جهان در تاریکی غرق بود، و پرنده ای نورانی از شرق برخواست، مرغ مینایی که با نوری خیره کننده میدرخشید و قابلمه ای در دست راستش و ماهیتابه ای در دست چپش بود فریاد میزد: سلاااام! خوبی!؟
صدای فریادش تمامی زمین را به لرزه در می آورد...
در این زمان سه نفر به ناگاه از خواب مشابهی که دیده بودند از جا پریدند. تمام بدنشان از دیدن آن مرغ مینا در خواب به رعشه افتاده بود و عرق سردی بر پیشانیشان نشسته بود... آن مرغ مینا... چ تعبیری میتوانست داشته باشد؟ :6c09153b65816aaff48
زمانی که به سرعت خود را به نت رساندند و فهمیدند که خواب مشابهی دیدند... پس همه چیز رنگ و بویی ترسناک به خود گرفت.
ماهیتابه ... قابلمه ... مرغ مینا ... تعبیر این سه نماد چه بود... :0160:
ممد: شاید باید یه مرغ مینا رو بپزیم و گوشتش رو به خدایان اهدا کنیم تا از شر عذابی سخت در امان باشیم.:(s1204):
حریر: هیس ... شکار نیست ، حرف شکار رو نزن:0205:امکان داره یکی خونمونو بریزه:42::42: این یه مفهوم عمیق تر داره مرتضی کجاست؟
مرتضی: :28::28::28::28::28:
ممد: طبق روند داستان نباید اون هم از ترس بیدار میشد و میومد درمورد مرغ مینا میپرسید؟
مرتضی با لحن آرامی درحالی که چشمانش بسته بود گفت: برو عامو دلت خوشه! بزار بخوابیم. :ui:
حریر: مرتضی بلند شو! :03:رول افشا سازی خواب ما دست تو هستش! اون متن رو بخون فقط!
مرتضی: ولم کن بزارین بخوابم.
ممد: پاشو! پاشو دیر شده! پاشو الان حریر عصبی میشه. :qw:
حریر: پا میشی یا پات کنم؟ :1s4:بخون اونو.:(s1211):
مرتضی که از لحن ترسناک حریر ترسیده بود با یک پلک نیمه باز گفت:
اینجا نوشته مرتضی میگوید "اوه این سه تا ... ( نمیبینیم خوب) ... میتونه نماد تفکر سفینه باشه ... ( مرتضی دوباره به خواب میرود)
- تفکر سفینه دیگه چیه؟ :01:
- هعی! بیدار شو یه نگاه دیگه بنداز!
مرتضی ب حالتی نیمه خواب: دنیا وجود خارجی نداره، همه سر کاریم، زیاد سخت نگیر ...
حریر: :qa:
ممد: :qa:
- باوشه بابا الان دوباره میخونم ... اینجا نوشته ... تولد سمیه هستش. :y::y:
مرتضی برای لحظه ای فهمید که چه خوانده ناگهان خواب از سرش پرید و چشمانش گرد شد و با صدای بلند گفت:
- چییی؟ :0178:
حریر: امممم مرتضی صبر کن این بخش "چیییی؟" گفتن دیالوگ ماست.
مرتضی: اوکی اوکی چرا سخت میگیری :ui::kl:
حریر و ممد: چــــــــــــــــــــــــــــــــی؟ :0178:
- برین تقویمارو چک کنین. ۲۵ فروردین. روز پیلا پیلا، تولد بانو سمیه هست یا نه!
- آره هست!
- پس اینجا چیکار میکنین؟! برین سراغ کادو ها! زود زود زود! باید سریع حاضرشون کنیم!
حریر:نه یه لحظه صبر کنین!!! یه چیزی داره به من الهام میشه!:9a1d645a22388add4f9
و همانطور که این مسئله روشن شد،پرده تاریکی و جهل از جلوی چشمان همگی کنار رفت و حقایق چون ماهیتابه ای چدنی بر ملاج همگان برخورد نمود. صدایی مرموز و ترسناک زمزمه نمود: و آنگاه که تولد سمیه بانوی سایت،با خوابی از پیلا پیلا و قابلمه همزمان شود، و آنگاه که این اتفاق بعد از هزار تایی شدن پست ها توسط سوژه مورد نظر شود... قیامت را یک قدم نزدیک تر می بینم...پس بروید توبه کنید و از درگاه مرغ مینا عالی مرتبه بخشش بطلبید!
متی: -_- حریر؟!
ممد:-_- حریر!
حریر با لبخند: هوممم؟!
_حریر داری داستان ترسناک می نویسی؟!تولده مثلا؟!
حریر: البته که داستان نمی نویسم. این بُعد پیشگو درونم بود که زد بالا و کاملا بی اختیار گفتمشون. پند بگیرین!:0f7aca218ecfa609f5cبگذریم حالا!!! سخن دوست خوش تر است و اینا. کادو چی گرفتین برای سمیه proti@ ؟!
مرتضی:
دی جی موزیکو وصل کن لینک آهنگ(حتما گوش کنید!!)
امیدوارم حداقل شونصد سال دیگه عمر کنین و همیشه سرحال و تندرست باشید بانو پروتی!!!
این معجون رو میدم خدمت شما . روزی یه قاشق چای خوری بزنین برای پوست و مو و نور چشم و استخوان درد و سرما خوردگی و همه چی مفیده :onion055:
البته این مجانیه، اگه بعد مشتری شدین شیشه ای یه فصل داستان بهتون میفروشم
این کیک رو هم آوردم، می دونستم که چقدر به شکار علاقه دارین
در نهایت هم ارزو دارم امسال پر از لحظات شاد براتون باشه، پروز باشید
ممد:
خب خب خب!
بعد از رونمایی از اخرین ورژن سلاح ها فوق سری بانو پروتی، مفتخریم که از جدیدترین سلاح در حیطه نویسندگی رونمایی کنیم. آخرین ورژن از نانچیکو های ساخته شده بدست بشر!!
از خصوصیات بارز این سلاح اینه که توان تخرییبی بالایی در متون داره و علاوه بر اون می تونه توسط قلم لیزری و قابل اشتعالی که در نوک اون جا سازی شده شخص نویسنده رو به آتیش بکشه
بار دیگه تولدتون رو تبریک میگم، امیدوارم سالی پیش رو داشته باشین بدون هیچ دغدغه و مشکلی، امیدوارم از اینم قلم و توانایی های خودتون از برای نویسندگان جوان این سایت بهره ی کامل ببرین
موفق باشید.
حریر:
و اکنون من از سفری دور و دراز می آِم ...همراه خودم موادی بس موثر تر از معجون جوانی مرتضی آوردم!!! سه بار از سرقت راهزنان آن را نجات دادم و و پنج شش دفعه آن را از دست ممد و متی خلاصی داده ام!!! حتی همین الان هم نگرانم آن دو برن سر وقتش -__-
بستن طناب به پاهاشون و با خبر شدن از حرکاتشون فکر خوبی به نظر میرسه، اما طناب پیچ کردنشون فکر بهتریه
محض احتیاط دهنشون رو هم می بندم:)))
و حالا اینم از کادو های من:
ممد:مراسم تموم شد؟! بریم خونه هامون؟!
حریرحریر::129fs4252631:
ممد و متی::bl6:
حریر::129fs4252631:
متی:حریر چته؟!
حریر:هعییی...:129fs4252631:
ممد: حریر،کشتی ها،قایق ها،کدوما غرق شدن؟!چی شده؟!:79cf0bcf96cccb41423
حریر: من دیگه نمی تونم این ظلم رو تحمل کنم. من باید یه کاری کنم! اصلا حالا که اینطوری شد میرم و به سمیه می گم:kho1:
سمیه،من کلی فکر کردم و به نتیجه ای رسیدم...این درست نیست. رفتار تو درست نیست. حیوان آزاری کار اشتباهیه و من از تو انتظار نداشتم که انقدر ظالم باشی...
چند وقت دیگه این پیلا پیلا موهاش سفید نیشه،با تخته نرد میره تو پارک ها رفیق ناباب پیدا می کنه. این اصلا انصاف نیست که پراش بریزه و هنوز زن نگرفته باشه!!!
من یه مرغ مینا می شناسم،خانوم،خانواده دار،جذاب،چشم ابرو مشکی،منقار نارنجی،زرنگ،زبون دار، کدبانو تا دلت بخواد!!! اسمشون مینانانا هستش. بزار عکس رو بفرستم،به پیلا پیلا نشون بده نظر مثبتش رو جلب کن این اخر هفته بریم خواستگاری. کل و شیرینی هم من میارم،قبوله؟!
این هم عکس این بانوی مکرمه و پاکدامن:
تولدتون مبارک باوشه.
از طرف جدیدترین و خارج از باغ ترین عضو سایت:65:
منم تولد ملکه بزرگ رو تبریک میگم. البته یه اشتباه ک داره اینه که فقط مال این سایت نیستن ایشون. تقریبا ملکه بزرگ همه سایت ها هستن.
الانم حس و حال شوخی نیست دارم از درد میمیرم به یه تولد مبارک و موفقیت تو داستانا و عمر میلیارد ساله و این جیزا بسنده میکنم.
ایشالله دنیا به کامتون باشه سمیه خانوم
سمیه بانو تولدتون مبارک
یک عدد کادوی ویژه تقدیم به شما :دی فقط لطفا با اینا دنبال خودم نیوفتین :42:
بانو سمیه تولدت مبارک . ایشالله 120 ساله بشی ، کتاب های جدید بنویسی بدی ما بخونیم ، به هر چیزی که میخوای برسی
سمیه جان با تاخیر تولدت مبارک باشه
امیدوارم که روزهای شاد و پر از خوشبختی رو در پیش داشته باشی.
با سلام
تولدتون بسی مبارک. ایشالا امسال به چنتا از اون آرزوهای بزرگتون برسین
سلااااااااااااااااااااااااام
تفلدهههههههههه مبارک باشه :دی
من خواب موندم ، وگرنه زودتر می رسیدم
بگو کیک مونده براممممممممممممممم ، کیک کائو کائویی
الان که در کافی نت میباشم ، باران سیل اسا می اید
چتر برنداشتم 0_o
ای وای چرا من دیر خبرم شد:|
شرمنده سمیه:( (آخه اینم اسمه میزارید؟ اسم هم توی عنوان تاپیک بنویسید:|)
تولدت کلی مبارک باشه:)
سلام بر سمیه خانم گل؛
امیدوارم این دیر کردن ۴ روزه رو به بزرگی(بزرگی اخلاقی منظوره نه سنی!!?) خودت ببخشی
تولد مبارک باشه انشالله سالهای آتی سرشار از کامیابی در کنار خونواده باشه برات.
مجددا تفلدت مفارک
ای وای چرا من دیر خبرم شد:|شرمنده سمیه:( (آخه اینم اسمه میزارید؟ اسم هم توی عنوان تاپیک بنویسید:|)تولدت کلی مبارک باشه:)
اسمو نذاشتیم تا خیل طرفدارای بانو سمیه توی گروه تجمع نکنن یهو سایت هنگ کنع :65: تازه اسم به این خوبی -__- خیلیم دلت بخواد :دییادت که نبود هیچ, تازه سر نمیزنی اینور که خبردار بشی :دی برو توبه کن
با درود فراوان به تمام عزیزان
من تازه به جمعتون پیوستم و فکر کنم تنها فرد 31 ساله این جمع هستم :71: و هنوزم عاشق کتاب های فانتزی
با درود فراوان به تمام عزیزان
من تازه به جمعتون پیوستم و فکر کنم تنها فرد 31 ساله این جمع هستم :71: و هنوزم عاشق کتاب های فانتزی
درود بر شما
خوشحالم به جمع بوک پیجیا اضافه شدین
باید بگم که بالای ۳۰ سال در این سایت داریم چندین نفر :دی
البته برای سلامتی روحی و جسمیم خوب نیست نام ببرمشون :دی فقط خواستم بگم تنها نیستین :دی
موفق باشین :53:
امیدوارم توی سایت بهتون خوش بگذره :دی :53: