{...هر چند که مرا از دیدار شما منع کرده بودند اما من نمیتونستم بدون دیدن سرورم جزیره رو ترک کنم.از همه مهم تر نمیتونستم نسبت به شما بی اعتنا باشم شما در اصل ان....
به یکباره صدایی در ذهنم پیچید که نمیگذاشت حرف اژدها رو بفهمم...}
.
.
.
.
اینا جواب ابراکسیس(اژدهای مادر)به الفرد بود که ازش پرسید الندر چیه؟؟؟؟
(کلی گشتم تا متن دقیقشو پیدا کنم تو دو هزار صفحه...:105::105:)
از این میشه فهمید که الفرد یه مقام بالا تر هم داره...
فکر کنم چند جا دیگه هم اشاره شده بود اگه پیدا کردم مینویسم براتون:77::77::77:
{...هر چند که مرا از دیدار شما منع کرده بودند اما من نمیتونستم بدون دیدن سرورم جزیره رو ترک کنم.از همه مهم تر نمیتونستم نسبت به شما بی اعتنا باشم شما در اصل ان....
به یکباره صدایی در ذهنم پیچید که نمیگذاشت حرف اژدها رو بفهمم...}
.
.
.
.
اینا جواب ابراکسیس(اژدهای مادر)به الفرد بود که ازش پرسید الندر چیه؟؟؟؟
(کلی گشتم تا متن دقیقشو پیدا کنم تو دو هزار صفحه...:105::105:)
از این میشه فهمید که الفرد یه مقام بالا تر هم داره...
فکر کنم چند جا دیگه هم اشاره شده بود اگه پیدا کردم مینویسم براتون:77::77::77:
درسته ، ما هم منکر این نشدیم که آلفرد مقام بالاتر از این رو نداشته باشه ، همونجور که قبلا گفتم ، ابراکسیس اون اسم رو گفت ولی چون آلفرد محدود شده بوده ، نتونسته اون اسم رو بشنوه:53:
اقا یه سوال:تو فصل اخر که خشایار قدرت حرف زدن لباس رو میگیره به الفرد مبگه برای اینکه دوباره حرف بزنه باید از ادرین کمک بگیره حالا که ادرین مرده چجوری لباس دوباره حرف میزنه؟؟؟؟(اصلا حرف میزنه با نه؟)
ایول. آقا پس من درست گفتم هنوزم بالاترش هست:دی
ممکنه راه های دیگه ای هم برای فعال کردن لباس باشه. ولی این که لباس حرف نمیزد برای من خیلی ضد حال بود تو داستان. خیلی باحال بود لباس. منم یه سوال : آخرش این خرقه اوراتو ساخت دست جادوگران کهن بود؟ و اینکه من نفهمیدم اوراتو چیه ؟کیه؟ یا هر چی. عایا جایی از کتاب گفته شده بود؟ تا جاییکه من بخاطر دارم گفته نشده بود.
ولی یادمه که گفتن پدر آلفرد با تکه کردن روحش تونست قدرت جادو رو بدست بیاره و از این حرفا. اصلا دقیق یادم نیست. و با استفاده از اون دریاچه توی بعد سوم دنیا مردگان هم این کارو کرده. که در آخر پدر آلفرد هم یه معما نیمه حل شده موند. من یادمه یه جایی از داستان که توی خود داستان هم بود به این نتیجه رسیدم که پدرش الان همدست شیاطین یا یه همچین چیزی باشه. گفتن که رفته به دنیای سیاه فکر کنم.
راستی توی یکی از اون پیام هایی که با صدای ماورایی به آلفرد میرسه این مضمون وجود داشت که : آخرین نشانه های جادوگران کهن پدیدار خواهند شد دوباره ! یه همچین چیزی بود. میشه بگیم آلفرد از جادوگران کهنه؟ آخه این جادوگران کهن زمان زیستنشون حتی از مکنده ها و ذهن پردازها هم قبل تر بوده. و اینور که معلومه قدرتشون هم فوق العاده زیاد!
من این کتاب رو 10بار یا بیش تر خوندم و شاید باز هم بخونم :دی کنجکاوم بدونم چه قدر از داستان رو نوشتین شاید بشه حدس زد که چه قدر دیگه می تونیم کتاب رو بخونیم
طبق فصل اول جلد دو ، اون روحه داخل بدن آلفرد دوباره محدود شد ، ولی به نظرم این روحه و آلفرد در آینده به توافقی خواهند رسید که نتیجه اش این خواهد بود که منشا قدرت سیاه الندر جدید اون روحه میشه و منشا قدرت سفید الندر الفرد میشه و این احتمال رو به وجود میاره که موجودات سیاه فرمانروایی الندر رو قبول کنن ، دلیلش هم به نظرم این میتونه باشه که شاید الندر قبلی از قدرت این روحه محروم بوده و و سیاهی درونش به اون اندازه ای نبوده که بتونه نظر موجودات سیاه رو به خودش جلب کنه و الندر جدید با داشتن این روحه ، قدرت سیاه فوق العاده به دست خواهد آورد. یه موضوع دیگه ، به نظرم دشمن اصلی الفرد سیزدهمین فرمانروا و صاحب اصلی شفق سیاهه ، اون قدرتی که از ملکه حمایت میکنه احتمالا همین فرمانروا اس ، ولی من شخصا نمی فهمم اخشایار این وسط چی کار میکنه ؟
طبق فصل اول جلد دو ، اون روحه داخل بدن آلفرد دوباره محدود شد ، ولی به نظرم این روحه و آلفرد در آینده به توافقی خواهند رسید که نتیجه اش این خواهد بود که منشا قدرت سیاه الندر جدید اون روحه میشه و منشا قدرت سفید الندر الفرد میشه و این احتمال رو به وجود میاره که موجودات سیاه فرمانروایی الندر رو قبول کنن ، دلیلش هم به نظرم این میتونه باشه که شاید الندر قبلی از قدرت این روحه محروم بوده و و سیاهی درونش به اون اندازه ای نبوده که بتونه نظر موجودات سیاه رو به خودش جلب کنه و الندر جدید با داشتن این روحه ، قدرت سیاه فوق العاده به دست خواهد آورد. یه موضوع دیگه ، به نظرم دشمن اصلی الفرد سیزدهمین فرمانروا و صاحب اصلی شفق سیاهه ، اون قدرتی که از ملکه حمایت میکنه احتمالا همین فرمانروا اس ، ولی من شخصا نمی فهمم اخشایار این وسط چی کار میکنه ؟
واقعاٌ ؟؟؟ کجا ؟؟ چرا من یادم نیست چنین چیزی رو ؟؟؟ اگر واقعا هست یه کم بیشتر توضیح بده!!!:7:
نظریه خیلی جالبی هست ، من ازش خوشم اومد.:53:
طبق فصل اول جلد دو ، اون روحه داخل بدن آلفرد دوباره محدود شد ، ولی به نظرم این روحه و آلفرد در آینده به توافقی خواهند رسید که نتیجه اش این خواهد بود که منشا قدرت سیاه الندر جدید اون روحه میشه و منشا قدرت سفید الندر الفرد میشه و این احتمال رو به وجود میاره که موجودات سیاه فرمانروایی الندر رو قبول کنن ، دلیلش هم به نظرم این میتونه باشه که شاید الندر قبلی از قدرت این روحه محروم بوده و و سیاهی درونش به اون اندازه ای نبوده که بتونه نظر موجودات سیاه رو به خودش جلب کنه و الندر جدید با داشتن این روحه ، قدرت سیاه فوق العاده به دست خواهد آورد. یه موضوع دیگه ، به نظرم دشمن اصلی الفرد سیزدهمین فرمانروا و صاحب اصلی شفق سیاهه ، اون قدرتی که از ملکه حمایت میکنه احتمالا همین فرمانروا اس ، ولی من شخصا نمی فهمم اخشایار این وسط چی کار میکنه ؟
حرفات با عقل جور در میومد . ولی یه نکته الندر قبلی هم برموجودات سیاه هم بر موجادات سفید حکمفرمانی میکرد .نه فقط سفیدا... بعدم به نظر من اون روحه توی مراحل بلوغ از بین میره یا اسیر الفرد میشه.چون توی اخر کتاب اول(قدرت ذهن)توی زمان بلوغ میگه که انفجاری از انرژی میشه که روحه رو هم تحت اثر قرار میده...
حرفات با عقل جور در میومد . ولی یه نکته الندر قبلی هم برموجودات سیاه هم بر موجادات سفید حکمفرمانی میکرد .نه فقط سفیدا... بعدم به نظر من اون روحه توی مراحل بلوغ از بین میره یا اسیر الفرد میشه.چون توی اخر کتاب اول(قدرت ذهن)توی زمان بلوغ میگه که انفجاری از انرژی میشه که روحه رو هم تحت اثر قرار میده...
یه جا که خوده روحه میگه "من یخشی از النردم و من و تو یکی هستیم" ، دوم اینکه خشایار توی اون مه ( قبل فوت مامان الفرد) گفت که به کمک یکسری ازدوستان برای روحه نقشه ای داره ، توی جلد دو فصل اول اونجایی که اون روحه توسط یه استوانه سفید زندانی میشه و بعد اون سفیدی که به داد الفرد رسیده ، اسم آلفرد رو صدا میزنه . اگه دقت کرده باشین کلا اتفاقاتی که برای الفرد پیش میاد تصادفی نیست و همشون در راستای قدرت گرفتن الفرد نقشی داشتن مثل گوی تعادل ، پس این نتیجه رو هم شاید بشه گرفت که این روحه هم در راستای بیشتر قدرتمند شدن آلفرد ( یا بهتره بگیم الندر) نقشی خواهد داشت.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
حرفات با عقل جور در میومد . ولی یه نکته الندر قبلی هم برموجودات سیاه هم بر موجادات سفید حکمفرمانی میکرد .نه فقط سفیدا... بعدم به نظر من اون روحه توی مراحل بلوغ از بین میره یا اسیر الفرد میشه.چون توی اخر کتاب اول(قدرت ذهن)توی زمان بلوغ میگه که انفجاری از انرژی میشه که روحه رو هم تحت اثر قرار میده...
درسته الندر فرمانروای موجودات سفید و سیاهه. به این جوری در نظر بگیریم ، الندر قبلی قدرت سیاهش رو از کجا آورده؟ خب احتمالا همون قردت سیاه مکندگی است که بخاطر هفت رنگ بودن رشته ها قدرت سیاه زیادی هم داشته ولی فکر نمی کنم به سیاهی قدرت اون روحه باشه . نتیجه گیری من اینه که الندر قبلی قدرت سیاهه خیلی خاصی نداشته و به همین دلیل موجودات سیاه زیر بار حکمرانی اون نرفتن ولی باید دید آلفرد می خواد در این مورد چی کار کنه.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
تازه این جا یه سوال دیگه هم مطرح میشه ، اینکه اون صدا که بعد از زندانی کردن روح اسم آلفرد صدا میزنه کیه؟ میتونه همون دوستی باشه که خشایار در موردش صحبت کرده بود یا میتونه نگهبانان زندگی باشن که هنگام سفیرکبیر شدنش وعده داده شد که اگه نتونه در برابر سیاهی مقاومت کنه به کمکش میان و یا ....
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
البته باید این رو خاطر نشان کنم که همه این ها حدس های منه و شاید دلیله قانع کننده ای برای بعضی از آن ها نداشته باشم.:6:
:bl6:سينا خان اين علف هارو عايا ميبيني؟؟؟؟؟
اگه تا يه هفته ديگه فصل ندي مي گيرم اين علف هارو ميكنم تا به عنوان مخرب محيط محيط زيست دستگيرم كنن ......خخخخخخخخ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
برو بكس عاقبت تعريف كردن از يكي رو ببينيد.....
انقدر از سينا جان تعريف كرديد كه حالا داره قر مياد فصل نميده(لطفا مبحث مشغله هاي زندگي رو باز نكنيد كه اگه بخواي با مشغله هاي زندگي حساب كني تا حالا حد اقل 5 تا فصل رو داده بود بيرون)
سلام به همه دوستان این اولین پست من تو انجمن ولی در هر حال جدید نیستم از خیلی وقت پیش داستان اقا سینا رو دنبال می کردم ولی خب مسائلی پیش اومدو نشد پیگیر باشم دیگه تا اینکه چند روز پیش داشتم تو نت میگشتم که گفتم به وب فراسوی ذهن سر بزنم که منو اورد اینجا اولا که خیلی تعجب کردم که داستان قاق سینا تموم نشده دوما خیلی خوشحال شدم که داستانو ول نکرده و هنوز واسه ما خواننده هاش مینویسه ( که جای خسته نباشید داره واقعا)سوما خیلی خوشحال تر شدم که میبینم هنوزم دوستانی مثل شما و من پیگیر داستان هستیم همچنین با خوندن چند صفحه از پستای این بخش فهمیدم که سینا جان فصل اول یا همون مقدمه کتاب دوم و داده که متاسفانه هر چی گشتم لینکی پیدا نکردم اگه دوستان منو راهنمایی کنن ممنون میشم
بعدشم من داستانو این چند روز دوباره خوندم و البته چند جایی به نظرم گم شده تو داستان به خاطر حجم بالا برای مثال تو فصل 60 تو شهر هزار دروازه الفرد و وانیا چیزی حس میکنن که افرد اون نیرو رو از خودش میدونه و وانیا میگه این امکان نداره ولی ازش رد میشن بدون هیچ اشاره دیگه ای تو داستان ؟؟؟؟؟ شاید قراره بعدن استفاده بشه شایدم نه ؟؟:39:
سلام به همه دوستان این اولین پست من تو انجمن ولی در هر حال جدید نیستم از خیلی وقت پیش داستان اقا سینا رو دنبال می کردم ولی خب مسائلی پیش اومدو نشد پیگیر باشم دیگه تا اینکه چند روز پیش داشتم تو نت میگشتم که گفتم به وب فراسوی ذهن سر بزنم که منو اورد اینجا اولا که خیلی تعجب کردم که داستان قاق سینا تموم نشده دوما خیلی خوشحال شدم که داستانو ول نکرده و هنوز واسه ما خواننده هاش مینویسه ( که جای خسته نباشید داره واقعا)سوما خیلی خوشحال تر شدم که میبینم هنوزم دوستانی مثل شما و من پیگیر داستان هستیم همچنین با خوندن چند صفحه از پستای این بخش فهمیدم که سینا جان فصل اول یا همون مقدمه کتاب دوم و داده که متاسفانه هر چی گشتم لینکی پیدا نکردم اگه دوستان منو راهنمایی کنن ممنون میشم
بعدشم من داستانو این چند روز دوباره خوندم و البته چند جایی به نظرم گم شده تو داستان به خاطر حجم بالا برای مثال تو فصل 60 تو شهر هزار دروازه الفرد و وانیا چیزی حس میکنن که افرد اون نیرو رو از خودش میدونه و وانیا میگه این امکان نداره ولی ازش رد میشن بدون هیچ اشاره دیگه ای تو داستان ؟؟؟؟؟ شاید قراره بعدن استفاده بشه شایدم نه ؟؟:39:
سلام. اول که خیلی خوشحال شدم که می بینم شما دوست دار این داستان هستین و حالا که برگشتین و خوش حالین ، ما هم از خوشحالی شماخوشحالیم:دی:71: من خودم رو در حد جواب دادن نمی بینم . اما فقط درباره ی سوالتون که درباره ی فصل اول جلد بعد فهمیدین اطلاع میدم. اون فصل توی سایت گود لایف هت. حداقل من که اونجا دیدمش و نمیدونم که جای دیگه ای هم هست یا نه. خودم هم فایل رو دارم و خیلی دوست داشتم که بتونم اینجا آپش کنم تا استفاده کنید اما ترسیدم آقا سینا اجازه ندن یا ناراحت بشن، به هر حال. درباره سوالتون هم واقعا هیچ چیزی یادم نمیاد. البته در حال خوندن دوباره داستان هستم ولی واقعا میگم انگار دارم داستانی جدید و نو رو می خونم. احتمالا با یه سرچ توی جستجو گر سایت گودلایف پیداش کنید. ولی نمیدونم چرا داستان اینجا نیست؟ نه فقط فصل جدید بلکه خود جلد اول. الان دیگه من سوال پرسیدم . دوستان میدونن ، جواب بدن، ممنون می شم. بازم بزار خوشحالی:3:
سلام به همه دوستان این اولین پست من تو انجمن ولی در هر حال جدید نیستم از خیلی وقت پیش داستان اقا سینا رو دنبال می کردم ولی خب مسائلی پیش اومدو نشد پیگیر باشم دیگه تا اینکه چند روز پیش داشتم تو نت میگشتم که گفتم به وب فراسوی ذهن سر بزنم که منو اورد اینجا اولا که خیلی تعجب کردم که داستان قاق سینا تموم نشده دوما خیلی خوشحال شدم که داستانو ول نکرده و هنوز واسه ما خواننده هاش مینویسه ( که جای خسته نباشید داره واقعا)سوما خیلی خوشحال تر شدم که میبینم هنوزم دوستانی مثل شما و من پیگیر داستان هستیم همچنین با خوندن چند صفحه از پستای این بخش فهمیدم که سینا جان فصل اول یا همون مقدمه کتاب دوم و داده که متاسفانه هر چی گشتم لینکی پیدا نکردم اگه دوستان منو راهنمایی کنن ممنون میشم
بعدشم من داستانو این چند روز دوباره خوندم و البته چند جایی به نظرم گم شده تو داستان به خاطر حجم بالا برای مثال تو فصل 60 تو شهر هزار دروازه الفرد و وانیا چیزی حس میکنن که افرد اون نیرو رو از خودش میدونه و وانیا میگه این امکان نداره ولی ازش رد میشن بدون هیچ اشاره دیگه ای تو داستان ؟؟؟؟؟ شاید قراره بعدن استفاده بشه شایدم نه ؟؟:39:
قبلا یه چیز گفتم، این وسط یه کسی باید به این صدا توجه می کرد که نکرد. حالا این صدا بعدا مشخص میشه کیه.
در مورد فصل ها راستش قصد داشتم که نسخصه اصلاح شده جلد یک اینجا قرار بگیره، فصل اول رو می تونی از این لینک بگیری.
فصل اول
سلام. اول که خیلی خوشحال شدم که می بینم شما دوست دار این داستان هستین و حالا که برگشتین و خوش حالین ، ما هم از خوشحالی شماخوشحالیم:دی:71: من خودم رو در حد جواب دادن نمی بینم . اما فقط درباره ی سوالتون که درباره ی فصل اول جلد بعد فهمیدین اطلاع میدم. اون فصل توی سایت گود لایف هت. حداقل من که اونجا دیدمش و نمیدونم که جای دیگه ای هم هست یا نه. خودم هم فایل رو دارم و خیلی دوست داشتم که بتونم اینجا آپش کنم تا استفاده کنید اما ترسیدم آقا سینا اجازه ندن یا ناراحت بشن، به هر حال. درباره سوالتون هم واقعا هیچ چیزی یادم نمیاد. البته در حال خوندن دوباره داستان هستم ولی واقعا میگم انگار دارم داستانی جدید و نو رو می خونم. احتمالا با یه سرچ توی جستجو گر سایت گودلایف پیداش کنید. ولی نمیدونم چرا داستان اینجا نیست؟ نه فقط فصل جدید بلکه خود جلد اول. الان دیگه من سوال پرسیدم . دوستان میدونن ، جواب بدن، ممنون می شم. بازم بزار خوشحالی:3:
مرسی از راهنمایی تون ولی اقا سینا کارو راحت کردن و فایل و اینجا هم گذاشتن که واقعا ممنونم
سلام عید همه گی مبارک باشه :36::8:راستی چندتا سوال برام پیش اومده بود که فک کردم شاید کسی بدون با اقا سینا جواب بده اولی راجب عصاهای ممنوعه و فرقشون با عصاهای کهنه فک کنم تو سرزمین نفرین شده ها بود که گفته شد عصای سفید جزو 3 عصای ممنوعه هستش ولی جلوتر نه دیگه اشاره ای شد هم اینکه جلوتر که الفرد با تاج داشت صحبت میکرد گفته شد عصا جزو میراث کهن هم نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟ :39:بعدشم تو وصیت خشایار گفته شد بود که مهراد نمیتونه جعبه رو به الفرد تا بعد از بلوغ و ثباتش بده ولی زودتر از بلوغ بهش میده و الفرد ولی اونو باز نمیکنه و تو تالار میزاره که به نظرم تو متن اصلاح شده داستان یکی از این دو قسمت اصلاح بشه چون تناقض داره این دو بخش :106: