Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

پیله‌ی دنیوی: مرگباز

157 ارسال‌
34 کاربران
173 Reactions
36.2 K نمایش‌
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
شروع کننده موضوع  

تالارگفتمان 1

نام داستان پیله‌ی دنیوی: مرگباز
نویسنده محمد.ج
کاوریست رضا عشقی


   
Athena97, paradise, JL_D and 39 people reacted
نقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
شروع کننده موضوع  

ممنون.
تا فصل ده یعنی پنج فصل رو، یکجا میدم.


   
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

سلام ممد جان خوبی گل پسر خوشی؟
من تاپیک داستانت رو توی سه تا سایت دنبال میکنم و جدا تعجب میکنم از روش کارت واقعا عجیبه
توی دریم رایز دیدم فصل رو برداشتی و گفتی بازم میخوای باز نویسی کنی اینجام اومدم دیدم نیست
یه توصیه برادرانه بهت میکنم اینطوری بخوای پیش بری خواننده هات رو از دست میدی گلم وقتی بعد اینکه کلی نفر خوندن و طرفدار و علاقه مند به داستانت شدن تو
بیای و فصل و داستان رو عوض کنی دیگه انگیزه ای برای خواننده نمیمونه که فصل به فصل میزاری دنبال کنه داستانت رو چون میگه چه فایده اگر اینم بخونیم یه ماه دیگه پاکش میکنه باز نویسی میکنه
میدونم به چه دلیلی این کار رو کردی چون کیفیت کار رو بهتر کنی ولی داری اشتباه راه رو میری روش درستش اینکه یا اشکالی که توی نوشتنت هست رو قبول کنی و توی فصلای بعد درستش کنی یا اینکه
اصلا وقتی داستان تکمیل شد همش رو یجا بزاری وقتی خودت رضایت ازش داشتی اینطوری خواننده ها هم اذیت نمیشن
مثال میزنم توی جلد اول دورگه یه جا یه مسائلی رو طوری پیش بردم که به نظرم درست بود ولی وقتی به فصل 15 رسیدم دیدم یه تناقص بزرگ توی داستانم پیش میاد
اگر به روش تو عمل میکردم باید تمام فصول رو از اول باز نویسی میکردم و این کار به خاطر کم تجربگی من ممکن بود هر جای دیگه داستان بازم پیش بیاد و
اینطوری اگر بخوام پیش برم داستان نوشته نویشه اصلا بجاش اومدم توی فصل 16 یه گریز زدم به یه قسمت هایی و با توضیحاتی درستش کردم و داستان رو پیش بردم

اما توی کتاب دوم دورگه اومدم و قرار دادن فصل به فصل رو کنسل کردم به همین دلیل که اگر توی فصل های ابتدایی کیفیت کار خوب نبود و وقتی جلوتر رفتم از کارم راضی نبودم بتونم پاکش کنم و تییرش بدم و وقتی
از کارم راضی شدم همش رو یجا بزارم
تو هم به نظرم اگر چیزی از داستانت باب میلت نشده توی فصلای بعد درستش کن نه اینکه فصلی که حجم زیادی هم داشته و چندین نفرم خوندن پاک کنی و از نو بنویسیش اینطوری حق اون خواننده هایی که یه بار خوندن رو به قوله نادیده میگیری فکر نکنم الانم دفعه اولی باشه که این کار رو کردی گمونم سه چهار باری شده که باز نویسی میکنی به نظرم اینطوری خواننده هات رو از دست میدی یه توصیه برادرانه بود ممد جان که یا فصل هات رو بزار وقتی تموم شد بزار یا اینکه حذف نکن
اگر حرفام کمی تند بود باید ببخشی چون میدونم کارت درسته و اینده درخشانی داری گفتم
یا علی


   
پاسخنقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
شروع کننده موضوع  

برنامه داره امید.
ممنون که دنبال می کنی اما دنبال کردن خالی لطفی نداره حاجی.
خواننده از دست بده؟ مگه اصن داره که از دست بده؟ توی دو تا سایت که نسبتا تخصصی تر بودن فصل رو برداشتم تا وقتی کل شیش رو ارائه بدم(پارت هارو بچسبونم) بذارمشون. توی اینجا هم قراره اتفاق بیفته در کل من بازنویسی نمیکنم فعلا فقط ترتیب گذاشتنشون یکم مختل شده.

نظرت تند نبود، بدون اطلاعات گفتی. می تونستی توی تل بهم پیام بدی که چرا اینجوری کردی و منم می تونستم توضیح بدم تا گفته های مهرباناننت نقض نشن داداش. دستت ممنون.


   
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

Envelope;30831:
برنامه داره امید.
ممنون که دنبال می کنی اما دنبال کردن خالی لطفی نداره حاجی.
خواننده از دست بده؟ مگه اصن داره که از دست بده؟ توی دو تا سایت که نسبتا تخصصی تر بودن فصل رو برداشتم تا وقتی کل شیش رو ارائه بدم(پارت هارو بچسبونم) بذارمشون. توی اینجا هم قراره اتفاق بیفته در کل من بازنویسی نمیکنم فعلا فقط ترتیب گذاشتنشون یکم مختل شده.

نظرت تند نبود، بدون اطلاعات گفتی. می تونستی توی تل بهم پیام بدی که چرا اینجوری کردی و منم می تونستم توضیح بدم تا گفته های مهرباناننت نقض نشن داداش. دستت ممنون.

چاکریم عزیز خخخ تلگرام که پوکیده عزیز ایشاا... دفعه بعد!


   
پاسخنقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
شروع کننده موضوع  

بگم که بد قولی نشه:
تا عید کار داره. از بس هم که دوستان گفتن وای چرا فصل نمیدی داریم دیوونه میشیم 😐 ، گفتم بگم این رو.
اما دیگه واقعا روش کار می کنم. میخوام باهاش بترکونم.

امید داداچ چیز جدیدی نداری اضافه کنی؟ نقدی؟ نظری؟ AmbrellA


   
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

Envelope;30915:
بگم که بد قولی نشه:
تا عید کار داره. از بس هم که دوستان گفتن وای چرا فصل نمیدی داریم دیوونه میشیم 😐 ، گفتم بگم این رو.
اما دیگه واقعا روش کار می کنم. میخوام باهاش بترکونم.

امید داداچ چیز جدیدی نداری اضافه کنی؟ نقدی؟ نظری؟ @AmbrellA

نه با ارزوی موفقیت روز افزون برای یو ممد!


   
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1560
 

محمد
آیا میدانی که هنوز کاورت رو ندادی و خلاصه ای هم تحویل ندادی؟
یعنی آیا میدانی که ما منتظریم بفرست داخل تلگرام


   
پاسخنقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
شروع کننده موضوع  

نمیشه عید بدم؟ 😐
این تقویت می خواد یکدست نیست تا عید ده تا فصل اول رو جمع می کنم خب. باشه پس برا عید شد


   
پاسخنقل‌قول
bahani
(@bahani)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 327
 

خوب...خوب...خوب
افسانه آز تالیوِر تا فصل شش بخش یک نوشته یا به عبارت بهتر منتشر شده. دست نویسنده اش درد نکنه. داستانی که قراره سرگذشت پسری باشه که قدرتی عجیب که براش ناشناخته است به دست میاره و حالا با این قدرتی عجیب و ناشناخته که بدست میاره و با توجه به اتفاقات بعدی داستان، شروع میکنه به سفر کردن.
داستان و ایده داستان پتانسیل جذاب شدن داره و اتفاقات کمی هم داخلش نمی افته و پر از اتفاق هست. توصیف های بدی نداره حتی گاهی شاید بتونه به شما هیجان وارد کنه. اما اشکالاتی هم داره که واقعا به نسب آغاز نگارش داستان به شدت کمتر شده که این نکته خوبه دیگه نویسنده گام برداشته به سمت روایت یک داستان هرچند گاهی این روایت از یک کل، این بخش کلش نادیده گرفته میشه. نویسنده به اون حوضه ای رسیده که بستر شکل گیری نصفه شخصیت ها داخل کلامش محیا شده. و امیدوارم نویسنده به سمت روایت داستان نزدیک تر بشه و تا همین الانش هم گام های خوبی برداشته.
اینجا بخشی از مشکلات رو بیان میکنم امیداورم برای نویسنده مفید باشه:
1: شاید مهم ترین بخش داستان گم شدن زمان داخل داستان باشه، یعنی خواننده داخل داستان هیچ درکی از چگونگی گذشت زمان نداره و گذشت زمان تنها به شکل بیان هایی از شخصیت اول مشخص میشه.
2: بستر داستان شکل نمیگیره، اینکه داستان در چه فضایی هست دنیای داستانی چه شکلی داره، انگار دنیا ثبات درستی نداره و منطق، منطقی که رخداد ها و رفتار درش معنا پیدا میکنند، داستان به صورت اپیزود ها مربوط به هم دنبال میشه و از وجود یه روایت منسجم برای داستان جلوگیری میکنه.
3: میشد داخل داستان از افعال و کلمات و عبارات مناسب تری استفاده کرد که البته به ذوق نویسنده برمیگرده و من به عنوان مخاطب تنها فقط میتونم بگم که جالب هست یا نه، گاهی هم برخی کلمات کژتابی داست و چند معنی ازش برداشت میشد.
4: به نظرم لازمه شوخی هایی که داخل داستان بیان میشدن کمی لطیف تر و هوشمندانه تر باشند.
و در نهایت که به نظرم این مهمترین بخش این نظر هست، دیدگاه من به عنوان خواننده نسبت به شخصیت اصلی داستان هست، از این جهت این نظر رو بیان میکنم نه اینکه خیلی مهم باشه از این جهت میگم، تا نویسنده بفهمه که آیا تاثیر دلخواهش روی خواننده گذاشته یا خیر؟
به هر حال، از نظر من شخصیت اصلی یک شخصیت بیخیال هست که به هیچ چیزی اهمیت خاصی نمیده، شخصیتی که در حال ادا در آوردنه و حتی ساده ترین حقایق جلوی چشمش رو نمیبینه و باهوش نیست.
و امیدارم نویسنده این داستان رو ادامه بده. و به جاهایی که میتونه با این ایده خوبش برسه، برسه.


   
پاکت and AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
شروع کننده موضوع  

ممنون رضا که بهش توجه کردی توی عید هم منتظر این طور نقد ها هستم.
اولی رو بیشتر توضیح بده

اون دومی هم، مربوط به داستانه. ببین جایی که آلیسا زندگی می کرد اسمش سرزمین های بی ارادس. جایی که جنگل سیزن مثل یک سد اجازه ورود افراد رو بع داخلش گرفته و اون مکان از کل دنیا خیلی خیلی عقبه. آلیسا هم چیزی نمیدونه از باقی مکان ها یا کشور ها. برای همینه که نمیتونه درک کگه بعضی از اتفاقات رو

منطق داستان از فصول جلوتر به خواننده فهمونده میشه این به خاطر روایت اول شخصه، وقتی شخصیت اصلی ندونه که چه خبره خب مطمئنا بقیه هم نمیدونن و با علمی که تدریجی به دست آلیسا میرسه همزمان خواننده می فهمه که چه خبره... فصل نه یک قسمت از مجیک سیستم رو شرح میده. اینکه اصلا جادو چطور روی کار اومد. فعلا حسین دیدتش. باز جلوتر کل دنیا هم فهمیده میشه.

سه که تکلیفش مشخصه. کاملا معلومه ضعف دارم

و چهار هم همینطور ممنون واسه بقیش!
برا حسین بدبخت نقد بده اومده بود گریه می کرد :))


   
bahani reacted
پاسخنقل‌قول
blacksnake
(@blacksnake)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 128
 

Envelope;30996:
ممنون رضا که بهش توجه کردی توی عید هم منتظر این طور نقد ها هستم.
اولی رو بیشتر توضیح بده

اون دومی هم، مربوط به داستانه. ببین جایی که آلیسا زندگی می کرد اسمش سرزمین های بی ارادس. جایی که جنگل سیزن مثل یک سد اجازه ورود افراد رو بع داخلش گرفته و اون مکان از کل دنیا خیلی خیلی عقبه. آلیسا هم چیزی نمیدونه از باقی مکان ها یا کشور ها. برای همینه که نمیتونه درک کگه بعضی از اتفاقات رو

منطق داستان از فصول جلوتر به خواننده فهمونده میشه این به خاطر روایت اول شخصه، وقتی شخصیت اصلی ندونه که چه خبره خب مطمئنا بقیه هم نمیدونن و با علمی که تدریجی به دست آلیسا میرسه همزمان خواننده می فهمه که چه خبره... فصل نه یک قسمت از مجیک سیستم رو شرح میده. اینکه اصلا جادو چطور روی کار اومد. فعلا حسین دیدتش. باز جلوتر کل دنیا هم فهمیده میشه.

سه که تکلیفش مشخصه. کاملا معلومه ضعف دارم

و چهار هم همینطور ممنون واسه بقیش!
برا حسین بدبخت نقد بده اومده بود گریه می کرد :))

من که بدجور منتظرم برای ده فصل. به نظر میرسه داستان قراره وارد ابعاد جدیدی بشه. راستی نقشه های داستانت در چه حالن؟ آماده نشدن؟ تالارگفتمان 2

راستی ممد، من گریه میکردم ها؟ تالارگفتمان 3


   
Sorna reacted
پاسخنقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
شروع کننده موضوع  

من چرا جواب این رو ندادم 😐
نقشه ها دست امیر هستن، گفته تا هفته اول عید ردیفه. کاور جدید و اسامی جدید و خود داستان هم روز سه شنبه پخش سراسری داره.


   
Sorna reacted
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
 
تاپیک به شدت آپدیت شد. فصل یک به علاوه مقدمه به پست اول اضافه شد.
امیدوارم از ارائه این داستان در ایام نوروز لذت ببرید.
و قطعا نویسنده این داستان منتظر نظرات سازنده شما خواهد بود.


سال نوی همگی مبارک.


   
mohamad7777 and Sorna reacted
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 600
 

سلام قرار بود ده فصل اول رو بزاری


   
پاسخنقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 392
شروع کننده موضوع  

می ذارم. هر شب یک فصل می ذارم و روز یازدهم لینک کلی رو میدم.


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 9 / 11
اشتراک: