سلام اقا سینا میشه نحوه گذاشتن فصول داستان را بگی که در چه تاریخی فصل میدی
سلام اقا سینا میشه نحوه گذاشتن فصول داستان را بگی که در چه تاریخی فصل میدی
با توجه به روند فعلی و اوضاعی که دارم، اصلا نمی تونم وقتی تعیین کنم. همینم که ناپدید نشدم، خیلیه. هر وقت به اندازه ای رسید یا احساس کردم می تونم قرار بدم داستان به صورت فصل به فصل ارائه خواهد شد.
سلام می خواستم ببینم داستان به کجا رسیده مردیم از خماری
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
مرسی از زحماتی که میکشی می دونم هماهنگی کارهای روزانه و زندگی سخته ولی داستانتا دوست داریم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
راستی می دونم جاش اینجا نیست ولی داستان جادوگر ریشه چی شد
سلام می خواستم ببینم داستان به کجا رسیده مردیم از خماری- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
مرسی از زحماتی که میکشی می دونم هماهنگی کارهای روزانه و زندگی سخته ولی داستانتا دوست داریم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
راستی می دونم جاش اینجا نیست ولی داستان جادوگر ریشه چی شد
خب یرای هزارو یکمین بار میگم البته که سینا خودش قبلا گفته
دوسنه عزیز خودت با سفیر کبیر آشنایی داری و میدونی که داستانش پیچیدس
و از طرفی سینا میخواد به بهترین نحو کارشو انجام بده
توی همین تاپیک و توی صفحات قبل گفتم که احتمال فصل دهی جادوگر ریشه از عید 50 50 هستش یعنی شاید انجام بشه و شاید نشه
برنامه ی تابستونه سینارو نمیدونم ولی میدونم که سرش خیلی شلوغه و شاید باز هم تابستون نتونه فصل دهی رو شروع کنه
ولی داستان بدستتون میرسه
از همه خواهش میکنم که کمی صبر داشته باشید
سلام می خواستم ببینم داستان به کجا رسیده مردیم از خماری- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
مرسی از زحماتی که میکشی می دونم هماهنگی کارهای روزانه و زندگی سخته ولی داستانتا دوست داریم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
راستی می دونم جاش اینجا نیست ولی داستان جادوگر ریشه چی شد
اینکه من بیام بگم که مثلا نصف داستان رو نوشتم توقع ایجاد میشه. فصل یک آوا رو دادم بعدش کلا پشیمون شدم چون واکنش ملت رو دیدم. منم دیگه در شرایطی نیستم که بتونم وقت بذارم یا اینکه اینقدر ذهنم باز باشه که بتونم از کوچکترین وقت برای نوشتن استفادهکنم. همینطور که بچه ها میگن وقت ندارند منم مستثنی نیستم. رک بگم خیلی سختمه و چند باری هم تا مرز بی خیال شدنم هم رفتم. منتهی خب بازم نوشتم ولی اینکه کی بتونم امومش کنم نمی دونم. جادوگر ریشه هم برای عید منتفی هست تو این دو ماه خیلی از برنامه عقب موندم. ممنون
یکم از روند:::
1. من قبلا اگر حس داشتم می تونستم هفته ای 200 بنویسم منتهی الان ماهی 200 هم نمی نویسم.
2. فصل های داستان من طولانی هستند، به احتما فصل ها رو از 50 صفحه بکنم 20 صفحه.
3. هدف سایت این بود که بچه ها کمک کنند باری از دوش من برداشته بشه ولی چیزی تغییر نکرد.
- وقتی از 30 مترجم یکی هم جواب نمی دند.
- وقتی کاربر 15 ساله به من میگه وقت ندارم((احساس بدی دارم اینکه بیکارم دارم براتون کار می کنم))
- وقتی به کاربر پیام میدم جواب نمیده(چنین کاربری رو بن می کنم)
- وقتی همه همون اول هستند و بعد ناپدید میشند.
- قرار نبود که کار اجباری باشه ولی احساس می کنم که حرف های تو وبلاگ یه جور دلخوش کنک بوده.
- وقتی همه شما گرفتارید. نباید انتظاری از من داشته باشید. من دانش آموز بودم، کنکور دادم، دانشجو بودم،سربازی رفتم پس می دونم تا چه حد وقت تلف می شه این وسط از عید سایت باز میشه(برای عضو گیری محدود) منتهی تمام کاربرایی که غیر فعال بودند(بالای سه ماه) به طور خودکار حذف و آیپیشون به مدت یک سال مسدود یشه. اجازه هم نمی دم که عضو بشند.
4. قرار نیست شکایت کنم، چون دیگه حوصله اینم ندارم. گفتم که در جریان کار باشید، موقع حرف همه هستند موقع عمل هیچی.
در هر صورت ممنونم که هنوز پی گیر داستان هستید و برای من ارزش قائلید.
ممنون
اینکه من بیام بگم که مثلا نصف داستان رو نوشتم توقع ایجاد میشه. فصل یک آوا رو دادم بعدش کلا پشیمون شدم چون واکنش ملت رو دیدم. منم دیگه در شرایطی نیستم که بتونم وقت بذارم یا اینکه اینقدر ذهنم باز باشه که بتونم از کوچکترین وقت برای نوشتن استفادهکنم. همینطور که بچه ها میگن وقت ندارند منم مستثنی نیستم. رک بگم خیلی سختمه و چند باری هم تا مرز بی خیال شدنم هم رفتم. منتهی خب بازم نوشتم ولی اینکه کی بتونم امومش کنم نمی دونم. جادوگر ریشه هم برای عید منتفی هست تو این دو ماه خیلی از برنامه عقب موندم. ممنونیکم از روند:::
1. من قبلا اگر حس داشتم می تونستم هفته ای 200 بنویسم منتهی الان ماهی 200 هم نمی نویسم.
2. فصل های داستان من طولانی هستند، به احتما فصل ها رو از 50 صفحه بکنم 20 صفحه.
3. هدف سایت این بود که بچه ها کمک کنند باری از دوش من برداشته بشه ولی چیزی تغییر نکرد.
- وقتی از 30 مترجم یکی هم جواب نمی دند.
- وقتی کاربر 15 ساله به من میگه وقت ندارم((احساس بدی دارم اینکه بیکارم دارم براتون کار می کنم))
- وقتی به کاربر پیام میدم جواب نمیده(چنین کاربری رو بن می کنم)
- وقتی همه همون اول هستند و بعد ناپدید میشند.
- قرار نبود که کار اجباری باشه ولی احساس می کنم که حرف های تو وبلاگ یه جور دلخوش کنک بوده.
- وقتی همه شما گرفتارید. نباید انتظاری از من داشته باشید. من دانش آموز بودم، کنکور دادم، دانشجو بودم،سربازی رفتم پس می دونم تا چه حد وقت تلف می شه این وسط از عید سایت باز میشه(برای عضو گیری محدود) منتهی تمام کاربرایی که غیر فعال بودند(بالای سه ماه) به طور خودکار حذف و آیپیشون به مدت یک سال مسدود یشه. اجازه هم نمی دم که عضو بشند.
4. قرار نیست شکایت کنم، چون دیگه حوصله اینم ندارم. گفتم که در جریان کار باشید، موقع حرف همه هستند موقع عمل هیچی.
در هر صورت ممنونم که هنوز پی گیر داستان هستید و برای من ارزش قائلید.
ممنون
سینا تو بگو به چه کمک هایی احتیاج داری تا اگه در زمینه ای باشه که بتونم (فقط از طرف خودم حرف میزنم) کمک کنم ، بشه یه کم از بار رو دوشت رو کمتر کرد.
پی نوشت : من فقط همین کار ازم بر میاد ولی اگه چیز دیگه ای بود که در توان من باشه بگو من هستم.
پی نوشت : برای این که پستا علکی جلو نره دوستانی که موافق هستن کلیک پسندیده رو برای این پست بزنن.
سینا تو بگو به چه کمک هایی احتیاج داری تا اگه در زمینه ای باشه که بتونم (فقط از طرف خودم حرف میزنم) کمک کنم ، بشه یه کم از بار رو دوشت رو کمتر کرد.پی نوشت : من فقط همین کار ازم بر میاد ولی اگه چیز دیگه ای بود که در توان من باشه بگو من هستم.
پی نوشت : برای این که پستا علکی جلو نره دوستانی که موافق هستن کلیک پسندیده رو برای این پست بزنن.
داداش جاش اینجا نیس ولی همینجا میگم که جواب داده باشم
ببین تاپیک های فراخوانی هست که بچه ها برن اعلام آمادگی کنن
تو هر بخش که بگن نباید حتما سینا بیاد بگه که اینکارو کنین اون کارو نکینین ... پاشین برین بگین این کارا از دستمون بر میاد فعال باشین
البته شما که فعالی من برای همه نوشتم
شما ببین سینا یه فرد شاغله و با این حال این انجمنو راه انداخت تا همه کار کنیم
هدفش این نبود که این انجمن مثله انجمن های دیگه باشه میخواد اینجا تخصصی باشه پس همه شروع کنین هر کاری که از دستتون بر میاد انجام بدین
نه اینکه هر روز بیایین نگاه کنین و برین
میکائیل دسترسی دادم. حسین دسترسی تو هم به یکی از بخش های خصوصی رو دادم.
اینجا:: http://btm.bookpage.ir/thread868.html#post6609
درکتون می کنم .علاوه بر مشغله های زندگی ، خود نوشتن هم مشکلات خاص خودش رو داره.گاهی اتفاقات غیره منتظرهای هم میافتد.یکی از مشکلات نوشتن اینه که شما دارید یک دنیای غیر واقعی خلق میکنید پس نیاز میشه چیزهای جدیدی هم ازافه کنید.تازه از جهتی باید به واقعت هم نزدیک باشه.
آقا امسالم بی سفیر کبیر موندیم ولی تا سال بعد اگه فصل ندین من به عناصر تشکیل دهندهام تجزیه میشم گفتم اگه نبودم بدونین چه بلایی سرم اومده.:a009c956bb1086030f7
خوندم
قشنگ درکت میکنم خودت که منو میشناسی(فقط لطفا اسمی ازم نبر)
میدونی که چقدر بی معرفتم تاریخ دقیقشو گفتم ولی دلیلم نه وقت بود نه اجبار نه بیحوصلگی
فقط یه دلیل داشت اونم خودت میدونی
منم درد دل کردن دوست دارم منتهی تنها یاورم اون شخص دست بستس جلوی اینه که خیلی شبیه خودمه چیکار کنم کسی دیگه رو ندارم
ازون روزی که گفتی برو داغون شدم فشار عصبی زندگی هم روم زیاد بود
گفتمم که چندباری دست به خطرناکی زدم شیشه و تیغو حتی قیچی که اینا جاش اینجا نیست
درگیری با سگار و مواد سختی و درد ترک کردن ورشکستگی همه اینا باعث شد تا مسیر زندگی من عوض شه برم دکتر بعد کلینیک ترک اعتیاد برم کلینیک روان درمانی اتاق خالی مراقبتای شدید و غیره
قرار نبود یه متنم بنویسم منتهی دیدم اینجا بیشتر توجهتو جلب میکنه تا پیغام خصوصی
تا با تعهد نامه کتبی برگشتم یمدت پیش خونواده و هستم قدرمو بدون میتونم همه کاری برات بکنم
نه تشکر میخوام نه شکایت نه امتیاز نه کتاب هیچی نمیخوام
فقط اومدم دلیل نبودنمو بگم برات هیچم قصد خراب کردن حالتو نداشتم
راه ارتباطیمم که میدونی من همیشه هستم منتهی اینجا نه، اومدم سریع برم چون خیلی حالم خرابه
خب خب
دوستان گوش کنید
لطفا کمی هم انصاف داشته باشید
قرار بود این انجمن تخصصی داستان نویسی و ترجمه باشه روزی که ما داشتیم مترجم ثبت نام میکردیم سی نفر به خود من تو انجمن قبلی شخصی زدن بعد یهو الان با دوتا مترجم داریم کار میکنیم بیست و هشت نفر مفقود داریم.
سایت قرار نبود تالار داشته باشه الان داره چون کاربرا خواسته اند اما وقتی نویسنده ها میان کار جدید میذارن کاربرامون ناپدید میشن
منتقدین هم که...
یعنی یک سینای نوعی علاوه بر رسیدگی به مسائل فنی سایت داستان هم باید بنویسه در ترجمه و تهیه کاور کمک کنه.احتمالا نقد هم بکنه بعد بیاد داستان خودشو بنویسه و تو تیم تایپ هم کار کنه و تازه ویرایش هم بکنه
این الان وضع مدیرای سایته عملا تازه در نظر بگیرید که کل مدیران اینجا شاغل هم هستن یعنی شصت درصد روزشون رو نیستن
اگر کار داره کند پیش میره به همین دلیله
تنها تیمی که خوب با ما همکاری کرده انصافا تیم تایپه
همراهی کردن دارن کار میکنن
نکته بعدی اینکه افتتاح رسمی این سایت تابستون بوده و سایت فعلا در مرحله تکمیل اطلاعات هستش
از حق نگذریم در یه مورد سینا کاملا حق داره اونم بحث ناپدید شدنه!
من درک نمیکنم وقتی هر کسی میاد داوطلبانه!! کاری رو قبول میکنه , چرا 2 روز بعدش ناپدید میشه
اجباری در کار نبوده . تازه بعدشم بر فرض قبول کردین کاری رو انجام بدین و به هر دلیلی نشده
حداقل یه خبر بدین اون کسی که داره برنامه ریزی میکنه که کارا رو انجام بده تکلیف خودشو بدونه
از حق نگذریم در یه مورد سینا کاملا حق داره اونم بحث ناپدید شدنه!من درک نمیکنم وقتی هر کسی میاد داوطلبانه!! کاری رو قبول میکنه , چرا 2 روز بعدش ناپدید میشه
اجباری در کار نبوده . تازه بعدشم بر فرض قبول کردین کاری رو انجام بدین و به هر دلیلی نشده
حداقل یه خبر بدین اون کسی که داره برنامه ریزی میکنه که کارا رو انجام بده تکلیف خودشو بدونه
این ناپدید شدن بد رو مخ منه:23: منم دوست دارم به همین شکل ناپدید بشم:دی
این ناپدید شدن بد رو مخ منه:23: منم دوست دارم به همین شکل ناپدید بشم:دی
ای شنل مخفی کننده ی هری پاتر:دی
مشکل اینجاست اگه بری واسه مخفی شدن، کل انجمن هم با خودت مخفی میکنی:0205: