن قبیله
بدنام کن دیار ما گشت
جوقی چو سگ از پی اوفتاده
گه رقص کند گهی زمین بوس
هم خوش غزلست و هم خوش آواز
ما را و ترا به باد گیرند
صد پردهدری همینماید
کاین باد هلاک آن چراغست
تا باز رهد مه از وبالش
دزد آبله پای ز شحنه قتال
گفتا که بدین دهم جوابش
این قصه بحی خویش برداشت
گفت آفت نارسیده دریاب
آبی تند است و آتشی تیز
آنگه دارد که سر ندارد
دریافتنش به جای خویش است
برجست بشفقتی که دانی
تا بر پی او روند چون باد
آرند ز راه چارهسازی
جستند ولی نیافتندش
یا چنگ درندهای دریدش
میخورد دریغ و میزد آهی
از گم شدن نشانه او
چون گنج به گوشهای نهفته
هم گوشه گرفته بود و هم گوش
خرسند شده به گرد راهی
روبه به ازو چو سیر باشد
رغبت نکند به هیچ دراج
باسیری نان میده هیچ است
گاورس درشت را کند نرم
در هیضهخوری به جای زهر است
میخورد نوالهای چون زهر
کالای کساد را روائی
کز غایت او غمی توان بود
از بند خودش نجات میداد
بیآنکه رهی به گنج میبرد
بگذشت بر او چو طالع سعد
افتاده خراب در خرابی
معنیش فراخ و قافیت تنگ
بیفافیت است مرد بی کس
در سجده کمان و در وفا تیر
کامیزش تیر در کمان داشت
جز سایه کسی نیافت محرم
شکلی و شمایلی نکو دید
جز خامشیش ندید کاری
بگذشت و ورا به جای بگذاشت
زو اهل قبیله را خبر کرد
میپیچد همچو مار بر سنگ
چون دیو ز چشم آدمی دور
پیدا شده مغزن استخوانش
روی از وطن و قبیله برتافت
دیوانه خویش در طلب کار
افتاده و سر نهاده بر سنگ
گه نوجه نمود و گاه نالید
چون بخت خود اوفتان و خیزان
کاگه نه که در جهان کسی هست
پس دلخوشیی تمام دادش
در پای پدر چو سایه غلتید
عذرم بپذیر ناتوانم
میکن به قضا حوالتم را
چشم تو ببیندم بدین روز
عذرت به کدام روی خواهم
سررشته ز دست ما برونست
قوی زیبا:
شب مرگ تنها نشیند به موجی/ رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب/ که خود در میان غزلها بمیرد
گروهی بر آنند کاین مرغ شیدا / کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم آنجا شتابد/ که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم / ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا برآمد/ شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش وا کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
شاعر: حمیدی شیرازی
آهنگ Set Fire To The Rain از Adele
بی شرف! اینهمه زیبا شدنت کافی نیست؟
در دل هر غزلی جا شدنت کافی نیست؟
آینه آینه تالار ِ فریبایی ِ توست
هر طرف محو ِ تماشا شدنت کافی نیست؟
اینهمه سیب نچین حضرت ِ خاتون ِ شگفت!
نقش ِ تکراری ِ حوا شدنت کافی نیست؟
هر که یکبار تو را دیده شده مجنونت
رحم کن بانو ! لیلا شدنت کافی نیست؟
گفته بودند پریناز، نگفتند اینقدر
مایه ی ِ رشک ِ پری ها شدنت کافی نیست؟
لعنتی! ماه نشو، اینهمه شب قصه نگو
شهرزاد ِ شب ِ یلدا شدنت کافی نیست؟
ملکه! اینهمه سرباز ِ عسل ریز بس است
شهد ِ کندوی ِ غزلها شدنت کافی نیست؟
آی پروانه ترین پیرهن ابریشم ِ رقص!
دشت تا دشت شکوفا شدنت کافی نیست؟
موشرابی ِ لب انگوری ِ چشم الکل ِ مست!
پیک ِ هر بی سر و بی پا شدنت کافی نیست؟
دست بردار از این دلبری ات یعنی چه
هر طرف ورد ِ زبانها شدنت کافی نیست؟
من که هر ثانیه ای بی تو برایم قرنی ست
در دلی تنگ چنین جا شدنت کافی نیست؟
خسته ام می روم از بندر، توفانی کاش
مردی آواره ی ِ دریا شدنت کافی نیست؟
#شهراد_ميدري
والا من هر غلطی تو زندگیم کردن ملت اومدن هرچی شد گفتن.
دوتا آهنگ گوش کردیم، گفتن کافر و فلان و این حرفا.
دوتا مداحی گوش کردیم شدیم پاچه خوار و ریا کار و اینا.
کتاب درست خوندیم شدیم اسکل. کتاب رمان خوندیم گفتن این چرت و پرتا چیه میخونی.
ولی فعلا وللش، ما دیگه عادت کردیم رفت.(اگرم سر کسی اینو پیاده کردم ازش عذر خواهی میکنم.)
آقا این یه مداحیه از حاج محمود کریمی، شعرش قشنگ بود. اینم لینکش: http://zakerin.ir/play/34810
اینم متنش(یه قسمتیش.)
شب سوت و کوره
شب در انتظار نوره
نوری که این همه سیاهی ها رو بشوره
کلید حل مشکلامون
دعای صاحب نفسامون
برا ظهوره
برا ظهوره
صبح فردا
روشن میشه
با تو
دنیا
فریاد میزنم بیا آقا
داد میزنم بیا آقا
****
اگر کسی که کشته شد
تنش برهنه میکنند؟
مگر که کهنه پیراهن
به پیکرش روا نبود؟
فریاد میزنم حسین آقام
داد میزنم حسین آقام
من
پری کوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
مینوازد آرام ، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد...
«فروغ فرخزاد»
Suppressed by all my childish fears
And if you have to leave, I wish that you would just leave
Your presence still lingers here
And it won''t leave me alone
This pain is just too real
There''s just too much that time cannot erase
When you''d scream I''d fight away all of your fears
And I held your hand through all of these years
But you still have all of me
Now I''m bound by the life you left behind
Your face it haunts my once pleasant dreams
Your voice it chased away all the sanity in me
This pain is just too real
There''s just too much that time cannot erase
When you''d scream I''d fight away all of your fears
And I held your hand through all of these years
But you still have all of me
I''ve tried so hard to tell myself that you''re gone
But though you''re still with me
I''ve been alone all along
When you''d scream I''d fight away all of your fears
And I held your hand through all of these years
But you still have all of me
یک شعر تازه دارم ، شعری برای دیوار
شعری برای بختک ، شعری برای آوار
تا این غبار می مرد ، یک بار تا هميشه
باید که می نوشتم ، شعری برای رگبار
این شهر واره زنده است ،اما بر آن مسلط
روحی شبيه چيزی ، چيزی شبيه مردار
چيزی شبيه لعنت ، چيزی شبيه نفرین
چيزی شبيه نکبت ، چيزی شبيه ادبار
در بين خواب و مرداب ، چشم و دهان گشوده است
گمراهه های باطل ،بن بست های انکار
تا مرز بی نهایت ، تصویر خستگی را
تکرار می کنند این ، ایينه های بيمار
عشقت هوای تازه است ، در این قفس که دارد
هر دفعه بوی تعليق ، هر لحظه رنگ تکرار
از عشق اگر نگيرم ، جان دوباره ،من نيز
حل می شوم در اینان این جرم های بيزار
بوی تو دارد این باد ،وز هفت برج و بارو
خواهد گذشت تا من ، همچون نسيم عيار
حسین منزوی
ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
#نظامی
تنها توئی تو که میتپید ِ نبض ِ این رهایی
تو فارغ از
وفور ِ سایه هایی
باز آی که جز تو جهان ِ من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر ِ غم
ببارد
به سمت ِ ماندنت راهی نمیشوی چرا؟!
گاهی ستاره هدیه کن
به مشت ِ پوچ ِ شبها
شمرده تر بگو با من حروف ِ رفتنت
تا من بگیرم از دلت
همه بهانه هارا
.
آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه ای
سر میکشم
توئی سحر
اضافه کن
به فهم ِ آسمانم
آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه ای
سر میکشم
توئی
بیا که بی تو من
غم ِ دوصد خرانم
.
.
.
بگذار بگوینم که از سراب ِ.این آب بریدم
من از عطش
ترانه آفریدم
به سمت ِ ماندنت راهی نمیشوی چرا؟!
گاهی ستاره هدیه کن
به مشت ِ پوچ ِ شبها
شمرده تر بگو با من حروف ِ رفتنت
تا من بگیرم از دلت
همه بهانه هارا
.
آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه ای
سر میکشم
توئی سحر
اضافه کن
به فهم ِ آسمانم
آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه ای
سر میکشم
توئی
بیا که بی تو من
غم ِ دوصد خرانم
وان که این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ماست که در هر سر بازار بماند
هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند
بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
((حافظ))
اوانسنس
Do what you what you want, if you have a dream for better
هر کاري که ميخواي انجام بده اگه روياي بهتري تو سرته
Do what you what you want till you don’t want it anymore
هر که ري که ميخواي انجام بده تا وقتي که ديگه بيخيالش شي
(remember who you really are)
به ياد داشته باش تو واقعا کي هستي
Do what you what you want, your world’s closing in on you now
هر کاري که ميخواي انجام بده ، دنياي تو خيلي بهت نزديکه الان
(it isn’t over)
اين اخرش نيست
Stand and face the unknown
وايسا و با ناشناخته ها رو در رو شو
(got to remember who you really are)
به ياد داشته باش که واقعا کي هستي
Every heart in my hands like a pale reflection
همه ي قلب هاي توي دستام مثل يک انديشه ي از دست رفته هست
Hello, hello remember me?
اهاي اهاي ، منو يادته ؟
I’m everything you can’t control
من همه چيزي هستم که نميتوني کنترلش کني
Somewhere beyond the pain there must be a way to believe we can break through
يه جايي آنسوي درد و رنج، راهي بايد باشه که باور کنيم ميتونيم ازش عبور کنيم
Do what you what you want, you don’t have to lay your life down
هر کاري که ميخواي انجام بده ؛ تو مجبور نيستي زندگيتو از دست بدي
(it isn’t over)
اين اخر ماجرا نيست
Do what you what you want till you find what you’re looking for
هر کاري که ميخواي انجام تا اون چيزي که نگاه ميکردي رو پيدا کني
(got to remember who you really are)
يادت باشه واقعا کي هستي
But every hour slipping by screams that I have failed you
اما ساعت به ساعتي که خواب بودم جيغ ميکشيدم به خاطر اينکه تورو از دست دادم
Hello, hello remember me?
اهاي سلام منو يادته ؟
I’m everything you can’t control
منه همه چيزي هستم که نميتونم کنترلش کني
Somewhere beyond the pain there must be a way to believe
يه جايي آنسوي درد و رنج، راهي بايد باشه که باور کنيم
Hello, hello remember me?
اهاي سلام منو يادته ؟
I’m everything you can’t control
منه همه چيزي هستم که نميتونم کنترلش کني
Somewhere beyond the pain there must be a way to believe
يه جايي آنسوي درد و رنج، راهي بايد باشه که باور کنيم
There’s still time
اينجا هنوز وقت هست
Close your eyes
چشماتو ببند
Only love will guide you home
چون فقط عشق هست که تورو ميتونه ببره خونه
Tear down the walls and free your soul
اشکات روي ديوار پايين ميرند و سبک ميشي و روحت ازاد ميشه
Till we crash we’re forever spiraling down, down, down, down
تا زماني که سقوط کنيم، تا ابد بصورت مارپيچ ميريم پائين، پائين، پائين
Hello, hello, it’s only me
اهاي سلام ، اين فقط منم
Infecting everything you love
هر کسي که عاشقشي رو من الوده ميکنم
Somewhere beyond the pain there must be a way to believe
يه جايي آنسوي درد و رنج، راهي بايد باشه که باور کنيم
Hello, hello remember me?
اهاي اهاي ، منو يادته ؟
I’m everything you can’t control
من همه چيزي هستم که نميتوني کنترلش کني
Somewhere beyond the pain there must be a way to learn forgiveness
يه جايي انسوي درد و رنج ، بايد راهي براي ياد گرفتن بخشيدن باشه
Hello, hello remember me?
اهاي اهاي ، منو يادته ؟
I’m everything you can’t control
من همه چيزي هستم که نميتوني کنترلش کني
Somewhere beyond the pain there must be a way to believe we can break through
يه جايي آنسوي درد و رنج، راهي بايد باشه که باور کنيم ميتونيم ازش عبور کنيم
(remember who you really are)
به ياد داشته باش تو واقعا کي هستي
Do what you what you want
اونقدر قلبم قبره كه راز تو توش دفن
نفس حبس و ترس ممتد هست پس
تو تنهايياتو بزار رو دوش من
صداى تو لالايى ميشه تو گوش من
تو شاهد شب و تب و تاب منى
تو شب نارفيقى تو مهتاب منى
كدوم ليلي مثل تو مجنون بود
مجنون تويى ، تويى علت وجود
تو اون كوهى كه باد به تو تكيه كرد
با اسم تو تفسير شده واژه مرد
قد قامت صلاة اگه رو لبمه
به حرمت حضور تو بى واهمه
-------------------
ش.ن.
متن ترانه FOU
تو را کدام خدا؟ تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همراه کدام نسیم؟ تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
« فریدون مشیری »
چمن خوشَ ست ولیکن چو غنچه نتوان زیست___قبای زندگی اش از دم صبا چاک است
اگر ز رمز حیات آگهی، مجوی دگر___دلی که از خلش ِ خار آرزو پاک است
به خود خزیده و محکم چو کوهساران زی___چو خس مزی که هوا تیز و شعله بی باک است
« اقبال لاهوری از پیام مشرق »