برای اینکه نخوندیش:دی اگر حوصلشو داری و انجمن قبلی هنوز هستش، میتونی این توضیحات رو توی همون دوتا تاپیک پیدا کنی.
جوابمو؟:7: چطور؟ تنها جواب اینه که هیچکدوم به جز آلفرد قدرت شبیه سازش فعال نشده.
(اونم توسط لباس که یک استثنا به حساب میاد)
درباره سامانتا، شکمو برطرف کردی:دی
ولی عجیب نیست که بقیه بچه های خانواده همچین ذهن متفاوت و قدرتمندی نداشتن؟
......
با جذب قدرت گوی قدرتش فعال بشه؟ نمیشه ها. چون قبلش توسط لباس فعال شد.
......
همم... شبیه ساز ها قبل از ذهن پردازها وجود داشتن و نسبت به ذهن پردازها در سطح بالاتری هستن و از طرفی ذهن قدرتمند و "تو در تو":یی دارن که خودت توضیحش دادی.
یه تفاوت دیگه هم داشتن دقیق یادم نیست، اگر با یه نژاد دیگه قاطی نکرده باشم، میتونستن تغییر شکل خاصی رو انجام بدن.
قدرت هاشون هم که تقریبا مشخصه، همون قدرت های ذهن پردازها به اضافه قدرتی که اسمش روشه. شبیه ساز! همون چیزی که اول بسم... از آلفرد دیدیم.(ماه رو ساخت)
بقیه قدرتاشون هم که هنوز رو نشده.
اینا رو یادم بود.همین الان داستان رو خوندم. لباس گفته از قدرتش استفاده کرده تا قدرت الفرد رو فعال کنه... ممکنه این برداشت رو کرد که قدرتش رو کاملا فعال کرده و الان آلفرد برای استفاده از قدرت های شبیه سازش هیچ محدودیتی نداره؟
همونطور که خشایار درباره فرزندان خاهرش گفته بود که بعضی از نسل ها دچار جا افتادگی میشدن ، یعنی هیچ قدرت جادویی نداشتن ، همین هم میتونه برای خاندان مادر آلفرد اتفاق افتاده باشه ، سامانتا تنها فرزند خانوادشون بوده که دارای بدین با ویژگی های اجدادیش بوده (خواهرش و براداش این ویژگی رو نداشتن) پس شانس این که بقیه بچه های فامیل هم این ویژگی رو داشته باشن به کمترین میزان خودش میرسه.
چند بار بگم توسط لباس فعال نشد بود ، لباس فقط چند لحظه آلفرد رو تسخیر کرد تا آلفرد بدون هیچ اراده ای با رشته های قدرتش گور رو لمس کنه (داخل پیشگویی هم اومده که تسخیر شده)
این که چیزی نبود :2: ، من خودم توضیحات رو به صورت کاملتر دربارش داده بودم ، من فک کردم یه چیز مستند دربارش داری ، مث ذهن پردازها و مکندگان که تقریباً کامل داستان دربارشون توضیح داده.
همونطور که خشایار درباره فرزندان خاهرش گفته بود که بعضی از نسل ها دچار جا افتادگی میشدن ، یعنی هیچ قدرت جادویی نداشتن ، همین هم میتونه برای خاندان مادر آلفرد اتفاق افتاده باشه ، سامانتا تنها فرزند خانوادشون بوده که دارای بدین با ویژگی های اجدادیش بوده (خواهرش و براداش این ویژگی رو نداشتن) پس شانس این که بقیه بچه های فامیل هم این ویژگی رو داشته باشن به کمترین میزان خودش میرسه.این که چیزی نبود :2: ، من خودم توضیحات رو به صورت کاملتر دربارش داده بودم ، من فک کردم یه چیز مستند دربارش داری ، مث ذهن پردازها و مکندگان که تقریباً کامل داستان دربارشون توضیح داده.
همه افراد خانواده آلفرد دچار جا افتادگی شدن؟؟ با تعریفی که از جا افتادگی کردی، غیرممکنه. چون همه افراد خانواده که ازشون اسم برده شده قدرت جادویی دارن و فقط ویژگی های شبیه ساز ها (ذهن تو در تو و ...) رو ندارن. بعدش، عجیب نیست که این وسط کل خانواده جا افتاده باشن به جز (دقیقا) سامانتا؟
شک دارم سینا چیزی رو به شانس بسپره و داستانشو آبکی کنه. حتما داستان سامانتا و داشتن ویژگی های شبیه ساز ها چیزی جذاب تر و پیچیده تر از شانس هست.
.....
خب دیگه دیدی اطلاعات موجوده
حالا داریم می گیم که قدرت شبیه سازی آلفرد توسط گوی فعال شد، چون گوی رو یک شبیه ساز ساخته بود. و وقتی لباس می گه من از قدرتم استفاده کردم تا قدرت آلفرد رو فعال کنم، این رو می رسونه که آلفرد رو وادار کرده( همون تسخیر) که با استفاده از رشته های قدرت مرتبط با مکندگیش، قدرت گوی رو بگیره، و وقتی قدرت گوی توی بدن آلفرد جریان پیدا کرده، قدرت شبیه سازی آلفرد به طور کامل فعال شده
پس... به هیچکس برای فعال سازی قدرتش احتیاج نداشت؟ فقط کافی بود خودش اراده جذب نیروی گوی رو (با قدرت مکندگیش) کنه تا قدرت شبیه سازیش خود به خود فعال بشه؟
میشه این تعریف رو داشت که به لطف رشته های مکنده قدرتش و قابلیت های ابتداییش به عنوان یه شبیه ساز، تونست قدرت رو جذب کنه و رشته هاش نابود نشه؟
با این تعریف هیچ شبیه سازی(که قدرتش هنوز فعال نشده باشه) جز آلفرد نمیتونست قدرت رو دریافت کنه چون قدرت مکندگی رو نداشت؟
حس میکنم بعضی سوالا به حدی ابتدایی هست که اگه سینا بخونشون با کله میره تو دیوار:35:
پس... به هیچکس برای فعال سازی قدرتش احتیاج نداشت؟ فقط کافی بود خودش اراده جذب نیروی گوی رو (با قدرت مکندگیش) کنه تا قدرت شبیه سازیش خود به خود فعال بشه؟
میشه این تعریف رو داشت که به لطف رشته های مکنده قدرتش و قابلیت های ابتداییش به عنوان یه شبیه ساز، تونست قدرت رو جذب کنه و رشته هاش نابود نشه؟
با این تعریف هیچ شبیه سازی(که قدرتش هنوز فعال نشده باشه) جز آلفرد نمیتونست قدرت رو دریافت کنه چون قدرت مکندگی رو نداشت؟
فکر نکنم صرفا فقط با این رشته های قدرت بشه قدرت گوی رو جذب کرد. اولا که جذبش زمینه سازی های زیادی میخواد و دوما این که روش های زیادی برای جذب انرژی وجود داره. خب رشته های قدرت آلفرد مذیتی هستن که آلفرد نسبت به دیگر افراد، قوم ها و نژاد ها داره. در واقع مذیت مکندگان. خب بعدش برای جذب قدرت گوی و این که قدرت گوی بدن فرد رو قبول کنه هم گفتم که زمینه سازی های از پیش تعیین شده ای نیاز هست. که عجیبه برام اما آلفرد واقعا چه خودش بخواد یا نخواد و چه بدونه یا ندونه، این زمینه سازی هارو داشت. برای مثال اون قدرت که توی گوی بود قدرت یک شبیه ساز بود، و فکر نکنم نژاد دیگه ای بتونه قدرت اون شبیه سازی رو دریافت کنه. هرچند همیشه استثناهایی هستن. اما خب آلفرد یک شبیه ساز بود. و یه مثال دیگه میتونه این باشه که اون قدرت مقدارش خیلی زیاد بوده و این مقدار انرژی یک بستر مستحکم می خوان که توش قرار بگیرن و آلفرد اون مقدار فضا و حجم رو برای تحمل انرژی داشت.
از نظر من رشته های قدرت از اون دسته از ویژگی های مکندگی بودن که نیاز نداشت توسط یه مکنده فعال بشه. اما خب اون رشته های قدرت هم نیاز دارن تا به طور کامل کامل فعال بشن و در ضمن ویژگی های یک مکنده فقط و فقط رشته های قدرتش نیستن. برای مثال قدرت بالای نفرین کردنشون.هرچند اون هم از رشته های قدرت کمک می گیره. یادتون میاد که گفته شد قدرت گوی دزدیده شده؟ و این نقض یه قانون کهن بود فکر کنم، به نظرم یکی از دلایلی که باعث شد آلفرد مجازات نشه این بود که یه شبیه ساز بود مثلا می تونیم این طور بگیم که آلفرد وارث اون گوی هست. هر چند استدلال ضعیفیه اما جالبه !:دی ولی به نظر من بحث جالب تر می تونه درباره اون روح توی اون گوی باشه. مثلا فرض کنیم که اون روح هم یک شبیه سازه!روح یک شبیه ساز! اصلا روح همون شبیه سازی که گوی رو ساخت! میدونم پایه های ضعیفی دارن اما جالبن. برای این که شروع کننده باشن جالبن. هر چند اون یک روح سیاه بود. فکر کنم یه همچین چیزی بود. یه روح سیاه و پلید که توی قسمت سیاه آلفرد هم سکونت گزیده بود:دی
و راستی خودش اراده نکرد کخه با قدرت مکندگیش گوی جذب بشه، بلکه اون خرقه اوراتو این کارو کرد! داشتیم همین رو می گفتیم دیگه.تسخیرش کرد!نسبتا. ولی واقعا خیلی خوب توی اون لحظه نقش بازی کرد لباس. طوری که انگار نه انگار اینا همش زیر سره اونه! همه با آلفرد بازی کردن و این واقعا آزارم میده. همه ی همه. تئودور، خشایار حتی مامانش، باز محافظانش خوب بودن. و راستی اون نشانه های صلح، پرستو یا شاهین، فکر کنم دوتاش تو داستان گفته شد،هیچ اطلاعاتی ازشون نبود دیگه؟ از طرف اون نور اومده بودن که توی مجمع به وجود اومده بود. و چی میتونیم به اون نور سبز دانا بگیم؟ آیا اون نور متعلق به یکی از فرمانروایان بود، فکر کنم ویتا؟ یا اینکه اون خدا بود؟ واقعا اسم بهتری پیدا نکردم. خداس دیگه.چیز دیگه ای نمیتونه باشه. از هر چیزی و هر آینده ای خبر داره. البته خودم مورد دومی رو بیشتر می پسندم، خدا!
يا خدا....
دست از سر كچل آواي مرگ برداريد.....
سينا كه فصل نميزاره.....
چرا الكي نشستيد هي داريد در موردش بحث ميكنيد......
والا هر ادمي جاي شما بود جنبش ضد سينا راه مينداخت....
يا خدا....
دست از سر كچل آواي مرگ برداريد.....
سينا كه فصل نميزاره.....
چرا الكي نشستيد هي داريد در موردش بحث ميكنيد......
والا هر ادمي جاي شما بود جنبش ضد سينا راه مينداخت....
اصلا همین بحثا هستن که داستان رو خیلی زیباتر میکنن. یه همچین انسان هایی هستیم ما.
سینا وقت نمیکنه، ولی ما خو بیشتر داستانو نفهمیدم، بده میایم اینجا فکرا رو میزاریم رو هم دیگه میفهمیم " ااااا پس داستان این بود؟؟؟؟؟؟؟؟ ":دی
.....
آخرِ داستان، خشی جوری درباره جذب انرژی گوی میگه که به این شک میرسی حتی یک مکنده هم میتونسته سعی کنه قدرت گوی رو جذب کنه ولی در آخر بدنش متلاشی میشده چون اون قدرتِ سرکش متعلق به شبیه سازها هست نه مکنده ها.
رشته های قدرت فعال سازی نمیخواست؟ نمیدونم شاید... ولی یادم نمیاد گفته شده باشه که بابای آدامز میتونست رشته به رشته بشه:65: ولی یادم هست که گفته شده میتونست بعضی طلسم ها رو جذب کنه که دلیلش مکنده بودنشه .
--------
درباره اوراتو...
الان که اون قسمت رو خوندم من هم به این نتیجه رسیدم که آلفرد رو تسخیر کرده و حتی ظاهرا برای اولین بار رشته های مکنده بودنش رو فعال کرده (چجوری تونست؟) :43: تا بتونه قدرت گوی رو بجذبه ولی چند خط پایین تر خود لباس به آلفرد گیر میده که بشین سرجات اینقدر قدرت جذب نکن :دی
این تیکش یکم غلط انداز نیست؟ لباس تونست تسخیرش کنه تا جذب کنه ولی نتونست کنترلش کنه تا دست از جذب بکشه؟
این جمله لباس هم جالبه:
در تمام سالهایی که من رو بافتند و در تمام سالهای که دست به دست چرخیدم تا به تو رسیدم این اولین باری هست که می بینم که یه شبیه ساز توانایی چنین کاری رو داره!
معنی خاصی داره؟ :23:
این داستان رو هرچی میخونی پیچیده تر میشه:دی
آخرِ داستان، خشی جوری درباره جذب انرژی گوی میگه که به این شک میرسی حتی یک مکنده هم میتونسته سعی کنه قدرت گوی رو جذب کنه ولی در آخر بدنش متلاشی میشده چون اون قدرتِ سرکش متعلق به شبیه سازها هست نه مکنده ها.
رشته های قدرت فعال سازی نمیخواست؟ نمیدونم شاید... ولی یادم نمیاد گفته شده باشه که بابای آدامز میتونست رشته به رشته بشه:65: ولی یادم هست که گفته شده میتونست بعضی طلسم ها رو جذب کنه که دلیلش مکنده بودنشه .
--------
درباره اوراتو...
الان که اون قسمت رو خوندم من هم به این نتیجه رسیدم که آلفرد رو تسخیر کرده و حتی ظاهرا برای اولین بار رشته های مکنده بودنش رو فعال کرده (چجوری تونست؟) :43: تا بتونه قدرت گوی رو بجذبه ولی چند خط پایین تر خود لباس به آلفرد گیر میده که بشین سرجات اینقدر قدرت جذب نکن :دی
این تیکش یکم غلط انداز نیست؟ لباس تونست تسخیرش کنه تا جذب کنه ولی نتونست کنترلش کنه تا دست از جذب بکشه؟این جمله لباس هم جالبه:
در تمام سالهایی که من رو بافتند و در تمام سالهای که دست به دست چرخیدم تا به تو رسیدم این اولین باری هست که می بینم که یه شبیه ساز توانایی چنین کاری رو داره!
معنی خاصی داره؟ :23:این داستان رو هرچی میخونی پیچیده تر میشه:دی
اصلا من میگم اون رشته های قدرت نیاز به فعال دن نداره. البته فقط در حد همین استفاده ای که برای جذب کرد. میتونه اینطور باشه که آلفرد از همچین چیزی خبر نداشته و تا حالا توی زندگیش نه دیده نه شنیده و نه میدونه که چیه، واسه همین ممکنه که تا حالا اصلا به همچین چیزی برنخورده باشه. یعنی اینکه اینجا اصلا آلفرد حتی نفهمید چیکار کرد. فقط لباس! البته این هم یک نظره ها. و ممکنه همون طور که تو میگی باشه، یعنی این که لباس قدرت رشته هاش رو فعال کرد. هرچند به نظرم اولی قابل قبول تره. و راستی خود مسئله ی لباس یه چیز پیچیدس. من خیلی دوست داشتم درباره ی گذشته ای این لباس چیز هایی بفهمم! اما فقط یه اسم و زندگی چندین هزار ساله!
اصلا من میگم اون رشته های قدرت نیاز به فعال دن نداره. البته فقط در حد همین استفاده ای که برای جذب کرد. میتونه اینطور باشه که آلفرد از همچین چیزی خبر نداشته و تا حالا توی زندگیش نه دیده نه شنیده و نه میدونه که چیه، واسه همین ممکنه که تا حالا اصلا به همچین چیزی برنخورده باشه. یعنی اینکه اینجا اصلا آلفرد حتی نفهمید چیکار کرد. فقط لباس! البته این هم یک نظره ها. و ممکنه همون طور که تو میگی باشه، یعنی این که لباس قدرت رشته هاش رو فعال کرد. هرچند به نظرم اولی قابل قبول تره. و راستی خود مسئله ی لباس یه چیز پیچیدس. من خیلی دوست داشتم درباره ی گذشته ای این لباس چیز هایی بفهمم! اما فقط یه اسم و زندگی چندین هزار ساله!
اگه اشتباه نکنم قرار بود درباره لباس هم تو کتاب بعدی صحبت بشه. در هر حال از یه قسمتی به بعد، لباس یهو سکوت میکنه، انگار که .... نه دیگه بقیه اش رو نمی گم.
و اگه باز هم اشتباه نکرده باشم این لباس نبود که قدرتش رو فعال کرد. فقط کمکش کرد لباس!
اگه اشتباه نکنم قرار بود درباره لباس هم تو کتاب بعدی صحبت بشه. در هر حال از یه قسمتی به بعد، لباس یهو سکوت میکنه، انگار که .... نه دیگه بقیه اش رو نمی گم.
و اگه باز هم اشتباه نکرده باشم این لباس نبود که قدرتش رو فعال کرد. فقط کمکش کرد لباس!
سکوت لباس که کار خشی بود
قدرت رشته ها هم که روح "مورداک" فعالش کرد ولی چجوری لباس تونست رشته های مکنده ها رو برای جذب قدرت گوی، فعال کنه؟ ممکنه مربوط به اون گویی باشه که آلفرد رو به دنیای مرده ها برد؟ یا اینکه واقعا رشته ها فعال کردن نمی خواست؟
این جلد دو هزار صفحه هست، چشمات :43: میشه تا بخوای یه موضوع رو پیدا کنی.
سکوت لباس که کار خشی بود
قدرت رشته ها هم که روح "مورداک" فعالش کرد ولی چجوری لباس تونست رشته های مکنده ها رو برای جذب قدرت گوی، فعال کنه؟ ممکنه مربوط به اون گویی باشه که آلفرد رو به دنیای مرده ها برد؟ یا اینکه واقعا رشته ها فعال کردن نمی خواست؟این جلد دو هزار صفحه هست، چشمات :43: میشه تا بخوای یه موضوع رو پیدا کنی.
واقعا پشت كار خوبي داريد!!! من به شخصه ديگه نميتونم بخونمش!
موضع فعال شدن قدرت، در کتاب کامل اشاره شده. خیلی ها می تونستند به عنوان وارث انتخاب بشند( وارث مثلا یک قوم و نژاد) ولی قدرتشون نیاز به فعال شدن داشته باشه. نمونش مکندگان که قدرتشون توسط یکی از اعضا( قدرتمند ترین) فعال میشده اونم در کودکی( موقع تولد) ولی خب با توجه به اتفاقات و اینکه چه بلایی سر اون قوم میاد، بازماندگان(نسل بعدی) قدرتشون غیر فعال بوده. همینطور نژاد های دیگه. برای آلفرد هم این کار هم به صورت اختیاری و هم اجباری صورت گرفت، منتهی اینکه چطوری وسوسه شد که مشخصه ولی تو کتاب دیگه ای که داریم می نویسیم، چیزایی داریم که امیدوارم جذابیتش قابل قبول باشه.
در کتاب اشاراتی به میراث کهن شده، دقت کنید ببیند این میراث کهن چه ویژگی هایی دارند. بعد می فهمید که چی هستند!!!(اینم برای اینکه یه نموره اینجا شلوغ شه))
.......
خیلی کلنجار رفتم این پست رو نفرستم ولی... :دی
خب… ترجیح میدم به جوابم برسم حتی اگه با تکرار سوالم، گیج به نظر بیام:دی
برای شبیه ساز هم که میل خود آلفرد برای بدست آوردن گوی و همچنین تسخیرشدن توسط لباس باعث شد قدرت گوی رو جذب و قدرت شبیه سازش فعال بشه.
برای قدرت مکنده ها هم که روحِ مورداک کارشو راه انداخت.
ولی چرا لباس قبل از فعال شدن قدرت مکنده ها(توسط مورداک)، تونست از رشته های مکنده ها برای جذب قدرت گوی استفاده کنه؟ و بعد از اون آلفرد تونست با رشته هاش پوز سفرا رو به خاک بمالونه.:دی
رشته های مکنده، احتیاجی به فعال سازی توسط مورداک نداشت؟
یا
رشته ها از قبل توسط لباس یا چیز دیگه ای فعال شده بودن؟ (که فکر نکنم چیزی جز مورداک قابلیتش رو داشته باشه)
در کتاب اشاراتی به میراث کهن شده، دقت کنید ببیند این میراث کهن چه ویژگی هایی دارند. بعد می فهمید که چی هستند!!!(اینم برای اینکه یه نموره اینجا شلوغ شه))
۲۰۰۰ صفحه دقت کنیم، دوباره؟؟ نفست از جای گرم بلند میشه ها :23:
حداقل یه جایزه براش بزار، امتیازی... فصل جدیدی.. چیزی:دی
اینجوری فایده نداره:102:امروز شروع میکنم یه دانشنامه برای خودم بنویسم. دیگه لازم نباشه برای هر موضوع کل جلد زیر و رو بشه:105:
يه نقد كوچيك در مورد كل كتاب كه اميد وارم سينا جان تو كار بعديش بهش توجه كنه
بعضي مواقع بعضي چيزا رو خيلي تو صيف كرده بودي كه اصلا نيازي به اين كار نبود و بعضي مواقع هم بعضي چيز ها كه نياز به توضيح بيشتري داشتن رو اصلا توضيح نداده بودي.....
صحنه هاي دوئل رو دوست داشتم ولي زياد آدمو تو حس صحنه نمي برد و بيشتر به توصيف جادو ي استفاده شده مي پرداختي.....
فضا سازي خوبي داشت ولي بعضي مواقع زياد جزئياتو ميگفتي كه اين مورد كمي حوصله سر بر بود......
شخصيت هاي زيادي رو بدون هيچ مقدمه اي وارد داستان ميكردي كه اين باعث گيج شدن خواننده ميشود.....
زيادي گره انداخته بودي و اين هم باز مشكل بود و وقتي هم كه ميخواستي يكيشونو حل كني خواننده نميدونست كدومه كه داره حل ميشه.....
و آخرين نكته كشش بيش از حد نوشته باعث ميشه كه جذابيت نوشته كمتر شه و همين طور طولاني كردن مدت زمان فصل دهي از داغ بودن مطلب مي كاهد و خواننده از ادامه دادن سرد ميشود...... admin@
موضع فعال شدن قدرت، در کتاب کامل اشاره شده. خیلی ها می تونستند به عنوان وارث انتخاب بشند( وارث مثلا یک قوم و نژاد) ولی قدرتشون نیاز به فعال شدن داشته باشه. نمونش مکندگان که قدرتشون توسط یکی از اعضا( قدرتمند ترین) فعال میشده اونم در کودکی( موقع تولد) ولی خب با توجه به اتفاقات و اینکه چه بلایی سر اون قوم میاد، بازماندگان(نسل بعدی) قدرتشون غیر فعال بوده. همینطور نژاد های دیگه. برای آلفرد هم این کار هم به صورت اختیاری و هم اجباری صورت گرفت، منتهی اینکه چطوری وسوسه شد که مشخصه ولی تو کتاب دیگه ای که داریم می نویسیم، چیزایی داریم که امیدوارم جذابیتش قابل قبول باشه.
در کتاب اشاراتی به میراث کهن شده، دقت کنید ببیند این میراث کهن چه ویژگی هایی دارند. بعد می فهمید که چی هستند!!!(اینم برای اینکه یه نموره اینجا شلوغ شه))
آقای سینا، داغونمون کردی خب:47::20:
من از صحبتت درباره ی این که ممکنه بعضی افراد به عنوان وارث انتخاب بشن، برداشتم این بود که ممکنه یک نفر از نسل اون ها نباشه اما قدرت اون ها رو داشته باشه. درسته؟
واای خودشه! مثل خود آلفرد. که وارث انتخابی ویتا و نگروم بود. درست میگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این میراث کهن هم که خودت میگی، اشارات خیلی کم و مبهمی بهشون شده بود. مثلا فکر کنم عصای هادس.( فقط هنوز توش موندم عصای کهن بود یا عصای ممنوعه؟؟؟؟؟؟؟؟؟) یا مثلا تاج رنگین کمان؟؟؟ یا همون لباس!:13: اون هم میراث کهن بود؟؟؟؟ بود؟؟؟؟؟
من چیز زیادی از میراث کهن یادم نمیاد. دوستان کمک کنید لطفا:20: