نام: شمشیرزن سیاه (جلد اول تیغههای جنگنده)
ژانر: فانتزی
مقدمه:
آکادمی تیغههای جنگنده
دوستان اینم جلد کتابه خواهشا هر مشکلی دیدید بگید تا رفعش کنم.
ردیف | لیست فصلهای داستان شمشیرزن سیاه |
۱ | Black Sword Master Ch 01 |
2 | Black Sword Master Ch 02 |
۳ | Black Sword Master Ch 03. |
۴ | Black Sword Master Ch 04 |
۵ | Black Sword Master Ch 05. |
داستانتو دوست دارم رفته رفته داره پخته تر میشه و اعتیاد اور تر یه جاهایی برام تکرازی بود اما نشون دادی ایده های جالبی هم داری(ققنوس سیاه) البته خیلی مشتاقم تا ادامشو بخونم
داستانتو دوست دارم رفته رفته داره پخته تر میشه و اعتیاد اور تر یه جاهایی برام تکرازی بود اما نشون دادی ایده های جالبی هم داری(ققنوس سیاه) البته خیلی مشتاقم تا ادامشو بخونم
ممنونم که ازش خوشت اومده
میگم یه پیشنهاد دوستانه ....
میشه مقدمت رو بهتر کنی ؟ واقعا داستانه جذابیه و اینکه این مقدمه واقعا براش خوب نیست! 🙁
و حیف میشه .اصلی ترین قسمت رمان و یا داستان هم مقدمه ست که خواننده رو جذب میکنه .. امید وارم تغییرش بدی!
🙂
سلام بر نویسنده عزیز
ادامه داستان چی شد؟؟ امتحانت تموم نشد؟؟
باتشکر
نویسنده عزیز مثل اینکه میخوای این داستانو نصف و نیمه ول کنی وگرنه یه دو سه ماهی گذشته خبری ازت نیست اگرم میخوای ادامه بدی حداقل زمان فصل دهی رو مشخص کن
نویسنده عزیز مثل اینکه میخوای این داستانو نصف و نیمه ول کنی وگرنه یه دو سه ماهی گذشته خبری ازت نیست اگرم میخوای ادامه بدی حداقل زمان فصل دهی رو مشخص کن
دوست گلم. من نمیخوام داستانم رو نصفه ول کنم فقط وقتم کمه وگرنه زود به زود براتون فصل میزارم و اینکه زمان برای فصل دهی رو نمیتونم حتمی بگم.
خب بعد خیلی وقت یه فصل جدید خوندیم
اما زیاد ازش خوشم نیومد هیچ جایی رو توصیف نکرده بودی پس هیچ تصوری از سالن دوئل یا غذا خوری نداریم. البته من فصل های قبل رو مرور نکردم .
دروازه همه جهات اسم بهتر از این پیدا نشد.
و دیگه جک که اون همه درد کشیده بود چجوری بازم بلند شد و بهش حمله کرد.
خب بعد خیلی وقت یه فصل جدید خوندیم
اما زیاد ازش خوشم نیومد هیچ جایی رو توصیف نکرده بودی پس هیچ تصوری از سالن دوئل یا غذا خوری نداریم. البته من فصل های قبل رو مرور نکردم .
دروازه همه جهات اسم بهتر از این پیدا نشد.
و دیگه جک که اون همه درد کشیده بود چجوری بازم بلند شد و بهش حمله کرد.
نکات خوبی رو بیان کردی. من خودم هم نظرم همینه. پس نظرتون چیه یه ویرایش خسابی بکنمش بعد بزارم براتون؟
ممنون که میخونیدش و نقداتونم عالی. حتما رسیدگی میکنم.
سلام به به انگار کتابت رو ول نکردی!:1: من توی زندگی پیشتاز دنبالش میکردم و دیدم که از فصل هفتم به بعد دیگه ادامش رو نذاشتی.:2: ولی حالا که این جارو پیدا کردم فصول بعدی رو گرفتم و خوندم. واقعا خوب بود. خیلی به نسبت قبل بهتر شده. ولی هنوزم توصیفاتت به درجه ی یه نویسنده ی حرفه ای نرسیده. نمیخوام توی ذوقت بزنم ولی من نتونستم با نیک ارتباط خاصی برقرار کنم. یجورایی شما انقدر توی جادو و اتقافات عجیب و غریب غرق شدی که اصلا فراموش کردی به شخصیت هات بعد بدی. ولی بازم میگم. آدم این اشتباهات رو که بکنه قلق کار دستش میاد. بهت قول میدم اگه با همین روند پیش بری تا سه چهار سال دیگه یه نویسنده ی حرفه ای میشی. اما برای این کار باید زیاد کتاب بخونی. به جملات دقت کنی و همه ی نقاط قوت کتاب رو استخراج کنی و روی داستان خودت پیاده کنی. داستان جالب خوبه؛ اما قلم هم خیلی مهمه. اگه فقط بخوای به جادو و طلسم و این جور چیزا بپردازی، کتابت جذاب نمیشه. اطلاعات میتونن توی صفحات جلوتر خودشون رو نشون بدن. مثلا نیک یکم یکم این چیزا رو بفهمه. عین خودت که یکم یکم داری نویسندگی رو یاد میگری. داستان باید روند آروم ولی جذابی داشته باشه تا خواننده رو به دنبال خودش بکشونه.
اوه راستی، فصل دهم آدم کور میشه تا بخونتش. لطفا بگ گراند رو عوض کن. ساده بذاری بهتره. مثل فصول قبلی.
منتظر فصول بعدی هستم. و موفق باشی.:1:
سلام به به انگار کتابت رو ول نکردی!:1: من توی زندگی پیشتاز دنبالش میکردم و دیدم که از فصل هفتم به بعد دیگه ادامش رو نذاشتی.:2: ولی حالا که این جارو پیدا کردم فصول بعدی رو گرفتم و خوندم. واقعا خوب بود. خیلی به نسبت قبل بهتر شده. ولی هنوزم توصیفاتت به درجه ی یه نویسنده ی حرفه ای نرسیده. نمیخوام توی ذوقت بزنم ولی من نتونستم با نیک ارتباط خاصی برقرار کنم. یجورایی شما انقدر توی جادو و اتقافات عجیب و غریب غرق شدی که اصلا فراموش کردی به شخصیت هات بعد بدی. ولی بازم میگم. آدم این اشتباهات رو که بکنه قلق کار دستش میاد. بهت قول میدم اگه با همین روند پیش بری تا سه چهار سال دیگه یه نویسنده ی حرفه ای میشی. اما برای این کار باید زیاد کتاب بخونی. به جملات دقت کنی و همه ی نقاط قوت کتاب رو استخراج کنی و روی داستان خودت پیاده کنی. داستان جالب خوبه؛ اما قلم هم خیلی مهمه. اگه فقط بخوای به جادو و طلسم و این جور چیزا بپردازی، کتابت جذاب نمیشه. اطلاعات میتونن توی صفحات جلوتر خودشون رو نشون بدن. مثلا نیک یکم یکم این چیزا رو بفهمه. عین خودت که یکم یکم داری نویسندگی رو یاد میگری. داستان باید روند آروم ولی جذابی داشته باشه تا خواننده رو به دنبال خودش بکشونه.اوه راستی، فصل دهم آدم کور میشه تا بخونتش. لطفا بگ گراند رو عوض کن. ساده بذاری بهتره. مثل فصول قبلی.
منتظر فصول بعدی هستم. و موفق باشی.:1:
واو ایول بابا دمت گرم گ. بعد از مدت ها یه کم نقد برامون کردن. قربونت. اره من خودم هم این نکته رو حسش کردم و دارم سعی میکنم درستش کنم. و ممنون بابت اینکه در مورد بک گراندشم گفتی. به نظرت سفید باشه خوبه؟ راستی دارم این فصل دهم رو بازنگری میکنم و خلاصه جاهای زیادش رو حذف و جاهی کمش هم اضافه میکنم. تا یکی دو روز آینده فصل دهم که بهتر شده رو براتون میزارم.
ممنون بابت دنبال کردن داستانم.
اوه تا یادم نرفته. اگه رمان تازه و فانتزی میسناسید ممنون میشم بهم معرغیش کنید.
دوستان بازنگری کردم فصل دهو و جاهای اضافیش رو حذف و جاهای کمش رو اضافه کردم.