این رو هم باید در نظر بگیری که ملکه سیاه یه مدت ناپدید شد و بعدش دوباره اومد که تاج رو از برادرش بگیره و....
و هنچنین آکیشا هم گفت که ملکه سیاه با یه موجود خیلی قدرتمندتر از خودش در ارتباطه و نظیر نیروی سیاهی که یه لحظه وارد بدن ملکه سیاه شد رو تا حالا ندید!!
اگر درست یادم باشه داخل داستان گفته شد که یه نسل جدید از شیاطینم به وجود میان که قدرت یه ذهن پرداز رو دارن و میتونن داخل زمین هم بدون هیچ مشکلی زندگی کنن ، حالا میشه این جور برداشت کرد که ملکه سیاه به آدامز کمک کرده تا قدرت مکندگیش رو فعال کنه و شاید همین ملکه سیاه با آدامز ارتباط جسمی برقرار کرده باشه و باعث به وجود آمودن یه نسل جدید شده باشه ، از طرف آدامز که یه انسان هست این خصوصیت رو داشته باشن که بتونن راحت روی زمین زندگی کنند و از طرف ملکه سیاه هم خصوصیات ذهن پردازها رو به ارث برده باشن!!!!
این رو هم باید در نظر بگیری که ملکه سیاه یه مدت ناپدید شد و بعدش دوباره اومد که تاج رو از برادرش بگیره و....
و هنچنین آکیشا هم گفت که ملکه سیاه با یه موجود خیلی قدرتمندتر از خودش در ارتباطه و نظیر نیروی سیاهی که یه لحظه وارد بدن ملکه سیاه شد رو تا حالا ندید!!
خب حسین، از اینها چه نتیجه ای بگیریم؟؟؟
مدتی که میگی ناپدید شد مال زمان های خیلی قبل تر از آلفرد و آدامز هستش، درست نیست؟
اما خب، من دقیق یادم نیست چی بود، ولی احتمال دادم که اون قدرتی که داره ملکه رو همراهی میکنه، یکی از نگهبانا باشه، رگآلاس؟ اگر اشتباه نکرده باشم.
ولی خب این ربطی نداره! انسان های زیادی وجود دارن که ملکه میتونه باهاشون ارتباط برقرار کنه، اما خب از طرفی حرف تو خیلی منطقی هم به حساب میاد. تا حالا فکر کردم که اون نژاد جدید فقط و فقط به لطف طلسم باروری به وجود اومده و همینطور فقط و فقط به لطف جادو! احتمال نمیدادم که ممکنه با استفاده از آدامز همچین کاری کرده باشه؟ نمیدونم، حرفت منطقی میاد، اما نمیدونم چرا یه طوری این که بگیم میتونه درست باشه سخته، خب حالا این بحث نژاد جدید که خارج از اون بحث قدرت گرفتن و نمردن آدامزه؟ یا اینکه میخوای بگی همش به خاطر ملکس که آدامز قدرتش رو به دست آورد و همینطور نمرد؟!؟!؟؟؟؟
خب حسین، از اینها چه نتیجه ای بگیریم؟؟؟
مدتی که میگی ناپدید شد مال زمان های خیلی قبل تر از آلفرد و آدامز هستش، درست نیست؟
اما خب، من دقیق یادم نیست چی بود، ولی احتمال دادم که اون قدرتی که داره ملکه رو همراهی میکنه، یکی از نگهبانا باشه، رگآلاس؟ اگر اشتباه نکرده باشم.
ولی خب این ربطی نداره! انسان های زیادی وجود دارن که ملکه میتونه باهاشون ارتباط برقرار کنه، اما خب از طرفی حرف تو خیلی منطقی هم به حساب میاد. تا حالا فکر کردم که اون نژاد جدید فقط و فقط به لطف طلسم باروری به وجود اومده و همینطور فقط و فقط به لطف جادو! احتمال نمیدادم که ممکنه با استفاده از آدامز همچین کاری کرده باشه؟ نمیدونم، حرفت منطقی میاد، اما نمیدونم چرا یه طوری این که بگیم میتونه درست باشه سخته، خب حالا این بحث نژاد جدید که خارج از اون بحث قدرت گرفتن و نمردن آدامزه؟ یا اینکه میخوای بگی همش به خاطر ملکس که آدامز قدرتش رو به دست آورد و همینطور نمرد؟!؟!؟؟؟؟
اگر دقت کنی سامانتا میگفت که آدامز نباید قدرتش رو به هیج وجع به دست بیاره ، ما تا الان از آدامز هیچ حرکتی یا چیزی ندیدم که بگه چرا نباید قدرتش فعال میشد ، از نظر من موضوع خیلی بزرگتر از روبرو شدن یه پدر با پسرش هست ، نقش آدامز داخل این داستان خیلی پررنگتر از این ها هست ولی هنوز داستان اونقدر جلو نرفته که آدامز وارد خط داستانی ، داستان بشه!!!!!
اگر دقت کنی سامانتا میگفت که آدامز نباید قدرتش رو به هیج وجع به دست بیاره ، ما تا الان از آدامز هیچ حرکتی یا چیزی ندیدم که بگه چرا نباید قدرتش فعال میشد ، از نظر من موضوع خیلی بزرگتر از روبرو شدن یه پدر با پسرش هست ، نقش آدامز داخل این داستان خیلی پررنگتر از این ها هست ولی هنوز داستان اونقدر جلو نرفته که آدامز وارد خط داستانی ، داستان بشه!!!!!
دقیقا. دقیقا همینه. اصلا من با اطمینان میگم، تا حالا کسی به اسم آدامز توی داستان نبوده. فقط یک اسم بوده همین. حاضرم بگم اون حرف هایی هم که آلفرد میزد درباره باباش، هیچ فایده ای ندارن، و تقریبا حساب نمیشن. کاملا دارن مارو گیج تر ازقبل میکنن. همین. ما داریم بر اساس اطلاعات دیگه ای از جای دیگه ای از داستان، دلیل میاریم که آدامز اله و بِله! خب شاید اصلا آدامز به اونجا مربوط نشه!؟! این هم میشه گفت خب!
ولی من نسبتا باهات موافقم. بزرگ تر از یه رابطه ی پدر و پسریه. مثلا ما میگیم، پدر در مقابل پسر می جنگه! خب آره باشه حتما درستم هست، میجنگه، ربطی داره؟ نه. ربطی به این داره که چه اتفاقی توی این سال ها واسه ی باباش افتاده؟ ربطی داره که باباش به چی تبدیل شده؟؟؟؟ اصلا بیا پا رو خیلی خیلی فراتر بزاریم و بگیم آدامز یه سری قدرت خاص و متمایل از پسرش داره، که اون هم یکی از وارثان فرمانروایان کهنه! این دیگه تقریبا میتونه ته تهش باشه!
قاطی کردما!:77:
سلام
چه بحث نیمه داغی :41:
خب تا جایی که میدونیم، بابای آلفرد هم باید مکنده قدرت باشه
نچ.
طبق گفته خشی، آدامز جز مکنده ها حساب نمیشه (احتمالا منظورش اینه که قدرت هاش به عنوان مکنده فعال نشده)
یا اینکه خود شیطان هم قدرت اینو داره که قدرتش رو فعال کنه.
همچنان نچ. (طبق داستان)
این نفرین که باعث میشه مکندگان بعد از فعال شدن قدرتشون بمیرن، توسط خود شیطان قرار داده شده، خب پس خودش هم میتونه قدرتش رو غیر فعال کنه
ظاهرا نفرینی به اون معنایی که فکر میکنی، وجود نداشته.
در اصل شیطان به نحوی کتاب مکنده ها رو(کتاب سرخ اسمش بود؟) دستکاری کرده بود و هر مکنده ای که اوراد اون قسمت دستکاری شده رو میخوند در اصل به شیطان اجازه میداد که جسمش رو تسخیر کنه( گوشت رو داده دست گربه). همون بلایی که سر آلفرد اومد.
این که پدرش به خدمت شیطان در اومده باشه بعید نیست!
شاید، ولی بازم عجیبه که از دست یه عده (که معلوم نیست کی) فرار میکرد و به فردریک پناه آورده بود.
اگر زیر دست شیطان بود که نباید مشکلی برای مخفی شدن داشته باشه و اگر هم قدرتش به عنوان یه مکنده و ذهن پرداز(اگر بر فرضِ شما، شیطان قدرت مکندگیش رو فعال میکرد، حتما ملکه سیاه هم قدرت ذهن پرداز بودنش رو فعال میکرد. اینطور نیست؟ ) فعال شده بود که عمرا دیگه کسی حریفش نمیشد.
------------------------------------------------------
اگر درست یادم باشه داخل داستان گفته شد که یه نسل جدید از شیاطینم به وجود میان که قدرت یه ذهن پرداز رو دارن و میتونن داخل زمین هم بدون هیچ مشکلی زندگی کنن
یچیزایی یادمه. قرار نبود از نسل مادر مارلو باشه؟ (مارلو پرز اسمش بود؟ )
ولی یادم نمیاد گفته باشه قدرت ذهن پرداز ها رو دارا هستن. یادته کدوم قسمت کتاب بود؟
حالا میشه این جور برداشت کرد که ملکه سیاه به آدامز کمک کرده تا قدرت مکندگیش رو فعال کنه
منظورت اینه که شخصا فعالش کنه؟ یا اینکه بفرستش دنیای مردگان ؟
شاید همین ملکه سیاه با آدامز ارتباط جسمی برقرار کرده باشه و باعث به وجود آمودن یه نسل جدید شده باشه
منم بهش فکر کرده بودم.
ولی ملکه سیاه که مادر ذهن پرداز ها حساب میشه و شیطان نیست، نباید مشکلی برای ورود به زمین (برای خودش و فرزندانش) وجود داشته باشه. نه؟
با این شرایط احتیاجی به آدامز نداشته مخصوصا که نمیتونسته قدرت مکندگان رو براش فعال کنه.
حالا ک دوباره ایده حسین رو خوندم دیدم یه مشکل داره، جایی ندیدم بگه ملکه سیاه یه شیطانه و اگه شیطان نباشه ایده تولید نسل جدید شیاطین به وسیله ملکه و آدامز نمیتونه درست باشه
الان به این متن رسیدم. این هم میتونه درست باشه.
و هنچنین آکیشا هم گفت که ملکه سیاه با یه موجود خیلی قدرتمندتر از خودش در ارتباطه و نظیر نیروی سیاهی که یه لحظه وارد بدن ملکه سیاه شد رو تا حالا ندید!!
فکر نمیکنی ممکنه اون نیرو بیشتر حالت پشتیبانی داشته باشه؟ چون هرچی باشه این نیرو مال خودش نیست و از طرف یکی از شیاطین هست و باعث نمیشه که ملکه سیاه جز شیاطین به حساب بیاد. میشه؟
اینها به کنار یه قسمت از داستان از تلاش فرزند شیطان برای بدست آوردن طلسم باروری گفته میشه. دقیق یادم نیست جریانش چی بود.
در صورتی که آدامز هم به شیطان خدمت میکرد:
ممکنه برای ملکه سیاه بوده باشه تا از نسل مثلا همون شیطان قدرتمندی که ازش پشتیبانی میکنه بچه دار بشه؟ (ولی اینجوری که خود ملکه توسط طلسم کشته میشه و به نظرم احتمالش ناچیزه)
شایدم برای آدامز بوده تا از زنی (حالا از هر نژادی) بچه دار بشه. ( گرچه به نظر خودم اینم امکانش خیلی کمه)
شاید هم اصلا به این دو نفر هیچ ربطی نداره.
ولی احتمال دادم که اون قدرتی که داره ملکه رو همراهی میکنه، یکی از نگهبانا باشه، رگآلاس؟ اگر اشتباه نکرده باشم.
عمرا. مگه رگالاس قدرتش شیطانیه؟ از طرفی درک من نسبت به داستان میگه که نگهبانان جادو توی این دعواها دخالتی نمیکنن. :26:
ولی یادم نمیاد گفته باشه قدرت ذهن پرداز ها رو دارا هستن. یادته کدوم قسمت کتاب بود؟
عمرا. مگه رگالاس قدرتش شیطانیه؟ از طرفی درک من نسبت به داستان میگه که نگهبانان جادو توی این دعواها دخالتی نمیکنن. :26:
نه، جایی نگفته ک نسل جدیدی ک تو پیشگویی اومده قدرت ذهن پردازها رو دارن، ولی کسایی ک به مارلو و مادرش در حقیقت کمک میکردن توانسته بودن طلسمهایی ک فقط ذهن پردازها قادر به اجراشون بودن رو اجرا کنن ولی معلوم نشد اونایی ک طلسمها رو اجرا کردن از کدوم نژاد بودن و فقط میشه حدس زد ک اونا رو ملکه سیاه آموزش داده (از شیاطین بودن یا نه مشخص نشد)
در مورد رگالاس موافقم باهات، نگهبانان جادو توی این جنگها دخالتی نداشتن، ولی احتمال اینکه یکیشون بخواد حالا ک چندین قرنه حاکم دنیاهای موازی مرده و وارثش هم مشخص نیست، بیاد و خودش حاکم بشه صفر نیست. هرچند طبق قوانین کهن مجازات داره ولی اگه حاکم نباشه کی میخواد مجازاتشون کنه ؟!! (هنوز کسی نمیدونه ک آلفرد وارث دو تا از فروانروایان کهنه)(فروانروایان کهن مقامشون بالاتر بود یا حاکم دنیاهای موازی؟!)
نه، جایی نگفته ک نسل جدیدی ک تو پیشگویی اومده قدرت ذهن پردازها رو دارن، ولی کسایی ک به مارلو و مادرش در حقیقت کمک میکردن توانسته بودن طلسمهایی ک فقط ذهن پردازها قادر به اجراشون بودن رو اجرا کنن ولی معلوم نشد اونایی ک طلسمها رو اجرا کردن از کدوم نژاد بودن و فقط میشه حدس زد ک اونا رو ملکه سیاه آموزش داده (از شیاطین بودن یا نه مشخص نشد)
دقیق یادم نیست. فکر کنم گفته شد طلسم های شبیه سازها بوده.
بلاخره برای ذهن پرداز ها همچین طلسمی قابلیت اجرا داشته یا نه؟ :45:
مممم. این میتونه کار ملکه باشه؟ یا بر فرض کار آدامز( که ملکه آموزشش داده)؟ یا کار فرزندانی از هرکدومشون؟ یا فرزندان هردوشون؟ (چقدر احتمالات)
چون با طلسم های شیطانی هم ترکیب شده بود حتما پای یک شیطان که قدرت ذهن پرداز ها رو در اختیار داشته، در میون بوده (ولی برای تولد همچین شیطانی به طلسم باروری نیاز بوده)
به هر حال کار هرکس باشه احتمال زیاد خود ملکه آموزشش داده.
---------------------------------
ویرایش: الان مرور کردم. خشایار گفته گروه جدیدی از انسان ها که دانش ذهن پرداز ها رو دارن و تحت رهبری پنجمین فرزند شیطان هستن که به نظر میرسه ذهن پرداز هست و ملکه سیاه شخصا آموزشش داد.
اهم اهم... به نظر فرضیه خدمت کردن آدامز به شیطان و آموزش زیر نظر ملکه سیاه، محتمل تر شد:دی
---------------------------------
در مورد رگالاس موافقم باهات، نگهبانان جادو توی این جنگها دخالتی نداشتن، ولی احتمال اینکه یکیشون بخواد حالا ک چندین قرنه حاکم دنیاهای موازی مرده و وارثش هم مشخص نیست، بیاد و خودش حاکم بشه صفر نیست. هرچند طبق قوانین کهن مجازات داره ولی اگه حاکم نباشه کی میخواد مجازاتشون کنه ؟!! (هنوز کسی نمیدونه ک آلفرد وارث دو تا از فروانروایان کهنه)(فروانروایان کهن مقامشون بالاتر بود یا حاکم دنیاهای موازی؟!)
فرمانروا یا حاکم؟ نمیدونم، به اون بخش نرسیدم. وظایف و قدرت هاشون رو فراموش کردم.
فکر نکنم. احتمالش خیلی ناچیزه.
از طرفی این نگهبان ها که همش خواب بودن. تنبل تر از اون هستن که از این نقشه ها بکشن :10:( گرچه از سینا هیچی بعید نیست)
تا حالا بهش فکر کردی که هر جک و جونوری روی جزیره مثل آب خوردن فهمیده بود که آلفرد، الندرِ بعدی هست ولی نگهبانانٍ گیج جادو که ظاهرا به الندر خدمت میکنن، متوجه ماهیت واقعی آلفرد نشدن. :دی
تا جایی ک یادمه ربطی به شبیه سازها نداشت، اصلن آلفرد اونوقت هنوز چیزی از شبیه سازها نمیدونست فکر کنم !!! :/
در مورد جزیره و اینکه همه میفهمیدن آلفرد الندره درست میگی، عجب دقتی 😉 پس چرا رگالاس نفهمید ؟!!!!!
تا جایی ک یادمه ربطی به شبیه سازها نداشت، اصلن آلفرد اونوقت هنوز چیزی از شبیه سازها نمیدونست فکر کنم !!! :/در مورد جزیره و اینکه همه میفهمیدن آلفرد الندره درست میگی، عجب دقتی 😉 پس چرا رگالاس نفهمید ؟!!!!!
عزیز من داری اشتباه م کنی!!!اتفاقا دقیقا ربط به شبیه ساز ها داره. در ضمن آلفرد از همه چیز اطلاع داشته. جرا آلفرد، کسی که پیش خشایار، با سنی حدود هفت هزار سال، آموزش دیده، نباید از یک قومی که قدمتش از مکندگان قدرت و ذهن پرداز ها کمتره، اطلاع نداشته باشه؟؟ اتفاقا توی داستان آلفرد وقتی فهمید که یک شبیه ساز هم هست تعجب کرد! این یعنی چی؟؟ یعنی این که میدونه شبیه ساز ها چی هستن!!!و تازه آلفرد ئقتی اون جسد ها رو کشف کرد، اول فکر کرد که کار یک ذهن پردازه ولی وقتی جلوتر رفت، به این نتیجه رسید که اون ها طلسم های شبیه سازی هستن! ما هم اونجا تقریبا اولین جایی بود که فهمیدیم چیزی به عنوان شبیه ساز وجود داره! خب حالا یه سوالی که من دارم، درباره ی پیش گوییه! آلفرد، ذهن پردازه، مکندس، و شبیه سازه. بازمانده ی سه قوم، پس چرا توی پیش گویی ها گفته می شد بازمانده ی دو قوم؟!!! این سوال تقریبا همیشه بوده و خیلی از بچه ها هم پرسیدن. یعنی به این نتیجه برسیم که آلفرد ذهن پرداز نیست؟ فقط چون قدرت های شبیه ساز ها شبیه ذهن پرداز هاس، خشایار آلفرد رو گول زده که یک ذهن پردازه؟! من یه دلیل همین الان به ذهنم رسید. موهای خشایار مثل رشته های قدرت عمل می کرد. من فکر کردم که این یک قدرت ذهن پرداز هاس. پس چرا آلفرد اینطور نیست؟!
عزیز من داری اشتباه م کنی!!!اتفاقا دقیقا ربط به شبیه ساز ها داره. در ضمن آلفرد از همه چیز اطلاع داشته. جرا آلفرد، کسی که پیش خشایار، با سنی حدود هفت هزار سال، آموزش دیده، نباید از یک قومی که قدمتش از مکندگان قدرت و ذهن پرداز ها کمتره، اطلاع نداشته باشه؟؟ اتفاقا توی داستان آلفرد وقتی فهمید که یک شبیه ساز هم هست تعجب کرد! این یعنی چی؟؟ یعنی این که میدونه شبیه ساز ها چی هستن!!!و تازه آلفرد ئقتی اون جسد ها رو کشف کرد، اول فکر کرد که کار یک ذهن پردازه ولی وقتی جلوتر رفت، به این نتیجه رسید که اون ها طلسم های شبیه سازی هستن! ما هم اونجا تقریبا اولین جایی بود که فهمیدیم چیزی به عنوان شبیه ساز وجود داره! خب حالا یه سوالی که من دارم، درباره ی پیش گوییه! آلفرد، ذهن پردازه، مکندس، و شبیه سازه. بازمانده ی سه قوم، پس چرا توی پیش گویی ها گفته می شد بازمانده ی دو قوم؟!!! این سوال تقریبا همیشه بوده و خیلی از بچه ها هم پرسیدن. یعنی به این نتیجه برسیم که آلفرد ذهن پرداز نیست؟ فقط چون قدرت های شبیه ساز ها شبیه ذهن پرداز هاس، خشایار آلفرد رو گول زده که یک ذهن پردازه؟! من یه دلیل همین الان به ذهنم رسید. موهای خشایار مثل رشته های قدرت عمل می کرد. من فکر کردم که این یک قدرت ذهن پرداز هاس. پس چرا آلفرد اینطور نیست؟!
هنوزم یادم نمیاد ک گفته باشه طلسم مال شبیه سازهاست 🙁 اینکه درباره شون میدونسته یا نه احتمالن درست میگی ولی در مورد قدمتشون و اینکه تازه اونجا درباره شبیه سازها فهمیدیم اشتباه میکنی، وقتی آلفرد به دنیای مردگان رفت ملکه ها فکر کردن آلفرد شبیه ساز هستش و اونجا خشایار گفت اینجوری بهتره ک فکر کنن شبیه ساز هست و اینطوری نمیفهمن آلفرد ذهن پردازه، در واقع منظورش این بود ک ذهن پردازها قوی تر و باستانی تر از شبیه سازها هستن ولی آخرای جلد یک این موضوع کاملن تغییر کرد و گفته شد ک شبیه سازها خیلی باستانی تر از ذهن پردازها و مکنده ها هستن و وقتی ذهن پردازها به وجود اومدن چند هزار سال بعد از نابود شدن نسل شبیه سازها بوده و اینکه ذهن پردازها قسمتی از قدرتهای شبیه سازها رو دارن یعنی اینکه شبیه سازها خیلی قدرتمندتر از ذهن پردازها هستن 🙁 این یه تناقض تو داستان بود ک احتمالن چون زمان نوشتن داستان خیلی زیاد بوده به وجود اومده 🙁
در مورد موهای خشایار هم یادم نمیاد دقیق ولی فکر نمیکنم گفته باشه یکی از قدرتهای ذهن پردازهاس
در مورد پیشگویی ک میگه از نسل دو قوم شاید منظورش اقوامی باشه ک فروانروایان کهن از اونا بودن، اینکه آلفرد وارث دو فروانروا شده شاید دلیلش این باشه ک یه جورایی از نسل اونا هم هست :دی ووووووو
هنوزم یادم نمیاد ک گفته باشه طلسم مال شبیه سازهاست 🙁 اینکه درباره شون میدونسته یا نه احتمالن درست میگی ولی در مورد قدمتشون و اینکه تازه اونجا درباره شبیه سازها فهمیدیم اشتباه میکنی، وقتی آلفرد به دنیای مردگان رفت ملکه ها فکر کردن آلفرد شبیه ساز هستش و اونجا خشایار گفت اینجوری بهتره ک فکر کنن شبیه ساز هست و اینطوری نمیفهمن آلفرد ذهن پردازه، در واقع منظورش این بود ک ذهن پردازها قوی تر و باستانی تر از شبیه سازها هستن ولی آخرای جلد یک این موضوع کاملن تغییر کرد و گفته شد ک شبیه سازها خیلی باستانی تر از ذهن پردازها و مکنده ها هستن و وقتی ذهن پردازها به وجود اومدن چند هزار سال بعد از نابود شدن نسل شبیه سازها بوده و اینکه ذهن پردازها قسمتی از قدرتهای شبیه سازها رو دارن یعنی اینکه شبیه سازها خیلی قدرتمندتر از ذهن پردازها هستن 🙁 این یه تناقض تو داستان بود ک احتمالن چون زمان نوشتن داستان خیلی زیاد بوده به وجود اومده 🙁
در مورد موهای خشایار هم یادم نمیاد دقیق ولی فکر نمیکنم گفته باشه یکی از قدرتهای ذهن پردازهاسدر مورد پیشگویی ک میگه از نسل دو قوم شاید منظورش اقوامی باشه ک فروانروایان کهن از اونا بودن، اینکه آلفرد وارث دو فروانروا شده شاید دلیلش این باشه ک یه جورایی از نسل اونا هم هست :دی ووووووو
ا آره راست میگی ها. واسه فرمانروایان و پیشگویی!!! ایول. تا حالا از این زاویه نگاه نکرده بودم! ولی دقت کردی توی پیشگویی درباره جنگ سرخ( قیام سرخ، شهر سرخ، یه همچین چیزی) میگه که درباره ی شیاطین و مکنده ها و ذهن پرداز هاست، و خب من فکر کردم وقتی داره درباره این حرف میزنه، منظور از دو قوم، باید اون دو قومی باشن که با شیاطین جنگیدن؟؟!؟!!!!!!!
نه،نه، آره درسته که اون موقع ما فهمیدم شبیه ساز وجود داره، اما فهمیدم چیه؟ کارش چیه؟! چه کاری میتونه انجام بده؟! فقط آلفرد یک طلسم اجرا کرد، یه ماه درست کرد، که خب فکر کنم، آره از روی این بشه فهمید چه کاری میتونن بکنن، اما توضیح خاصی داده نشد واقعا!
خب همین الان دارم دوباره اون فصل آخر، که به نظرم اسمش رو میزاشت فصل حقایق بهتر بود رو میخوندم! کاملا باهات موافق شدم!
خشی:
- او از نسل مردمانی بود که نژادشان هزاران سال قبل از ما نابود شده بود و ما ذهن پرداز ها به خاطر الندر قبلی دارای تعدادی از خصوصیات بارز اونها بودیم. باورت میشه که حتی من هم چیزی در مورد شبیه ساز ها نمیدونستم، و این سومین شوک بزرگ برای من به حساب می آمد.
واقعا. اول ایول به داستان دوباره. بعدش حالا یه سوالی که پیش میاد، اینه که الندر قبلی چیکار کرده بود که اینها همچین خصوصیاتی داشتن؟؟ یعنی خودش شبیه ساز بوده؟ یا از شرایطش استفاده کرده و این خصوصیات رو دوباره به وجود آورده . خب چرا این اتفاق برای مکندگان نیفتاد؟! مکندگان و ذهن پردازها که هر دو از یک نفر بودن!
سلام.
اینکه نثل جدید شیاطین از بابای آلفرد باشه یکم بعیده. چون اونجوری همشون خواهر برادرای آلفرد میشن و این یکم مسخره به نظر میاد. تاجایی که یادمه فرزندان شیطان کسایی ان که روحشون رو دادن به شیطان فکر کنم ادامز در ازای قدرت، روحش رو داده به شیطان. یه جایی اکشا گفت یه نیروی خیلی شوم رو از ملکه احساس کرده وخشایار هم گفت تو دنیای شیاطین اربابایی هستن که قدرت ملکه پیش اونا هیچه و به هیچکس اهمیت نمیدن حتی دنیای شیاطین. من فکر میکنم یکی از اونا هوس کرده برگرده برای همین به ملکه کمک میکنه و فکر میکنم همون کسی باشه که جسد خشایار رو تسخیر میکنه وگرنه چرا خشایار گفت جسدش رو بسوزونن. (هر جسمی تحمل هر قدرتی رونداره ولی جسم خشایار حتماً ظرفیت قدرت یه ارباب شیطان رو داشته باشه)
درباره پیشگویی منظور دو نثل فکر کنم مکنده ها و ذهن پردازا باشن چون آلفرد شبیه سازی رو از مادرش به ارث برده پس خانواده مادرش شبیه سازن شاید قدرتشون فعال نشده باشه هنوز، البته دایی مارتین مشکوک میزد شاید مال اون فعاله ولی درکل آلفرد تنها شبیه ساز نیست.
یه جایی هم مارتین داشت شامان رو مسخره میکرد که تخم مرغ جادویی داره و دیوانس فکر کنم اون همون تخم الندر باشه که تو شعر میگه(الندر زاده شود از تخم جاودان) یه همچین چیزی
خشی:
- او از نسل مردمانی بود که نژادشان هزاران سال قبل از ما نابود شده بود و ما ذهن پرداز ها به خاطر الندر قبلی دارای تعدادی از خصوصیات بارز اونها بودیم. باورت میشه که حتی من هم چیزی در مورد شبیه ساز ها نمیدونستم، و این سومین شوک بزرگ برای من به حساب می آمد.
واقعا. اول ایول به داستان دوباره. بعدش حالا یه سوالی که پیش میاد، اینه که الندر قبلی چیکار کرده بود که اینها همچین خصوصیاتی داشتن؟؟ یعنی خودش شبیه ساز بوده؟ یا از شرایطش استفاده کرده و این خصوصیات رو دوباره به وجود آورده . خب چرا این اتفاق برای مکندگان نیفتاد؟! مکندگان و ذهن پردازها که هر دو از یک نفر بودن!
نگفته الندر کاری کرده بلکه گفته به خاطر الندر قبلی، ضمنن میدونیم ک ذهن پردازها و مکنده ها از نسل الندر قبلی و یه ملکه از دنیای سیاه هستن، نتیجه اینکه ممکنه الندر قبلی خودش از نسل شبیه سازها بوده !!!
دیگه اینکه اینا از مادرشون چی ارث بردن؟! نیروی سیاه مکنده ها؟!!
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام.
اینکه نثل جدید شیاطین از بابای آلفرد باشه یکم بعیده. چون اونجوری همشون خواهر برادرای آلفرد میشن و این یکم مسخره به نظر میاد. تاجایی که یادمه فرزندان شیطان کسایی ان که روحشون رو دادن به شیطان فکر کنم ادامز در ازای قدرت، روحش رو داده به شیطان. یه جایی اکشا گفت یه نیروی خیلی شوم رو از ملکه احساس کرده وخشایار هم گفت تو دنیای شیاطین اربابایی هستن که قدرت ملکه پیش اونا هیچه و به هیچکس اهمیت نمیدن حتی دنیای شیاطین. من فکر میکنم یکی از اونا هوس کرده برگرده برای همین به ملکه کمک میکنه و فکر میکنم همون کسی باشه که جسد خشایار رو تسخیر میکنه وگرنه چرا خشایار گفت جسدش رو بسوزونن. (هر جسمی تحمل هر قدرتی رونداره ولی جسم خشایار حتماً ظرفیت قدرت یه ارباب شیطان رو داشته باشه)
درباره پیشگویی منظور دو نثل فکر کنم مکنده ها و ذهن پردازا باشن چون آلفرد شبیه سازی رو از مادرش به ارث برده پس خانواده مادرش شبیه سازن شاید قدرتشون فعال نشده باشه هنوز، البته دایی مارتین مشکوک میزد شاید مال اون فعاله ولی درکل آلفرد تنها شبیه ساز نیست.
یه جایی هم مارتین داشت شامان رو مسخره میکرد که تخم مرغ جادویی داره و دیوانس فکر کنم اون همون تخم الندر باشه که تو شعر میگه(الندر زاده شود از تخم جاودان) یه همچین چیزی
تسخیر جسد خشایار رو از کجا آوردی؟!!! :دی هیچ دلیلی واسه سوزاندن نیاورده بود :/
احتمال کمک یکی از اربابان شیاطین به ملکه سیاه زیاده، یکی از اوناشون ک شیطان جلوش جوجه حساب میشه :دی وای چه حالی میده اگه اینطور باشه :دی
من هیچ جا ندیدم اون شعر رو بگه فقط میگفت وقتی زاده شود، هیچ چیزی شبیه به تخم مخصوصن از نوع جاودانش رو یادم نمیاد تو داستان خونده باشم 🙁
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
راستی اینکه اگه نسل جدید شیاطین از آدامز باشن اون نسل همه میشن خواهر برادرای آلفرد رو خیلی خوب اومدی، بهش توجه نکرده بودم، حق با شماست، خیلی بعیده این ایده :دی
خیلی خب، حالا این بحث که کامل کامل به نتیجه ای نرسید. من یه سوال جزئی دیگه دارم. اونو واسه دوباره باز شدن بحث میگم.
درباره ی جادوی جاندار، و جادوی ذهنه!
واقعا من نمی فهمم! تفاوتی بینشون حس نمی کردم، اما آخرای داستان، و همچنین توی اون شهر هزاردروازه، آلفرد دوباره یه کاریو که فراموش کرده بود (قدرت ذهن، سرمنشأ جادو) انجام داد. من تا اون موقع فکر می کردم که اون کاری که کرد، همون که وارد فضای ذهنش شد، و رنگا و اینا رو از هم جدا کرد و یه طلسم ساخت، همون طلسم جانداریه که هر دفعه اجرا میکنه! همیشه اجرا میکنه! واقعا واسم عجیب بود که چطوره که این اون نیست. آخه شباهت های خیلی زیادی به هم داشتن. هیچ کس نمیتونست اونارو ببینه، این بارزترینشونه.
ولی خب، یه مقدار هم درسته، درسته که نامیرا خیلی موجود کهنیه، اما خب اون فکر نکنم در حدی باشه که بتونه سرمنشأ جادو رو تشخیص بده! چون اونجا توی غار، آلفرد که جادوی جاندار اجرا کرد، گفت پس هنوز هم از این طلسم ها وجود داره و بعد خوردش! یا فکر کنم حتی اون عنکبوت ها هم تونستن احساسش کنن. خب اینجا یه دلیلیه که اون دوتا با هم دیگه فرق دارن. ولی آیا واقعا فرق دارن؟؟؟
من بازم به همون کاری که توی شهر هزار دروازه کرد اشاره میکنم.
نگفته الندر کاری کرده بلکه گفته به خاطر الندر قبلی، ضمنن میدونیم ک ذهن پردازها و مکنده ها از نسل الندر قبلی و یه ملکه از دنیای سیاه هستن، نتیجه اینکه ممکنه الندر قبلی خودش از نسل شبیه سازها بوده !!!
دیگه اینکه اینا از مادرشون چی ارث بردن؟! نیروی سیاه مکنده ها؟!!- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
تسخیر جسد خشایار رو از کجا آوردی؟!!! :دی هیچ دلیلی واسه سوزاندن نیاورده بود :/
احتمال کمک یکی از اربابان شیاطین به ملکه سیاه زیاده، یکی از اوناشون ک شیطان جلوش جوجه حساب میشه :دی وای چه حالی میده اگه اینطور باشه :دی
من هیچ جا ندیدم اون شعر رو بگه فقط میگفت وقتی زاده شود، هیچ چیزی شبیه به تخم مخصوصن از نوع جاودانش رو یادم نمیاد تو داستان خونده باشم 🙁- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
راستی اینکه اگه نسل جدید شیاطین از آدامز باشن اون نسل همه میشن خواهر برادرای آلفرد رو خیلی خوب اومدی، بهش توجه نکرده بودم، حق با شماست، خیلی بعیده این ایده :دی
چرا این تخم جاودان هست صفحه 302 اون شعری که مورداک میخوند
تو فصل اول آوای مرگ بود یا مقدمه دقیقا یادم نیست ولی همون آدمی که آخر نفهمیدم کیه داشت داستان رو میگفت، گفتش یه نیروی عظیم احساس کردم و دیدم خشایاره و باید به بقیه هم خبر بدم (دقیقا یادم نیست یه همچین چیزی بود) تازه خشی غیب بین بود پس اگه گفته بسوزونه لابد دلیل داره جسم بهتر از خشی واسه تسخیر پیدا نمیشه اگه یه ارباب با قدرت خفن باشه