سلام.المتنا ها یا همون نژاد وایلی چی بود هیچ توضیحی درباره شون جز این که تونایی کنترل عناصر را دارند داده نشده
خیلی توضیح داده شده بود . شاید نه بهطور کامل ولی داده شده احتمالا توی جلد دوم کامل پی میبرید
سلام سینا جون.مرسی بابت داستان معرکت.من جلد اول رو تا حالا سه بار خوندم.لطفا بگو کی جلد دوم میاد.
باسلام
.
.
.
من تازه عضو شدم و از اتفاقاتي كه توي سايت ميوفته سر در نميارم ولي بايد بگم كتاب قدرت ذهن عاليه ولي چه فايده كه ناتمام موند......
به هر حال آقاي فتحي بشما خسته نباشيد بايد گفت.....
با سلام کتاب خیلی عالیه فقط خواهش مندم خود اقاسینا گاهی بیان یه توضیحی بدن که کی قراره بیاد(حداقل بگن حالا حالا ها نمیاد)(البته خدا نکرده)(بلا به دور)ما از خماری در بیایم
شیش بار تا حالا کتاب اول خوندم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اقا یه سوال من اخرش نفهمیدم ارتباط کتاب جادوگر ریشه با سفیر کبیر چیه؟؟؟؟؟؟ اگه یکی از دوستان میدونه بگه ممنون میشم
باسلام
.
.
.
من تازه عضو شدم و از اتفاقاتي كه توي سايت ميوفته سر در نميارم ولي بايد بگم كتاب قدرت ذهن عاليه ولي چه فايده كه ناتمام موند......
به هر حال آقاي فتحي بشما خسته نباشيد بايد گفت.....
با سلام دوست عزیز ادامه ی داستان در جلد دوم اتفاق می افته و هنوز تموم نشده
که ما هم هنوز منتظر جلد دوم هستیم
اقا یه سوال من اخرش نفهمیدم ارتباط کتاب جادوگر ریشه با سفیر کبیر چیه؟؟؟؟؟؟ اگه یکی از دوستان میدونه بگه ممنون میشم
داستان جادوگر ریشه برمیگره به چند هزار سال قبل از سفیر کبیر ، داستان درباره ی قوم های ذهن پرداز و مکنده و شبیه ساز و... هست که باید اول اون داستان ارائه بشه تا سینا بتونه آوای مرگ رو بده بخونیم چون خیلی از ابهاماتی که داخل آوای مرگ به وجود میاد با خوندن جادوگر ریشه برطرف میشه.
اومیدوارم جوابت رو گرفته باشی!!! :53:
سلام
.
.
.
.
اقا یه سوال شخصیت اصلی تو فصل اول کتاب دوم تیامت نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟اخه یه جا میگه که اینجا سرزمین منه (تیامتم که یه شاهزاده ی دنیای سیاهه)یه جای دیگه هم میگه خواهرا وبرادرم رو زمین (که نشون میده طرف یکی از محافظین الفرده)
.
.
.
.
یه چیزه دیگه میخواستم بپرسم که تو کتاب دوم به اون سه تا دیگه محاطظم پرداخته میشه یا نه؟؟؟؟(فافنیر و گریس و اون بکیش(اسمش یادم نیست))اخه ار اینا تو کتاب اول خیلی کم صحبت شد مخصوصا گریس و اونیکیش...
سلام.ببخشید یه سوال البته در باره کتاب نیست .
این سایت جدیدی که زده شده که هنوز اماده نشده بااین سایت چه فرقی داره
فقط این اولش نوشتهbtm اون ننوشته.
میشه تفاوت هاشون رو بگید!?!
********
اهان راستی طبق گفته های سوسن سال ها پیش روی جزیره مسابقه هایی برزگذار میشد هر هزار سال یکبار.اما پس از گم شدن قوانین دیگه برگذار نشد.ایا توضیحاتی در جلد اینده درباره ی این مسابقه ها داده شده یانه?!
سلام
خب اول جواب عده ای رو بدم.
کاورش کمپلت کاره خودته؟ اون یارو رو هم خودت کشیدی؟
اگه آره که خیلی ایول داری اگه نه هم بازم ایول داری چون از تایپو گرافیت هم خوشم اومد!
این کاور ترکیبی از چهار عکسه رو هم اینطوری شده، فونت و غیره هم همینطور... کلا روی صفحه کار شده منتهی هنوز کامل نشده به نظرم ولی خب وقت می خواد که فعلا من وقت ندارم.
در شاید مسخره باشه اما تو وبلاگ قبلی وقتی فصل آخر اول اومد بیرون من فکر کردم شخصیت اصلی داستان قبلیه بعد فکر کردم پدرشه بعد گفتم خودشه تازه بعد نتیجه گرفتم ممکنه شخصیتی موازی شخصیت اصلی باشه فقط میخواستم نظرم رو گفته باشم ممنون از نویسنده واقعا داستان جدیدی بود دستتون درد نکه.
قبلا در این مورد بحث شده که این شخصیت کی هست، نزدیک ده بیست صفحه تو انجمن وبلاگ و یه جورایی کاملا واضح هست که این فرد کی هست نشانه های اون رو به طور کامل گذاشتم منتهی بچه ها به چند چیز توجه ندارند اینکه شرایطی که فرد در اون قرار داره چطوری هست و این باید چطور رفتار کنه...
چندتا سوال:
1)لباس سخنگو همون لباس قدرته?!اگر هست پس چرا خشایار و پدربزرگ الفرد نمی دونستن لباس حرف میزنه?!
2)راستی توضیحات تکمیلی هم درباره اون روح توی بدن الفرد بده.
3) اون کرستال که باعث ارتباط خشایار با خواهرش می شد چه بود?!
4) الفرد چطوری با خشایار فامیل بود?!
5) یعنی پدربزرگش با خشایار فامیل بود?!
6) نحوه ی نابودی مکندگان و ذهن پردازان.
7) شبیه سازان چکار می کردن?!قوی تر از مکندگان و ذهن پردازان بودند?!
8) الفرد یعنی هم شبیه سازه هم ذهن پردازه هم مکنده?!
9) ملکه سیاه در واقع همون خواهر اخرین مکندست درسته?!
پس چجوری تا الان زنده مونده اون حتی سنش از خشایارم در این صورت بیشتر بوده?!
10) نگهبانان جادو چه کسانی هستند?!
دارم هنگ میکنم داستانت خیلی مطالب مبهم داره!!!!
ارتباط آلفرد با خشایار هم کامل توضیح داده شد با دقت نخوندی. خود خشایار گفت بعدا هم به نحو دیگری هم توسط گیومرتا توضیح داده شد. بخون.
در مورد شبیه ساز و مکندگان هم خشایار توضیح داد، باز بخونک/
نگهبانان جادو بماند برای جلد دوم.
یه سوال دیگه اگه الفرد شبیه ساز بوده پس همه ی دختر و پسرخاله و عمشم با ید شبیه ساز می بودن پس چرا اونا نشانه ای بروز ندادند.
مارکوس که گردنبنده رو کش رفته بود واون موجودات چی بودند که خانوادش رو کشته بودند.
راستی درباره اون شهری که توش گروگان گرفته بودنند الان اسمش یادم نیست توی جلد دوم توضیح دهده که چی بوده و تیامت ویا اکشا اونجا چکار میکردند.
بچه ها یه سری ها رو جواب دادن که صد درصد درسته منتهی من اصلا نظر نمی دم، قرار نیست من تایید کنم.
ببخشید من یه سوال واسم پیش اومده!
.
.
ـ مگه آلفرد سفیر کبیر نبوده و بالاترین قدرت و صد البته بارزترین قدرت کف دستش نبوده؟ پس چرا نمیتونست تعادل جزیره رو تو قسمتی که با کاوه در حال دوئل کردن بود و برقرار کنه؟ یعنی با این همه قدرت نمیتونست از پس تعادل یک جزیره که اونو یه سفیر کبیر دیگه ساخته بوده بر بیاد؟
.
ـ پس اینجا قدرت آلفرد زیر سوال میره و کوچیک نشونش میده.
سلام. آقا این داستان بهترین داستانیه که میتونه نوشته شده باشه در سبک قدرت محض. واقعا معرکس. آقا سینا هم که دوستان گفتن اصلا وقت ندارن توی گودلایف هم که اصلا نظراتو جواب نمیدن. من اونجا خودمو کشتم! یعنی بخدا من دیوونه ی این داستانم . ولی آقا سینا بخدا داریم زجر میکشیم از نفهمیدن ادامه داستان. توروخدا یه خبری بدید. شادمون کنید. یکی از دوستان توی گودلایف گفتن که آقا سینا گفته قراره توی تابستون جلد یک ونیم رو فصل فصل قرار بده اینجا! راسته؟ منظورم اینه که واقعا این کارو میکنین؟؟؟ اسم اون دوست عزیزیم که این پیام رو گذاشت رانوس پترونا بود.
بزرگترین مشکل من وقت کم و جدیدا هم مشغله فکری فوق العاده زیاد که واقعا خستم کرد. من خودم به همین دلیل قول نمی دم، تا وقتی که مطمئن بشم. بعد میگم آقا از فلان روز داستان داریم. سایت خودم نمیام بعد انتظار داری سایت های دیگه برم خیلی تلاش کردم که بتونم از یه زمانی فصل بدم ولی نشد که نشد
این آلفرد با ایرون من نسبتی داره؟
وسط سینه جفتشون سوراخه
سوارخ نیست، دقت کن....
سلام.المتنا ها یا همون نژاد وایلی چی بود هیچ توضیحی درباره شون جز این که تونایی کنترل عناصر را دارند داده نشده
خیلی توضیح داده شده بود . شاید نه بهطور کامل ولی داده شده احتمالا توی جلد دوم کامل پی میبرید
در این مورد عناصر که نمونه هاش هست منتهی فکر نمی کنم وارد این بحث بشم و جزئی حرف بزنم در موردش.
کاور هاتون واقعا قشنگن محشرن.....مثل داستانتون ک واقعا نوشتن همچین داستانی و ساختن یه دنیای جدید یا چندین دنیای جدید!! کار هر کسی نیست کار یه نابغس امیدوارم ک ادامش بدی و همیشه تو کارات موفق باشی ما متنظریم .....
ممنون، نظر لطفت هست.
سلام سینا جون.مرسی بابت داستان معرکت.من جلد اول رو تا حالا سه بار خوندم.لطفا بگو کی جلد دوم میاد.
والا چی بگم، مهرنوش و سمیه می دونند که چرا من دیگه ناپدید شدم، کارمو که عوض کردم فشار کار و نمی دونم مشغله فکری باعث شد که خیلی چیزا رو بی خیال بشم ولی خب نوشتن رو هنوز دارم منتهی نه اینکه بتونم به کسی بدم یا قول بدم که چی میشه یه مقدار از یه کتابی رو به یکی از بچه ها دادم متن خامه تا روش نظر بده تا برم برای ویرایش اصل و نهایش کنم. که در این موردم باز قول نمیدم.
با سلام کتاب خیلی عالیه فقط خواهش مندم خود اقاسینا گاهی بیان یه توضیحی بدن که کی قراره بیاد(حداقل بگن حالا حالا ها نمیاد)(البته خدا نکرده)(بلا به دور)ما از خماری در بیایم
شیش بار تا حالا کتاب اول خوندم- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اقا یه سوال من اخرش نفهمیدم ارتباط کتاب جادوگر ریشه با سفیر کبیر چیه؟؟؟؟؟؟ اگه یکی از دوستان میدونه بگه ممنون میشم
یه چیزایی هست که نمیشه تو جلد دوم در موردش توضیح داد، بعد قرار هم نبود مرتبط بشه ولی خب شاید بعضی قسمت ها مرتبط بشه ویکمی اطلاعات بیشتری به دست بیارید. به قول یکی از بچه ها حیفه که یه کتاب زیرمجموعه بشه باید مستقل باشه.
سلام
.
.
.
.
اقا یه سوال شخصیت اصلی تو فصل اول کتاب دوم تیامت نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟اخه یه جا میگه که اینجا سرزمین منه (تیامتم که یه شاهزاده ی دنیای سیاهه)یه جای دیگه هم میگه خواهرا وبرادرم رو زمین (که نشون میده طرف یکی از محافظین الفرده)
.
.
.
.
یه چیزه دیگه میخواستم بپرسم که تو کتاب دوم به اون سه تا دیگه محاطظم پرداخته میشه یا نه؟؟؟؟(فافنیر و گریس و اون بکیش(اسمش یادم نیست))اخه ار اینا تو کتاب اول خیلی کم صحبت شد مخصوصا گریس و اونیکیش...
بالا گفتم، دقیقا مشخصه. بله فصل دومش یکی رو می بینید. آشنا می شیند.
سلام.ببخشید یه سوال البته در باره کتاب نیست .
این سایت جدیدی که زده شده که هنوز اماده نشده بااین سایت چه فرقی داره
فقط این اولش نوشتهbtm اون ننوشته.
میشه تفاوت هاشون رو بگید!?!
********
اهان راستی طبق گفته های سوسن سال ها پیش روی جزیره مسابقه هایی برزگذار میشد هر هزار سال یکبار.اما پس از گم شدن قوانین دیگه برگذار نشد.ایا توضیحاتی در جلد اینده درباره ی این مسابقه ها داده شده یانه?!
این انجمنه که بعد از باز شدن پرتال خصوصی یا نیمه خصوصی میشه. الانم خیلی از بخش ها رو کاربرا نمی بینند. مثل داستان خودم یا جادوگر چیزای دیگه ولی در مورد این مسابقه خواهید دید منتهی صبر کنید تا من بتونم جفت و جورش کنم یعنی بتونم روند وقایع رو پس و پیش کنم که هم خوانی داشته باشه.
آقا نه فصل میخوایم نه کتابی واسه رفع ابهام. بیا همینجا تو چند خط داستان و بگو مارو خلاص کن که این الفرد میمیره، زنده میمونه، جادو میترکوندش، پدرش پیدا میشه و ... . چیز دیگه ای نمیخوایم......
من این همه سال وقت گذاشتم و نوشتم و بیام خلاصه کنم بره، فکر نمی کنم.
از طرفی چون داستان و جلد یک تموم شده من عجله ای برای اتمامش ندارم(وقت ندارم که بنویسم)
قبلا قبل از تموم شدن داستان به بچه ها گفته بودم و خودشون خواستند اینطوری بشه. شما هم درک کنید.
باتشکر.
+++++
من برنامه ریزی کرده بودم که بتونم که داستان رو که از یک حدی گذشت ارائه کنم منتهی بر خلاف شما بچه ها که دبیرستانی و نمی دونم دانشگاهی هستید من سر کار میرم و کارم رو هم عوض کردم برای همین مشغله فکریم خیلی زیاد شده به حدی که فرصتی برای فکر به مسائل دیگه ندارم. از طرف دیگه علاقه به نوشتن رو هم از دست ندادم ولی خب متن خام رو نه می تونم قرار بدم و نه می خوام دست کسی بدم. داستان هم تعدادی که خوندن می دونند فصل های 50 صفحه ای کار یک ماه، فعلا یه مقداری از یک داستان رو دادم دست یکی از بچه ها تا نظر اولیه بهم بده و بعد بریم سر وقت ویرایش مرحله اول و فکر نمی کنم خیلی گیر هم بدم ولی خب باید یه سری جزئیات اضافه بشه وبعد من داستان رو بذارم.
از طرفی هدف این انجمن این بود باری از دوشم برداشته بشه تا من فرصت کنم بیشتر کار کنم و بنویسم. منتهی خب هنوز انتظاراتم برآورده نشده البته خودمم باید باشم ولی مدیرها می دونند که من واقعا نیاز به یه دوره مرخصی دارم تا شرایطم روبه راه بشه. وقتی انتظار از کسی دارید ممکنه اون فردم به همون مقدار انتظار داشته باشه. در هر صورت ممنونم.
خیلی ممنون از سینا جان ما از اون ممنونیم من خودم به شخصه تازه اومدم وی و جاهایی که یتونم همکاری میکنم و فعلا یه ترجمه برداشتم ولی چون کنکوری هستم زیاد وقت ندارم...
یه سوراخ یا یه گردنبند
بیشتر به سوراخ وسط سینه شبیه
در کل کاور قشنگیه، فقط چشماش میتونست خیلی تاثیرگذار تر کشیده بشه:39:
با سلام به نویسنده عزیز اقا سینا
بنده یه سوال داشتم
با توجه به اینکه شما گفتین که جلد دومش فقط مخصوص تعدادی از اعضاء هست و این اعضاء اتیاز بالایی دارن پس تکلیف افرادی مثل من که بخاطر مشغله های مختلف نمیتونن زیاد بیان چیه؟ ایا راهی برای گرفتن امتیاز زیاد هست؟مثلا قرار دادن داستان میتونه باعث افزایش امتیاز در اون سطحی بشه که شما مدنظرتونه؟
بهرحال داستان شما جذابیت زیادی داره و زمان زیادی هست که در دست تکمیله و محبوبیت زیادی داره
با تشکر