يه مدت بود قصد داشتم جايى رو بزارم که کمى ازادانه تر باشه
يه جا براى گفتگوى ازاد اعضا حرف زدن و بحث هاى خودمونى و نزديک تر شدن به هم
چون فرماندهی کل سایت مهرنوش خانم گفته چند مورد رو جدی اعلام کنم
قوانىن
اين تاپيک مستمع و ازاده
توهين ندارىم
پست زير دو خط پاک ميشه
دعوا نکنيد
بحث سياسى عقیدتی و دینی ممنوع هست و فورا پاک میشه
درهر مورد ديگه اى صحبت و گفتگو مجاز ميباشد
نکته
قانون اسپم شامل اين تاپيک کمی سبک تر خواهد بود یعنی کمتر سخت میگیریم اما معنیش این نیست که سو استفاده کنید و بشه چت باکس
براى معرفى اعضا ونقد فيلم توى تاپيکهاى خودش اقدام کنيد وگرنه پاک ميشه
دیگه اینکه فرماندهی کل سایت گفتن که اگه دوست دارین اینجا بمونه سو استفاده نکنین قشنگ و مهربانانه در مسیر قوانین بیاین هرچی دلتون میخواد بگید فقط تهدید به بستن هم کرده از من گفتن بود ايشون به طور جدى به حرفهاش عمل ميکنه.
امروز روز عجیبی بود برام :22:
بر سر یک چیزی دعوام شد !! :18:
یک نفر من رو تونست بزنه :22:
و من زیاد نتونستم از خودم دفاع کنم خیلی ازم قوی تر بود :29:
اگر دوستام نرسیده بودن الان باید بیمارستان روی تخت میبودم :42:
یک استکان چای لطفا ....:53:
میدونم داری چی میکشی
خوب اسطوره که نیستی
ازت کمی قوی تر بود
راستی میلاد
تو سرطان بیری
ماشین از روت رد شه
فلج شی
ام اس بگیری یا هر چیزی دیگه
بازم نوگرتیم سردار
چرا به من نگفت بيام من هم بزنمت 🙂 (فقط يه شوخيـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه البته از قديم ميگن كدوم شوخيه كه نصفش جدي نباشه :)) )
حالا كه چيزيت نشده شكر خدا....
يه بار كتك خوردي....
پير مرد ميشي يادت ميره :ا
آخه مشکل من اینکه کمربند مشکی ( هوک تی ) تکواندو و کمربند مشکی دان 2 جودو رو دارم و از اون مرد کتک خوردم البته اون قد و وزنش دو برابر من بود ولی یک چیز دیگه هم همراهش داشت ....... :17:
که دیگه کتک رو خوردم و رفتم پی کارش .......
یا علی
پیام سیستممهشید, شما اجازه دسترسی به این صفحه را ندارید . به یکی از دلایل زیر :
- ممکن است این موضوع مخصوص مدیران سایت باشید
- ممکن است نام کاربری شما توسط مدیریت سایت تائید نشده باشید
- ممکن است این موضوع به دلیل عدم رعایت قوانین سایت منتقل شده باشد
- ممکن است این موضوع برای گروه کاربری بالاتری از شما باشد
- در صورتی که مطمئن بودید هیچ یک از گزینه های بالا صحیح نیست با مدیریت سایت تماس بگیرید
- ممکن است شما کاربر ویژه نباشید و این بخش مخصوص کاربران ویژه باشد !
:22:
:22:
:22::22::22:
یه پستو که میخوام بپسندم میره رو این صفحه:47:
من مهشیدم تازه وارد، بهم خوشامد بگین:0150:
حریر این فال من چی شد؟:0184:
آخه مشکل من اینکه کمربند مشکی ( هوک تی ) تکواندو و کمربند مشکی دان 2 جودو رو دارم و از اون مرد کتک خوردم البته اون قد و وزنش دو برابر من بود ولی یک چیز دیگه هم همراهش داشت ....... :17:
که دیگه کتک رو خوردم و رفتم پی کارش .......
یا علی
با وجود 2 کمربند مشکی، دعوا خیابانی هم یاد بگیری دیگه مشکلی نداری.:دی
(جدی نگفتم، همین فردا نری دعوا):دی
با وجود 2 کمربند مشکی، دعوا خیابانی هم یاد بگیری دیگه مشکلی نداری.:دی
(جدی نگفتم، همین فردا نری دعوا):دی
ببر باش و درنده ، ولی از کنار آهو به آرامی گذر کن !
دعواهای خیابانی مال بچه سوسول ها هستش ،
من حوصله دعوا با بچه سوسول ها رو ندارم .
یا علی
پیام سیستممهشید, شما اجازه دسترسی به این صفحه را ندارید . به یکی از دلایل زیر :
- ممکن است این موضوع مخصوص مدیران سایت باشید
- ممکن است نام کاربری شما توسط مدیریت سایت تائید نشده باشید
- ممکن است این موضوع به دلیل عدم رعایت قوانین سایت منتقل شده باشد
- ممکن است این موضوع برای گروه کاربری بالاتری از شما باشد
- در صورتی که مطمئن بودید هیچ یک از گزینه های بالا صحیح نیست با مدیریت سایت تماس بگیرید
- ممکن است شما کاربر ویژه نباشید و این بخش مخصوص کاربران ویژه باشد !
:22::22:
:22::22::22:یه پستو که میخوام بپسندم میره رو این صفحه:47:من مهشیدم تازه وارد، بهم خوشامد بگین:0150:حریر این فال من چی شد؟:0184:
نگران نباش این مسئله حتی گاهی برای مدیر ها هم اتفاق میفته، که برمی گردی و متوجه می شی پست مورد نظرت پسندیده شده.خوش اومدی مهشید جونممم!و فالت هم چشم! بزار این امتحانا تموم شده حتما!
سلام اینجانب آتوسا هستم خیلی وقته دست به قلم فارسی نشدم امشب اگر شد داستان نیمه نصفه ای رو تقدیم به حضورتان می کنم :دی خیلی وقته حدودن نمی دونم چند ماه... جالبیش اینه که سرم از زمانی که دانشگاه می رفتم هم شلوغتر شده... 🙁
دوستان می خواستم ببینم این فقط منم که با سن نزدیک به 23 سال تو اتاقم با خودم حرف و شخصیت های داستان هام و داستان ها حرف می زنم ؟ یا کسی مثل من هم هست ؟ :دی
ببر باش و درنده ، ولی از کنار آهو به آرامی گذر کن !دعواهای خیابانی مال بچه سوسول ها هستش ،
من حوصله دعوا با بچه سوسول ها رو ندارم .
یا علی
ای بابا چرا جدی گرفتی شوخی کرده بودم.
من تو عمرم دعوا نکردم هر وقت هم دعوا شده فرار کردم.:دی
در کل شوخی بود خودت رو ناراحت نکن.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام اینجانب آتوسا هستم خیلی وقته دست به قلم فارسی نشدم امشب اگر شد داستان نیمه نصفه ای رو تقدیم به حضورتان می کنم :دی خیلی وقته حدودن نمی دونم چند ماه... جالبیش اینه که سرم از زمانی که دانشگاه می رفتم هم شلوغتر شده... 🙁دوستان می خواستم ببینم این فقط منم که با سن نزدیک به 23 سال تو اتاقم با خودم حرف و شخصیت های داستان هام و داستان ها حرف می زنم ؟ یا کسی مثل من هم هست ؟ :دی
نگران نباش من هم گاهی اوقات با شخصیت های داستان ها حرف می زنم البته بیشتر خودم را در داستان قرار می دهم.
سلام اینجانب آتوسا هستم خیلی وقته دست به قلم فارسی نشدم امشب اگر شد داستان نیمه نصفه ای رو تقدیم به حضورتان می کنم :دی خیلی وقته حدودن نمی دونم چند ماه... جالبیش اینه که سرم از زمانی که دانشگاه می رفتم هم شلوغتر شده... 🙁دوستان می خواستم ببینم این فقط منم که با سن نزدیک به 23 سال تو اتاقم با خودم حرف و شخصیت های داستان هام و داستان ها حرف می زنم ؟ یا کسی مثل من هم هست ؟ :دی
منم اینطورم 0_0
فکر نمیکردم کسی اینطور باشه که حرف بزنه با شخصیتا 0_0
داستان کوتاهه؟ :دی منتظرم :دی
برای نقد هم بزارش :دی
سلاممممممممم
امتحانا تموم شدن و منو بردن تو فکر انصراف:40:از یونی
....................
سلاممممممممم
امتحانا تموم شدن و منو بردن تو فکر انصراف:40:از یونی
....................
عجله نکن زود تصمیم نگیر
الان زمانش نیست به این فکر کنی
بزار چند روز بگذره
سلاممممممممم
امتحانا تموم شدن و منو بردن تو فکر انصراف:40:از یونی
....................
حالا چرا انصراف
مگه چقدر سخته.
فقط در صورتی انصراف جواب میدهد که، رشته تحصیلیت را اصلاً نتوانی درک کنی
تازه این انصراف هم مال زمانی است که سال اول دانشگاه یا به سختی سال دوم دانشگاه باشی.
در مورد انصراف خوب فکر کن، انصراف راه حل خوبی نیست.
پیام سیستممهشید, شما اجازه دسترسی به این صفحه را ندارید . به یکی از دلایل زیر :
- ممکن است این موضوع مخصوص مدیران سایت باشید
- ممکن است نام کاربری شما توسط مدیریت سایت تائید نشده باشید
- ممکن است این موضوع به دلیل عدم رعایت قوانین سایت منتقل شده باشد
- ممکن است این موضوع برای گروه کاربری بالاتری از شما باشد
- در صورتی که مطمئن بودید هیچ یک از گزینه های بالا صحیح نیست با مدیریت سایت تماس بگیرید
- ممکن است شما کاربر ویژه نباشید و این بخش مخصوص کاربران ویژه باشد !
اول خوش آمدی
دوم دکمه بک رو بزن برمیگردی به صفحه قبل این مشکلی هست که قرار بوده رفع بشه و نشده
سلام اینجانب آتوسا هستم خیلی وقته دست به قلم فارسی نشدم امشب اگر شد داستان نیمه نصفه ای رو تقدیم به حضورتان می کنم :دی خیلی وقته حدودن نمی دونم چند ماه... جالبیش اینه که سرم از زمانی که دانشگاه می رفتم هم شلوغتر شده... 🙁دوستان می خواستم ببینم این فقط منم که با سن نزدیک به 23 سال تو اتاقم با خودم حرف و شخصیت های داستان هام و داستان ها حرف می زنم ؟ یا کسی مثل من هم هست ؟ :دی
آره، آلکساندر دوما:دی
شنیدم خدمتکارش به مهمونایی که از شنیدن صدای صحبت و خنده از اتاق آلکساندر تعجب کرده بودن، می گفت، بله، این آقای دوما هستند که دارند با شخصیت های کتابشون حرف می زنند.
این بشر خیلی محشره
الکساندر دوما دارای نژادی «آفریقایی- فرانسوی» بود و علیرغم ارتباطات اشرافی موفقی که داشت، تأثیر این ترکیب نژادی گاهی در آثار و گفتار او دیده میشود. او یک بار به شخصی که به پیشینهٔ نژادی او توهین کرده بود گفت: «پدر من یک دورگهٔ اروپایی است، پدربزرگ من یک سیاه پوست است و پدر پدربزرگ من یک میمون! میبینی مرد، شروع خاندان من همچون پایان خاندان توست!»
و مرگش هم
دوما در پنجم دسامبر سال ۱۸۷۰ در حالی که ۶۸ بهار از زندگیاش میگذشت رخ در نقاب خاک کشید و به ابدیت پیوست.
من از مقدمه ی یکی از کتاباش خوندم که یکی از دوستاش بهش نامه نوشته:«دوست عزیز، در روزنامه خوندم که شما در تاریح فلان و در فلان محل تیرباران شده اید. می خواهم بدانم آیا این مانع از آن می شود که طبق قرار به صرف چایی با هم بپردازیم؟»
عجب! امتحانات نوعی شیوه زجرکش ردن زیرپوستی حساب می شن. این رو از من بشنوید.
با پایان امتحانات می شود نفس کشید، و وای که چقدر می چسبه...
خود دوران امتحانات به کنار، انتظار برای اومدن نمره ها هم حس وحشتناکیه!
و من متوجه شدم در زمان درس خوندن مغزم برای داستان نویسی و ... بهتر کار می کنه. سه چهار تا ایده به ذهنم رسید و ایده های بدی نبودن. گرچه احتمالا دقیقا همین امتحانارو نمره کمی بگیرم.
ولی عوضش دو سه تا داستان کوتاه خواهم داشت.
بد نیست...
و اما چرا من اومدم و انقدر چرت و پرت گفتم؟ به سادگی به این خاطره که دلم برای چرت و پرت گفتن تنگ شده بود، نشنیده بگیرید.