دانلود قدرت ذهن (سفیر کبیر) + کاور جلد 2: آوای مرگ

reza379;10644:
من باز هم با یه سری سوال دیگه اومدم. با عرض معذرت البته.
به فکر نکته برداری از داستان افتادم و باید بگم که چقدر دیر به این فکر افتادم. اما خودم میدونم که بعد از این بارها و بارها داستان رو دوباره میخونم.
خب فعلا آروم آروم می پرسم. گیومرتا، بنیان گذار مکندگان قدرت، با ملکه سیاه ، بنیان گذار قوم ذهن پردازها، خواهر و برادر هستش و حالا پدر این دو مساوی شده با الندر یا همون فرمانروای دنیاهای موازی قبلی. یعنی فرمانروای قبل از آلفرد. و وقتی که توی پیشگویی ها گفته میشه که دو بازمانده در مقابل هم قرار خواهند گرفت تا تاریخ دوباره رقم بخوره این به نظر میاد که اون دشمن قدرتمندی که قراره به مبارزه با آلفرد بپردازه همون ملکه سیاهه. اما این که اون تا این زمان زنده مونده واقعا عجیبه. هر چند با توجه به خشایار میشه نادیده گرفتش اما خب اون نگهبان زمانه به هر صورت.
اصلا از این حرف خوشم نمیاد و واقعا توی داستان هم بهم ثابت شد که کارهای زیادی برای کمک به آلفرد انجام داده اما خب اون هم به طرزی یکی از بازمانده هاس و با توجه به اون چیزی که آقا سینا توی خلاصه جلد دوم گذاشتن ، میتونه اون باشه. هر چند این نظر مبهمات زیادی هم داره که کاملا این نظر رو غیر ممکن میکنن؛جناب خشایار رو می گفتم. اما یک نظر دیگه هم دارم و اون اینه که میتونه پدر آلفرد باشه. فهمیدیم که آدرین ، تکه ای از روح پدر آلفرد بوده و با توجه به اینکه اون روحش رو تکه کرده و قسمتی ازش رو هم به دریاچه توی بعد سوم دنیای مردگان اهدا کرده و هم اینکه به دنیای سیاه رفته ، و به این طریق بوده که قدرت جادوییش رو بدست آورده. خب با توجه به ماهیت آدرین میتونیم بگیم که این تکه ای سفید یا تکه ای خوب از روح پدر آلفرد بوده که اهدا شده و حالا پدر آلفرد باقی میمونه با قدرتی که برگشته و همچنین با تکه سیاه درون بدنش!
حالا یه سوال دیگه هم که این وسط برام پیش اوکده اینه که آیا فرمانروایی که همه ازش حرف میزنن و اینطور گفته میشه که آلفرد هم وارث تاج و تخته ، یکی از 13 فرمانروای کهنه یا اینکه این فرمانروایی که ازش حرف زده میشه مقامش از اون ها هم بالاتره؟!
واقعا یک چیز بزرگی که من توی داستان نفهمیدم ، یعنی به طور کامل نفهمیدم و میدونم مسخره به نظر میاد، اینه که این 13 فرمانروا هر کدوم فرمانروای یک دنیا هستن ، یا اینکه برای مثال هر کدومشون فرزند یکی دیگه از اون هاست. یعنی اینکه مدام به صورت وراثتی تا 13 فرمانروا پیش رفته. که البته میدونم این چیزی که اینجا گفتم واقعا مسخره به نظر میاد اما خب برام یک شبهه شده.
یادمه که توی داستان گفته شد که آلفرد با یکی از فرمانروایان ، فکر کنم توی دنیای مردگان، دیدن کرده. هر چی فکر می کنم به هیچ وجخه به یاد نمیارم که اون کی بوده یا اینکه کِی همچین دیداری رخ داده. و با توجه به اینکه گفته شد فقط یکی از 13 فرمانروا هنوز زندس ، این حرف جور در میاد. فیتال. این همین الان اومد به ذهنم. اما خب فکر می کنم ، خیلی خیلی مبهم به یاد دارم که گفته شد اون یکی از نگهبانان هستش. یا اشتباه میکنم؟ البته احتمال اینکه اشتباه می کنم خیلی بالاس.
دوستان جواب بدن خیلی ممنون میشم و اگه خود آقا سینا حتی دقیق تر توضیح بدن واقعا سپاسگزار میشم.:دی

سلام اقا من تا اونجایی که میدونم به سوالت جواب میدم ولی مطمئن نیستم بازم اول راجب ملکه سیاه گفتی که یقیننا زنده س چون چند بار تو داستان اشاره شد اما اینکه دقیقا کیه نمیشه گفت چون درسته چند بار اشاره شد که خواهر گیومرتا دنبال انتقام وووو.... ولی من فک نمیکنم خواهر گیومرتا ملکه ی سیاه باشه و چرا ؟ چون اگه بود خشایار بجای اینکه الفردو اخرین بازمانده دو قوم معرفی کنه باید ملکه رو هم بهش اشاره میکرد و یک جای دیگه تو داستان که الفرد وصیت نامهگیومرتا رو میخونه گفته شده افسوس میخوره که تاج چقد مصیبت بار بوده واسه این خواهر و برادر در صورتیکه الان از دو قوم فقط خودش باقی مونده البته این نظر من راجب ملکه ولی نکته ای که راجب پدر الفرد گفتی رو فک کنم بیشتر امکانش وجود داشته باشه
ولی خشایار من فک نمیکنم هیچ وقت خشایار بر علیه الفرد باشه ولی خب از ذهن اقا سینا هیچ چیز بعید نیس شاید م خشایار بد بوده :23:
در اخر هم فیتال یکی از نگهباناس که قدرت الفردو محدود کرده بود ولی راجب فرمانروا های کهن زیاد تو داستان اشاره ای نشده و خیلی اطلالعت کمی داده شده ولی اینکه مقام الفرد بالاتر یا نه فک کنم اکشا با دیدن تاج و صورت الفرد یه حرفی زد اونم اینکه بالاترین مقام جادویی دنیا ولی اینکه به فرمانرواها هم مربوطه یا نه رو نمیدونم :18::7:

S.R.J;10836:
سلام اقا من تا اونجایی که میدونم به سوالت جواب میدم ولی مطمئن نیستم بازم اول راجب ملکه سیاه گفتی که یقیننا زنده س چون چند بار تو داستان اشاره شد اما اینکه دقیقا کیه نمیشه گفت چون درسته چند بار اشاره شد که خواهر گیومرتا دنبال انتقام وووو.... ولی من فک نمیکنم خواهر گیومرتا ملکه ی سیاه باشه و چرا ؟ چون اگه بود خشایار بجای اینکه الفردو اخرین بازمانده دو قوم معرفی کنه باید ملکه رو هم بهش اشاره میکرد و یک جای دیگه تو داستان که الفرد وصیت نامهگیومرتا رو میخونه گفته شده افسوس میخوره که تاج چقد مصیبت بار بوده واسه این خواهر و برادر در صورتیکه الان از دو قوم فقط خودش باقی مونده البته این نظر من راجب ملکه ولی نکته ای که راجب پدر الفرد گفتی رو فک کنم بیشتر امکانش وجود داشته باشه
ولی خشایار من فک نمیکنم هیچ وقت خشایار بر علیه الفرد باشه ولی خب از ذهن اقا سینا هیچ چیز بعید نیس شاید م خشایار بد بوده :23:
در اخر هم فیتال یکی از نگهباناس که قدرت الفردو محدود کرده بود ولی راجب فرمانروا های کهن زیاد تو داستان اشاره ای نشده و خیلی اطلالعت کمی داده شده ولی اینکه مقام الفرد بالاتر یا نه فک کنم اکشا با دیدن تاج و صورت الفرد یه حرفی زد اونم اینکه بالاترین مقام جادویی دنیا ولی اینکه به فرمانرواها هم مربوطه یا نه رو نمیدونم :18::7:

بله واسه جواب دادن خیلی ممنون. حرفاتون به نوعی تاییدی روی حرف های خودم بودن و باید سپاسگزار هم باشم. اما در مورد ملکه فکر کنم یه بحثی باید بشه. ملکه سیاه فکر نمی کنم که از زمان گیومرتا تا به الان تغییر کرده باشه و کس دیگه ای به جز خواهر گیومرتا الان این عنوان رو داشته باشه. البته حرف شما هم درسته. ممکنه هم کس دیگه ای باشه با توجه به اینکه خشایار بارها گفت و خود آلفرد هم بارها گفت، اون دوتا آخرین ذهن پردازها و مکنده ی قدرت زنده هستن. اما توی یک قسمت از داستان یادم میاد که گفته شد ملکه سیاه خودش به یک فردی آموزش های خاص ذهن پردازها رو داده. دقیقا یادم نیست اما فکر کنم به یکی از فرزندان شیطان. برای ساخت یک نژاد جدید. که فکر کنم به فرزند شیطان مربوط میشد و اون رهبرشون بود یا نمیدونم آموزش دهندشون ، به هر حال فکر کنم طوری بود که مسئولیت نژاد جدید با اون فرزند شیطان بود که توسط ملکه آموزش دیده شده بود. اما نکته مهم اینجا اینه که گفته شده آموزش های خاص ذهن پرداز ها. (کسی به غیر از یک ذهن پرداز که نمیتونه آموزش های ذهن پرداز ها رو بده ؟ البته احتمال اینکه بشه دانشش رو بدست آورد میتونه باشه ولی فکر می کنم از نژاد مورد نظر بودن لازمه این کار باشه.) نمیدونم شاید هم من اشتباه کنم. اما خیلی مبهم به یاد دارم که گفته شد حتی فرزند شیطان هم یک ذهن پردازه. تقریبا فکر میکنم. آخه یه همچین چیزی باید باشه. و من فکر میکنم که به غیر از خود آلفرد ، پدرش هم میتونه یک مکنده و ذهن پرداز باشه و حتی پدربزرگش. البته من میگم درصد اشتباه گفتن من به شدت میتونه بالا باشه. ولی به صورت کلی بگم احتمال اینکه فرزند شیطان ، پدر آلفرد باشه و توسط ملکه سیاه آموزش دیده باشه و قدرت ذهن پردازش هم توسط ملکه فعال شده باشه( همونطور که گفته شد داشتن قدرت کاملشون نیازمند فعال شدن به وسیله یک ذهن پردازه ؛ مثل مکنده و شبیه ساز بودن آلفرد) ، هست. البته این ایده رو که ممکنه پدر آلفرد،فرزند شیطان شده باشه رو از روی حرف آقا حسین میگم. که ایشون هم احتمال! دادن. اما تقریبا میتونم اطمینان داشته باشم که ملکه سیاه حاضر، همون خواهر گیومرتا باشه. دیگه اقا حسین یه توضیح بدن بهمون خیلی خوب میشه و ممنون میشم.

reza379;10821:

اینجور که پیدا بود الندر همون حاکم دنیاهای موازی بود. در واقع من باز هم میگم ، چون اول داستان به وسیله مورداک هم گفته شد، الندر در واقع پرنده ای بود که دوست حاکم دنیاهای موازی بود. اما افسانه هایی وجود داشت که میگفتن الندر و حاکم مثل یک روح در دو بدن میمونن. و واقعا هخم الندر یک پرنده بود. درسته اونطور که شما میگین شاید نمادی از قدرت آلفرد، اما یک پرنده بود با دم هفت رنگ. من خودم به حرفی که میزنم مطمئن نیستم ، اما اینطور که فهمیدم الندر و حاکم یکی هستند. البته احتمال اینکه اشتباه هم کنم خیلی زیاده. همونطور که یکی از دوستان گفت بعد از سال ها ، الندر و حاکم توی آلفرد به هم دیگه رسیدن.
اینطور که آخخر داستان گفته شد و من برداشت کردم، خشایار به آلفرد گفت من با این کارم نذاشتم که رگآلآس به قدرت واقعی و یا مقام و ماهیت واقعی تو پی ببره، و در واقع نذاشتم که شیطان و ملکه سیاه بفهمن. اینطور که فهمیدم، ازش بر میاد، اون نیرویی که ملکه و شیطان رو همراهی میکنه همین رگآلآس باشه. البته بازم میگم. احتمال اینکه من اشتباه کرده باشم خیلی بالاس

این رو که یکی از دوستان جواب داد، اما منظور کلیم این بود که این مقام حاکمی که آلفرد بهش دست پیدا کرده، در واقع همون مقام حاکم دنیاهای موازی ، یکی از مقام ها یا قدرت های اون 13فرمانروای کهنه یا نه. که حالا که بهش فکر میکنم میبینم نه از اون ها جداس.

خب گفت که یکی از فرمانرواها زندس. و اون هم اینطور که دوستمون چک کرده فیتال بوده. منظور اینجا یکی از 13 فرمانروای کهنه.و یکی دیگه هم که باز هم دوستمون چک کرده هست که خشایار اسمی ازش نبرده. اینجا من یک اشتباه کردم. چون من گفتم فقط یکی هنوز زندس. ولی اینطور که معلومه نه اینطور نیست. اما یه یاد میارم که توی قسمتی از داستان گفته شد که فرمانرواها مرگ رو انتخاب! کردن. یعنی میتونه منظور این باشه ، که خودشون خواستن که دنیا رو ترک کنن و بمیرن. یا اینکه مثلا اون ها هم خوابن. به خواب رفتن یه همچین چیزی.
راستی فقط رگآلآس نبود که با حصار جادویی آلفرد رو محدود کرد. فکر کنم همونطور که خشایار گفت هر هفت نگهبان این کارو کردن. چون آلفرد گفت که هفت دست رو میدیده که در حال بافتن تورهایی بودن


اما دنیای مردگان که سه بعده. دو بعدش هم که دوتا ملکه ها هستن توشون و یکی هم که فیتال. البته فکر نکنم فیتال فقط به بعد سوم مجاز باشه. بلکه به مکان های دیگه هم مجازه.

برای اینکه سوالاتم رو هم جواب دادی خیلی ممنونم. امیدوارم که مزاحم نباشم با این سوالاتم که هر بار میپرسم.

ملکه ها داخل دو بعد اول ، حکم اداره کننده های کار رو به عهده دارن ، مثل سفیرها که داخل راس فدرت قرار دارند ولی کاری به کار فرمانرواها ندارن و میزارن هر جور که خوشون خواستن کارا رو اداره کنند و فقط وقتی که به حضورشون نیاز باشه داخل امور دخالت میکنند و اینم در نظر بگیر که فیتال علاوه بر نگهبان دنیای مردگان ، یکی از فرمانرایان کهن هم هست ولی درجه ملکه ها تنها در حدی هست که فقط دو بار تونسته بودن تا قبل از این که آلفرد بیاد سفرا رو ببینن ، با این تفاوت قدرت و مقام تو فکر میکنی که فیتال و ملکه ها با هم محافظ دنیای مردگان هستند؟؟؟؟

نه بابا این چه حرفیه ،من تازه خوشحالم میشم که کاربرها هر سوالی داشته باشن بپرسن و من یا بقیه در حدی که بتونیم و داستان رو به یاد بیاریم به سوالاتشون جواب بدیم.:53:

سلام..
یه سوال ذهنم رو مشغول کرده.
چند دقیقه پیش خواستم دوباره داستان و بخونم البته بعد شیش ماه، رسیدم به پیشگفتارش(( آن هنگام که آخرین بازمانده از دو قوم باستانی زاده می شود، آخرین پیشگویی به حقیقت می پیوندد و ...)). منظور از آخرین بازمانده کیه؟
مگه خشایار یا ملکه سیاهی -اسمش و یادم نمیاد-از بازمانده های دو نسل باستانی نیستند؟ همون اول ذهنم رو مشغول کرد. بعد اینکه جناب خشایار فوت کرد میمونه دو نفر که همون آلفرد و اون ملکه سیاه مگه اینطور نیست؟. پس آلفرد میشه کوچکترین بازمانده از دو نسل باستانیه.
ممنون

seatmon;11046:
سلام..
یه سوال ذهنم رو مشغول کرده.
چند دقیقه پیش خواستم دوباره داستان و بخونم البته بعد شیش ماه، رسیدم به پیشگفتارش(( آن هنگام که آخرین بازمانده از دو قوم باستانی زاده می شود، آخرین پیشگویی به حقیقت می پیوندد و ...)). منظور از آخرین بازمانده کیه؟
مگه خشایار یا ملکه سیاهی -اسمش و یادم نمیاد-از بازمانده های دو نسل باستانی نیستند؟ همون اول ذهنم رو مشغول کرد. بعد اینکه جناب خشایار فوت کرد میمونه دو نفر که همون آلفرد و اون ملکه سیاه مگه اینطور نیست؟. پس آلفرد میشه کوچکترین بازمانده از دو نسل باستانیه.
ممنون

الفرد اخرین بازماندهی هر دو قوم هم ذهن پردازه هم مکنده ی قدرت
ولی خشایار فقط ذهن پردازه
ملکه ی سیاه هم ذهن پردازه
درنتیجه الفرد تنها بازماندهی هر دو نسله

H.O.S.S.E.I.N;10869:
ملکه ها داخل دو بعد اول ، حکم اداره کننده های کار رو به عهده دارن ، مثل سفیرها که داخل راس فدرت قرار دارند ولی کاری به کار فرمانرواها ندارن و میزارن هر جور که خوشون خواستن کارا رو اداره کنند و فقط وقتی که به حضورشون نیاز باشه داخل امور دخالت میکنند و اینم در نظر بگیر که فیتال علاوه بر نگهبان دنیای مردگان ، یکی از فرمانرایان کهن هم هست ولی درجه ملکه ها تنها در حدی هست که فقط دو بار تونسته بودن تا قبل از این که آلفرد بیاد سفرا رو ببینن ، با این تفاوت قدرت و مقام تو فکر میکنی که فیتال و ملکه ها با هم محافظ دنیای مردگان هستند؟؟؟؟

نه بابا این چه حرفیه ،من تازه خوشحالم میشم که کاربرها هر سوالی داشته باشن بپرسن و من یا بقیه در حدی که بتونیم و داستان رو به یاد بیاریم به سوالاتشون جواب بدیم.:53:

نابود شدم. من فکر می کردم فقط یک مقام می تونه داشته باشه ؛ ولی اگه یه نگاه به خود آلفرد مینداختم میفهمیدم که خیلیم درسته. ولی خب ملکه ها دارای دو عصای ممنوعه بودن فکر کنم و با این حساب خب گفتم که شاید اونها باشن. و بله حق با شماست. بازم ممنون. حالا کلی سوال دارم. بعد یه مدت آروم آروم می پرسم. :دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

حالا یه سوال نسبتا کوچیک. تقریبا جنگ بین زمین و شیاطین حول یک خنجر می چرخید. البته اصل ماجرا اون بود وگرنه چیز های دیگه ای هم بودن که مبارزه بخاطر اونا بود. ولی خب حالا یادمخ میاد که تقریبا اوایل داستان ، فکر کنم توی 500 صفحه ی اول، مورداک، اون موقعی که روحش رو زندانی کرده بود و منتظر آخرین بازمانده بود، گفت که یک خنجری هست، یادم نمیاد اون چیه، اما درباره یک خنجر حرف زد. فکر کنم فکر کنم اسمش خنجر سرنوشت یا یک همچین چیزی بود. حالا این خنجر آنفراکتوس که همون دلیل حمله شیاطین بود، آیا همون خنجره؟ البته این طور که میبینم تفاوت هایی هست. اما نمیدونم پیش خودم گفتم شاید اون باشه!! . !!

نیمه شب;11048:
الفرد اخرین بازماندهی هر دو قوم هم ذهن پردازه هم مکنده ی قدرت
ولی خشایار فقط ذهن پردازه
ملکه ی سیاه هم ذهن پردازه
درنتیجه الفرد تنها بازماندهی هر دو نسله

بازم یه سوال دیگه این وسط پیش میاد. حرف شما صحیح مگه قبل آلفرد هم کسی به این شکل بوده؟. داخل داستان فکر کنم یه جایی بود که خشایار داشت توضیح میداد که هیچ ازدواجی بین این دو نسل شکل نگرفته (به غیر از ازدواج خواهر خشایار)چرا؟ چون اون دو نسل به نوعی چشم دیدن هم و نداشتن، تا اونجا که من میدونم، الندر قبلی فقط یک مکنده قدرت بوده، پس چطور میشه آخرین بازمانده؟. میشه یه نسل جدید که آلفرد میشه اولین نفر از این دو نسل. حالا اگه بخوایم فرزندان ازدواج خواهر خشایار و حساب کنیم احتمالا درست بشه ولی خیلی گنگه

reza379;11049:
نابود شدم. من فکر می کردم فقط یک مقام می تونه داشته باشه ؛ ولی اگه یه نگاه به خود آلفرد مینداختم میفهمیدم که خیلیم درسته. ولی خب ملکه ها دارای دو عصای ممنوعه بودن فکر کنم و با این حساب خب گفتم که شاید اونها باشن. و بله حق با شماست. بازم ممنون. حالا کلی سوال دارم. بعد یه مدت آروم آروم می پرسم. :دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

حالا یه سوال نسبتا کوچیک. تقریبا جنگ بین زمین و شیاطین حول یک خنجر می چرخید. البته اصل ماجرا اون بود وگرنه چیز های دیگه ای هم بودن که مبارزه بخاطر اونا بود. ولی خب حالا یادمخ میاد که تقریبا اوایل داستان ، فکر کنم توی 500 صفحه ی اول، مورداک، اون موقعی که روحش رو زندانی کرده بود و منتظر آخرین بازمانده بود، گفت که یک خنجری هست، یادم نمیاد اون چیه، اما درباره یک خنجر حرف زد. فکر کنم فکر کنم اسمش خنجر سرنوشت یا یک همچین چیزی بود. حالا این خنجر آنفراکتوس که همون دلیل حمله شیاطین بود، آیا همون خنجره؟ البته این طور که میبینم تفاوت هایی هست. اما نمیدونم پیش خودم گفتم شاید اون باشه!! . !!

منم باهات موافقم ، باید این توضیحاتی که تا اینجا درباره این دو تا خنجر داده شد ، این دو تا خنجر یکی هستند.

seatmon;11058:
بازم یه سوال دیگه این وسط پیش میاد. حرف شما صحیح مگه قبل آلفرد هم کسی به این شکل بوده؟. داخل داستان فکر کنم یه جایی بود که خشایار داشت توضیح میداد که هیچ ازدواجی بین این دو نسل شکل نگرفته (به غیر از ازدواج خواهر خشایار)چرا؟ چون اون دو نسل به نوعی چشم دیدن هم و نداشتن، تا اونجا که من میدونم، الندر قبلی فقط یک مکنده قدرت بوده، پس چطور میشه آخرین بازمانده؟. میشه یه نسل جدید که آلفرد میشه اولین نفر از این دو نسل. حالا اگه بخوایم فرزندان ازدواج خواهر خشایار و حساب کنیم احتمالا درست بشه ولی خیلی گنگه

الندر قبلی مکندهی قدرت نبود الندر پدر گیومرتا وملکهی سیاه بود و اونا کسای بودن که مکندگان قدرت و ذهن پردازا رو ساختن سفیرکبیر های قبلی همه مکنده ی قدرت بودن

نیمه شب;11060:
الندر قبلی مکندهی قدرت نبود الندر پدر گیومرتا وملکهی سیاه بود و اونا کسای بودن که مکندگان قدرت و ذهن پردازا رو ساختن سفیرکبیر های قبلی همه مکنده ی قدرت بودن

که اینطور. دمت گرم.

از کجا این داستانو دانلود کنیم ؟

آتوسای عزیز صفحه ی 17 بری خود آدمین لینک فصل اول رو گذاشته ....

Lady Rain;11063:
از کجا این داستانو دانلود کنیم ؟

آتوسا جان این فصلی که آقا سینا اینجا قرار دادن و میلاد عزیز هم گفتن که قرار داده شده، فصل اول از جلد دوم این کتابه. اما جلد اول این داستان رو من نمیدونم میتونم لینکش رو اینجا بزارم یا نه. ممکنه بازم خود سینا جان نخوان یا اینکه بخوان خودشون قرار بدن، ولی این داستان جلد اولش به صورت کامل توی سایت گودلایف هست. و یه جایی دیگه هم هست، که اگه تمایل داشته باشین بگین که آدرس اون سایت رو براتون توی خصوصی ارسال کنم.:1:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

راستی اسمش هم " سفیر کبیر " هست. با یه سرچ البته خیلی جاها برای دانلودش پیدا میشن.

آقا یه چیزی.
احساس میکنم دیگه این داستان طرفداراش و داره از دست میده. اوایل استثنایی بود اما الان خیلی کم رنگ شده.
آقا سینا. تابستونتم داره تموم میشه.
با اجازه

شاید برای بنده خدا سینا مشکلی پیش آمده نمی تونه ادامش رو بنویسه !
غصه نخور دوست عزیز هنوز هم طرفدارای خودش رو داره چه در این سایت و چه در سایت های دیگه ......
البته دیروز یک چند دقیقه وارد سایت شد سینای عزیز بعد از سایت رفت !